پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

یک گوشتان در باشد, یکی دروازه


یک گوشتان در باشد, یکی دروازه

راهکارهایی برای حفظ سلامت روان بعد از مرگ همسر

وقتی کسی همسرش را از دست می‌دهد، مراحل سوگ را طی می‌کند و اولین حالت‌هایی که سراغش می‌آید، شوک و هیجان است. بعد وارد دوره خشم زیاد نسبت به خودش و همسرش که او را تنها گذاشته، دنیا و حتی اطرافیان می‌شود...

در این دوره ممکن است احساس گناه به علت انجام ندادن کارهایی که دلش می‌خواسته برای همسرش انجام دهد و نداده و کارهایی که نباید انجام می‌داده و داده، داشته باشد. بعد دوره طولانی غم توام با احساس نگرانی از آینده و ناامنی شروع می‌شود. مجموعه این حالت‌ها به‌خصوص در فرهنگ ما حداقل تا یک سال طول می‌کشد و در این مدت آدم‌هایی که همسرشان را از دست داده‌اند، مجموعه‌ای از احساس‌ها مانند غم، تنهایی، گناه، اضطراب و... را با هم تجربه می‌کنند.

مهم این است که فردی که همسرش را از دست داده، به برخی توصیه‌های دیگران گوش ندهد. بعضی ممکن است بگویند نباید خودت را ناراحت کنی، نباید گریه کنی یا نباید عزاداری بیش از حد داشته باشی در حالی که تا یک سال این واکنش‌ها، گریه‌ها و بی‌قراری و احساس تنهایی و غصه‌ها طبیعی است و اطرافیان به هیچ‌وجه نباید مانع گریه و عزاداری فردی که همسرش را از دست داده شوند چون این کار فقط باعث بروز افسردگی بیشتر در آینده خواهد شد.

● اگر همسرتان را به تازگی از دست داده‌اید...

بعد از اینکه همسرتان را از دست می‌دهید، تا مدتی اقوام و آشنایان اطرافتان هستند ولی کم‌کم حضور آنها کمرنگ می‌شود پس باید مراقب باشید با شیوه جدید زندگی و احساس تنهایی کنار بیایید و زندگی‌تان را در فضای جدیدی دوباره بازسازی کنید.

در این میان چند نکته مهم وجود دارد که باید حتما به آنها توجه کنید:

۱. خیلی‌مهم است که در دوره سوگ هم مراقب خودتان و سلامت جسمی‌تان باشید. بعضی آدم‌ها بعد از اینکه همسرشان را از دست می‌دهند، تصور می‌کنند اگر به خودشان برسند، در حق همسر از دست‌رفته‌شان ظلم می‌کنند یا معنایش این است که او را فراموش کرده‌اند، اما این‌طور نیست، باید خوب غذا بخورید، خوب بخوابید، سعی کنید ورزش منظم داشته باشید و اگر باید دارویی مصرف کنید، این کار را درست انجام دهید. هرگز برای تسکین، به عادت‌های مذمومی مثل مصرف الکل یا موادمخدر و حتی سیگارکشیدن تن دهید و به این روش‌ها پناه نبرید چون فایده‌ای ندارند. به دیدن اقوام و دوستان خود بروید و وضعیت جسمی‌تان را تحت‌نظر داشته باشید.

۲. با دوستان مهربان و دلسوزتان بیشتر قرار بگذارید؛ کسانی که شما را می‌فهمند و برایتان وقت می‌گذارند و می‌توانید با آنها حرف بزنید. وقت‌هایی که دلتان گرفته یا تنگ شده، بخواهید با شما صحبت کنند و در مورد احساس‌هایتان به آنها بگویید.

۳. گرفتن تصمیم‌های بزرگ در این دوره درست نیست. خیلی از آدم‌ها در ماه‌های اول سوگ و پس از آن، برای اینکه بتوانند از غم رهایی پیدا کنند، سعی می‌کنند تصمیم‌های بزرگ و ناگهانی بگیرند. مثلا تصمیم به مهاجرت، بازنشسته‌شدن، تغییر شغل و... اما در دوره‌ای که در اوج سوگ هستید، چنین تصمیم‌های ناگهانی‌ای نگیرید. همیشه برای چنین اقدام‌هایی وقت هست و باید گرفتن هرگونه تصمیم بزرگی را تا پایان دوره سوگ به تعویق انداخت.

۴. تا جایی که لازم است از روان‌پزشک کمک بگیرید مخصوصا روان‌پزشکانی که در حیطه درمان سوگ تخصص دارند. وقتی سوگ از مدتی (در فرهنگ‌های دیگر این مدت را ۲ماه می‌دانند ولی در ایران به ۶-۵ ماه هم می‌رسد) طولانی‌تر می‌شود، عملکرد و زندگی را دچار مشکل می‌کند و فرد نمی‌تواند روال طبیعی زندگی‌اش را از سر بگیرد و روابط اجتماعی و بین‌فردی و عملکرد شغلی‌اش مختل می‌شود. در این صورت مشاوره با روان‌پزشکی که کاملا در این زمینه خبره باشد، بسیار ضروری است.

۵. یادتان باشد فرزندانتان هم مثل شما داغدار هستند و نمی‌توانید از آنها انتظار زیادی داشته باشید. حتی لازم است به آنها رسیدگی کنید. بچه‌ها هم بعد از دست دادن پدر و مادر، طبیعتا آدم‌های جدیدی خواهند شد و شیوه زندگی‌شان تغییر می‌کند. باید به آنها فرصت بدهید رابطه‌شان را با شما با توجه به سیستم جدید، تنظیم کنند.

۶. در مدت سوگ، از روش‌های طبیعی برای کنارآمدن با غم و سوگ استفاده کنید. مهم‌ترین چیزهایی که برای خارج شدن از لاک‌ تنهایی پیشنهاد می‌کنم، پیوستن به گروه‌ها و موسسه‌های خیریه و پرداختن به فعالیت‌های خیرخواهانه است یا به گروهی ورزشی بپیوندید؛ مثلا گروهی که با هم کوه می‌روند یا صبح‌ها ورزش صبحگاهی انجام می‌دهند. می‌توانید مسوولیت جدیدی مثل مراقبت از نوه‌ها یا خواهرزاده و برادرزاده کوچکتان و... را هم بپذیرید.

۷. به فکر بیمه‌تان باشید. یکی از چیزهای که آدم‌ها در چنین روزهایی فراموش می‌کنند اما برای حفظ سلامتشان لازم است، این است که باید به فکر مسائل اداری بیمه‌شان باشند. طبیعتا سوگ، انسان را مستعد ابتلا به بیماری و تشدید بیماری‌هایی مثل دیابت، فشارخون و ناراحتی‌های قلبی می‌کند و ضرورت داشتن بیمه بیشتر خود را نشان می‌دهد.

۸.فراموش نکنید به هر حال یک سال زمان لازم است تا بتوانید به روال طبیعی زندگی‌تان برگردید.

وقتی کمی به خودتان آمدید، به این نکته‌ها توجه کنید:

آماده پذیرش مسوولیت‌های جدید باشید. فوت همسر، در واقع فقط از دست دادن همسر نیست چون در زندگی مشترک معمولا وظایف بین زن و مرد تقسیم می‌شود. پس بعد از فوت همسر، برخی وظایفی که برعهده او بوده، بر دوش طرف مقابل می‌افتد. به هر حال همسر گاهی یک مشاور و گاهی یک حسابدار خوب و... است حتی ممکن است مسوولیت تعمیر یا آشپزی در خانه را برعهده داشته باشد ولی بعد از مرگ او، همسری که مانده باید برای انجام هر کدام از این کارها فکر ‌کند و آماده پذیرش نقش‌های جدید شود.

کم‌کم وسایل او را کنار بگذارید. باید بعد از مدتی آماده شوید و کم‌کم وسایل همسرتان را از خانه جمع کنید. روشی که در این مورد می‌توان پیشنهاد کرد، این است که وقتی چنین تصمیمی گرفتید، آنچه متعلق به همسرتان است، به چند قسمت تقسیم کنید؛ وسایلی که اصلا نمی‌توانید کنار بگذارید و به کسی بدهید و وسایلی که همین الان نمی‌توانید کنار بگذارید اما ممکن است بعد تصمیمتان درباره‌شان تغییر کند. کم‌کم با این روش وسایل همسرتان را کنار بگذارید و از خانه خارج کنید به جز چند وسیله‌ای که برای او و شما ارزشمند بوده و است و می‌توانید آنها را یادگار نگه‌دارید.

می‌توانید خانه‌تان را عوض کنید. بعد از اینکه دوران سوگ تمام شد، هر زمانی که آماده بودید و دوست داشتید، می‌توانید اگر ماندن در خانه‌ای که قبلا با همسرتان در آن زندگی می‌کرد‌ه‌اید اذیتتان می‌کند و خاطرات آزارتان می‌دهد، از آن اسباب‌کشی کنید و بروید.

رابطه‌تان را با دوستان مشترک قطع نکنید. طبیعی است که دوستان مشترکی با همسرتان داشته‌اید که دوستان خانوادگی شما بوده‌اند. بعد از مرگ همسر، ممکن است دیگر نتوانید به دلیل مجرد بودن در مهمانی‌هایی آنها شرکت کنید ولی مهم است همچنان شبکه دوستی‌ای داشته باشید و همان‌طور که گفتم به فعالیت‌های گروهی خیریه و ورزشی بپردازید و با دوستانتان برنامه منظم هفتگی صرف ناهار یا شام داشته باشید و همدیگر را ببینید. البته منظور از اینکه با دوستان و خانواده‌هایی که در زمان حیات همسرتان رفت‌وآمد داشتید، ارتباط داشته باشید، این نیست که در مهمانی‌های آنها شرکت کنید چون ممکن است احساس تنهایی سراغتان بیاید و جای خالی همسرتان بیشتر آزارتان دهد. می‌توانید بیرون از خانه مثلا در پارک یا رستوران با بعضی از آنها قرار بگذارید. رفتن به مهمانی‌هایی که زن و شوهرها با هم در آن شرکت دارند، چندان برای شما مناسب نیست.

به این زودی رابطه عاطفی شروع نکنید. در نهایت اینکه اگر تصمیم دارید یک رابطه عاطفی را شروع یا ازدواج مجدد کنید، حتما صبر کنید دوران سوگ طی شود چون اگر در این دوره برای درمان سوگ بخواهید فرد دیگری را وارد زندگی‌تان کنید، خطر زیادی وجود دارد که رابطه و زندگی جدید به شکست بینجامد و این باعث افسردگی و سرخوردگی بیشترتان خواهد شد. وقتی کسی با غم و اضطراب زیاد وارد رابطه‌ای می‌شود، خواسته زیادی از آن رابطه دارد که برآورده نخواهد شد. بعد از مدتی این مساله روی کیفیت رابطه تاثیر می‌گذارد و در نهایت شکست را در پی خواهد داشت.

● زن‌ها و مردها به یک اندازه آسیب می‌بینند

دیده شده واکنش درد و سوگ و غم و اندوه از دست دادن همسر، در زن و مرد به یک اندازه است اما تظاهرات آن و ابرازش در این دو جنس تفاوت دارد. واقعیت این است که خانم‌ها بعد از فوت همسرشان، بهتر از مردها کیفیت زندگی‌شان را حفظ و به سلامت فکری و روانی‌شان رسیدگی می‌کنند. آنها بهتر می‌توانند محیط زندگی‌شان را نگه ‌دارند و به نظافت و نظم ترتیب خانه اهمیت می‌دهند در حالی که زندگی آقایان بعد از اینکه همسرشان فوت می‌کند، آشفته می‌شود.

در جوامع سنتی و شرقی مثل جامعه ایران، مهم‌ترین عامل واردکننده استرس در زندگی، فوت همسر نیست بلکه فوت فرزند است. در حالی که در جوامع غربی، با توجه به ساختار خانواده‌ها، زن و مرد ارتباط کمتری با فرزند و حتی والدینشان دارند بنابراین همسر مهم‌ترین فرد زندگی هر کس به شمار می‌رود و فوت او استرس زیادی به فرد وارد می‌کند.

دکتر سامرند سلیمی

روان‌پزشک، عضو کمیته‌های آموزش و رسانه انجمن روان‌پزشکان ایران