شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان

● فرهنگ عزاداری
سخن را با این فراز از سخن حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) آغاز میكنیم: «گریه كردن به عزای امام حسین(ع) زنده نگهداشتن نهضت است.»(۱)
واژه فرهنگ دارای معانی مختلفی نسبت به مناسبتهای گوناگون است، و در مجموع و به طور كلی یعنی «مجموعه علوم و معارف و هنرهای هر ملّت» و نیز به معنی «مجموعه آداب و رسوم» یا به معنی «دانش و معرفت، ادب و تربیت» آمده است، ماجرای حركت و نهضت امام حسین(ع)، یك فرهنگ بود، فرهنگی فراگیر، فرهنگی دارای چند فرهنگ مانند: فرهنگ نهضت و قیام، فرهنگ معرفت دین، فرهنگ ایثار و فداكاری، فرهنگ ارزشها، فرهنگ ادب و تربیت، و فرهنگ عزاداری كه خود یك مكتب و كلاس جداگانه و جاودانه برای انسان سازی، و مبارزه و امر به معروف و نهی از منكر، و جنبش عواطف و احساسات برای شكوفایی ارزشها، و به پیروزی رساندن ارزشها بر ضد ارزشها.
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت كه فرهنگ بر دو نوع است:
۱) فرهنگ ارزشی،
۲) فرهنگ ضد ارزشی.
كربلای حسینی پایگاه فرهنگ ارزشی بر ضد پایگاه ضد ارزشی شام به سردمداری بنی امیّه و یزیدیان بود.
اینك در این گفتار بر آنیم تا فرهنگ عزاداری را بررسی كنیم، كه چگونه عزاداری، فرهنگ سازی میكند، و مبدل به فرهنگ ارزشی میشود، و به طور كلی عزاداری مثبت با منفی چه فرق دارد، و عزاداری صحیح یعنی چه؟
واژه عزا، كه واژه عربی است به دو معنی آمده:
۱) به معنی نسبت دادن چیزی به چیز دیگر است.
۲) به معنی تسلّی خاطر دادن، صبر و آرامش بخشیدن، و تحمّل و بردباری(۲) و معادل فارسی آن سوگواری است، نظر به اینكه در سوگواری، نسبت به صاحبان عزا، دل گرمی و دلداری میدهند، و علاوه بر اندوه و حزن درونی خود، حزن و اندوه سوگمندان را خالی میكنند، و به جای آن امید و آرامش و صبر و تحمّل میبخشند، از آن به عزاداری و به تعبیر روایات تعزیه و تسلیت تعبیر میشود.(۳) بنابراین فلسفه و اساس عزاداری آرامش بخشیدن، و دعوت به صبر و استقامت، و روحیه دادن و نابود نمودن هرگونه یأس و ناامیدی و خود زنی و خود خوری و خود باختگی است، و نتیجه آن جبران چالشها، و ترسیم خسارتها و نشاط بخشی به صاحبان اندوهی است كه گاهی اندوهشان موجب بیماری روانی و سقوط و انحلال میشود.
عزاداری سنّتی نوعاً با گریه و ریختن اشك همراه است، اینك این سؤال مطرح میشود كه اگر عزاداری برای آرامش است، پس گریه و نوحه چرا؟ پاسخ اینكه: چنانكه خاطر نشان میشود، گریه دارای انواع مختلف است، و بیشتر انواع آن آرام بخش و به اصطلاح خالی كردن، اندوه درون، و جایگزینی آن به نوسازی است.
مسأله عزاداری به صورتهای مختلف در میان همه اقوام و ملتها از قدیم و ندیم، وجود داشته و دارد، چرا كه یك موضوع فطری و طبیعی است، و در برابر حوادث تلخ و پر اندوهی كه در همه جا و همه وقت رخ میدهد، ناگزیر مسأله عزا پیش میآید و گریزی از آن نیست، بنابراین باید به طور صحیح و مثبت اجرا شود، و به جای اینكه ویران گر باشد، سازنده گردد مانند لیموی ترشی كه از آن شربت ناب میسازند، و موجب نشاط میشود، با توجه به این مقدمه، نظر شما را به مسأله پیشینه عزاداری، و عزاداری در سوگ شهیدان كربلا، و فلسفه آن و فلسفه ارزشی بودن آن جلب میكنیم:
● پیشینه عزاداری
نخست باید دانست كه عزاداری اختصاص به كربلا و شهیدان آن ندارد، بلكه در همه جا، در موارد بسیار بوده و هست، مهم آن است كه از آن استفاده بهینه كرد، بنابراین باید آن را از هرگونه انحراف، تصحیح كرد. به عنوان نمونه:
۱) قابیل و هابیل دو برادر از فرزندان حضرت آدم(ع) بودند، هابیل جوانی خداشناس و باتقوا و درست كار بود، ولی قابیل در گمراهی و انحراف به سر میبرد، هابیل در پرتو دین و معرفت به مقام ارجمندی رسید. قابیل به مقام او حسادت ورزید، و كینه او را به دل گرفت، و او را تهدید به كشتن نمود و سرانجام با كمال بی رحمی او را كشت، سر او را در میان دو سنگ نهاد، و با آن دو سنگ سر او را شكست.(۴)
مطابق بعضی از روایات، هابیل در خواب بود، قابیل با كمال ناجوانمردی به او حمله كرد و او را كشت.(۵) آدم (ع) از این فاجعه آگاه شد، بسیار گریه كرد و همواره در یاد او بود، و به یاد او اشك میریخت، وقتی كه هابیل كشته شد همسرش حامله بود، پس از مدتی وضع حمل كرد، نوزاد پسر بود، آدم(ع) نام او را هابیل گذاشت.(۶)
آدم در سوگ جان سوز پسر شهیدش هابیل، اشعار زیر را سرود و خواند:
تغیّرت البلاد و من علیها فوجه الارض مغبرّ قبیح
تغیّر كلّ ذی طعمٍ و لونٍ و قلّ بشاشهٔ الوجه الملیح
اری طول الحیاهٔ علیّ غمّاً و هل انا من حیاتی مستریح
و مالی لا اجود بسكب دمعٍ و هابیل تضمّنه الضریح
قتل هابیل قابیلاً اخاه فوا حزنی لقد فقد الملیح
یعنی: «سرزمینها و آنچه در آنهاست، همه دگرگون شده و چهره زمین غبار آلود و زشت گشته است.
مزه هر غذایی، و رنگ هر چیزی تغییر یافته، و چهره شاداب و غمگین اندك شده است. طول زندگی را برای خود اندوهی دراز مینگرم، آیا روزی خواهد آمد كه از این زندگی پر رنج راحت شوم
چه شده است كه اشك هایم جاری نمیگردند، و چشم هایم از اشك فشانی دریغ میكنند، با اینكه پیكر هابیل در میان قبر قرار گرفته است.
قابیل برادرش هابیل را كشت، وای بر این اندوه كه به فراق هابیل زیبایم گرفتار شد.»(۷)
۲) نمونه دیگر، در طول تاریخ عزاداری یعقوب برای یوسف(ع) و گریه یوسف(ع) است، كوتاه سخن این كه چنان كه در قرآن در سوره یوسف آمده، برادران یوسف، او را از دست پدرش یعقوب گرفته و سپس او را در بیابان به چاه انداختند، و قافلهای بر سر چاه آمد و یوسف را بیرون آورد، و به مصر برده و به عنوان برده فروخت و...حضرت یعقوب چهل سال به فراق یوسف گرفتار شد. قرآن از زبان او میفرماید: «یا اسفی علی یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن؛ وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد.»(۸)
امام سجاد(ع) فرمود: «یعقوب از اندوه فراق یوسف(ع) آنقدر گریست كه موی سرش سفید شد، و كمرش خم گردید، و دیدهاش نابینا گشت.»(۹) این مطلب از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.(۱۰)
یوسف (ع) نیز وقتی كه با دسیسه همسر عزیز مصر، به زندان افتاد، در زندان از اندوه فراق پدرش یعقوب به قدری گریه كرد كه به فرموده امام صادق(ع)، زندانیان به ستوه آمدند و به او پیشنهاد كردند یا روز گریه كند یا شب، تا در یكی از این دو وقت در آسایش باشند. یوسف این پیشنهاد را پذیرفت.(۱۱)
● عزاداری پیامبر(ص) برای حمزه و جعفر و ابراهیم
مسأله عزاداری در میان پیامبران و اولیاء دیگر نیز به طور فراوان بوده است، تا آن هنگام كه عصر پیامبر اسلام فرا رسید، آن حضرت نیز در سوگ عزیزان، عزاداری میكرد، و به آن دستور میداد و به عنوان نمونه: وقتی كه حضرت حمزه(ع) عموی پیامبر(ص) در جنگ احد به شهادت رسید، پیامبر(ص) در كنار جنازه به خون تپیدهاش بسیار گریست، و وقتی كه با همراهان به مدینه آمد، از بسیاری از خانههای مدینه كه شهید داده بودند صدای گریه شنیده میشد، پیامبر(ص) به یاد حمزه(س) اشك میریخت، و مردم را به عزاداری برای حمزه(ع) تحریك كرده و فرمود: «ولكن حمزهٔ لابواكی له الیوم!؛ولی امروز حمزه(ع) گریه كننده ندارد.»
سعد بن معاذ و اسید بن حضیر وقتی كه این سخن را شنیدند به زنهای انصار گفتند: «نخست بروید حضرت فاطمه (س) را در گریه كردن برای حمزه همراهی كنید، سپس برای شهدای خود گریه نمایید.» بانوان صدا و گریه بلند كردند، پیامبر(ص) و فاطمه(س) كه در مسجد در عزای حمزه(ع) مجلس داشتند، بیرون آمد و پیامبر(ص) خطاب به آنها فرمود: «رحمت خدا بر شما باد، به راستی مواسات و ایثار كردید.»(۱۲) از آن پس، حتی تا به امروز رسم شده كه زنهای مدینه وقتی میخواهند برای گذشتگان خود گریه كنند، نخست به یاد حضرت حمزه(ع) گریه میكنند.(۱۳)
و در مورد شهادت جعفر طیّار(ع) كه در جنگ موته در سال هفتم هجرت رخ داد، پیامبر(ص) در مدینه به خانه جعفر رفت، بچهها و همسر او را نوازش داد و بسیار گریه كرد، و در حالی كه اشك از چشمانش سرازیر بود، از خانه بیرون آمد و با حال غمبار به خانه فاطمه (س) وارد شد، شنید گریه و نوحه فاطمه(س) برای جعفر(ع) بلند است، پیامبر(ص) فرمود: «علی مثل جعفرٍ فلتبك الباكیهٔ؛ باید بر شخصیّتی همانند جعفر هر بانوی گریه كننده بگرید.» سپس فرمود: «برای خانواده و فرزندان جعفر، غذا درست كنید و ببرید، زیرا آنها امروز به عزاداری مشغول هستند.»(۱۴)
پیامبر(ص) پسری به نام ابراهیم (ع) داشت، كه در سال هشتم هجرت چشم به جهان گشود و در سال دهم در حالی كه كمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، مادرش ماریه قبطیه بود. پیامبر(ص) در مرگ ابراهیم گریه میكرد، شخصی عرض كرد: «تو ما را از گریه نهی میكنی، ولی خودت گریه میكنی؟» در پاسخ فرمود: «این گریه نیست، بلكه علامت رحم و مهربانی است، كسی كه رحم نداشته باشد مشمول رحمت الهی نمیشود.»
پیامبر(ص) پیكر ابراهیم(ع) را به خاك سپرد، چشمانش پر از اشك شد، گریه سختی كرد، ولی فرمود: «تدمع العین، و یحزن القلب، ولانقول ما یسخط الرّب؛ چشم میگرید و قلب پر از اندوه میشود، ولی چیزی كه موجب خشم خدا شود نمیگوییم.»(۱۵)
حجهٔالاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
پینوشتها:
۱. صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۳۱.
۲. القاموس و المنجد واژه عزی.
۳. فروع كافی، ج ۳، ص ۲۰۳.
۴. ماجرای كشته شدن هابیل به دست قابیل، در قرآن در سوره مائده آیه ۲۷ تا ۳۱ آمده است.
۵. تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۲۱۳۳.
۶. بحار، ج ۱۱، ص ۲۲۸.
۷. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص ۲۴۳ به نقل از امام علی(ع).
۸. سوره یوسف، آیه ۸۳.
۹. اللهوف، ص ۲۱۰.
۱۰. تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۵۲.
۱۱. بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۳۶.
۱۲. اعلام الوری، ص ۹۴، ۹۵.
۱۳. اسدالغابه، ج ۲، ص ۴۸.
۱۴. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۷۰ ؛ بحار، ج ۲۱، ص ۶۳.
۱۵. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۵۷ و ۱۵۱.
۱۶. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵.
۱۷. انوار البهیّه محدّث قمی، ص ۴۱ و ۴۲.
۱۸. بیت الاحزان، محدث قمی، ص ۲۲۷ و ۲۲۸.
۱۹. همان، ص ۲۲۵.
۲۰. سوره بقره، آیه ۳۷.
۲۱. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۴۵.
۲۲. همان، ص ۲۳۱ (به طور تلخیص).
۲۳. عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۰۹.
۲۴. لهوف، ص ۲۰۹، بحار، ج ۴۶، ص ۱۰۹.
۲۵. الغدیر، ج ۲، ص ۲۳۵.
۲۶. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۵۷.
۲۷. بحار، ج ۱۰۱، ص ۳۱۷ به بعد، و ص ۲۶۵.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست