دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مصدق و ادبیات ایران

كودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، بدون تردید یكی از تاثیر گذارترین وقایع سیاسی اجتماعی در جامعه ایران بوده است. در این كودتا علاوه بر سركوب آزادی های به دست آمده و حبس و تبعید دكتر مصدق، جامعه با یك رویكرد جدید در حوزه های ادبیات و هنر روبه رو می شود. همه ما می دانیم كه مصدق، جزو آزادیخواهان و تئوریسین های سیاسی كلاسیكی بود كه در سال های بعد از جنگ دوم در بسیاری از كشور های جهان سوم، ظهور كرده و اغلب با راهكار هایی مانند كودتا به اسطوره تبدیل شده اند. جامعه ادبی ایران در دوران حضور مصدق و پس از او، در اكثر حوزه ها و نزد اعم اشخاص دچار نوعی احساس سمپاتیك نسبت به این مرد بود و علاوه بر سروده شدن و یا نوشته شدن اشعار و داستان های فراوانی درباره او، همواره تا سال های بعد نیز از نقش كودتا و یا خفقان در انسان ایرانی درون متنی صحبت كرد.
دكتر محمد مصدق به دلیل روح آزادیخواهانه و سرنوشت تراژیك، به نوعی محبوب ترین شخصیت قشر روشنفكر و فرهیخته جامعه به حساب آمده و دستاورد های وی كه با كودتای ۲۸ مرداد، ناتمام باقی ماند، همواره در ذهن این طبقه حضور داشته است. نقش فردی مصدق در ادبیات ایران تا حدودی با نقش سالوادورآلنده، جمال عبد الناصر و در مقیاسی خردتر، چه گوارا قابل مقایسه است. نكته مهم نیز در همین جاست كه در اوج محبوبیت شخصیت ها و چهره های چپ در سال های بعد از جنگ و حضور این چهره ها در ادبیات كشور های خود و حتی كشور های دیگر، مصدق یك ایدئولوگ و یا حتی سمپات چپ نیز به حساب نمی آمد و در عین حال آن چنان تاثیری بر جای گذاشت كه به راحتی در كنار شخصیت های نامبرده، قرار می گیرد. این یك اتفاق مهم است كه یك ملی گرای دوست داشتنی در سال های محبوبیت چهره های چپ مانند چه گوارا، ماكسیم گوركی، خسرو روزبه و ... در عین اینكه از سوی حزب توده هم تایید نمی شد، به میان كلمات هنرمندان این كشور آمده و تا به امروز نیز حضور دارد. برای گزارشی كوتاه از تاثیر این مرد سه محور اصلی را پیشنهاد می كنم:
۱ - بعد از سال ۱۳۲۰ ادبیات ایران كه فرم ها و ساختار های نو را تجربه می كرد به واسطه حضور پررنگ حزب توده، و تولد رمان و شعر اجتماعی به دغدغه ها و مسائل روز توجه بیشتری نشان داد. تلاش های صادق هدایت و صادق چوبك به همراه نظریات افرادی مانند نیما، ابراهیم گلستان و بعدها احمد شاملو باعث شد تا چیزی با نام وجدان اجتماعی هنرمند و توجه به جریان های سیاسی و اجتماعی، مورد توجه بیشتر قرار بگیرد. این حركت با توجه به ذات ادبیات مدرن و شعر نو، كاملاً جا افتاده و انبوه آثاری كه در دهه بیست نوشته می شود، به نوعی تحت تاثیر این تعهد قرار می گیرند. با قدرت گرفتن مصدق و سقوط وی به واسطه كودتا، جوی به وجود می آید كه بیش از یك دهه، دوام دارد. در این جو، با محاكمه تاریخی دكتر مصدق حبس و تبعید او و اختناق فزاینده ای كه به وجود می آید، جامعه روشنفكر و هنرمند ایران، با نگاهی تاریخی، از مصدق گفته و یا درباره كودتا می نویسند، اشعار سایه، اخوان ثالث، نیما یوشیج و... كه از نظر اعتبار هم جزو بهترین آثار ایشان به شمار می آید، موجب شد تا این مرد، برعكس بسیاری از آزادیخواهان دوره های پیش از پوسته تاریخی خود خارج شده و یك معنای اسطوره ای و متافیزیكی پیدا كند.
اگر كمی دقت كنیم، در می یابیم كه هیچ یك از شخصیت های سیاسی- اجتماعی ایران مانند مدرس، گلسرخی، كاشانی و... در حد و اندازه های دكتر مصدق موضوع ادبیات ایران نبوده اند. شاعران و نویسندگان ایران در دهه سی، دو رویكرد مشخص را در باب نقش مصدق، تصویر كردند. نخست این كه، در نوشته های خود، او را بدون توسل به دستاویزهای ایدئولوژیك و حزبی، به كلمات خود راه داده و با اندوهی تاریخی، از نبودن و تراژدی حضور وی گفتند.
در این میان، به دلیل سانسور هولناكی كه درباره وی و نوع نگاهش وجود داشت، شاعران و نویسندگان از صریح گویی و عریان نویسی دور شده و یك چهره آبستره و پنهان را آفریدند. این آثار در بافت خود، از مصدق، یك مفهوم ارائه دادند، مفهومی كه در عین ریشخند كردن مخالفان و براندازان او، به نوعی «مرثیه» مدرن نزدیك شد. جالب این است كه حافظه روشنفكری ما كه چند قرن مرثیه سرایی را در ذهن داشت و در عین حال علاقه ای به ادامه آن روند ادبی نداشت، نوعی مرثیه را آفرید كه در آن چهره مصدق، پشت فضای اثر پنهان شده است. نیما با مدد از قابلیت های استعاره، اخوان بامدد از یك فضای اكسپرسیونیستی و سایه با لحنی كلاسیك تر و موتیف وار، نمونه هایی از این مرثیه مدرن را برای ایران و مصدق سرودند. دومین رویكرد این هنرمندان توجه به مصدق به عنوان یك شخصیت شكست ناپذیر است. در واقع نكته جالبی كه من در این آثار دیدم، همین بحث است.
از نظر تاریخی محمد مصدق، یك شخصیت مستقل و تا به امروز تكرار ناشدنی است. این نگره یعنی عدم سازش و سكوت اجباری او تا به پایان عمر، باعث شد تا شاعران نوپرداز و حتی كلاسیك ایران به تلفیقی از حماسه و تراژدی، برای طرح شخصیت مصدق دست بزنند، در واقع شاید یكی از معدود دفعاتی است كه ادبیات ایران برای یك شخصیت مظلوم، احساس دلسوزی نكرده و با استفاده از زبان و ساختاری باشكوه اما خسته او را تكثیر می كند. این دقیقاً نكته ای است كه آن مرثیه مدرن مذكور ذكر شده را منحصر به فرد جلوه می دهد. اگر به آثاری كه در سال های بعد از مرداد ۳۲، نوشته و یا سروده شده اند، نگاهی بیندازیم، می بینیم كه در كمتر اثری است كه مصدق و چهره او، در موقعیت صرف توصیفی قرار گرفته باشند. دولت وقت اجازه این كار را نمی داد و به همین دلیل ما با آثاری روبه رو هستیم كه در عین ارتباط مستقیم با مصدق، چهره و یا تصویری توصیفی از او ارائه نداده و بیشتر با مدد از استعاره های چندلایه، زبانی معمولاً باشكوه و خشمگین و فضا پردازی های موهوم و گاه، اكسپرسیونیستی متن را به یك كاركرد تركیبی وادار می كنند. مصدق ناخودآگاه موجب شد تا بیان و زبان شعر مرثیه وار و یا توصیفی كه مربوط به یك شخصیت آشنای تاریخی است تغییر كرده و سمت و سویی نوپیدا كند.
۲ - نكته قابل توجه بعدی به حوزه داستان و چهره دكتر مصدق باز می گردد. نویسندگان ایرانی برای روایت مصدق و بیان خفقان بعد از كودتا علیه وی، خیلی دیرتر دست به كار شدند. در سال های دهه سی و چهل به دلیل تسلط رئالیسم روایی در ادبیات ما، عموم آثاری كه در آنها مصدق حضور داشته است، راه به جایی نبردند. این اتفاق دو دلیل داشت: نخست سانسور كه موجب می شد نویسنده به سوی نمادگرایی منحوط حركت كند و دوم روایتی تاریخی و استعاری كه برعكس شعر در داستان پاسخ مناسبی نداشت. از سویی دیگر نویسندگان معمولاً چپ ایران، برعكس برخی از شاعران اهمیت این اتفاق تاریخی را كمی واژگون درك كردند و بیشتر از رفقای مسكو و ایران نوشتند! ورود مصدق به صورت جدی در ادبیات ایران شاید به دو دهه بعد از كودتا باز می گردد و این اتفاق به شكل نوشتن از دوره مصدق (و كمتر خود او) و شكست بعد از كودتا است. داستان نویسان ما در سال های دهه چهل و پنجاه به آرامی به سراغ ریشه های افسردگی جامعه و تنگنا های موجود در آن توجه عمیق تری نشان دادند.
احمد محمود به عنوان یكی از این نویسندگان، داستان شكست را از نگاه خود روایت می كند. او در آثارش به خصوص مجموعه قصه ها و رمان درخشان همسایه ها، از وضعیت اجتماعی جنوب ایران در دوره مصدق، ماجرای نفت و آدم های شكست خورده ای مانند خالد و ... می گوید و در این نوشته ها، مرثیه كودتای ۲۸ مرداد، در فرم و ساختار یك نگاه تاریخی خلاصه می شود. رضا براهنی در نوشته های دهه پنجاه و شصت خود، آن چنان اشاره ای به مصدق ندارد. اما به دلیل تمایلات اجتماعی خود با تاسفی عمیق فضای سیاه بعد از كودتا را روایت كرده است. او در رمان راز های سرزمین من و یا روزگار دوزخی آقای ایاز، با نگاهی به شدت مدرن و با توسل به سپیدخوانی، خفقان بعد از كودتا، حضور غربی ها در ایران، قدرت یافتن ساواك و قتل آزادیخواهان را به تصویر كشیده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست