چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
وصلت نامیمون بهاییت و صهیونیسم
«آیین بهایی تأثیر شگرف روحانی و اخلاقی خود را نشان داده است و همه کسانی که با بهاییان تماس نزدیک داشتهاند و شگفت آنکه حتی نفوسی که با آنان مخالف بودهاند کمتر در این نکته تردید کردهاند که بهاییان از نظر نوع دوستی، صداقت و خیرخواهی سرآمد دیگران بودهاند. آیین بهایی در هر جای جهان نفوذ پیدا میکند بهطور محسوسی اثرات اخلاقی و روحانی از خود نشان میدهد... و در آنان پندار و کرداری نیک پدید آورده و در مدتی کوتاه بدانان بینشی جهانی بخشیده تا همه مردمان را صرفنظر از مذهب، نژاد و ملیت دوست بدارند.» (ایران زادگاه آیین بهایی، ص ۱۲)
آنچه در بالا آمد، از جمله شعارهای فریبندهای است که رهبران و مبلغان بهایی، در سالهای دور و نزدیک دادهاند. شعارهایی همچون «وحدت عالم انسانی» بهعنوان عصاره آیین بهایی، برابری و برادری همه نژادها و مذاهب و همچنین ذات و منشا یکسان همه ادیان الهی و... که البته به واسطه این شعار آخری با رندی میخواهند تا فرقه ساختگی خود را در میان ادیان آسمانی و الهی جا بزنند.
به هرحال با وجود چنین شعارهای بهظاهر فریبندهای، در مقام عمل آنچه از سرکردگان این فرقه در طول همه این سالها شاهد بودهایم، درست نقطه مقابل این شعارها بوده است. عمق مسئله زمانی روشن میشود که نگاهی به عملکرد بهاییان در همراهی با رژیم صهیونیستی که ظلم و ستم بسیار زیادی بر مردم مظلوم فلسطین روا داشته، بیندازیم. حقیقت این است که بهاییان از همان سالهای نخستین تشکیل این فرقه، رابطهای نزدیک و مرموز با یهودیان و بهویژه محافل صهیونیستی داشتهاند.
پس از تبعید بابیان از ایران به عراق، میان جانشینی باب که دو برادر بهنامهای، عیسی صبحازل و حسینعلی نوری (بهاء) بودند، اختلاف افتاد و کار به درگیریهای خونینی میان طرفداران این دو کشیده شد. گروهی از آنان (طرفدارن صبح ازل) به جزیره قبرس کوچانده شدند و به ازلیان معروف گشتند و گروهی دیگر (طرفداران حسینعلی نوری) بهسرزمین فلسطین و عکا در فلسطین تبعید شدند که اینان به بهاییان شهرت یافتند.
درست است که پیروان صبح ازل از شمار طرفداران بیشتری برخوردار بودند، اما در رشد و گسترش این فرقه نباید از اهمیت و نقش حمایتهای استعمار انگلیس و همچنین جریان صهیونیسم، از آنها غافل شد؛ چه بسا اگر اینان مورد حمایت واقع نمیشدند، همچون ازلیان در موضع ضعف قرار گرفته و بهتدریج نهتنها از شمارشان کاسته میشد، بلکه همانند آنان در گذر زمان تقریبا محو میشدند.
اما حسینعلی بهاء و جانشینان او بهویژه پسرش عبدالبهاء با زیرکی به کانونهای استعماری نزدیک شده و با یهودیان اسراییل طرح دوستی ریختند و به این ترتیب، تحت حمایت آنها به تبلیغ و گسترش فرقه ساختگی خود در عکا و حتی در ایران مشغول شدند.
عبدالبهاء حتی علاوهبر خدمات گوناگون به یهودیان مهاجر که نیت تشکیل حکومتی اسراییلی را در سر میپروراندند، خدمتگذاری به بریتانیا را به آنجا رساند که با تأمین گندم مورد نیاز ارتش انگلستان، از سوی ایشان به لقب «سر» مفتخر شد و جالب اینکه پیامبرزاده دروغین بیش از آنکه به پیامبرزادگی خود افتخار کند، مفتون و شیفته دریافت لقب «سر» از سوی بریتانیاییها بود.
همکاری بهاییان و یهودیان اگرچه در زمان عبدالبهاء و شوقی افندی شکل آشکاری به خود گرفت، بلکه در زمان خود حسینعلی نوری نیز الواحی از سوی او صادر شد که با پیشبینی حکومت اسراییلی در فلسطین آن را به یهودیان بشارت میداد.
در نزدیک شدن رهبرانی بهایی به کانونهای استعماری و صهیونیستی دلایل بسیار میتوان شمرد، نخست اینکه بهاییان پس از آنکه در کسوت بابیان توسط حکومت ایران سرکوب شدند، نزدیک شدن به کانونهای قدرت بهویژه دولت بریتانیا (که نقش پررنگی در منطقه بازی میکرد) را برای بسط و گسترش فرقه خود ضروری یافته بودند، نه فقط از آن رو که تحت لوای حمایت بریتانیا و سپس جریان صهیونیسم میتوانستند در فلسطین آسودهخاطر به فعالیت و تبلیغ بپردازند، بلکه حمایت بریتانیا و نفوذ آنها در ایران میتوانست در مواقع لزوم کمک حال آنها باشد، خاصه آنکه پس از این نزدیکی بهاییان هیچگاه در ایران بهطور مستقیم با سرکوب شدید روبهرو نشدند.
از سوی دیگر، قرار گرفتن تحت حمایت بریتانیا موجب نزدیکی بهاییان و یهودیان در فلسطین شد، دو جریانی که در آن روزگار هنوز اقوام اقلیت و مهاجر فلسطین بهحساب میآمدند و این همپیمانی میتوانست مزایایی بسیاری برای مقاصد طرفین داشته باشد. از همین جهت بیدلیل نبود که رهبران بهایی با آگاهی از نقشهای که استعمار برای آینده این سرزمین درنظر داشت، پیامهای امیدبخش درباره آینده یهودیان در فلسطین صادر میکردند.
«اینجا فلسطین است، عنقریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهد نمود، سلطنت داوودی حشمت سلیمانی خواهند یافت، این مواعید ضریحه الهییه است و شک و تردید ندارم، قوم یهود عزیز میشود.» هنگامی که چنین آرزویی از سوی رهبر بهاییان طرح میشود، غیرمنتظره نیست که بهاییان برای کسب نفوذ و قدرت در دوستی که در آینده روی کار خواهد آمد همکاری تام و تمام داشته باشند و اگرچه عمر عبدالهاء به زیارت حکومت یهودیان در فلسطین قد نداد، اما جانشین او شوقی افندی شاهد به بار نشستن سیاست دیرینه استعمار برای تشکیل دولتی یهودی در دل حکومتهای اسلامی بود.
حکومتی که در شکلگیری آن بهاییان نیز سهمی بر دوش گرفته بودند، به این امید که دولت یهود به پاس این خدمات اسراییل را به مأمن و پناهگاهی برای بهاییان بدل کند. در نزدیکی و همپیمانی یهودیان و بهاییان انگلستان نقش بسیار پررنگی داشت تا از هردو گروه برای مقاصد خود در ایران و منطقه بهرهبرداری کند.
بخت و اقبال هم اغلب با آنان همراه بوده چراکه هر دو گروه یک دشمن مشترک، بهعنوان مسلمانان داشتهاند که برای ضربهزدن به صفوف آنها، به هر تمهید و روش تن دادهاند. بهاییان حتی در حمایت از حکومت اسراییل و همکاری با آنها بر علیه مردم مسلمان فلسطین عقده قدیمی خود درباره مسلمانان را تسکین میدادند و این حامیان برابری و برادری مذاهب، با وجود تمام بلایایی که صهیونیستها بر سر مردم فلسطین آوردند، چشم بر نسلکشی مردم فلسطین بسته و جزو اولین گروههایی بودند که حمایت همهجانبه خود را از اسراییل اعلام و آن را به رسمیت شناختند، چراکه این نهتنها سیاستی بود که به شوقی افندی از سوی انگلیسیان القا شده بود بلکه صهیونیستها همپیمانان دیرینه آنان نیز به حساب میآمدند.
بهاییان برای شکلگیری حکومت یهودی در فلسطین از هیچ امری کوتاهی نکردند و با وجود آنکه خود یهودیان جزو اقوام ثروتمند دنیا بودند، رهبران بهایی بخش قابل توجهی از پولهایی را که طرفداران این فرقه بهعنوان کمک یا پرداختهای مذهبی برای اعتلای کیش خود، به عکا میفرستادند، صرف کمکهای مالی بهاییان به یهودیان میشد.
نزدیکی این دو جریان بهگونهای بود که وقتی طی یک حرکت مشکوک شدن به بهاییت در میان یهودیان پررنگ شد، جریان صهیونیسم نهتنها واکنشی به آن نشان نداد، بلکه بهصورت برادرانه به این یهودیان بهایی شده مینگریست. اهمیتی که صهیونیسم و بهاییان برای اسلامستیزی قایل بودند آنها را به دو روی یک سکه در سالهای حکومت پهلوی (بهویژه محمدرضاشاه) بدل ساخته بود. بهویژه آنکه در این دوران رفتهرفته شرایط گونهای شد که بهاییان برخلاف گذشته که به شکل مخفیانه فعالیت میکردند، پس از کودتای بیستوهشتم مرداد و قدرت گرفتن شاه، مجال آن را پیدا کردند که به شکلی علنی فعالیت کرده و حتی به امر تبلیغ بپردازند.
نفوذ عناصر بهایی در حکومت و کسب پستهای سیاسی و دولتی بالا زمینهای شد که بهاییان علاوهبر قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی نیز برخوردار شده و توان حمایت بسیاری از بهاییان را در حوزههای مختلف داشته باشند. یهودیان بهایی شده نیز در این زمان به مراتب بیش از گذشته از امتیاز بهایی بودن و مزایای اقتصادی آن بهره برده و بهسرعت مراحل پیشرفت و ترقی را طی میکردند.
حبیب ثابت پاسال از جمله این یهودیان بهایی شده بود که به مدد حمایتهای سازمانیهای بهایی، دهها کارخانه و میلیونها تومان پول را به جیب زد و از این رهگذر مواهب بسیاری نصیبش شد. به این ترتیب این تازه بهاییان یهودیزاده به خیال خود، پاسخی به گرایش درونی و عناد تاریخی خویش به مسلمانان داده و با آنها تسویه حساب میکردند، در عین حال منافع مالیشان نیز تأمین میشد.
این حرکت لااقل از سوی برخی از یهودیان که بهطور از پیش طرحریزی شدهای بهایی شده بودند، کار را به آنجا رسانده بودند که بسیاری از امور دستگاه مذهبی فرقه بهایی در روزگار جانشینان حسینعلی بهاء بهویژه شوقی افندی در دست یهودیان بهایی شده افتاده بود! و بی آنکه خود احساس کنند، در واقع به عملهای تبدیل شده بودند که در راستای اهداف محافل صهیونیستی و استعمار انگلستان قدم بر میداشت.
در یک جمعبندی کلی میتوان پیوند نامیمون بهاییان و یهودیان را در تمامی صور آن حاصل هدایت و برنامهریزی محافل استعماری دانست که بهویژه در دوران پهلوی بیشترین بهره را از این مسئله در راستای اهداف سیاسی خود بردهاند، اما نباید از اختلافات و احیانا درگیریهایی که یهودیان از دیرباز با مسلمانان داشتهاند، ساده گذشت. حتی در روزگار حیات پیامبر اسلام(ص)، یهودیان از جمله اقلیتهایی بودند که بیشترین درگیری را با مسلمانان داشتهاند و بهاییت بهعنوان یک فرقه تفرقه افکن و جعلی در میان مسلمانان، کارکردهای مختلفی برای ایشان میتوانست داشته باشد.
جالب آنکه فریدون آدمیت یکی از تاریخنگاران بیطرف و برخوردار از مواضغ غیر ایدئولوژیک، درباره این دو قوم میگوید: «عنصر بهایی، چون عنصر جهود، بهعنوان یکی از عوامل پیشرف سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند.» (امیرکبیر در ایران، ۴۵۸) در این نوشته آدمیت علاوه بر ارتباط این دو گروه به یکی از نکات مهم، یعنی جذب یهودیان به فرقه بهایی اشاره دارد که در نوع خود بسیار قابل تأمل است. بهاییان در کار تبلیغ و جذب، عنایت ویژهای به اقلیتهای دینی داشتهاند که در این میان یهودیان بیشترین سهم را داشتهاند.
اما پیوستن یهودیان به بهاییت در این سطح بیشتر حکایت از یک نوع حرکتهای استراتژیک بین محفلی بهایی یهودی دارد. آنچنانکه بهایی شدن بسیاری از این یهودیان ظاهری و سرپوشی روی فعالیتهای آنها بوده و این امکان رابرای آنها فراهم میآورد که به شکل راحتتری میان مسلمانان نفوذ داشته باشند و حتی با وصلت با خانوادههای مسلمان متنفذ منافع خود را دنبال کنند.
از سوی دیگر، یهودیان به این ترتیب بر شمار بهاییان افزوده و در واقع از این فرقه ساختگی که قرار بود جلوی اسلام قد علم کند حمایت میکردند، چراکه شکافی را در میان جامعه مسلمانان مشاهده میکردند.
منبع: هفته نامه پنجره
فاطمه نظرآبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست