چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

نقد نمایش «سال های فاجعه»


نقد نمایش «سال های فاجعه»

متن این نمایش درخصوص کشف حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد مشهد است

متن این نمایش درخصوص کشف حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد مشهد است. نویسنده قصه ای را دستمایه قرار داده است تا به نوعی کشف حجاب و و درواقع ورود فرهنگ غرب، تجددگرایی و ظواهر مدرنیته به کشورمان را نشان دهد اما به دلیل همان قصه گویی این همه از دست می رود و به واقعه مسجد گوهرشاد نیز به عنوان یک موضوع فرعی در متن پرداخته می شود. مردی که خود از عوامل حکومتی است و البته معلوم نیست نظامی است یا امنیتی یا جزو اراذل حکومتی است یا چیز دیگری، خانواده ای تقریبا مذهبی دارد.

زن اولش زنی ایرانی و معتقد است، مادرش یا ننه نسا پیرزنی خرافاتی است، اما زن دومش کاملا مدرن و غرب زده است و دخترش بین فرهنگ سنتی و وارداتی مانده است و به نوعی دچار یک سردرگمی و بی هویتی شده. او تنها به خاطر مادرش حجاب را پذیرفته، عضو انجمن زنان و باسواد است، پدرش می خواهد او را به فرنگ بفرستد و... در این میان امنیه ها برای برداشتن حجاب به دختر حمله می کنند اما پسری او را نجات می دهد و همین آشنایی، دختر را با واقعیاتی روبه رو می کند؛ پسر مذهبی و انقلابی است به او اعلامیه ها و کتبی را می دهد. در درون خانه نیز مادر دختر درگیر مرافعه های معمول و روزانه با هوویش است. بخشی از متن به دعواهای این دو زن می پردازد و همین موضوع دیگر مسائل را به نوعی تحت الشعاع قرار داده است. به نویسنده برای پرداختن به این موضوع تبریک می گویم. اما به لحاظ تکنیکی چند نکته قابل بیان است: قصه به لحاظ پرداخت دراماتیک در حد همان داستان مانده است.

موضوع های فرعی، اصل ماجرا را کمرنگ کرده و بیشتر به درگیری های زن اول و دوم پدر می پردازد. اما بی هویتی دختر و ورود فرهنگ بیگانه در حد چند دیالوگ مطرح می شود. همچنین واقعه گوهرشاد. و البته هدف از آن و به طریق اولی کشف حجاب و برآیند و تأثیر این واقعه بر جامعه و آحاد مردم همچنان مسکوت می ماند. متن سر آن دارد که به نوعی این موضوع ها را بررسی کند اما در سطح مانده است؛ درگیر قصه شده و وجه دراماتیک آن به فراموشی سپرده می شود. آن قدر که دیگر، دیالوگ ها در حد همان حرف خودنمایی می کنند. بخش های طنز با بازی خوب مهری آل آقا در نقش ننه نسا در جاهایی رو به تکرار می گذارد. شخصیت ها بعضا سردرگم هستند. به عنوان مثال پدر کارش چیست؟ زن دوم کجا می رود؟ چرا خیانت می کند؟ چه کم دارد؟ بخصوص پس از کشته شدن زن اول دیگر به ظاهر همه کاره خانه است. آیا تنها عشق و جوانی او را به خطا کشانده؟ داستانی که پس از سرخوردگی و برگشتش می گوید باورپذیر به نظر نمی آید و گنگ است. خودکشی چنین شخصیتی هم خیلی قابل قبول نیست. صحنه خواستگاری مختار بیک یا رئیس نظمیه هم به نوعی اضافه و تصنعی می نماید. در کل، متن به یک دراماتورژی نیازمند است. زمان و ریتم نمایش می توانست بهتر از این باشد. زمان طولانی و ریتم کند است. دیالوگ ها هم باید بازنگری شوند.

از متن که بگذریم به کارگردانی می رسیم. کارگردان می توانست با حذف اضافات به وجهه دراماتیک اجرا بیفزاید. حرکات و میزانسن ها در جاهایی تکراری به نظر می رسند. و آن زیر لایه دراماتیک که در حرکات باید باشد کمتر ارائه می دهد.

صحنه خواستگاری و بازی مختاربیک تصنعی و اصولا اضافه به نظر می آید. عصبانیت های بی موقع و بدون توالی حسی و حرکتی، بازی غلو شده، باژست ها و حرکاتی تکراری و کلیشه ای که بیرون می زند و یا عدم شناخت و تاثیر حس صحنه ها به روی مخاطب از سوی کارگردان مثل صحنه ای که مادر کشته می شود. گروه نوازندگان موسیقی ای را می نوازند که کلا با اتفاق روی صحنه مغایر است و حس تراژیک اتفاقی را که افتاده در لحظه از بین می برد.

شقایق فتحی در نقش مریم بازی قابل قبولی را ارائه داد. هر چند که در جاهایی بیش از حد حسی و غلو شده به نظر می رسید و گاهی یکنواخت بود و بازی و حس ها را از پیش لو می داد. اما روی هم رفته قابل باور و قابل قبول نشان داد که البته این به توانایی او باز می گردد. طراحی صحنه با خواست فضا و مکان و زمان همسو بود. موسیقی کار هم گرچه با داستان مطابق نبود، اما عنایت الله خادم بشیری به عنوان آهنگساز اجرایی گرم، ملموس و بدون اشکال از نظر تکنیکی را ارائه داد. در کل باید گفت واقعه مسجد گوهرشاد و ورود و هجوم فرهنگ غرب بر فرهنگ سنتی و باورها و اعتقادات مقوله ای است که باید با ژرف اندیشی بیشتری همراه گردد و پرداختن به آن لازم است اما شاید بتوان گفت که هر کدام از این موضوع ها خود می تواند دستمایه ای کامل برای چند نمایش جداگانه باشد. در هر صورت پرداختن به این موضوع خود جای سپاس دارد چرا که در عین سادگی به صحنه کشیده شده و روایت گردیده است. از سویی می توان گفت حجاب به نوعی موضوع روز است، موضوعی که از گوهرشاد تاکنون به انواع مختلف ادامه داشته و دارد. ای کاش نویسنده یک ارتباط ماهوی نیز با امروز برقرار کرده و نقبی نیز به اکنون می زد. چون موضوع حجاب مسئله روز است و می باید به گونه ای روند این هجوم بیگانه از دیروز تا اکنون نیز نشان داده شود.

به لحاظ دراماتیک می توان به چنین رویکردی رسید بدون آنکه به زمان، مکان و ساختار قصه لطمه ای وارد شود که البته این مهم با ژرف اندیشی میسر می گردد چون زمانی که می خواهیم واقعه ای تاریخی را به صحنه بکشیم باید جوانب گسترده آن را بررسی کنیم، چرایی آن واقعه را بیابیم، دست ها و افکار پشت پرده ای که چنین وقایعی را موجب شده و دامن می زنند بشناسیم، تاثیر آن را در طول زمان بیابیم، به لحاظ فرهنگی و تاریخی، ارتباط آن با امروز و اکنون آن را بشکافیم و تغییر شکل آن افکار که چنین هجمه فرهنگی و به تبع آن قتل عام مردم را موجب شده است آشکار کنیم، تا به شکل امروزی این هجمه از سوی همان افکار و دستان بیگانه پی ببریم تا راه های مبارزه با آن را بشناسیم. به فرموده مقام معظم رهبری این مسائل جزو ناتوی فرهنگی است.

پس با شناخت کامل افکار و برنامه های بیگانگان است که می توانیم از این گونه از تئاتر و هنرهای نمایشی سپری برای مقابله با آنان بسازیم. تنها روایت و قصه گویی کفایت نمی کند چرا که ماجرای مسجد گوهرشاد به گونه های مختلف نیز در سالهای گذشته به صحنه کشیده شده است. تاثیر یک نمایش بر افکار جامعه و بخصوص قشر جوان مهم است. باید از تاریخ تجربه بگیریم و دشمن مقابل را تحلیل و تفسیر کنیم به ترفندها و راهکارهایش که هر روز رنگی تازه می گیرد پی ببریم تا جامعه و جوانان را در مقابل آنان واکسینه کنیم. پس ماموریت تئاتر در این برهه از زمان بس خطیر است و با شکافتن تاریخ معاصر به طریق اصولی، منطقی، علمی، کارشناسانه و البته دراماتیک می تواند ما را به این مهم برساند. از همین روست که رهبر فرزانه انقلاب فرموده اند: «اثر اجرای یک نمایش خوب بیش از هزار سخنرانی است.» به نویسنده که چنین موضوعی را دستمایه کار خود قرار داده و به کارگردان و گروه بابت اجرایی ساده، گرم و صمیمی خسته نباشید می گویم.

سیدعلی تدین صدوقی

منتقد بین المللی تئاتر