سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
شاهین اندیشه های اقبال
۱۳۰ سال پیش در هجدهم آبان ۱۲۵۶ برابر با نهم نوامبر ،۱۸۷۷ محمد اقبال لاهوری، متفكر پرآوازه دیده به جهان گشود. اندیشه ها و آثار وی در همان زمان حیاتش از چنان شهرتی برخوردار شد كه بزرگ ترین مترجمان و شرق شناسان جهان، همچون نیكسون و آربری به ترجمه و تحقیق آنها پرداختند. افكار و آرای اقبال چندان گسترده است كه می توان آنها را با دیدگاه های بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران مشهور جهان از حوزه های مختلف دینی، فلسفی، اجتماعی، تربیتی، تاریخی، ادبی و سیاسی مورد بررسی تطبیقی قرار داد. یكی از محققان بنام و مشهور معارف اسلامی، پروفسور آنه ماری شیمل كه نگاه شرق شناسان را از هانری كربن و فرانسه به آثار خود و آلمان متوجه كرد و از اركان شرق شناسی و تحقیقات اسلامی است بیشتر در آثارش از نظرات اقبال در تأیید دیدگاه هایش بهره جسته است. این توجه مبین تأثیر عمیقی است كه اقبال بر اندیشه های برجسته پس از خود داشته است. در مقاله «اقبال و شیمل» كه به انگیزه یكصدوسی امین سالروز تولید این فرزانه تقدیم خوانندگان می شود، اقبال از منظر شیمل مورد بررسی قرار می گیرد.
این مقاله بخشی از كتاب «اقبال و ده چهره دیگر» نوشته دكتر محمد بقایی ماكان است كه بزودی از سوی انتشارات حكایت دیگر به بازار كتاب عرضه خواهد شد. گفتنی است كه دكتر ماكان تاكنون ۲۴ اثر مشتمل بر ده هزار صفحه درباره علامه اقبال منتشر كرده و از همین رو دارای عنوان «كوشاترین اقبال شناس جهان» از سوی اقبال آكادمی لاهور و برترین نشان فرهنگی دولت پاكستان از سوی ریاست جمهوری این كشور و اعتبارنامه فرهنگی معادل فوق دكترای از سوی دولت پاكستان است.
●اقبال و شیمل(۱)
آنه مری شیمل(۲)، اسلام پژوه و ایران شناس پرآوازه آلمانی در سال ۱۹۲۲ در ارفورت(۳) به دنیا آمد. پدرش كارمند پست بود. در ۱۹ سالگی دكترای خود را در رشته مطالعات اسلامی از دانشگاه برلین دریافت داشت. از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹ به عنوان استاد تاریخ ادیان در دانشگاه آنكارا به تدریس مشغول شد. از سال ۱۹۶۷ تا هنگام بازنشستگی در دانشگاه های بن و هاروارد تدریس كرد . او در سال ۱۹۲۰ استاد كرسی فرهنگ هندی ـ اسلامی شد. شیمل پس از بازنشستگی در سال ۱۹۲۲ به آلمان بازگشت و استاد افتخاری مطالعات دانشگاه بن شد. او محققی پرتلاش و در عین حال دقیق بود كه آثار متعدد به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، عربی، فارسی، اردو و تركی تألیف نموده است كه به طور كلی در حوزه شرق شناسی و به طور خاص در مورد اسلام، ایران و عرفان اسلامی است. آثارش از چنان جذابیتی برخوردار است كه در شمار برترین آثار شرق شناسان جای گرفته. پروفسور شیمل با تحقیقات خود توانست كانون شرق شناسی را از فرانسه به آلمان منتقل كند و همچون فلسفه آلمان جایگاهی معتبر به آن ببخشد. پژوهش های پردامنه او از آثار خوشنویسان تا شاعران عارف، از لطایف حكمی و ذوقی تا نكات قرآنی را شامل می شود. تلاش های فرهنگی او سبب شد تا چند دكترای افتخاری و نشان بین المللی به وی اهدا شود و همچنین به دلیل تحقیقات ارزنده ای كه در مورد محمداقبال لاهوری به عمل آورد، یكی از بزرگ ترین خیابان های لاهور به اسم وی نامیده شود. همه اینها مبین اهمیت و ارزش والای تلاش های فرهنگی بانویی است كه ۶۰ سال از عمر خود را صرف شناساندن فرهنگ شرق بخصوص ایران و اسلام به مردم جهان كرد. او در سال ۱۹۵۳ كه ۳۱ ساله بود برای زیارت تربت مولانا به تركیه سفر كرد كه تحولی تازه در زندگی وی پدید آورد. در گفت وگویی كه در این خصوص با دوست صافی ضمیر و همدل و همزبانم داشتم كه از شیوخ مولویه است حكایت جالبی از وی شنیدم و در آن زمان در تركیه درس حقوق می خواند كه آن را در كتاب خود به نام سماع(۴) آورده است. او می گوید: «در سال ۱۳۳۲ شمسی (۱۹۵۳ میلادی) در یكی از روزهای بهاری، دوستی از آنكارا تلفن كرد كه پروفسور آنه مری شیمل برای زیارت تربت مولانا به قونیه می آید و لازم است كه او را راهنمایی و یاری كنید. تا آن روزها بارها شنیده بودم كه خانمی آلمانی به نام پروفسور شیمل مطالعات زیادی درباره مولانا و آثار او انجام داده است. روز بعد وقتی یك خانم جوان وارد اتاقم شد، باور نكردم كه او همان پروفسور است. وقتی كه او به زبان تركی از مولانا با عنوان «پیرم» شروع به سخن كرد و چندین غزل آهنگین و عاشقانه دیوان كبیر را به زبان فارسی از بر خواند، جسم و جانم را تسخیر كرد. او در همان روز در مصاحبه ای مطبوعاتی به خبرنگاران روزنامه ها گفت: «قونیه و مولانا را بسیار دوست می دارم. قلب من در این شهر و در تربت مولانا جای دارد. دلم می خواست از ساكنان قونیه می بودم. احساس می كنم باید هرچه بیشتر به این شهر بیایم. خواهش می كنم به جای آنه مری شیمل به من بگویید جمیله باجی، مرا جمیله باجی خطاب كنید.». انتشار این مصاحبه در تركیه یكباره او را به شهرت رساند. ساكنان قونیه برای آشنایی با وی و دعوت و پذیرایی از او به تكاپو افتادند و در مدتی كوتاه دوستان بسیار گردش جمع آمدند كه با آنها بر سفره غذا می خورد، مثل آنها چهارزانو روی تشك می نشست یا به پشتی تكیه می داد. از این پس پروفسور شیمل همشهری افتخاری قونوی ها و جمیله باجی نامیده شد. در طول مدت ۴۰ سال مرتباً با وی مكاتبه داشتم و هم اكنون متجاوز از ۲۰۰ فقره از نامه های او در مركز اسناد قونیه موجود است. این استاد مولانا دوست نامه هایش را با نام «جمیله باجی» امضا می كرد و من نیز در نامه هایم او را جمیله باجی خطاب می كردم. آنه مری شیمل در نخستین دیدارش از تربت مولانا «پنجره نیاز» را كه در دیوار پشت صندوق آرامگاه مولانا قرار دارد كشف كرد و یك سال بعد كه به آنكارا آمد به عنوان استاد تاریخ ادیان در دانشكده الهیات آن شهر به تدریس مشغول شد و به این ترتیب در آنكارا اقامت گزید و پیوسته به زیارت تربت مولانا می رفت. در آن دوران، هنگامی كه به مناسبت سالروز عروج مولانا مراسم «شب عروس»(۵) را برگزار می كردیم، پروفسور شیمل سخنرانی های جالبی درباره زندگی و اندیشه مولانا ایراد می كرد». با آوازه ای كه شیمل از طریق تألیفات گرانسنگ خود یافت مورد توجه محافل فرهنگی و دانشگاهی قرار گرفت و به ناچار پیوسته برای ایراد سخنرانی در سفر بود. از همین رو زندگی مشتركش دوام نیاورد و او سیر در دنیای تحقیق و تدریس و تألیف را به نشستن در خانه ترجیح داد. از جمله دعوت هایی كه از وی برای سخنرانی به عمل آمد از سوی دولت پاكستان بود كه به لاهور رفت و دیدگاه های خود را درباره علامه اقبال به زبان فصیح انگلیسی بیان داشت و به این مناسبت یكی از بزرگترین خیابان های لاهور به نام وی نامگذاری شد. او به زبان های آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، فارسی، عربی و تركی مسلط بود و با پنجابی و یونانی آشنایی داشت. از این شرق شناس ایران دوست ۱۰۵ كتاب و صدها مقاله به زبان های مذكور باقی مانده است. در مهرماه ۱۳۸۱ مجلس بزرگداشتی در دانشگاه تهران به پاس خدمات فرهنگی و علمی پروفسور شیمل برگزار شد كه او به همین مناسبت برای سومین بار به سرزمینی كه پیوسته بدان مهر می ورزید گام نهاد و سخنرانی هایی ایراد نمود.
شیمل چند ماه بعد در ششم بهمن ۱۳۸۱ برابر با بیست وپنجم ژانویه ۲۰۰۳ پای از جهان فانی بیرون كشید.
آنه مری شیمل گذشته از شخصیت ممتاز پیامبر اسلام (ص) به دو چهره دیگر فرهنگ اسلامی یا به بیانی دیگر فرهنگ ایرانی بسیار علاقه مند بود كه اینان عبارت اند از مولوی و اقبال. او در سخنرانی هایی كه درباره آثار و افكار مولوی داشت پیوسته تكرار می كرد كه «من عاشقم، عاشق مولانا». این گفته پروفسور شیمل در دوست فاضلم حسن لاهوتی مترجم چیره دست آثار شیمل كه در روز شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۱ در پژوهشكده حكمت و فلسفه ایران از مستمعان سخنرانی وی بوده، بسیار مؤثر افتاد. از همین رو ایشان با لحنی ستایش آمیز در مقدمه ترجمه كتاب محمد رسول خدا (ص) كه از آثار برجسته این محقق نامدار است، می نویسد: «آنه مری شیمل ایرانی نبود، در ایران هم زندگانی نكرده بود، اما به فرهنگ و ادب ایران عشق می ورزید. از صدها دلیل همین بس كه بی پرده می گفت: «من عاشقم؛ عاشق مولانا...» شیمل به اقبال نیز كه او را «رومی عصر» خوانده اند بسیار مهر می ورزید. علاقه وی به مطالعه و تحقیق در آثار اقبال به ایام دانشجویی وی بازمی گردد. او نخستین مقاله اش را درباره این چهره پرآوازه به سال ۱۹۵۴ نوشت، یعنی زمانی كه ۳۲ ساله بود. سپس در ۱۹۶۳ در حالی كه ۴۰ سالگی را پشت سر می گذاشت كتابی مستقل با عنوان بال جبرئیل نزدیك به ۴۵۰ صفحه درباره علامه انتشار داد كه در شناخت و بررسی زندگی، آثار و افكار او بر بنیاد دیدگاه های وی از اسلام است. در این كتاب كه هنوز پس از گذشت بیش از ۴۰ سال به فارسی ترجمه نشده عمدتاً دیدگاه های دینی اقبال مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و از دیگر ابعاد اندیشه وی نظیر فلسفه، شعر، سیاست، جامعه شناسی، تاریخ، تعلیم و تربیت و هنر سخنی چندان به میان نمی آید. این قضیه البته طبیعی می نماید، زیرا اقبال فردیتی دارد كه نزدیك به ۱۰ شخصیت در آن جمع آمده و بنابراین پرداختن به همه آنها از تخصص و آگاهی یك فرد خارج است. از همین رو می توان گفت كه اختصاص عنوان «اقبال شناس» به یك فرد معین تقریباً به معنای نوعی اقبال نشناسی است، مگر آن كه معلوم شود آن شخص در بعد معینی از افكار اقبال، یا حداقل در یكی دو جنبه آن اندیشه می گمارد. می توان مولوی شناس بود، گوته شناس بود، ولی شناخت واقعی اقبال از ظرفیت یك ذهن خارج است. از همین روست كه عنوان «علامه» به واقع زیبنده اوست. با نگاهی به فهرست پژوهش هایی كه هر یك در مورد اقبال صورت گرفته و بنا به گفته سازمان یونسكو تا سال ۱۹۸۷ نزدیك به ۱۸ هزار كتاب و رساله و مقاله را شامل می شود ـ رقمی كه در مورد هیچ شخصیت علمی تاكنون سابقه نداشته است ـ معلوم می گردد كه نویسندگان این آثار در حوزه اقبال پژوهی از طیف های مختلف می باشند كه در حوزه های یادشده دارای تخصص اند. بنابراین محقق آگاهی نظیر خانم شیمل كه اصل و جوهر تحقیق را می شناخته در بررسی اندیشه چنین چهره ای گام در طریق ناآشنا نگذاشت و بیشتر به آن بخش از شخصیت فرهنگی وی پرداخت كه از عهده تجزیه و تحلیل آن برمی آمده. به گفته بزرگمهر حكیم كه در قابوسنامه نیز مذكور است «همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاییده اند.» از همین روست كه شیمل برای كتاب بال جبرئیل خود كه نام یكی از منظومه های اقبال است عنوان دومی انتخاب كرده و حدود تحقیق خود را با ذكر «پژوهشی در اندیشه های دینی سر محمد اقبال» مشخص ساخته است. او خود درباره ابعاد اندیشه اقبال در مقدمه این كتاب می گوید «تعداد كتاب ها و مقالات درباره این شاعر و فیلسوف عظیم الشأن با موضوعهای مختلف به حسب میزان آگاهی هر مؤلف به صورتی غیرقابل باور روبه تزاید است.» البته باید اذعان كرد كه كتاب دكتر شیمل از حیث شناساندن دیدگاه دینی اقبال از منزلت والایی برخوردار است، چندان كه می باید گفت اگر بی نظیر نباشد كم نظیر است، زیرا چهره واقعی اقبال را در حوزه دین از منظر نوگرایی و بازسازی اندیشه دینی به درستی نشان می دهد و شاید یكی از دلایل به فارسی درنیامدن این كتاب در همین باشد؛ چیزی شبیه سرنوشت آثار شیخ شهید سهروردی كه تا قبل از تلاش های كربن به طاق نسیان سپرده شده بود و اگر سخنی از شیخ به میان می آمد تنها در ارتباط با تعارضی بود كه صدرای شیرازی با وی داشت، نه آن كه حكمت اشراق به واقع مورد بحث و فحص قرار گیرد كه هدفش انسجام و وحدت بخشیدن به یك فرهنگ سیال است كه از «ناكجاآباد» تاریخ جریان یافت.
كتابی كه دكتر شیمل به انگلیسی در باره اقبال نگاشت تاكنون سه بار تجدید چاپ شده كه آخرینش مربوط به سال ۲۰۰۰ است. این كتاب از همان آغاز موردتوجه حوزه های اقبال شناسی قرار گرفت و جایزه اول بین المللی اقبال شناسی را از آن خود كرد. بال جبرئیل شیمل بهترین كتابی دانسته شد كه در فاصله سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۸۱ در باره علامه اقبال به زبانی بین المللی و به اسلوبی عالمانه تألیف شده است.
و دراین كتاب می گوید: « با مطالعه آثار اقبال معلوم می شود كه او در افكار اسلامی و روایات غربی هماهنگی به وجود آورده. به نظر وی مسلمانان باید از علوم و فنون غربی آگاه شوند، زیرا دانش و علوم غربی از فرهنگ اسلامی تمتع یافته و اگر مسلمانان از فرهنگ و علوم غربی استفاده كنند، هیچ ضرری متوجه آنها نمی شود.» یكی از نكات مهمی كه شیمل دراین اثر به آن می پردازد توجهی است كه اقبال به پویایی و تحرك دارد. او می گوید«تصوری كه ارسطو از قدمت كائنات دارد ضد تصوری است كه اسلام از خدا دارد. در اسلام خدا وجودی زنده، فعال ، ازلی و ابدی است». اقبال زندگی را پویا می داند. زندگی از نظر وی یعنی «پویایی و حركت» و در جای دیگر می گوید «به نظر اقبال فلسفه یونانی به قیاس و تجرید توجه دارد. با پیروی از چنین فلسفه ای ممكن نیست انسان بتواند كاری مفید انجام دهد. این فلسفه غیرعملی است. باچنین اندیشه هایی انسان به خدا نزدیك نمی شود.»
محمد بقایی ماكان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست