سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

روش بحث های كلامی


روش بحث های كلامی

برای اثبات و استدلال اصول و پیش فرضها و مسایل علوم مختلف, از روشهای گونه گون می توان استفاده كرد به عنوان مثال برای اثبات این كه آب از اكسیژن و ئیدروژن تركیب شده است, روشی غیر از روش اثبات در یك مساله ی تاریخی همانند «تاریخ وقوع جنگ جهانی اول » به كار گرفته می شود

● تاریخچه‏ی بحث «روش كلامی‏»

گرچه اطلاع دقیقی از تاریخ كاربرد «روش كلامی‏» در دست نیست و نمی‏توان به صراحت تبیین روشهای كلامی را از آثار متكلمان سلف سراغ گرفت، ولی اشارتی كه شهرستانی در «الملل والنحل‏» دارد، تاحدودی راهگشاست. وی در مقام بیان اختلاف معتزله و متكلمان سلف در باب «صفات‏» از مناظره‏ی سلف بر اساس «قول اقناعی‏» نه بر اساس «قانون كلامی‏» سخن به میان می‏آورد (۱) و سپس در نقل مناظره‏ی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری با استادش ابوعلی جبائی در باره‏ی بعضی از مسایل «حسن و قبح‏» ، آورده است كه «اشعری‏» پس از بازماندن استادش در پاسخگویی، از وی روی گرداند و به عقاید علمای سلف گرایید و مذهب آنان را بر اساس «قاعده‏ی كلامی‏» یاری كرد. (۲)

و نیز در جای دیگر، ضمن پیگیری تاریخچه‏ی بحث «صفاتیه‏» میان متكلمان اسلامی از «حجج كلامیه‏» و «براهین اصولیه‏» سخن گفته، وبا طرح مجدد مناظره‏ی ابوالحسن اشعری با استادش در باب «صلاح و اصلح‏» از كاربرد «مناهج كلامیه‏» توسط اشعری، گزارش داده است. (۳)

چنین گزارشهایی، بعضی از محققان را برآن داشت كه با توجه به پیدایش نحله‏های كلامی در قرن دوم هجری، بعضی از رویكردهای فرقه‏های كلامی را از طریق «روشهای كلامی‏» تمایز دهند و چنین استفاده كنند كه طبق گزارش شهرستانی در ارتباط با روی آوردن شیوخ معتزله به مطالعه‏ی كتابهای فلاسفه كه در روزگار مامون ترجمه و شرح شده بود، روشهای فلسفی با روشهای كلامی درهم آمیخته شدند و بر این اساس نتیجه گرفتند كه : مذهب اعتزال به دو دوره‏ی غیر فلسفی و فلسفی تقسیم شده، و معتزلیان در دوره‏ی غیر فلسفی از روشهایی استفاده می‏كردند كه با عنوان «روشهای كلامی‏» معرفی شده است.

ولفسن (نویسنده‏ی كتاب «فلسفه‏ی علم كلام‏») در باب این كه: آن روشهای كلامی چگونه بود؟ ، معتقد است كه: «چیزی به ما گفته نشده است; ولی چون می‏دانیم كه پیش از ظهور مذهب اعتزال، روش استدلالی كلامی وجود داشته كه همان روش قیاس فقهی بوده است، می‏توانیم چنین فرض كنیم كه مقصود شهرستانی از تعبیر «روشهای كلامی‏» اشاره به تطبیق آن روش فقهی قیاس و تمثیل در مورد تاویل آیات تشبیهی قرآن و تفسیر كردن آن با فورمول «جسمی نه چون جسمها» بوده است.

و اما درباره‏ی «روش فلسفی‏» كه معتزله «روش كلامی‏» خود را با آن آمیختند، می‏توان گفت كه شهرستانی از آن بیان دو امر را در نظر داشته است:

۱) نخست، می‏توانیم فرض كنیم كه منظور وی آن بوده است كه در تحت تاثیر ترجمه‏های عربی آثار فلاسفه‏ی یونان، معتزلیان به آن آغاز كردند كه لفظ قیاس را به معنای قیاس منطقی به كار برند، و برای قیاس به معنی قدیم فقهی آن كلمه‏ی تمثیل را جایگزین ساختند....

۲) دوم، ممكن است چنان فرض كنیم كه مقصود شهرستانی از این گفته، آن بوده است كه فلاسفه‏ی معتزلی با تصور خود ارسطو از تمثیل آشنا شدند كه كلمه‏ی عربی مقابل آن مساوات (برابری) بود، و آن را با قیاس فقهی درهم آمیختند كه كلمه‏ی عربی مقابل آن تمثیل‏» (شبیه كردن) است...» .

ولفسن، سپس با پرداختن به سخن شهرستانی از این كه چرا معتزله دستگاه بحث‏خود را كلام می‏نامیدند، می‏نویسد:

«[این]، بدان معنی است كه، در آن هنگام كه آنان روشهای قدیمی كلام را طرد كردند، خود اصطلاح كلام را نگاه داشتند ولی به آن معنی تازه‏ای دادند. وی می‏گوید كه كلام (سخن) دیگر به وسیله‏ی آنان به معنی توصیفی از كاربرد روش قیاس در ایمان كه موضوعی از كلام است نبود، بر خلاف كاربرد آن در فقه كه با عمل سر و كار داشت; اینك با فلاسفه‏ی معتزلی معنای مضاعف تازه‏ای پیدا كرد، و عنوان توصیفی از روش جدید استدلال آنان و نیز توصیفی از موضوع بحث نظام ایشان به دست آورد...» . (۴)

● طبقه‏بندی روشهای علوم

بدیهی است كه هر علمی به تناسب «موضوع‏» و «مسایل‏» و نیز جهت رسیدن به غایت وهدفی كه آن علم دارد روش ویژه‏ی خود را می‏طلبد.

برای اثبات و استدلال اصول و پیش فرضها و مسایل علوم مختلف، از روشهای گونه‏گون می‏توان استفاده كرد. به عنوان مثال برای اثبات این كه آب از اكسیژن و ئیدروژن تركیب شده است، روشی غیر از روش اثبات در یك مساله‏ی تاریخی همانند «تاریخ وقوع جنگ جهانی اول‏» به كار گرفته می‏شود.

علم كلام، دانشی تك روشی نیست و روش واحدی در آن معمول نمی‏گردد، بلكه در واقع دانشی چند روشی است كه در آن از روش‏های گوناگون و متنوع و متعدد می‏توان بهره گرفت و در عمل هم متكلمان ادیان چنین می‏كنند. اما در باب جدلی بودن یا برهانی بودن استدلالهای علم كلام، حقیقت آن است كه این تمایز امروز چندان دقیق نیست، زیرا با پیدایش رشته‏ای به نام كلام فلسفی (۵) كه به شیوه‏ای فلسفی وبرهانی مباحث كلامی را مورد بحث قرار می‏دهد، دیگر نمی‏توان از چنان تمایزی سخن گفت و نتیجه‏ی عملی چشمگیری هم ندارد. بنابراین، در علم كلام عینا مانند تنوع روش شناختی می‏توان از تنوع برهانها و شیوه‏های استدلال و احتجاج نیز بهره برد و لزومی ندارد كه در طرح بحثهای كلامی خود را به یك نوع خاص از قیاس و استدلال محدود و مقید بسازیم. (۶)

معمولا متكلمان عصر حاضر از سه روش عقلی، تجربی و تاریخی برای پاسخگویی بیشتر مسایل كلامی استفاده می‏كنند ولی در حقیقت روح حاكم در كلام، همان روش و استدلال عقلی است كه به اتقان مدعا و اثبات كامل موضوع می‏پردازد و در نتیجه، پذیرش و متقاعد شدن مخالفان نظریات كلامی را به دنبال خواهد داشت.

● تقسیم‏بندی سنتی روش بحث‏های كلامی

از سوی دیگر، در یك تقسیم‏بندی سنتی، روش تحقیق و استدلال در مباحث كلامی به طور كلی به سه دسته تقسیم شده است:

۱) روش عقلی rational method

«كلام‏» و «فلسفه‏» وجه مشتركی در روش استدلال دارند و لذا مسایل مشترك میان آن دو، با اسلوب تعقلی اثبات می‏شود; گرچه «كلام‏» در مسایل ویژه‏ی خود، از روش نقلی و تعبدی هم استفاده می‏كند. پس در حقیقت «كلام‏» در این نوع مسایل، از متد تحقیق «تلفیقی‏» و «دوگانه‏» ی «تعبدی‏» و «تعقلی‏» بهره می‏گیرد.

بخشی از اصول اعتقادات، تنها با دلیل عقلی قابل اثبات و استدلال‏اند، مثلا، ضرورت نبوت و نیاز بشر به دین، اثبات ذات اقدس الاهی و اوصاف باری، ارسال رسل از سوی خداوند متعال و اصل معاد و ... را نمی‏توان از طریق دلیل نقلی اثبات نمود، چون استدلال از طریق نقل (مثل كتاب و سنت) استدلالی دوری خواهد بود، برای این كه اگر بخواهیم (مثلا) برای ضرورت نبوت از قرآن استفاده كنیم متوقف بر این است كه نبوت پیامبر اسلام وقرآن كتاب اوست را بپذیریم، در صورتی كه فرض این است كه اصل نبوت هنوز ثابت نشده است «پس اثبات اصل پیامبر بودن ایشان متوقف بر اثبات پیامبر بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اثبات پیامبر بودن ایشان متوقف بر اثبات اصل نبوت خواهد بود و این دور است. لذا برای این مساله نمی‏توان دلیل نقلی آورد، بلكه به كمك عقل باید اقامه‏ی دلیل كرد» . (۷)

از این رو، در این بخش از قیاس جدلی و حكمت‏برهانی استفاده می‏شود كه مبادی آن را قضایای عقلی تشكیل می‏دهند. در اصطلاح، این بخش «كلام عقلی طبیعی‏» (natural theology) نامیده می‏شود.

به كارگیری استدلال عقلی در مبانی اعتقادی، علاوه بر قرآن (۸) ، در سخنان حكیمانه‏ی پیشوایان معصوم دین هم آمده است و كلام شیعی در این باب از دیگر مذاهب كلامی مانند اشاعره و معتزله غنی‏تر است.

استاد شهید مطهری در این باره آورده است:

«حقیقت این است كه طرح بحثهای عقلی عمیق در معارف اسلامی اولین بار وسیله‏ی علی علیه السلام در خطب و دعوات و مذاكرات آن حضرت مطرح شد. اوبود كه اولین بار درباره‏ی ذات و صفات باری و درباره‏ی حدوث وقدم، بساطت و تركب، وحدت وكثرت و غیر اینها بحثهای عمیقی را طرح كرد كه در نهج البلاغه و روایات مستند شیعه مذكور است . آن بحثها رنگ و بوی و روحی دارد كه با روشهای كلامی معتزلی و اشعری وحتی كلامهای برخی علمای شیعی كه تحت تاثیر كلامهای عصر خود بوده‏اند، كاملا متفاوت است....

مورخان اهل تسنن اعتراف دارند كه عقل شیعی از قدیم الایام عقلی فلسفی بوده است، یعنی طرز تفكر شیعی از قدیم استدلالی و تعقلی بوده است. تعقل و تفكر شیعی نه تنها با تفكر حنبلی كه از اساس منكر به كار بردن استدلال در عقاید مذهبی بود و با تفكر اشعری كه اصالت را از عقل می‏گرفت و آن را تابع ظواهر الفاظ می‏كرد مخالف و مغایر است، با تفكر معتزلی نیز، با همه‏ی عقل‏گرایی آن مخالف است; زیرا تفكر معتزلی هر چند عقلی است ولی جدلی است نه برهانی; و به همین جهت است كه اكثریت قریب به اتفاق فلاسفه‏ی اسلامی شیعه بوده‏اند» . (۹)

استفاده از جدل و استناد بر «حسن و قبح افعال‏» شیوه‏ای است كه تا قبل از خواجه نصیر الدین طوسی‏رحمه الله در میان متكلمان متداول بود. اما از آنجایی كه این شیوه برای دفع تمامی شبهه‏هایی كه روز به روز بر كمیت، تنوع و عمق آنها افزوده می‏شد، كافی نبود; و از طرف دیگر در اثر تعارض میان حكما و متكلمان، ضعف و نارسایی این شیوه در اثبات مسایل بخش كلام عقلی هرچه بیشتر نمایان شده بود، حكیم فرزانه محقق طوسی رحمه الله را بر آن داشت كه كلام را از حالت جدلی بودن خارج كند و به آن صبغه‏ی برهانی و فلسفی بدهد. صبغه‏ی برهانی كتاب شریف تجرید الاعتقاد به حدی است كه بعضی آن را به منزله‏ی مرحله‏ی پایانی حیات علم كلام می‏انگارند. در كتاب یاد شده، نظم وترتیب مباحث نیز تغییر یافته وبه كتابهای فلسفی بسیار نزدیك شد. مباحث این كتاب همچون تمامی كتابهای فلسفی، از امور عامه آغاز و به الهیات بالمعنی الاخص ختم می‏شود. پس از او نیز تمامی كتابهایی كه در این علم به رشته‏ی تحریر درآمدند همچون شوارق الالهام مرحوم لاهیجی رحمه الله كم و بیش همین شیوه را دنبال كردند. (۱۰)

شهید مطهری، چگونگی تاثیر فلسفه و مباحث عقلی در كلام اسلامی از زمان خواجه طوسی به بعد را چنین ذكر می‏كند:

«خواجه نصیرالدین طوسی كه خود حكیم و فیلسوف متبحر است، با تالیف كتاب تجرید الاعتقاد محكم‏ترین متن كلامی را آفرید. پس از تجرید هر متكلمی اعم از شیعه وسنی كه آمده است‏به این متن توجه داشته است. خواجه نصیر الدین تا حدزیادی كلام را از سبك حكمت جدلی به سبك حكمت‏برهانی نزدیك كرد. ولی در دوره‏های بعدتر كلام تقریبا سبك جدلی خود را به كلی از دست داد، همه پیرو حكمت‏برهانی شدند و درحقیقت «كلام‏» استقلال خود را در مقابل «فلسفه‏» از دست داد.

فلاسفه‏ی شیعی متاخر از خواجه ، مسایل لازم كلامی را در فلسفه مطرح كردند و با سبك و متد فلسفی، آنها را تجزیه و تحلیل كردند و از متكلمین كه با سبك قدیم وارد و خارج می‏شدند موفق‏تر بودند...» . (۱۱)

۲) روش نقلی traditional method

روش دیگری كه عالمان از آن در بعضی از علوم استفاده می‏كنند روش نقلی یا تاریخی است كه مستند به سخن و اقوال پیشینیان است. روش نقلی در علم كلام، بهره‏گیری از كتاب و سنت (قطعی) است.

نمونه‏هایی از مسایل كلامی كه تنها با روش نقلی می‏توان درباره‏ی آنها سخن گفت، عبارتند از:

جزئیات مربوط به اقوال آدمی پس از مرگ و در جهان آخرت، بیشتر مسایل باب امامت و بعضی از مسایل نبوت عامه و خاصه مانند، تعداد اوصیای پیامبران، جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و....

پس در این نوع از مسایل كلامی، مبادی استدلال را قضایای مستفاد از كتاب و سنت تشكیل می‏دهند. و این بخش از كلام، «كلام نقلی‏») ش‏خ‏ردرحخژ ححدچحسحز (نامیده می‏شود.

عز الدین رضانژاد

۱. «... وكانت‏بین المعتزلهٔ و بین «السلف‏» فی كل زمان اختلافات فی الصفات، وكان «السلف‏» یناظرونهم علیها، لا علی قانون كلامی بل علی قول اقناعی...» ; الملل و النحل: ۱/۳۷، تخریج : محمد بن فتح الله بدران، الطبعهٔ الثانیهٔ، مكتبهٔ الانجلو المصریهٔ.

۲. وجرت مناظرهٔ بین «ابی الحسن علی بن اسماعیل الاشعری‏» و بین استاذه «ابی علی الجبائی‏» فی بعض مسایل التحسین والتقبیح; فالزم «الاشعری‏» استاذه امورا لم یخرج عنها بجواب، فاعرض عنه، وانحاز الی طائفهٔ «السلف‏» ونصر مذهبهم علی قاعدهٔ كلامیهٔ، فصار ذلك مذهبا منفردا» الملل والنحل: ۱/۳۸.

۳. ر.ك: همان، ص ۸۵.

۴. فلسفه‏ی علم كلام، هری اوسترین ولفسن، ترجمه‏ی احمد آرام، صص‏۲۲، ۲۳و ۲۷، انتشارات الهدی، چاپ اول، تهران.

۵. Phliosophical theology.

۶.كلام جدید در گذر اندیشه‏ها، ص ۱۳۰ ۱۳۱، مقاله: درآمدی بر مبادی كلام جدید، همایون همتی.

۷. راهنما شناسی، استاد محمد تقی مصباح، ص ۲۰.

۸. نمونه‏هایی از آیات قرآن كه در آنها از عنصر عقل بهره گرفته و بر معارف آن استدلال شده، عبارتند از: آیه ۳۵ سوره هود; آیه ۹۱ سوره مؤمنون و آیه ۲۲ سوره انبیاء.

۹. مجموعه آثار: ۳/۹۲ ۹۳ (كلام، درس هفتم) .

۱۰. كلام جدید در گذر اندیشه‏ها، ص ۴۵، (مقاله علم كلام در بستر تحول) علی اوجبی.

۱۱.مجموعه آثار: ۳/۹۵ (كلام، درس هفتم) .

۱۲. آموزش كلام اسلامی (۱) محمد سعیدی مهر، ص ۱۶.

۱۳. روش‏های استدلال از نظر منطق دو صورت به دو نوع كلی تقسیم می‏شوند: الف) روش استدلال مباشری (كه در آن تنها وجود یك قضیه كافی است و خود دارای اقسامی است كه در كتاب‏های منطقی در باب «عكس‏» و توابع آن و باب «تناقض قضایا» و ملحقات آن، مورد بحث و بررسی قرار گرفته‏اند. ب) روش استدلال غیر مباشری (كه در آن، دو یا چند قضیه به عنوان حد وسط، مورد استفاده قرار می‏گیرند و آن دارای سه نوع معروف است: قیاس، استقراء و تمثیل) . از میان روش‏های مذكور، استدلال مباشری و استدلال قیاسی یقین آورند ولی روش تمثیل مفید یقین نیست و نیز استقرای تام و استقرای ناقص معلل، مفید یقین‏اند ولی استقرای ناقص غیر معلل، فقط مفید احتمال و ظن است.

برای توضیح بیشتر، مراجعه شود به كتب منطقی از جمله: اساس الاقتباس، خواجه نصیرالدین طوسی، المنطق، شیخ محمد رضا مظفر، المنطق الصوری، عبدالرحمن بدوی.

۱۴. روش استدلال از نظر منطق ماده، دارای اقسامی است كه در اصطلاح به صناعت‏های پنجگانه (صناعات خمس) معروفند و عبارتند از: ۱. صناعت‏برهان; ۲. صناعت جدل; ۳. صناعت‏خطابه; ۴. صناعت‏شعر; ۵. صناعت مغالطه.

۱۵. ر.ك: ما هو علم الكلام، علی ربانی گلپایگانی، ص‏۵۱ ۴۷; مدخل و درآمد علم كلام، همان، چاپ اول، زمستان ۱۳۷۲; جهت آگاهی بیشتر یادآور می‏شویم كه مؤلف محترم، با اشاره به آیه‏ی ۱۲۵ سوره‏ی نحل، شیوه‏ی بحث‏های كلامی از دیدگاه قرآن (روش حكمت‏برهان ; روش موعظه‏ی پسندیده خطابه ; روش جدال احسن) را متذكر شد و سخنی از علامه طباطبایی در تفسیر آیه (المیزان: ۱۲/۳۷۴ ۳۷۱) را آورده و سپس بحث را با ذكر روایتی از امام حسن عسكری علیه السلام در باب «جدال احسن‏» (به نقل از احتجاج طبرسی، صص‏۲۱و۲۲، نشر المرتضی، مشهد) خاتمه داد.

۱۶. درآمدی بر فلسفه‏ی دین و كلام، ابوالقاسم فنایی، ص ۹۱، چاپ اول، انتشارات اشراق.

۱۷. ر.ك: مجله تخصصی علم كلام اسلامی، شماره مسلسل ۲۹، صص ۶۶ ۷۷.

۱۸. جزوه مسایل جدید كلامی، استاد ملكیان، درس هشتم، تاریخ ۱۸/۷/۷۱، رشته تخصصی كلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیه السلام.

۱۹. M onomethodic

۲۰. Polymethodic

۲۱. ر.ك: كلام جدید در گذر اندیشه‏ها، ص ۱۰۷ ۱۸۰، مقاله تحلیل مفهوم تجدد در كلام جدید، احد فرامرز قراملكی.

۲۲. Paul Tillich

۲۳. J.HeywoodThomas

۲۴. rational

۲۵. Correlation

۲۶. formalism ، بر هر آموزه‏ای اطلاق می‏شود كه به نحوی از انحا بر صورت، در مقابل ماده یا محتوا، تاكید می‏كند.

۲۷. Procrustes ، در اساطیر یونانی غولی است كه مسافران را می‏گیرد، به تختخوابی می‏بندد و برای این كه با تختخواب سازگار افتند پای آنان را كش می‏دهد یا پاهایشان را كوتاه می‏كند. «بستر پروكروستس‏» كنایه است از این كه كسی می‏خواهد به هر قیمتی همه را متحد الشكل كند.

۲۸. Kenneth Hamilton

۲۹. The System and Gospel

۳۰. پل تیلیش، نوشته‏ی : جی وود توماس، ترجمه‏ی : فروزان راسخی، صص ۲۸ ۳۲، انتشارات گروس، تهران‏۱۳۷۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.