چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
فتح سوم اسلام در باب عالی اسلامبول
پس از ده ها بار حمله روس ها نهایت « سلطان محمد » فاتح کونستانتینوپولیس توانست مرکز مسیحیت قرون وسطی را فتح کند و نام آن را به « اسلامبول » نعم البدل سازد. او در اوج ارتجاع کلیسا و بربریت جهان مسیحی و رسوائی های محاکم انگیزیسیون پیشرفتگی ذاتی جوان ترین دین دنیا را با حفظ و صیانت کلیساهای اسلامبول و تبدیل جزئی آن از به معبد نشان داد که « ایاصوفیا » نمونه ای از این احترام به مآثر تمدن های سائره بود. به مثابه نظریه ابن خلدون هر تمدنی مانند انسان حائز دوران کمال و زوال است . تمدن عثمانی با سلاطین مختلف حاوی شئون مختلف فراز و فرودهای نقد برآفرینی زیست .
امپراطوری عثمانی طی ادوار مطول مقتدرترین حکومت مسلمانان را در تاریخ رقم زدند. تلخی ننگین ترین دوران سلسله عثمانی را ایران با تحت تجاوز قرار گرفتن ۱۶ گانه ازدوی « این ایمپریا » چشید که بیش از هر منطقه ای جان آذربایجان ما ۱۶ بار زیر چکمه های عساکر عثمانی زخمدار شد و این بی ملاحظگی امپراطوری ترک زبان و مسلمان علیه مردمی ترک زبان و مسلمان بود که دراثر بی خردی « مرادها » و « سلیم ها » تحقق تلخی پذیرفت .
حکومت فرمانروایان شاخ زرین در اثر تسامح به یهودیان و ارمنیان و سریانیان و مرعوب ماندن از غرب نوپا و فریبنده به دوره افول و زوال دچار شد. شادروان « عبدالحمید عثمانی » واپسین تدبیر غیورانه خود را طی مذاکره با « روتجیلد » در پاسخ مطالبه تهدیدآمیز ارض قدس به آژانس یهود نشان داد. او در این مذاکره که با حضور نورادونفیان پادشاـ وزیر ارمنی پست و تلگراف صورت می گرفت ـ از تودیع فلسطین به یهود امتناع کرد و روتچیلد با تهدید سلطان کاخ را ترک کرد و جالب اینکه پس از خلع پادشان عبدالحمید دوران تبعید خود را در قصر مالکانه روتچیلد محبوس زیست و مرد.
انتخاب داماد پاشاهای مسیحی مسامحه در قبال هجوم فرهنگی غرب ستیزه با عالمان دین غیروابسته به دربار از آفات عمده انحطاط پادشاهی پیر عثمانی در عداد است . مفخر جهان اسلام چندان مایه ننگ مسلمانان شد که « امام شامل داغستانی » حین سفر تبعیدئیش به حج و حجاز در راه که کشتی در بندر اسلامبول لنگر افکند دعوت حضوری سلطان عبدالمجید را رد کرد و نه تنها به « بایعالی » بل که به خاک اسلامبول پای نگذاشت و گفت نمی خواهم هیمنه بشکوه اسلامبول « سلطان محمد فاتح » در مخیله ام فرو ریزد.
این شهر مساجد و منابر یکی از مراکز معدود جهان اسلام به شمار می رفت . بهترین و نخستین چاپ های قرآن کریم بعد از « غازان » مرکز جمهوری خود مختار تاتارستان روسیه کنونی در اسلامبول و سپس در تبریز و قاهره در مطبعه های اسلامبول منتشر می شد. آن دیار معهد مکتب خوشنویسی خط نسخ و ثلث و ریحان در جهان اسلام بود.
اسلامبول مامن آزادیخواهان جهان اسلام و محل انتشار روزنامه های تاثیرگذار به جوامع اسلامی محیط نزدیک بود. در کوچه های آن « محمد عاکف » و « مودودی » و « جمال الدین اسدآبادی » و « علی اکبر دهخدا » را می دیدی . مراکزی برای خواندن روزنامه ها در هرکوچه بازار شهر با نام قرائت خانه با اداره اصناف و کسبه بیش از هر دکه ای موجود بود. تا اینکه تاریخ با اراده شوم اغیار ورق خورد و ترکان جوان در پاریس توسط جریان های ماسونی شکل گرفت و از دیگر سو زبانه های جنگ جهانگیر اول عثمانی را دامن گیر گردید و طی مذاکرات لوزان ممالک پهناور عثمانی به بیست و چهار کشور تکه پاره شد و بدین نمط یهود و نصارا از بلای خلافت عثمانی رهائی یافت و حتی متعلقین و متعقات عائله سلاطین بر و بحر از کشور رانده شدند. با سر کار آمدن « میم . کمال » و پهن شدن بساط محکمه های جمهوریت عثمانی ترکیه ! شده را بلائی عظیم برگرفت که امید است امروزیان دیگر درهای آرشیو اسناد محاکم جمهوریت را بازگشایند تا مراتب جنایات « میم .کمال » را به تاریخ بنمایانند. او نخست برای برافکندن احتشام اسلامی شهر قبه ها و گنبد و محراب ها تختگاه را از اسلامبول برچید و آنکارا را بدیل این شهر ساخت . قرائت خانه ها نه تنها به قمارخانه و محل خفت و نهضت نیروهای انسانی ترکیه گشت بلکه حتی لغت قرائت خانه خود معنای قمارخانه گرفت . نهضت ! « شاپقا یا انقلاب قیافت (البسه ) چندان ابلهانه سر گرفت که عقده « کلاه فس » به میخکوب شدن کلاه فرنگی شاپوبر کلاسه سر مردان عادت کرده به « فس » انجامید. حجاب از سرزنان ربوده شد و خون زنان محجبه خیابان ها را رنگین کرد. او با انقلاب ! « توحید تدریسات » در مدارس و حجره های علوم دینی را بست . در زمهریر زمستانی مردان و زنان و کودکان کردزبان عریان و سراپا برهنه شهر « درسیم » را ـ که خود را مانند گوسفندان از سرما به آغوش هم می فشردندـ شبانه به پادگانی ریخت و از بالای دیوارها آتش تیربارهای از پیش گمارده شده را بر سر و روی مردم گشود و اینهمه با حضور مستانه « آتاتورک » برگزار شد که همان روزنام شهر « در سیم » را به « تونج الی » (مشت مفرغی ) کوبیده شده بر سر مردم آن شهر بدل کرد و مظفرانه بازگشت . او عصیان های شهرهای مختلفی مانند قیام دوگانه قونیه یوزقات باببورد و ... را به شدت و همچنان که در ششم آذر سال ۱۹۲۳ درمجلس وعده داده بودـ (که البته سرها بریده خواهد شد) ـ سرکوب کرد. قیام شیخ سعید را به خون کشانید و رهبر آن قیام را اعدام کرد. به هر شهر که می رفت والیان می بایست دخترکان خوش روی شهر را برای « پدر » ارمغان می کردند که شهر یوزقان او را نپذیرفت تا دخترکش را برای شب « آتا » بربایند و یوزقات در تمام ادوار جمهوریت پس از آن واقعه مورد تحریم « آتا » و فرزندان فکری اش باقی ماند و امروز نیز فقیرترین و پس مانده ترین شهر ترکیه مانده است . او بنیان نکاخ را از قوانین شرع مقدس برگرفت و این وجبیه شرعی را به شهرداری ها واگذار کرد و خود چندی با معشوقه نجیبه و ناموس مند خود لطیفه خانم ـ که به پنج زبان سخن می گفت ـ زندگی کرد و او پس از ترک آتاتورک تا بود تحت اخطار حکومت جمهوریت سخن نگفت و دفتر خاطراتش نیز پس از مرگش از بازماندگانش بازگرفته شد تا رذائل « آتا » به نظر تاریخ نرسد رذائلی که موجب مرگ او با ابتلا به دو بیماری « فرنگی » (سفلیس ) و سیروزکبدی (بیماری در اثر افراط در شرب خمر) شد. او ضمن ساختن عرق ملی عرق (نوشابه الکلی ) ملی نیز به نام (راکی ) ایجاد کرد. از شعر و موسیقی و فرهنگ و هنر و تمدن چندان به دور بود که وقتی شاعر نوازنده ای به نام « نی زن توفیق » را فرا می خواند که برای ما نی بزن او طی یک رباعی می گوید : (شعر و موسیقی در گوش کسی مانند تو مانند خواندن یاسین در گوش چارپاست ) که پس از این تجاسر نی زن توفیق با بدبختی در کوچه ها جان می دهد.
او بی حیائی را به پایه ای برد که هرزه معاصرش رضاشاه از بی عفتی و هزیمت نفس او به آبرویش پناه برد. گویا در ملاقات رضاخان از ترکیه که سفری به مثابه بریفینگ و آموزش دین ستیزی و هویت زدائی در کشور مجاور بود شبی طی ضیافتی به او « م . کمال » دخترکان بی گناهی را به استخری ریخته بوده و از رضاخان می خواهد که پسندخاطر افتاده اش را برگزیند. رضاخان التفاتی به این تعارف نمی کند تا اینکه « آتا » یکی از دخترانش را فرامی خواند و نظر رضاخان را جویا می شود. رضاخان از صندلی برخاسته شنل معروفش را به دوش دختر می اندازد و می گوید دخترم برو لباس هایت را بپوش که سرما نخوری و سپس رو به آتاتورک کرده می گوید اینها دختران برادرم آتاتورک اند.
یهودیان زبان شناس (ارمینوس وامیری ـ دیوید کهن ـ برنارد لئویس ) با تحمیر و تعمیق او ـ که از مدح اسطوره گون زبان ترکی آب دهنش جاری می شد ـ بنیاد تفکرات پان ترکیستی را ریختند و در قبال ساختن افسانه هائی از قبیل (نخستین زبان انسان ترکی بوده است ) پاداش های کلان می گرفتند و عجیب تر اینکه ضیا گوک آلپ کرد زبان ! دوره پان ترکیسم ! را تئوریزه می کند که چندی بعد اصالت کردی قوم خودش ـ کردها ـ توسط همین تفکر انکار شده « ترک های کوهی » خوانده می شوند.
« م .کمال » نظر به هویت و اصالت نظامی خود و تبدیل زیرکانه علویان ترکیه به دوستان خود ـ که دشمن تاریخی عثمانی ها بودند ـ پایه های حکومت خود را پس از سرکوب عصیان های متعددی مانند عصیان های علویان بر دوش این دو زمره نهاد.
« م .کمال » مسجدها را بست و روحانیت را کشتار کرد و مردانی مانند « محمد عاکف » (منادی کبیر اتحاد جهانی اسلام و بزرگترین شاعر ترک ) را به مصر تبعید کرد و پس از قطع نسل متفکر پیشین برای ساختن نسل کور و کر و غافل جدید الفبا را نیز دیگر کرد. ) Hamit « عبدالحق حامد » شاعر بزرگ اسلامگرا با تحسر گفت مردیم و آخر عمری پسوند ناممان « سگ » شد . (حامد با الفبای لاتین ( در ترکی به سگ گفته می شود) . it نوشته می شود که
داستان فتنه تغییر الفبا در ترکیه حکایتی طولانی است که در رساله ای به همین قلم نوشته آمده است . تاریخ تغییر خط اسلامی در بلاد اسلام به ماسون ها و وابستگانی مانند میرزافتحعلی آخوندف و میرزاملکم خان ارمنی برمی گردد و در ترکیه سرآمدهای مطولی دارد. « م .کمال » برای بی سواد کردن نسل پی آیند به ازاله لغات فارسی و عربی از ترکی اهتمام کرد و باتاسیس دو بنیاد تاریخ و زبان به جعل هر دو پرداخت و اینگونه مردم حتی روشنفکران و عالمان را از پیشینه سنتی و فرهنگی و ریشه خود برکند که نقل آثار این دو فتنه مستلزم تالیف کتاب های حجیمی است . بالاخره او توانست مخصوصا در شهرهای غربی و سواحل اژه مانند ازمیر نسلی را پدید آورد که بوئی از دیانت نبرده به زبانی ساخته سخن گویند که پدرانشان هم با آنها در تفاهم عاجز شوند مرد و زنش خود را به رنگ اروپائی درآورد. او با حماقتی بیمارگونه و عقده مندانه صداهائی را از زبان ترکی خارج کرد که این زبان را به فرانسه شبیه و نزدیک کند. تقویم تاریخ و روز تعطیل مسیحی را کرد و بازماندگان لائیک اش راه را برای هجوم مسیونرهای مسیحی هموار کرد.
سال ها به این منوال سپری شد. از ترکیه بازمانده امپراطوری قدر قدرت و قوی شوکت عثمانی فقیرترین کشور منطقه ساختند که درودگران اتاق خودروها از تخته می ساختند و مردم در پریشانی تورمی سرسام آور سر می کردند. رژیم حقوق مدار لائیک جمهوریت بزرگترین شاعر معاصر جهان ادبیات بشر را پس از تحمل ۱۱ سال زندان در چهل و چند سالگی شاعر وادار به خدمت سربازی کرد و شاعر روشنفکر که نجات انسان را مدتی در پناه تفکر کمونیستی می انگاشت ناگزیر به مهاجرت شد و عمری دربدر و پشیمان و ضداستالین زیست و این حقوق مداران طی قانون درآمده از پارلمان حق توطن را از او ستاندند و اینگونه ترکیه را از یکی دیگر از مفاخر خود فقیر کردند. از ده رئیس جمهوری که مجلس برگزید هشت تن آنان متخلفانه و بی قانون از افسران و نظامیان بودند. مجلس در سال ۱۹۶۱ با محاصره تانک ها به امیرارتش رای ریاست جمهوری داد .
در سال های اواخر دهه ۶۰ مسیحی و همه دهه ۷۰ متوالیا کوچه ها و خیابان های ترکیه معرکه مناقشات گرم و خونریز چپ و راست گردید. رهزنان سیاسی میانه راه را برمی بستند و اتوبوس ها را متوقف می کردند و تعلق تفکر مسافران به چپ یا راست را می پرسیدند. بی آنکه مردم بدانند این دسته از کدام جناح است ناگزیر از سر تخمین خود را راست یا چپ قلمداد می کردند و کشته می شدند. هر یک از دانشگاه ها تحت اشغال زمره ای از چپ گرایان وحشی و راست گرایان فاشیست بود. در این میانه شاعری به نام « استاد نجیب فاضل » از سوئی و متفکری به نام « نورالدین شویجی » و سیاستمدار تکنوکراتی به نام « نجم الدین اربکان » جوانانی را فراگرد خود می داشتند. سلسله های صوفیه نقشبندیه با تفاوت پیرها و شیوخی مانند « رمضان اوغلو سامی افندی » و « محمد زاهد قوتقو » نیز در حلقه های ثناها یاهوی خود پاره ای از جوانان را از بی دینی و بدکیشی پاس می داشتند. این سه زمره یکی با منظومه هائی مانند : چیله و و « قالدیریم لار » و... و دیگری با تبیین تاریخ تحرکات اسلامی و بیداری دینی جوانان را آماده و به صفوف ملی گوروش (بینش ملی ) اربکان می سپردند. اندک اندک نشریات منظم و پرتیراژی نخست با نام « شورا » توسط ییلماز یالجین ار و « سبیل » توسط قدیر مصر اوغلو و « توحید » و سپس « هجرت » توسط مجاهد کبیر « صلاح الدین اش » منتشر شد. چهره های متفکری مانند حسنی آقداش عمرپورولماز صادق آل بایراق بشیر آتالای علی بولاج عبدالرحمن دیلی پاک محمد علی تکین شهید متین بوکسل رجب طیب اردوغان نورالدین شیرین عبدالله گل بلند آربنج و... تجمعات دانش آموزی و دانشجویی و انقلابی مانند « م .ت .ط .ب » (ملی تورک طلبه بیرلیگی ) را پدید آوردند.
انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد. انوار طیبه این انفجار نور موجب اعتلای روحیه انقلابی گری در میان مسلمانان ترکیه گردید و خون تازه ای به رگ های مسلمانان دمید. جوانان اسلام پوی و آزادی جوی مراتب اسلام انقلابی را نخست از نماینده تبلیغی قم در ترکیه آقای « علی اکبر مهدی پور » می آموختند. مهدی پور پیش از آن در تنویر افکار جوانان تبریز از جمله صاحب همین قلم و هم دوره های ما نقش فراموش نشدنی داشت . آنگاه که انجمن های خیریه دینی ما را به دلائل تفکرات و شاید هیجانات انقلابی بر نمی تافت ناگاه جوانان آن دوره و برادر بزرگترهای ما لجنه ای به نام « مکتب علی » ساختند که مهدی پور در آن خطابه می کرد و درس هایی از نهج البلاغه می گفت .
درست همزمان با اشتغال زبانه های انقلاب امام خمینی اصلاح الدین اش در اسلامبول بازداشت شد و در پی حبس او گروهی از جوانان انقلابگر مسلمان هسته ای به نام « آخین چپلار » (مهاجمان ) را متشکل کردند . صلاح الدین پس از حدود ۱ ۵ سال حبس از زندان رها شد و با استقبال صدها نفر و کاروان خودروها به محله « فاتح » ـ مرکز متدینین اسلامبول ـ مشایعت شد.
امریکا نه تنها هرگز از مناقشات متداول و کروئیک خیابانی ترکیه هراسی نداشت بلکه از این بلبشوهای راست و چپ خشنود نیز بود. اما با شعله ور شدن شعله های اسلام گرائی در ایران و سپس ترکیه ناگریز از سرکوب کلیه تحرکات سیاسی در این کشور شد و توسط « ژنرال کتعان اورن » کودتای خونینی در ترکیه تحقق پذیرفت تا از شکفتن لاله های حقیقی اسلام در شهر (لاله ها) پیش گیری کند. اما اینچنین نماند که آمریکا و هم پیمانان او می خواستند.
در این اوان عده ای دست به تحرکات رادیکال زدند از آن جمله چندی پس از کودتای ۱۲ ایلول ۱۹۸۱ کنعان اورن هواپیما ربائی گروه سه نفره به رهبری « حسن گونش ار » را می توان نام برد که می خواسته هواپیما را به ایران بیاورد اما در دیاربکر به توافق رسیده و تسلیم شد و ۱۱ سال در محبس ماند .
پس از مراجعت مهدی پور از اسلامبول نقش ارشادی آقای « صابری همدانی » نیز زحمات ارزنده و مشکور بود. در شرایط انقلابی پیش آمده جوانان انقلابی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اعلامیه ها و بیانات امام خمینی را از دانشجویان انقلاب و نمازگزاران ایرانی مسجد محله « والی لیک » به نام مسجد ایرانیان تدارک می کردند پس از انقلاب در مقابل کنسول خانه جمهوری اسلامی ایران بست نشستند که نخستین سرکنسول انقلاب « سرمدی راد » بی هیچ ملاحظه بی رمق دیپلماتیک رائج در ادوار بعدی در خانه ایران را به روی ایران گرایان اسلام خواه گشود و صیانت از آنها را جسورانه پذیرفت .
« صلاح الدین اش » باز تحت تعقیب قرار گرفت و پس از مدتی زندگی مخفی نخست همسر شهیده و یگانه دخترش را به ایران اعزام کرد و سپس خود از کوه به ایران انقلاب اسلامی هجرت کرد. او که قصد ادامه تحرکات در اندام های دیگر پیکر جهان اسلام را در سر داشت با تشبت « برهان الدین ربانی » به افغانستان برده شد که به اهتمام « شهید بهشتی » و دیگر انقلابیون شهید باز در ایران نگهداشته شد. جوانان انقلابی ـ برخی در مراسم رسمی مانند سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و برخی به صورت انفرادی یکی پس از دیگری برای زیارت آثار و عظائم انقلاب اسلامی به ایران آمد و رفت می کردند. در این میان بود که با چهره های فکوری مانند « نجم الدین اربکان » و شاگردانش ـ « رجب طیب اردوغان » و « عبدالله گل » ـ آشنا می شدیم . شب ها را تا اذان صبوحی به گفت و گو سحر می کردیم . « صلاح الدین » در روزنامه کیهان اتاقی داشت که برادران نام « تکیه » بر آن داده بودند. این تکیه مکتب همه ما بود. صلاح الدین نه از گفتن و نه از نوشتن خسته نمی شد و همچنان فضیلت می بارید. او روزی به اندازه یک ماه و بعضا یک سال ما ارباب قلم ایرانی مطلب می نوشت و یک تنه مجله « اسلام چاغریسی » و « کیهان ترکی » را هفتگی در می آورد و در دو روز هفته نیز در روزنامه های جمهوری اسلامی و کیهان چهار مقاله مطول به فارس شیرین خود می نوشت و ما علاوه بر آنهمه ژورنالیسم و روزنامه نگاری نوین و متحرک را از او می آموختیم . در ملازمت او با چهره هائی از نقاط متنوع جهان اسلام و حتی نزدیکان جوامع اسلامی مانند حامد انگار روژه گارودی و انقلابیون نامبرده و نبرده ترکیه آشنا می شدیم . تا اینکه در اثر تدابیر هوشمندانه اربکان اسلامگریان توانستند در انتخابات شهرداران برنده اکثر نقاط آناطولی از آن جمله آنکارا و اسلامبول شوند. رجب طیب اردوغان به تصدی شهرداری اسلامبول برگزیده شد. اسلامبول که از ظرفیت زیستی خارج شده بود به اهتمام این طیف خوشفکر و تلاش گر دوباره به عروس شهرهای جهان بدل شد. خلیج اسلامبول که از شدت بوی تعفن کسی را یارای گذر از آن خطه نبود پاکسازی شد و کارهای زیادی که بر شمردن آنهمه کتاب ها می طلبد.
رفته رفته موج طرفداران این زمره اسلام گرا در سراسر ترکیه فزونی می یافت و همه را به وحشت می افکند. رژیم لائیک ترکیه ـ که آن را نه کابینه بلکه جریانات پنهانی مانند دادگاه قانون اساسی و شورای عالی قضائی و دیوان عالی کشور و شورای عالی امنیت ملی و دادگاه امنیتی و به ویژه ارتش اداره می کرد. سرکوب اسلامگرایان را در راس برنامه های خود قرار داد.
کشتار و سرکوب مراسم روز قدس در « سنجان » با محاصره تانک ها و به راه انداختن موج دستگیری حتی اخراج سفیر وقت ایران در آنکارا به اتهام شرکت در مراسم روز قدس یکی از تدابیر مهم رژیم بود . « نورالدین شیرین » از فعالان روز قدس به ۱۷ ۵ سال حبس محکوم شد. در دوره نخست وزیری خانم « تانسو چیللر » ارتش ترکیه گستاخی را به حدی پیش برد که حریم هوائی ایران را شکست و با بمباران مناطق پیرانشهر و بانه موجب کشته شدن چند هم وطن ایرانی شد. در همان دوران چند فروند هواپیمای بمب افکن رژیم ترکیه نیز به مقصد تجاوز به حریم هوائی ایران به هوا خاست که طی مذاکرات تلفنی با عقلای ترکیه بازگشت داده شد و به عکس العمل منجر نشد (شرح آن طی مقاله ای به همین قلم با عنوان « پریشانخوابی رژیم لائیک ترکیه » در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد).
حاکمان وقت ترکیه در ازای تسلیم « عبدالله اوجالان » توسط سازمان مرکزی اطلاعات امریکا ـ سیا ـ وعده ریشه کن کردن تحرکات کم سوی اسلامی را به ارباب داده بود. ارتش ترکیه همواره به جای مقابله با هجمه خارجی و دفاع نظامی از تمامیت ارضی کشور که دلیل وجود اوست به عنوان بازوی تهدیدی برای نیروهای داخلی بکار رفته است . بدنه ارتش علیرغم عضویت رسمی آن مجموعه به ناتو دارای افسران و درجه داران مومنی هستند که فرماندهان هر دوره ای زمره ای از آنان را برای عبرت سائرین به جرم داشتن تفکرات ارتجاعی ! اخراج دسته جمعی می کند. نظر به یادآوری مثال های گوناگونی می توان ارتش را ارتشی ملی اما کهن و نیازمند بازسازی و تغییر ماهیت دانست . مثلا ژنرال « ارتشبد حسین قیوریق اوغلو » فرمانده پیشین ارتش ترکیه در کل دوره فرماندهی خود ۱۷ بار سفر خارج داشت که قضا را در هفده بار آن یک مقام امریکایی در ترکیه به سر می برد. بازنگری به خویش در ارتشی که مانند برخی تشکل های امنیتی نظیر در منطقه فقط خود را پاک و سالم و میهن دوست و ملی و غیرقابل معامله با اجنبی می انگارند و جز خود را « دیگرکان » و آماده سازش کاری و خیانت و بی تقوائی می پندارند از ضروریات حیاتی آن کشور دستکم خود مجموعه ارتش است . تکبر و خودپسندی و اعمال فشار با استفاده از قدرت موکوله یا قدرت به دست آمده گذرا موجبات ایجاد بحران های جدی در کشور و حتی تلاشی و فروپاشی را به همراه دارد که دو قدرت موازی سرویس امنیتی و حزب کمونیست اتحاد شوروی تجربه و عبرت آموز مناسبی برای اینگونه بیماران قدرت زده است .
این بار نیز ارتش ترکیه ـ که به جای وظیفه واقعی خود به عنوان تشکلی سیاسی یا بازوی جریانی سیاسی پنهان عمل می کند ـ آماده مقابله با جریان جدید منتخب مردم می شد. علیرغم تهدیدات داخلی و فشارهای خارجی اربکان نخست وزیر شد و در اثر اقدامات ناپخته و نامناسب با شرائط ترکیه ـ مانند اولین سفر رسمی و سیاسی به لیبی و سپس ایران ـ بهانه به دست نظامیان و آمریکا داده و طی کودتای پست مدرن معروف به « ۲۸ شباط » برکنار شد و حزب رفاه را با محکومیت رهبر کهن مرد آن ـ خوجا نجم الدین اربکان ـ بستند .
قلع و قمع آتاتورکی آغاز شد. امتیاز نشر روزنامه « واکیت » (وقت ) لغو شد و سپس هفته نامه « سلام » ـ تنها نشریه اسلام گرای خوشبین به انقلاب اسلامی ـ را با ایجاد بحرانی بستند . رژیم ترورهای انجام شده در طول ۲۰ سال گذشته را به بای اصحاب « سلام » نوشت و با عملیاتی به نام « امید » گروه اسلام را دستگیر کرد و همه ترورها را تحت فشارها و شکنجه ها به آنها قبولاند. « عبدالحمید چلیک » را که اسلام گرای ساده بود به محل ترور « اوغور مومجو » بردند و از او خواستند که نحوه بمب گذاری را نشان دهد که او نیز از این کار ناگزیر ماند و کرد. « محمدعلی تکین » « حسن قیلیچ » و ده ها تن دیگر در این عملیات زندانی شدند.
رژیم بلافاصله برای بی سیرت جلوه دادن تحرکات اسلامی موج دستگیری خانه های مرگ « حزب الله » را به راه انداخت و با در آوردن ! کارت « بنیاد شهید انقلاب اسلامی » از جیب ! رهبر مقتول حزب الله ـ « حسین ولی اوغلو » ـ یک بار دیگر نیز ایران را زیر سئوال برد.
طیب اردوغان در مجلسی حین سخنرانی شعری می خواند که در آن شعر مسجدها به پادگان های مسلمانان و گنبدهای مساجد به تانک ها و مناره هایش به توپ ها تشبیه شده بود . اردوغان به ۱۱ ماه حبس محکوم و بیش از هفت ماه در زندان « حصار » محبوس شد . این فتنه ای بود که با این شیوه از رشد برق آسای او در افق های سیاسی ترکیه پیش گیری شود.
« حزب فضیلت » به رهبری « رجائی قوتان » تاسیس شد که طیف جوان حزب رفاه با رسیدن به تحلیل نو آئین و درک جدیدی از شرائط ترکیه و گرفتن نبض محیط اجتماعی از آن حزب منشعب شده در سال ۲۰۰۱ « حزب عدالت و توسعه » را با رویکردی حیرت آور و حتی تکان دهنده ایجاد کردند. عناصر سالم خوشنام و حتی غیرعامل به احکام و وجیه های شرع را نیز به صفوف خود ادخال کردند. بارها به ظرائف و طرائقی گفتند که دیگر از ما هراس نورزید که ما پیراهن دیگر کرده ایم . این زمره بی آنکه از اصول خود عدول کنند با مماشاتی ظریف خواسته های خود را نیز عنداللزوم به زبان می آوردند. طیب اردوغان دخترش را برای ادامه تحصیل که در ترکیه امکان حضور با حجاب در دانشگاه وجود نداشت به امریکا اعزام کرد و عبدالله گل پس از امتناع دانشگاه از ثبت نام و جلوگیری از ورود دخترش به دانشگاه طی خطبه ای برروی پله های دانشگاه گفت ترکیه ای خواهیم ساخت که در آن نتوانند دختران با حجاب را از دانشگاه هایش برانند. ... و در سال ۲۰۰۲ فتح دوم اسلام در باب عالی اسلامبول اتفاق افتاد . طی انتخابات « آق پارتی » (حزب عدالت و توسعه ) با به دست آوردن بیش از ۳۶ % آرا مردم اکثریت کرسی های مجلس را به دست آورد و دولت را تشکیل داد . با این اتفاق رهبران سیاسی یکایک خودکشی سیاسی کردند. جز دو تن از رهبران امروزی ـ « دنیز بایکال » و « دولت باغچه لی » ـ دیگر رهبران با پذیرش شکست مذبوحانه برای همیشه از عرصه سیاست کناره گیری کردند. رژیم لائیک محتضر که برای واپسین بار دست و پا می زد اعلام کرد که یک مجرم و محکوم سیاسی نمی تواند به تشکیل دولت اقدام کند.
برادران هم سنگر حزب عدالت الگوی اخوت بی رقابت و بی توجهی به جیفه دنیا را به همگان نشان دادند. عبدالله گل نخست وزیر شد و کابینه را تشکیل داد وبعد از شکستن قرار طیب اردوغان نخست وزیری را به او واگذار کرد و خود وزارت امورخارجه را عهده دار شد. اردوغان و هم پیمانانش کشوری ورشکسته وابسته بدهکار و در حال اضمحلال جنگ زده ای را تحویل گرفتند. احزاب مخالف و ارتش و نیروهای پنهان برای شکست دادن دولت جدید سر همه زخم های کهن دامنگیر ترکیه را باز کردند تا خونریزی مغزی ترکیه در دامان و آغوش این زمره اسلامگرا اتفاق افتد.
خارج و داخل یک دست و یک صدا مشکلات عدیده را بر سر راه دولت نوین پهن کردند . پرونده داستان ۳۰ ساله قبرس را در این دوره گشودند و کریترهای کپنهاک برای عضویت در اتحادیه اروپا را دامن زدند و بحران اعدام اوجالان را ـ که حین تسلیم سیا بر عدم اعدام او امضا داده بودند ـ ایجاد کرده و جنجال به راه انداختند و...
دولت اردوغان با یارانش با مهارت از عهده اینهمه مشکلات رو سفید بدر آمد و گویا اراده خدا عمل به پیمان خود بود که هر بحرانی را به نفع این زمره بر می گرداند و ختم به خیر می کرد. نخست سرنوشت اقتصاد و امنیت و سیاست و تمامیت ارضی کشور را که به دست از چنگ متصرفین خلاص کرده پس از ۴۰ سال به وجه معجزه ) IMF (احزاب سلف به اختیار بانک جهانی و صندوق بین المللی پول آسایی تورم را در مدت کوتاهی از ۱۲۰ % به تورم تک رقمی رسانده و به مرز ۷ ۵ % تنزل دادند . با دیپلماسی ماهرانه و هوشمندانه ای نگرانی اروپا و آمریکا را مرتفع کرد.
آنها با طی تمام اصول دموکراتیک صعود و تعالی برق آسای خود را در افق های ترکیه ادامه می دادند. مردم ترکیه مبدا تاریخش را به دوره قبل و بعد از طیب تغییر داده بود. علیرغم ستیزه بی امان چپ و راست روز به روز سفره های مردم را غنی تر کردند. در هر شهر پای سفره خاندان فقیری نشستند و دردها را التیام بخشیدند. ارزش لیره ترکیه را ارتقا دادند و حرمت خود را نزد مردم جهان افزودند که زمینه را برای « فتح سوم اسلام در باب عالی اسلامبول » مهیا ساختند.
رژیم کهن با تمام اندام های پنهان و آشکار خود دست و پا زد تا واپسین قلعه هایشان به دست اسلامگرایان نیفتد. ترکیه تابستان خشکسالی را طی می کرد. آب در شهرهای آنکارا و اسلامبول جیره بندی شده بود. نخست وزیر و رئیس جمهور کنونی همراه مردم به نماز استسقا قیام کردند و وقتی که مجلس در دور سوم رای گیری عبدالله گل را انتخاب می کرد آنکارا پس از چهار ماه زیر باران آبتنی می کرد و روز قندیل برات (نیمه شعبان ) بارحمت الهی زمین چرکین « آنقره » با دانه های باران غسل می کرد. مجلس ترکیه برای نخستین بار بر خلاف دفعات پیش (۱۹۶۹ در زیر شکست های بی فاصله دیوار صوتی توسط جت های جنگنده و محاصره تانک ها در سال ۱۹۸۱ ) ـ این بار در اکثریت قاطعی بی عدیل و بی بدیل با ۳۳۹ رای چهره متکبر و بسته را از چان قایا (کاخ ریاست جمهوری ) برداشته و فرزندمحبوب و مومن خود را به ریاست جمهوری گماشتند.
روز بعد « یاشار بویوک آنیت » فرمانده نیروهای مسلح ترکیه با ژستی ناشایست و خلاف دیسیپلین و پروتکل نظامی ابرو گره کرده و بدون توجه و سلام به رئیس جمهور جدید با او روبرو شد; اما فردای همان روز در حین اجرای مراسم جشن های پیروزی ۲۹ آگوست هنگام رفتن به کرسی خطابه برخاست و برگشت و سلام نظامی داد و از رئیس جمهورش تحسین گرفت و رفت . او نیز دانسته بود که بدون در نظر گرفتن ۴۷ % مردم نمی شود در ترکیه به حیات اجتماعی و بوروکراتیک ادامه داد .
گروهی از نسل گذشته که همواره به گوششان اشعار « نگذاریم چان کمابا به اذان کایا بدل شود » (چان در ترکی به معنی ناقوس کلیساست که کاخ ریاست جمهوری به اعتبار قرار گرفتن در محلی به این نام چان قایا خوانده می شود) زمزمه شده در سر راه « احمد نجدت سزر » ایستاده و رئیس جمهور مغموم سابق را راهی می کردند وبا گریه و گاهی از حال و هوش رفتن می گفتند دیگر اینجا « اذان قایا » شد. همه دغدغه این کهنه اندیشان پوسیده مغز این بود که در جایگاه آتاتورک مردی خواهد نشست که همسرش محجبه است .
مردم هلهله کنان این ترانه را زمزمه می کردند :
گولوم بنیم ! گولوم بنیم
دردیم عشقیم جانیم بنیم
آبیرماسین تاتریم بیزی
بودور اینان تک دیله گیم .
اصغر فردی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست