دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
سینمای استراتژیک
![سینمای استراتژیک](/web/imgs/16/143/4tdtc1.jpeg)
با شروع انقلاب صنعتی در اروپا که از نیمه قرن ۱۷ میلادی آغاز شد، تغییرات شگرفی در گستره اقتصادی و در پی آن در عرصه سیاسی اروپا به وجود آمد. پیشرفت علم، صنعتی شدن کارخانجات، اختراع ماشین بخار، بهرهبرداری از ذغال سنگ به عنوان منبع جدید انرژی و ... عواملی برای افزایش تولید و گسترش کمی و کیفی کالاهای تولیدی شدند. این امر سرمایهداران و دولتمردان را با دو سؤال اساسی روبهرو کرد:
۱) چگونگی تأمین مواد خام.
۲) چگونگی بازاریابی جهت فروش انبوه کالاهای تولیدی.
با توجه به کمبود منابع و جمعیت پایین قاره اروپا که ظرفیت تأمین مواد خام و بازار فروش کافی را نداشت، دولتمردان غربی پاسخ دو سوال فوق را در تجاوز و دستاندازی بر منابع سایر ملل غیراروپایی و چپاول ثروت ملی آنها یافتند.
هلند، پرتغال، فرانسه، اسپانیا و انگلستان، ناوگان دریایی و نیروی نظامیشان را روانه چهار گوشه جهان کردند و در ابتدا به وحشیانهترین شکل، قاره آمریکا، آفریقا، شبه قاره هند، استرالیا و بعدها ایران قاجاری و دیگر کشورهای مسلمان را آماج تاخت و تاز، قتل و عام و نسلکشی قرار دادند و از این طریق، قدرت خود را در کشورهای دیگر استوار کردند.
در آن عصر بود که واژه منحوس استعمارگری به لغتنامه سیاسی جهان اضافه شد. در رأس استعمارگران آن عصر، امپراتوری بریتانیا قرار داشت. متجاوزان انگلیسی، گروه گروه شمال آمریکا، استرالیا، بخشهایی از آفریقا، هند، قسمتهایی از جنوب چین، جنوب شرقی آسیا و سپس خاورمیانه و مصر را بلعیدند و بر آن بودند تا تمام دنیا را به انبار خود تبدیل کنند.
هنوز یک قرن از استعمارگری انگلیس نگذشته بود که رفته رفته هستههای مقاومت بر ضد بیگانه در کشورهای مستعمره، به ویژه هند و جهان اسلام شکل گرفت. این مقاومتها بیگانگان را به این نتیجه رساند که تنها با نیروی نظامی و توپ و تفنگ، ادامه تسخیر مستعمرات میسر نیست. از این رو، در آغاز قرن نوزدهم فوران و تراکمی از اندیشمندان و فلاسفه غربی، پا به عرصه وجود گذاشتند و پی در پی دیدگاههای فلسفی خود را روانه آشفته بازار جهان آن روز کردند. اکثر قریب به اتفاق فیلسوفان غربی علاوه بر دغدغههای فرهنگی - اجتماعی درون جامعه اروپا، نگاهی هم به مستعمرات داشتند و در بسیاری موارد، تجاوزگری را توجیه فلسفی میکردند.
پیتر اول و دوم از نخستوزیران اوایل قرن نوزدهم انگلیس میگفتند: شما ملت انگلیس، همه چیز را فراموش کنید؛ جز منافع ملی خود را. گروویچ میگفت: باید حریصانه به تصرف و تسخیر طبیعت و دیگر کشورها بپردازیم. او همانند سلفش ماکیاولی، اخلاق را از سیاست جدا میپنداشت. ولتر رقابت تا بن دندان مسلح را تجویز میکرد. کانت، ایمان را از عقل جدا کرد و نتیجهاش در اروپا این بود که کفر چنان باب روز شد که کشیشان را نیز دلباخته خود کرد. کانت همچنین گفت: تنازع، لازمه بقاست؛ پس باید از این روحیه تنازع و بقا و رقابت و خودخواهی و میل تملک به قدرت، سپاسگزار بود. هگل با استفاده از داروینیسم، مدعی شد که به غیر از اروپاییان، بقیه بشریت، در طراز پایینتر تکاملی قرار دارند و بنا بر این قاعده، میتوان بر آنها تاخت و نابودشان کرد. وی که کار جمعبندی نظرات فلاسفه قبل از خود را نیز به عهده داشت، در جایی دیگر چنین عنوان کرد: تاریخ جهان، صحنه سعادت و خوشبختی نیست. خوشبختی، صفحات بیروح زمانهاند؛ تا در جایی دیگر بدبختی نباشد، خوشبختی در اروپا معنی نخواهد داشت و آن قدر گستاخ شد که شرارت بر ملتهای ضعیفتر را مجاز شمرد.
همزمان با هگل، شوپنهاور هم به میدان آمد و افزود: زندگی یکسره شر است. شرارت و مبارزه و تنازع از لوازم حیاتند. اگر شرارت و تنازع از بین بروند، ملالت و کسالت به بار میآید؛ پس زندگی همچون پاندولی میان رنج و کسالت در حرکت است و بدون دوزخ، بهشت، چیزی جز کسالت نخواهد بود و سرانجام، نیچه، فیلسوف آلمانی هم به اروپاییان لقب درندگان موبور را تفویض کرد.
مجموعه این اهداف کثیف درست در زمانی که استعمارگران غربی توانایی خود برای حفظ مستعمرات به ویژه آسیا - را از راه نظامی از دست میدادند، به کار آمد و از دل آن، واژه دیگری به نام تهاجم فرهنگی متولد شد و به این ترتیب، غربیها شروع به سوء استفاده از وسایل نرمافزاری کردند و در این راه، هنر و ادبیات را به کار کشیدند؛ تا ذهن تودهها را در مشرق زمین و سایر مستعمرات، تخدیر و جهانبینی خودشان را القا کنند. این، سرآغاز پیدایش ادبیات استراتژیک بود. در قرون هیجده و نوزده، ادبیات استراتژیک، تسلط انگلیس بر مستعمرات را توجیه میکرد و خوراک میداد و داستانهایی همچون گالیور، آلیس، رابینسون کروزو و ... در همین زمینه نوشته شدند و این پدیده، تبدیل به یکی از دکترینهای اساسی شد برای نفوذ و استحاله فرهنگی. رمانها و داستانهایی برآمده از ادبیات استراتژیک نوشته شد که موضوعشان اغلب مهاجرت انگلوساکسونها به استرالیا، نیوزلند و آمریکا بود و ساکنان بومی مستعمرات هم مثلاً با جان و دل از آنها استقبال میکردند و مایل به پذیرش مهاجم و اشغالگر میشدند؛ اما در آنها هیچ اشارهای به قتل و عام تاسمانیهای استرالیا نمیشد.
با تولد سینما و دوران گذار از سینمای صامت به سینمای کلاسیک و همزمان با پایان جنگ جهانی دوم و ضعیف شدن انگلیس و جایگزینی ایالات متحده آمریکا به عنوان استعمارگر نوین، از نفوذ و تاثیر ادبیات استراتژیک کاسته شد و به جای آن، نهاد دیگری در آمریکا شکل گرفت که سینمای استراتژیک نام دارد.
مرکز این نوع سینما، هالیوود معروف در ایالت کالیفرنیاست و یکی از اولین اهدافش هم کمک به براندازی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. مجموعه فیلمهای جیمز باند در دهه شصت میلادی که در اکثر آنها آمریکاییها اهورایی بودند و پیروز و روسها اهریمنی و شکست خورده، خود شاهدی بر این مدعاست. در مورد اشغال قاره موسوم به آمریکا نیز کافی است به انیمیشن پوکوهانتس دقت کنیم؛ تا عمق بهرهبرداری از ابزار هنر در توجیه روند سلطه برایمان روشن شود. در این انیمیشن، دختری سرخپوست عاشق یک جوان انگلیسی میشود و نامزد سرخپوست خود را رها میکند. این امر در نمادگرایی هنری، بدین معناست که سرزمین و عقیده بومی کشوری که دختر مذکور به آن جا تعلق دارد، مایل به پذیرش مهاجمان است و باز هم اشارهای به این نکته نمیشود که اشغال قاره آمریکا، با قتل و عام سرخپوستان میسر شد؛ نه با عشق و عاشقی.
مشابه این محصولات سینمایی در مورد اشغال استرالیا، نیوزلند، هند و خاورمیانه هم ساخته شده و دهههاست روانه بازار گردیدهاند؛ مثلاً در مورد اشغال خاومیانه عربی و تجزیه امپراتوری عثمانی، فیلم معروف لارنس عربستان از ماهیت استراتژیک برخوردار است.
با شروع عصر انقلاب الکترونیک و انفجار اطلاعات و گسترش تصاعدی رسانههای جمعی در غرب و سایه انداختن رسانهها و سینمای استراتژیک بر تمام جهان به ویژه مشرق زمین-، این پدیده، ابعاد تازهای یافته است و در مواردی فعالتر از نیروی نظامی آمریکا میباشد که یک مصداق بارز آن، شخصی صهیونیست به نام رابرت مردوخ است. وی که از سرکردگان امپریالیسم خبری میباشد، علاوه بر نفوذ عمیق در هالیوود، دهها رسانه مکتوب، تصویری و ماهوارهای را در جهت راهبردی، برای گسترش نفوذ آمریکا، هدایت میکند و هرگاه کاخ سفید اراده کند، رابرت مردوخ، لشگر رسانهای خود را برای جنگ روانی بر ضد هر شخصیت حقیقی و حقوقی که نظریهپردازان پشت صحنه سیاست آمریکا تشخیص بدهند، به راه میاندازد.
در این بین، حوزه فرهنگی تمدن ایرانی که از کوههای پامیر و هندوکش در تاجیکستان و افغانستان تا سواحل شرقی مدیترانه و از باکو در شمال تا بحرین در جنوب گسترده شده است، در حساسترین پهنه جغرافیای سیاسی جهان قرار گرفته است. قدرتمندترین کشور این منطقه وسیع در مجموع از حیث سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و هنری ایران، کشور کهن و پرافتخارمان میباشد؛ سرزمینی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست آمریکا و رهایی از استعمار دویست ساله و تبدیل شدن به کشوری مستقل، به جرم استقلال سی سالهاش، پس از بیاثر شدن جنگ تحمیلی و دهها دسیسه و توطئه دیگر، در چند سال اخیر، به شدت مورد تهاجم رسانهها و سینمای استراتژیک غرب قرار گرفته است که دو نمونه آن، فیلمهای موهن الکساندر و سیصد میباشد.
در این شرایط حساس، واقعگرایی حکم میکند که سیاستگذاران عرصه هنر و به ویژه سینما، از این هنر در مواقع لزوم، استفاده راهبردی بکنند و در کنار سینمای ناب و معناگرا، سبک و سیاق استراتژیک را هم به سپهر سینمای ایران بیفزایند. سینمای ایران، این قابلیت و پتانسیل را دارد، تا همچون دوران سخت جنگ تحمیلی، محصولات خود را به عنوان یکی از سبکهای ارزشمند سینمایی به جهانیان بنمایاند. سینمای ایران، این بضاعت را دارد تا در این شرایط، با ارائه محصولاتی که ماهیت راهبردی هم دارند، قدم در میدان مبارزه رسانهای با غرب بگذارد.
خوشبختانه در سه چهار سال اخیر، قدمهایی در این راستا برداشته شده که برای شروع، خوب است. راهاندازی دو شبکه بینالمللی العالم و Press TV و نیز ارائه فیلم اعدام فرعون که بسیار به جا و به موقع ارائه شد، از این کارهای مفید بودند. امید است که این روند همچنان ادامه پیدا کند و بر جنبههای کمی و کیفی آن افزوده شود.
پینوشت:
۱. ادوارد برمن، کنترل فرهنگ، ترجمه حمید الیاسی، نشر نی، ۱۳۶۰.
۲. سی رایت میلز، نقدی بر جامعه شناسی آمریکایی، ترجمه دکتر عبدالمعبود انصاری، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۰.
۳. توماس مور، آرمانشهر، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۶.
سهیل سرمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست