دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
قشون کشی ایران به ترکمنهای مرو و بی آبرویی دولت قاجار در این نبرد
![قشون کشی ایران به ترکمنهای مرو و بی آبرویی دولت قاجار در این نبرد](/web/imgs/16/141/4zprx1.jpeg)
تاریخ سفر لشکریان ایران جهت حمله به مرو مطابق سال بیچی (بیجن) ییلی سال ۱۲۷۷ بوده است. مسأله مرو در دورة سلطنت آقا محمد خان قاجار و سپس شاهان بعدی قاجاریه حائز اهمیت است و حتی در تاریخ میخوانیم که صفویان عدهای از قاجارها را در مبارکآباد و عدهای دیگر را به مرو شاهجهان که همان مرو باشد انتقال دادهاند. از این رو مسئله مرو و تصرف آن سرزمین برای قاجاریه امر بسیار مهمی به شمار میآمد و همواره دغدغة خاطر شاهان قاجاری را مسائل مرو و سرخس به خود مشغول نموده است. در مقدمة کتاب سه سفرنامه (هرات، مرو، مشهد) چنین آمده است:
«در اواخر سلطنت آقا محمد خان قاجار «میر معصوم» حکمران بخارا که «شاه مراد» و «بیگ جان» لقب داشت. «بیرامعلیخان» قاجار، حاکم مرو را کشتند و پسر بیرامعلیخان یعنی «حاجی محمد حسین خان» به دربار ایران پناهنده شد و فتحعلیشاه که به جای آقا محمد خان نشسته بود به او التفات بسیار کرد و او را «فخرالدوله» لقب داد و او تا پایان عمر در تهران بود و «مدرسة خان مروی» یادگار اوست. حوادث گوناگون زمان فتحعلیشاه و محمد شاه به آن دو پادشاه مجال نداد که بحال مرو و مرویان توجهی کنند. بلکه مرتباً از ناحیه ترکمانان بسرحد خراسان دستاندازی میشد و حکام محلی بدفاع مختصری اکتفا مینمودند» .
حسام السلطنه و بسیاری از سرداران قاجاری برای حل مسئله مرو حملاتی را به آن ناحیه انجام دادند ولی در اکثر اوقات ناموفق و ناامید اما با کشت و کشتار و گرفتن اسرا و غنایم فراوان مراجعت مینمودند. ولی هرگز نتوانستند ترکمنها را مطیع سازند. قلعه ناصریه در سرخس در سال ۱۲۷۶ به اتمام رسید. در این سال حمزه میرزا (حشمت الدوله) به منظور ایجاد یک عملیات بزرگ بر علیه ترکمنهای مرو به تدارک لشکر و تجهیزات بسپاه پرداخت. بدین منظور سرتیپ عبدالعلیخان را با چهارده عراده توپ و سیصد نفر تویچی و قورخانه و با فوجی لشکر از خوی و سربند، و شقاقی و فراهان و سمنان و دامغان و اردبیل و مشکین اعم از عرب و عجم و افشار و مراغه و جاسوسان و یکهزار و سیصد نفر سوراة ایلات قزوین و چاردولی و بختیاری و قورت بیگلو و با هشتاد هزار تومان وجه نفد تحویلی از دولت به خراسان گسیل داشت و خود امیر زاده حشمت الدوله نیز با قوام الدوله و لشکریان در اواخر همین سال به سمت سرخس رهسپار شدند. و بالاخره در سال ۱۲۷۷ ه.ق به عزم تنبیه ترکمنهای مرو اردویی مرکب از بیست و دو فوج وهشت هزار سواره و سی دو توپ ترتیب داده با قوایی کامل و مجهز از سرخس به طرف مرو به حرکت درآمد. سارلی مینویسد: «روز پانزدهم شهاب الملک از طلوع آفتاب تا غروب مشغول سان دیدن از قشون مأمور مرو بود و توانست تا بیست و یک هزار نفر از افراد قشون را احساء نماید و این رقم شماری از سپاه بزرگی بود که آن را چهل تا شصت هزار نفر ذکر کردهاند» .
«میرزا محمد قوام الدوله وزیر خراسان در این سفر همراه بود. بعد از ورود به حوالی مرو سپاه ایران پارسی قلعه را محل اقامت اردوی خود قرار دادندو ترکمنهای ساریق- که در آن وقت از دولت ایران اطاعت میکردند - سیورسات و علوفه به اردوی ایران میآوردند» . در هر حال در بیست دوم ذیقعده اردو به طرف مرو حرکت کرد. فرماندهان اردو مسیر آب را برگردانده و به موازات حرکت آب، طی مسافت میکردند. چهار منزل بعد از سرخس در قلعة صیاد حرکت آب کند شد و به همین منوال هفده روز اردو در کمال آرامی حرکت میکرد و منتظر گذشتن آب بود و برای مال و حشم بغیر از نی خشک و چوب گز چیزی یافت نمیشد و توقف کردن در آن صحاری باعث تلف شدن مال اهل اردو شده بود. اهل اردو از رسیدن آب به شوره کال و کوچة قم، یأس حاصل کردند و بیم هلاکت و تلف شدن قشون[را] داشتند. در میان رؤسا و سرکردگان، اختلاف آرا به هم رسید. یک عده از فرماندهان معتقد بودند که هیجده فرسخ راه را هر طور شده پیش بروند، دستة دیگری میگفتند قشون باید عقب نشینی کند و به پایگاه دولتی نوبنیاد حشمتآباد برگرددو بالاخره تصمیم بر آن گرفته شد که قشون راهش را ادامه بدهد.
بعد از چند هفته اردو از پارسی قلعه به حرکت درآمده نزدیک حصار مرو آمده به جنگ و ستیز بر علیه ترکمنها پرداختند و تا ورود به مرو چند زد و خورد جزئی بین ایرانیها و ترکمنها انجام گرفت که در این حملات ابتدا موفقیت از آن ایرانیها بود. قشون قاجار در برخورد با ترکمنها آنها را میکشتند و یا به اسارت میگرفتند «اما در حمله محمد خان قره سرتیپ همدانی که با دو فوج سرباز و چهار عراده توپ به پیش می رفت ترکمنها هلهله کنان به سرتیپ مزبور حملهور شدند و بعد از جنگ و کشتار بسیار آن سرتیپ کشته شد و این افواج ایرانی از ترکمنها شکست خوردند . و بنا به نوشته اراز محمد سارلی «این بار نوبت ترکمنها بود که شبیخونهای معروف قاچه اورش را شروع کنند» . در نیمه شب همان روزی که سرتیپ همدانی از ترکمنها شکست خوردند اردوی ایران تصمیم به مراجعت به پارسی قلعه گرفتند اما ترکمنها قبلاً از عقب آنها چاله وچولههای راه را پر از آب کرده بودند. و هنگام برگشت اسبهاو شتران آنها به گل و آب فرو رفتند و در آن شب تاریک ترکمنها از فرصت استفاده کرده به آنها حمله کردند. ترس و وحشت بر اردوی ایرانی غالب شد و هر کسی به جانبی فرار کرد و بسیاری از صندوقهای زر و سیم و ابزار آلات لشکر در جویبارها و باتلاقها افتاد. خلاصه حمزه میرزا حشمت الدوله و قوام الدوله هر کدام با عدهای از همراهان خود پا بفرار گذاشتند و اهالی اردو نیز از پشت آنها فرار را بر قرار ترجیح دادند. اما آن عده با هزار گلوله و کسیة باروتی که همراه داشتند به جنگ باترکمنها ادامه دادند و بسیاری از آنها را کشتند. وقتی که ادوات آتشخانه تمام شد عبدالعلی خان با شمشیر برهنه از خود دفاع میکردو اما سایر توپچیان با پاشاخان برادرزاده او اسیر ترکمنها شدند و ترکمنها عبدالعلیخان را در محاصره خود گرفتند و ملاسخی نامی از ترکمنها خود را به گردن عبدالعلی خان انداخته و او را اسیر نمود.
آنهایی که از این جنگ جان سالم به در برده بودند فراراً به یول آتان دوازه فرسنگی مرو- آمده برای خوردن و آشامیدن و استراحت اطراق کردند. در آن زمان سربازی ایرانی با ترکمنی از اهالی یول آتان به سر خربزهای به نزاع پرداختند و رفقای طرفین هم در این نزاع وارد میشوندو هیاهو بلند میشود و ترکمنها نیز متعاقب آن در پی تعقیب اردو بودند، اردوی ایرانی ناچاراً باعلجه آن چه را که همراه داشتند به جا گذاشته و به طور نامنظم از صحنه گریزان شدند. اما دو سه هزار نفری از آنها به اسارت ترکمنها درآمدند. از جمله یوسف خان سرتیپ کزازی عراقی اسیر ترکمنها شد و در این نبرد ترکمنها غنایم بسیاری بدست آوردند .
خورموجی مینویسد: «امیرزاده حشمت الدوله و قوام الدوله نزدیک شش هزار نفر سرباز و ده هزار نفر سواره وچند عراده توپ، به تنبیه طایفه مزبور (ترکمنها) مامور نمودند و خود ایشان نیز با لشکری به یولآتان رهسپار شدند و طایفه سالور نیز از قلعه خارج شده و به مدافعه پرداختند. و بسیاری از آنها کشته شدند و دوباره فراراً به داخل قلعه رفتند. و سواران ایرانی به محاصرة قلعه پرداختند ولی جعفرقلیخان برادر پرویز خان سرکردة سوارة چاردولی کشته شد و چند نفر نیز مجروح گردیدند. ترکمنهای سالور که تحت محاصره و فشار قرار گرفته بودند از امیر زاده حشمت الدوله خواهش کردند که از جنگ و محاصره دست بردارد و در مقابل وی اظهار اطاعت نمودند و جمعی از بزرگان را به رسم گروگان نزد آن امیر فرستادند.
چون جماعت طایفه تکه از آنجا به یورت دیگری رفته بودند ایرانیها به تعقیب آنها پرداختند و در سه فرسنگی قلعه مرو محلی که موسوم به سمندوک است به مدت سه روز اطراق نمودند و در حرکت اردو به مسافت دو هزار قدم به اردوی ترکمنهای تکه نزدیک شدند و روز دیگر به جنگ و مقاتله پرداختند. جنگ از صبح تا شب ادامه یافت. جمعی از طرفین مجروح و مقتول گردیدند. سرتیپ محمد حسنخان فراهانی در این جنگ کشته شد و سپس جنگ متوقف شد.
و دو طرف به استحکام سنگر و اردوی خود پرداختند. اما چند روز بعد ترکمنهای تکه زن و مرد از جان خود گذشته همه باهم به میدان جنگ شتافتند و در روز بسیار گرمی به کارزار و رزم پرداختند و این جنگ از طلوع فلق تا ظهور شفق ادامه یافت، و روزی که مانند روز محشر بود. تمامی بیابان را کشتههای بر زمین غلتیده و سرهای بیتن پوشیده بود. اگرچه لشکر ایرانی مجهز و نیرومند بود اما به حکم الهی کار آنها تنگ و نامشان ننگ شد و عرصة کارزار باتلاقی و نیزار بود و عرادة توپها به گل فرونشست و خلاص شدن از آن جهنم برای ایرانیها کار آسانی نبود و ترکمنها بر آنها استیلا یافتند و لشکریان ایرانی جهت کسب آذوقه و سیورسات به طرف پنجده حرکت کردند ولی غافل از اینکه ترکمنها در آن اطراف در میان نیزارها در کمین بودند. خلاصه در آن شب و فرادی آن روز تا به هنگام شام ایرانیها متحمل خسارات سنگینی شدند و بسیاری ازآنها مقتول و مأسور شدند و بعد از ورود به پنجده نیز نتوانستند آذوقهای بدست بیاورند، لذا به طرف مشهد مقدس عقبنشینی کرده و از راه تربت جام و راههای دیگر وارد مشهد شدند.
سارای در مود جنگ مرو و علت پیروزی ترکمنها مینویسد: «در حالیکه ایرانیها برای بزرگترین نبرد با ترکمنها تدارک میدیدند، احتمالاً برای اولین بار تاریخ ترکمنها دگرگونیهای خوشآیندی در میان آنها شروع به رویدادن کرد. نوربردی خان، رهبر آینده ترکمنها، پس از پیروزیش بر ایرانیها در نزدیکی قاری قالا به کمک یموتها ]و گوگلانها[ به مرو رفت. او از ساریقها و سالورها خواهش کرد که جنگ و دعوا بین برادران را متوقف سازند. بالاخره موفق شد تکهها، ساریقها و سالورها را در برابر خطر ایران متحد سازد. برای اولین بار انگار به نظر میرسید که رویاها و دعاهای مختومقلی، شاعر ملی ترکمنها، هشتاد سال پس از مرگش، برای تشکیل یک ملت متحد ترکمن، تقریباً داشت به حقیقت میپیوست. از طرف دیگر، ایرانیها که هنوز برای حل مسأله ترکمن برای همیشه مصمم به نظر میرسیدند، در این سال تدارکشان را کامل کردند. سپاه ایران مرکب بود از ۳۰۰۰۰مردو ۳۳ توپ و۲۰۰۰۰ نفر نیروی پشتیبانی. ناصرالدین، شاه ایران، در نظر داشت خود شخصاً سپاه را فرماندهی کند، اما بعد حمزه میرزا را بفرماندهی سپاه این لشکرکشی منصوب کرد. حمزه میرزا با هدف نابود کردن ترکمنها و انضمام کشور آنها به ایران به مرو تاخت، وقتی به آنجا رسید مرو را متروکه یافت. ترکمنها که آنموقع هم در نتیجه برخورد با خیوهایها و ایرانیها خیلی ضعیف شده بودند، به داخل کویر عقب نشستند و از نیروی سپاه ایران قدری وحشت زده شده بودند. آنها تصمیم گرفتند به ایران پیشنهاد کنند که ۱۰۰۰ خانوار گروگان و هر یک خانوار ترکمن ۴/۲ گرم طلا غرامت دهند تا این جنگ صورت نگیرد. اما این پیشنهاد آنها توسط حمزه میرزا، که بخودش خیلی اطمینان و انتظار پیروزی داشت، رد شد. بدین ترتیب ترکمنها راهی جز نبرد نداشتند. قوشیدخان، که با موفقیت تکهها را بر ضد خیوهایها رهبری کرده بود، کلیه نیروهای رزمنده ترکمن در کویر را جمع کرد. فرمانده از خود راضی ایران. حمزه میرزا چون مرو را باز هم متروکه یافت این بار در تعقیب ترکمنها وارد کویر شد. اما بزودی دریافت که ذخائر غذائیاش در حال اتمام است، و تصمیم گرفت مراجعت کند. قوشیدخان توسط خبررسانهایش از این امر آگاهی پیدا کرد، او آنگاه ایرانیها را به عقب نشینی فاجعهآمیز واداشت و چنان با شدت به تعقیب آنها پرداخت که سپاه ایران تار و مار شد. فقط بخش کوچکی از سوارهنظام ایران نجات یافت و پیاده نظام و آتشبارهای آنها بدست ترکمنها افتاد. فرمانده ایران حمزه میرزا با گریز جان بدر برد.
ایرانیها از این پیروزی ترکمنها بسیار مایوس و وحشت زده شدند. وقتی دولت ایران کوشید گروههای جدیدی از دیگر مناطق ایران به مرز ترکمنستان بفرستد، سربازها واحدهای خود را ترک کردند. به گفته اکثر مقامات نظامی، اگر ترکمنها میکوشیدند تهران را فتح کنند، هیچ نیرویی وجود نداشت که بتواند مانع آنها شود. اما قوشیدخان علاقهای به اینگونه افکار پرهزینه نداشت. او پس از این پیروزیهایش، تلاش برای پیشبرد کشورش را، که از لحاظ اقتصادی نابود شده بود، با ساختن سدها و ایجاد کانالهای آبیاری بر روی رودخانه مرغاب آغاز کرد. اما او مانع از انتقامگیری آندسته از ترکمنها که از حمله ایرانیها بیشترین خسارت را دیده بودند، نشد. بدین ترتیب بعد از شکست فاجعهآمیزشان امید ایرانیها برای توسعه قدرتشان در جهت مرو به یاس بدل شد. از سوی دیگر، ترکمنها با این پیروزی بزرگشان استقلال خود را کامل کردند» .
در مقدمه کتاب سه سفرنامه آمده است: «در حقیقت نیروئی که به جنگ ترکمانان رفته بود همه چیز داشت جز انضباط و فرماندة آن یعنی حشمتالدوله همه چیز داشت جز قدرت فرماندهی، و وزیر او هم همه چیز داشت جز تدبیر و بناچار کار چنان شد که ایرانیها شکست یابند.
مختصر آنکه غرور و راضی نشدن بصلح، بیانضباطی بسیار، ضعف فرماندهی و خبط و خطای مکرر، فراهم نساختن مقدمات لازمه، نداشتن اطلاع دقیق از کار و بار ترکمانان، فراهم نکردن و حتی تلف کردن آذوقه، سستی در مدافعه و تعقیب ترکمنها، بیتوجهی بسربازانی که در حال جنگ بودند و تبعیض در کارها، کار این لشکر را برسوائی کشانید. بیفکری بدرجهای بود که حتی از مهمات موجود هم استفاده نکردند و ترس سرکردگان بحدی بود که میگفتند اگر گردن ما را بزنید به علف آوردن نمیرویم. و بدیهی است با این وضع سرباز نیز روحیة خود را از دست میدهد و خود را میبازد. خوددارای قوام الدوله از فرستادن کمک مزید بر علت شد.
و طایفة ساریق هم که به اطلاعت آمده بودند چون کار سپاه ایران را در کارزار، زار دیدند به دشمنان ملحق شدند و کار شکست را آسانتر ساختند. با همه این احول وجود رهبران قدرتمند ترکمن (قوشیدخان و نوربردی خان) را نباید نادیده گرفت. چرا که به کوشش آنها بود که طوایف مختلف ترکمن در مقابل دشمن متحد و یکپارچه باشند. آنها با درایت خاصی طایفه ساریق را -که با تکهها در اختلاف به سر میبردند- از صف دشمن بیرون کشیدند و با خود بر علیه دشمن همداستان نمودند. هرگاه طوایف ترکمن متحد میشدند هیچ دشمنی یارای مقابله با آنها را نداشت و هر وقت که شکست میخوردند بخاطر عدم اتحاد با همدیگر بوده است. وامبری از قدرت ترکمنها در هنگام اتحادشان تعریف مینماید. وی مینویسد: «یک روز یکی از اهالی اترک خبر خوشی آورد. بدین معنی که ایلات تکه که برای کاروانهای راه خیوه مخصوصاً ترس آور و خطرناک میباشد پیغام صلح خواهی نزد یموتها فرستادهاند و آشتی کرده ضمناً تقاضا نمودهاند که پس از انجام آن یک قرارداد دفاعی برای حمله به دشمن مشترک یعنی ایرانیها بین خود منعقد سازند» . وامبری بعدها اطلاع مییابد که این پیمان بسته نشده است و اظهار میدارد که در صورت بسته شدن این پیمان و اتحاد ترکمنها معلوم نبود که بر سر ولایات ایرانی چه میآمد وی در این مورد مینویسد: «ولی بعداً شنیدم که این معاهده بسته نشد. از لحاظ ایران جای بسی خوشبختی است که اتحاد بین این طوایف جنگجو بموانع رفع نشدنی برمیخورد والا اگر بنا میشد که تکهها و یموتها حملات خود را همآهنگ کنند معلوم نیست تکلیف این ایالاتی که بکرات مورد غارت و چپاول قرار گرفتهاند مخصوصاً مازندان و خراسان و سیستان چه میشد؟ ترکمنی که همیشه در مقابل ایران فاتح و مغرور بوده است تهدیداتی را که از آن ناحیه بسشود مورد تمسخر قرار میدهد. حتی موقعی هم بداند این تهدیدات با عملیات جدی و نظامی همراه میباشد» .
در هر حال در نبرد مرو ترکمنها بر ایرانیها غالب شده و شکست فاحشی را متحمل آنها کردند و ایرانیها با بیآبروئی از سرزمین ترکمنها اخراج شدند. و ترکمنها در همان محلی که توسط اجدادشان دماغ بسیاری از گردنکشان به خاک مالیده شد دوباره حماسه آفریدند. خورموجی مینویسد: «معامله سلطان مسعود و امراء غزنویان با تراکمة سلجوقی در همین صحاری سرخس و مرو خراسان و حادثه جنگ بین سلطان سنجر و ترکمنها و شکست و اسارت سلطان سنجر توسط ترکمنها در همین محل بوده است. و همچنین در شش سال قبل ]از شکست مرو[ قتل خان، والی خوارزم توسط ترکمنها در همین صحاری انجام گرفت» . سارلی نوشته است: «شکست فاحش سپاه قاجار و متلاشی شدن آن در برابر قوای غیر کلاسیک سواره نظام ترکمنان، سردمداران قاجار را دچار سرگیجه کرد و از جهتی آنان که در ماجرای واگذاری امتیاز شیلات بحر خزر به روسها میگفتند که چرا کام شیرینمان را به خاطر چند وجب آب شور تلخ کنیم، رفته رفته متقاعد شدند که از خیر ترکمن و ملک ترکمانیه نیز درگذرند و خود را جهت تقدیم دو دستی این مناطق به روسیه آماده کنند. حکومت قاجار حتی اگر داوطلب اقدام جنگ دیگری نظیر جنگ مرو میشد، ارتش به هم ریخته کارایی مفید خود را از دست داده بود. بنا به اظهار نظر نویسندهای: «در واقع جنگ مرو آخرین زورآزمائی ارتش ایران در قرن نوزدهم، به شمار میرود. پس از این شکست، دیگر هیچ گونه کوششی برای تصرف مجدد نواحی آسیای مرکزی از طرف ایرانیان به عمل نیامده» .
بر گرفته از :پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ
طاهر سارلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست