چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
انور براهم و فرهنگی چندوجهی
صدای پیانو از اعماق سکوت آرامآرام جلو میآید. پس از لحظهای کوتاه صدای آکاردئون را میشنویم که با پیانو همراه شده، ولی آمدنش چنان نامحسوس است که پیداکردن نقطه شروع، کاری بیفایده بهنظر میرسد. نوانسهای پیاپی و بهجا و ریتم منظم و تکرارشوندهی پیانو، شنونده را در فضایی معلق و مبهم با خود میبرد و آنگاه که آکاردئون با ظرافت و بهشکلی زیرکانه میدان را از پیانو میگیرد، حس انتظار و تعلیق و اشتیاق برای رسیدن به مقصدی مشخص، هر لحظه برای شنونده پررنگتر و شدیدتر میشود. هر دو ساز در مسیر خود بهشکلی پیوسته با همدیگر جا عوض میکنند تا زمانی که عود با صدای قوی و قاطع خود از راه میرسد و مسیری جدید برای شنونده خلق میکند...
چهارمین قطعه (Vague/E la Nave va) از تازهترین آلبوم «انور ابراهم» (Anouar Brahem)، «سفر صبح» (Le Voyage de Sahar)، با چنین فضایی شروع میشود و در پایان حسی ماندگار از «دلتنگی بهیاد آوردن یک خاطره» را بر جای میگذارد. صداها در طول این قطعه مسیرهایی خلاف جهت یکدیگر میپیمایند و دنیایی بهوجود میآورند که برای هر شنوندهی مشتاق تجربهی فضاهای جدید و ناشناخته، میتواند لذتی وصفناشدنی بهدنبال داشته باشد.
آخرین کار ابراهم مجموعهای است تاثیرگذار همراه با حسی قوی و نیرومند که روایت جدیدی از سه قطعه معروف و پرطرفدار او در آثار قبلی بهدست داده است؛ قطعاتی با نامهای «Vague»، «La Nave Va» و «Halfaouine».
● ظرایف موسیقایی تازهترین اثر انور ابراهم
«هر گروه و اثر هنریای، بازتاب بخشی از یک جامعه و شرایط حاکم بر آن است. آثار انور ابراهم و بخصوص آخرین کارهای او در قالب سهنوازی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. حالوهوای موسیقی او در این سهنوازیها - بخشی بهشکل سنتی تخت (Takht)، قسمتی در فضای موسیقی جاز و گاهی بهشکل یک ارکستر مجلسی - موجب پیدایش نوعی از موسیقی قرن بیستویکمی آندلسی شده؛ بهطوری که خصوصیات و ظرایف موسیقی اروپایی و عربی آنچنان با هم ترکیب شده که همه مرزهای میان آنها ناپدید شده است. این تصویر ممکن است آرمانی بهنظر برسد، اما زیبایی آن غیرقابل انکار است.» این نوشتار، بخشی از توصیفی است که منتقدی بهنام «آدام شاتز» دربارهی جدیدترین آلبوم انور ابراهم در روزنامه «نیویورک تایمز» ارایه داده است.
تازهترین اثر انور ابراهم، یک سهنوازی نامتعارف و خلاقانه است از ترکیب سه ساز (با ویژگیها و شیوههای بسیار متفاوت) و دو فضای موسیقایی کاملاً مستقل، که با مهارت و شناختی که ابراهم نسبت به هر کدام دارد، ترکیبی زیبا و منحصر بهفرد از آنها آفریده است؛ ترکیبی از موسیقی سنتی عربی و موسیقی جاز.
انور ابراهم، «فرانسوا کوتوریه» (Francois Couturier) و «ژان لوئی ماتینیه» (Jean Louis Matinier) در سال ۲۰۰۶ در کنار یکدیگر جمع شدند تا جدیدترین اثر ابراهم با نام «سفر صبح» اجرا و ضبط شود. البته این نخستینبار نبود که آنها مجموعهای جدید به دنیای موسیقی عرضه میکردند؛ آنها پیش از این نیز در سال ۲۰۰۲ برای آلبوم «رد پای گربه سیاه» (Le Pas du Chat Noir) با یکدیگر همکاری و همنوازی داشتند.
مجلهی «گیتار آکوستیک»، ترکیب گروه ابراهم، کوتوریه و ماتینیه را شگفتانگیزترین و بهترین مجموعه از نوازندگانی میداند که تا بهحال موسیقی مدرن عربی را اجرا کردهاند. نویسـندهی این مجله پیــش از آنکه ســتایش خود را از آخرین اثر انور ابراهم ادامه دهد، مینویسد: «ثمرهی همکاری آنها بسیار دور از حال و هوا و بیان موسیقایی سنتهای عربی است. آکاردئون، عود و پیانو پیوسته نقش خود را با همدیگر عوض میکنند. گاه ملودی را پیش میبرند، ریتم را حفظ میکنند و بعضی اوقات فقط نقشی زینتی و حاشیهای دارند».
این اثر شامل ۱۳ قطعه از ساختههای انور ابراهم است که میتوان برخی از آنها (بخصوص قطعات شمارهی ۴، ۹ و ۱۳) را واریاسیونهای جدیدی از ساختههای پیشین او بهحساب آورد. حالت و ویژگی مشترک تمام این قطعات، وجود لحظات غافلگیرکنندهای است که در هر بار گوشسپردن و عادتکردن به جریان ثابت و ملودیک هر قطعه، شنونده در برخورد با آنها به فضایی نامانوس و انتزاعی وارد میشود. در عین حال در هر کدام از این قطعهها یک تم اصلی وجود دارد که میتوان بهراحتی آن را زیر لب زمزمه کرد.
در ارتباط با این مجموعه نکتهی جالبتوجهی وجود دارد؛ اینکه برای نخستینبار ابراهم بهعنوان موسیقیدانی ماجراجو و کنجکاو، از وضع موجود و آنچه خلق کرده است راضی و خوشحال بهنظر میرسد. او دربارهی آخرین کارش میگوید: «زمانی که به این مجموعه فکر میکردم و در حال نوشتن آن بودم، یک لحظه هم تصور نمیکردم که آن را با فرانسوا و ژانلویی اجرا خواهم کرد. همیشه در تصورم این بود که با نوازندهای مثل «بارباروس» (Barbarose Erkose - نوازنده رومانیایی کلارینت) کار خواهم کرد. ولی در پایان کار، شوق همکاری و همنوازی با آن دو نفر، از همهچیز قویتر و روشنتر بود».
این آلبوم، اثری است نو و متفاوت همراه با ظرافت و باریکبینیای که کمتر ملودیک بهحساب میآید و از آثار قبلی ابراهم ماجراجویانهتر است. شاید بتوان گفت «سفر صبح»، کاملترین و بالغترین کار اوست.
● شیوه آهنگسازی و نوازندگی انور ابراهم
انور ابراهم هنرمندی است که سنتها، موسیقی و میراث فرهنگ عربی را بسیار خوب و بهشکلی عمیق میشناسد و در عین حال انسانی است کاملاً مدرن که همراه با زمانهی خویش بهسوی آینده پیش میرود. او هنرمندی است که از برخورد و ارتباط میان فرهنگهای مختلف آسیب ندیده و همیشه از اینکه با موسیقیدانهایی در حوزههای مختلف و جایگاههای متفاوت از خود معاشرت داشته باشد لذت میبرد. او با طیف گستردهای از آهنگسازان و نوازندگان ارتباط دارد و در هر بار ملاقات با آنها، به دنبال تازهکردن افکار و اندیشههای خویش است و این در حالی است که همواره هویت و خصوصیات فردی خود را نیز حفظ میکند. ابراهم معتقد است سنتی که توانایی تغییر یا تطبیق را نداشته باشد، محکوم به مرگ است و بههمین دلیل است که او بدون ذرهای تردید از تغییرات استقبال میکند و دریچهی موسیقیاش را برای ورود هر نوع بیان نو و تازهای، باز میگذارد.
این آهنگساز تونسی از یکسو تمام ساختار موسیقی سنتی عربی و از سوی دیگر موسیقی جاز را بههم ریخته و در مسیر حرکت خود، ملودیها و سبکهای سنتی کشور زادگاهش را بهسمت نوعی موسیقی بداهه تغییر داده است. موسیقیای که وقتی بر مبنای موسیقی جاز اجرا میشود، بسیار تاثیرگذار بهنظر میرسد. اساس کار ابراهم بر نوع موسیقی جاز است و او در این مسیر، به یک سبک شخصی دست یافته و بیانی خاص در ساز و موسیقی خود دارد. او دربارهی ارتباطش با موسیقی جاز اینگونه میگوید: «من هرگز ادعا نمیکنم که یک جازیست هستم، اما مطمئنم که به گروهی تعلق دارم که در همان فضا کار میکنند و موسیقی خلق میکنند؛ موسیقیدانانی مانند «اگبرتو گیسمونتی» (Egberto Gismonti)...».
برای ابراهم چندان راحت نیست که از شروع کار خود و چگونگی تلفیق موسیقی جاز با موسیقی عربی سخن بگوید. به اعتقاد او «خیلی مشکل است که دربارهی آنچه بر ما اثر میگذارد صحبت کنیم. چرا که موسیقی در شکلهای مختلف آن، از درون میجوشد و درواقع از آنچه اندوختهایم...». او همچنین دربارهی آنچه بر وی اثر گذاشته نیز اینطور میگوید: «من مجذوب سینما بودم، بخصوص سینمای موج نوی فرانسه. در روزهای جوانی بیشتر به سینما میرفتم تا کنسرت...». بر اثر شیفتگیای که همیشه نسبت به سینما، تئاتر، باله و رقص در ابراهم وجود داشته، او همواره به جستوجو در آثار موسیقی همهی انواع و سبکهای هنری پرداخته است تا بتواند بهمرور از طریق تاثیرپذیری از آنها به بیانی پالوده و شخصی و بکر برسد.
این نوع تاثیرپذیری او از محیط، تنها به هنر محدود نمیشود. به گفتهی خودش، وقتی که برای جدیدترین آلبومش آهنگ میساخته است، درخت پشت پنجرهی اتاقش، بسیار برای او الهامبخش بوده؛ مثلاً حرکت شاخهها موجب شده است تا در ریتم کارش نوعی حالت جهش (مانند حرکت فنر) بهوجود آورد.
زمانی از ابراهم پرسیدند که منبع الهام و شهودش در موسیقی چیست(؟) و او پاسخ داد: «درختی که همزمان با قد کشیدن از سطح زمین و بزرگشدن، ریشههای خود را در زیر زمین گسترش میدهد و بیشتر به عمق فرو میرود» و این تصویری است که بهشکلی آشکار با تونس، کشور زادگاهش نیز ارتباط مییابد؛ کشوری چند وجهی که از یک سو ریشه در فرهنگ اعراب مسلمان دارد و از سوی دیگر فرهنگ آفریقایی و مدیترانهای نیز در آن گسترش یافته است. رد پا و نشانههای این تاثیرات همیشه در آثار ابراهم احساس میشود.
انور ابراهم عودنوازی است که رمز و راز اعماق صدا را جستوجو کرده و در زمانی طولانی و با شیفتگی بسیار، به ژرفکاوی در میراث موسیقی هنری دنیای عرب و جهان اسلام پرداخته و در کنار آن، تمام انواع شناختهشدهی موسیقی جاز را نیز بررسی کرده است. او که در چارچوب قوانین هیچکدام از ناشران موسیقی نمیگنجد، توانسته در همین مسیر به نوعی بیان آزاد دست یابد که در بستر فرهنگی و موسیقاییای که در آن رشد کرده، محصولی کاملاً غیرمعمول است. همین نکته که موسیقیاش در برابر طبقهبندیها ایستادگی میکند، میتواند معیار خوبی برای سنجش درستی خطمشی هنری او باشد.
در ادامهی این نوشتار شاید بهتر باشد در نگاهی کلی برای شناخت بهتر دنیای ذهنی و فضای موسیقایی انور ابراهم، روند فعالیت هنری او در سه دورهی زمانی بررسی شود:
▪ دورهی اول: از آموختن تا اجرا روی صحنه (۱۹۵۷ تا ۱۹۸۶)
انور ابراهم بهتاریخ ۲۰ اکتبر سال ۱۹۵۷ و در محلهی «هالفاوین» (Halfaouine)، واقع در بخش تاریخی پایتخت تونس، بهدنیا آمد و در همان محله از دهسالگی با حمایت و تشویق پدرش، آموختن نوازندگی عود را در کنسرواتوار ملی تونس (Tunis National Conservatory of Music) نزد بهترین استاد آن زمان، «علی اسریتی» (Ali Sriti)، آغاز کرد. در ۱۸ سالگی تصمیم گرفت زندگی خود را یکسره وقف موسیقی کند. بهدنبال این تصمیم برای چهار سال متوالی، علی اسریتی هر روز ابراهم را در خانهاش پذیرفت و در قالب رابطهی «مرید و مراد» و به شیوهای سنتی تمام حالتها، ریزهکاریها و رمز و رازهای موسیقی کلاسیک عربی را به او آموخت.
انور ابراهم نخستین اثر خود را با هزینهی شخصی خودش در حالی منتشر کرد که در آن یک نوازندهی معروف سازهای کوبهای، بهنام «لاساد حسنی» (Lasaad Hosni)، وی را همراهی کرده بود. در همان دوران، منتقدی بهنام «حاتم توییل» (Hatem Touil)، در مروری بر یکی از اولین اجراهای زندهی ابراهم نوشت: «این نوازندهی بااستعداد جوان نهتنها شنوندگان خود را در موسیقیاش غوطهور میسازد بلکه با ارایهی موسیقی بدون آواز در تونس، میخواهد همراه با حفظ اصالت موسیقی این منطقه، امکانات و تواناییهای عود را نیز احیا کند».
در سال ۱۹۸۱ ضرورت جستوجو و دستیافتن به تجربههای نو برای انور ابراهم جدیتر شد و در پی آن به پاریس (شهری که در نظر او از تعصب قومی و نژادی بهدور است) سفر کرد. این سفر به او امکان داد که با موسیقیدانان کشورهای مختلف دیدار کند و سبکهای بسیار متفاوت موسیقی را بشناسد. ابراهم مدت چهار سال در پاریس ماند و در این دوره آثار زیادی خلق کرد؛ بخصوص آثاری درخور توجه برای سینما و تئاتر تونس. همچنین در بالهای با نام «Thalassa Mare Nostrum» با «موریس بژار» (Maurice Bejart) همکاری کرد و در اجرای موسیقی فیلمی از «کوستا گاوراس» با نام «Hanna K» که «گابریل یارد» (Gabriel Yared) آن را ساخته بود، بهعنوان نوازندهی عود حضور داشت.
ابراهم در سال ۱۹۸۵ به تونس بازگشت و برای اجرای برنامه به جشنوارهی «کارتاژ» (Carthage Festival) دعوت شد. این دعوت برای او فرصت خوبی فراهم آورد تا بتواند با اجرای قطعهی «Liqua ۸۵»، چهرههای برجسته و درخشان موسیقی تونس، ترکیه و جاز فرانسه را در کنار هم جمع کند. این گروه عبارت بودند از: «عبدالواهب بربک» (Abdelwaheb Berbech)، برادران «ارکوس»، «فرانسوا ژانو» (Francois Jeanneau)، «ژان پل سلِآ» (Jean-Paul Celea)، «فرانسوا کوتوریه» و ... موفقیت این برنامه، باعث شد انور ابراهم جایزهی بزرگ ملی تونس را دریافت کند.
▪ دورهی دوم: سالهای تجربه و تغییر (۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰)
در سال۱۹۸۷، ابراهم بهعنوان رهبر گروه موسیقیای با نام «شهر تونس» (The City of Tunis) و یا «EMVT» انتخاب شد. او بهجای آنکه ارکستر بزرگ موجود را حفظ کند، آنرا به گروههایی کوچکتر با ترکیبی از نوازندگان مختلف و متغیر تقسیم کرد و به هر کدام سمتوسوی جدیدی داد؛ یک سال برای خلق آثار متفاوت و جدید پیش میرفت و سال دیگر بیشتر به موسیقی سنتی و رسمی تمایل نشان میداد. از معروفترین آثاری که محصول این دوره از کار او هستند و کاملاً در مسیر تحقیقات و جستوجوهایش شکل گرفتهاند، میتوان دو اثر را نام برد: «Leilatou Tayer» در سال ۱۹۸۸ و «El Hizam El Dhahbi» در سال ۱۹۸۹...
با خلق آثاری مانند «رابب» (Rabeb) در سال ۱۹۸۹ و «اندلسیها» (Andalousiat) در سال ۱۹۹۲، ابراهم بازگشتی به موسیقی کلاسیک عربی داشت. با وجود آنکه میراثی غنی از موسیقی سنتی از طریق علی اسریتی به او منتقل شده بود و اینکه مبنای اصلی آموزشهای او را همیننوع موسیقی میساخت، تا آنزمان چنین موسیقیای را برای عموم اجرا نکرده بود. بهدنبال این بازگشت، وی تمایل پیدا کرد که خیلی زود آن را احیا کند و گروه کوچکی را گرد هم جمع کرد؛ گروهی با ساختاری سنتی و بومی که «تخت» نامیده میشد و در آن هر نوازنده در هر دو جایگاه تکنواز و بداههنواز مینواخت.
او پس از مدتی، در اثری بهنام «Ennaoura El Achiqua» قطعههایی آوازی ساخت و اجرا کرد که نتیجهی آشنایی و معاشرتش با شاعری بهنام «علی لوآتی» (Ali Louati) بودند. در مسیر تازهاش که نوعی جستوجو دربارهی موسیقی آوازی بود، اشتیاق فراوانی یافت که بر فرمهای غنی و پربار سنتی مانند «Quassid» مروری دوباره داشته باشد و برای این کار رد پای بهجامانده از افرادی نظیر «خمیس تارنین» (Khemais Tarnane)، «سعید درویش» (Saied Darwich)، «ریاض سمباتی» (Riadh Sombati) و «محمد عبدالوهاب» (Mohamed Abdelwahab) را دنبال کرد.
این مجموعه تنها اثری نبود که انور ابراهم با آن وارد دنیای آواز شد، بعدها گاهگاهی با ساختن موسیقی فیلم یا همکاری با یک خواننده به آن فضا بازمیگشت؛ مثلاً با همکاری «لطفی بوچناک» (Lotfi Bouchnak) اثری تصنیف کرد که بر مبنای روح فرهنگ شفاهی و در قالبی طنزآمیز دربارهی فراز و نشیب سرنوشت، خلق شده بود و بین مردم بسیار مورد توجه قرار گرفت و تبدیل شد به موسیقیای پرطرفدار برای مجالس عروسی!
انور ابراهم، نمونهای بسیار موفق از موسیقیدانان و نوازندگانی است که زندگیشان را وقف موسیقی کردهاند و لحظهای از مطالعه و تجربهی فضاهای جدید و متفاوت در موسیقی بازنایستادهاند و نترسیدهاند
در سال۱۹۸۸، پیش از آنکه در جشنوارهی کارتیج (که آنرا با Leilatou Tayer افتتاح کرد) دههزار نفر شنونده داشته باشد، روزنامهی «تونس هبدو» (Tunis-Hebdo) دربارهی او نوشت: «اگر بخواهیم بهترین موسیقیدان دههی هشتاد را انتخاب کنیم، بدون کمترین تردید، انور ابراهم را انتخاب خواهیم کرد.».
ابراهم در سال ۱۹۹۰ تصمیم گرفت گروه موسیقی شهر تونس را ترک کند و در یک سفر دریایی به آمریکا و کانادا برود. در طول همین سفر بود که «مانفرد آیخر» (Manfred Eicher) را ملاقات کرد؛ کسی که تهیهکننده و موسس شرکت آلمانی معروف «ایسیام» (ECM) بود. این ملاقات نتایج سودمندی برای ابراهم در پی داشت و بدونشک تاثیر مهمی بر کارهای او گذاشت. حاصل همکاری میان این دو نفر، هفت مجموعه (آلبوم) موسیقی است که تا امروز واکنشهایی بینهایت مثبت و عالی از سوی مطبوعات و عموم مردم بهدنبال داشته است. شرکت ایسیام بهجهت خطمشی مشترکی که با انور ابراهم دارد، از سال ۱۹۹۱ ناشر آثار او بوده است. همکاری آنها با «برزخ» (Barzakh) شروع شده و تا همین جدیدترین و هفتمین اثر او ادامه داشته است.
آزاده شمعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست