یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

بازخوانی قیام امام حسین ع برای احیای دین


بازخوانی قیام امام حسین ع برای احیای دین

جهان معاصر, جهان قیام های مكرر و در عین حال عصر انصراف از قیام و تن دادن به وضع موجود است قیام های بی شمار آزادیخواهانه, عدالت جویانه و استقلا ل طلبانه ملی و بعضا مذهبی یكصد سال اخیر عنوان عصر قیام ها را شایسته این عصر می سازد

جهان معاصر، جهان قیام‌های مكرر و در عین حال عصر انصراف از قیام و تن‌دادن به وضع موجود است. قیام‌های بی‌شمار آزادیخواهانه، عدالت‌جویانه و استقلا‌ل‌طلبانه ملی و بعضا مذهبی یكصد سال اخیر عنوان عصر قیام‌ها را شایسته این عصر می‌سازد و سرخوردگی ملت‌ها از سرانجام قیام‌های پیشین و عملكرد رهبران و میراث‌خواران دستاوردهای ناقص آنها و عقیم‌شدن قدرت زایایی و پویایی ملت‌ها برای معرفی رهبران تمام عیار ملی و دینی از سوی دیگر، عصر انصراف از قیام‌ها را عینیت می‌بخشد.

بر اثر این سرخوردگی‌و خلاء رهبری، علا‌قه به اندیشیدن درباره وظیفه فطری آرمان‌خواهی نیز افول می‌كند و شناخت آرمان‌ها و اسوه‌ها موضوعیت خود را از دست می‌دهد تا در نتیجه فضای لا‌زم برای توجیه سلطه موجود یا القای مولفه‌های لیبرالیسم در اختیار حكومت‌های غرب‌زده و تئوری‌پردازان غربی قرار گیرد و مردم بی‌توجه به شكست‌های مسلم مولفه‌های لیبرالیسم در خاستگاه‌های خود و بی‌عنایت به عدم ملا‌زمه حقیقی لیبرالیسم با دموكراسی، این مولفه‌ها را به‌عنوان راه نجات یا حداقل وسیله‌ای برای تحمل‌پذیركردن وضع موجود بپذیرند و حتی به اعمال صوری چنین مؤلفه‌هایی در میان خود دلخوش دارند.

با این همه پاره‌ای قیام‌های مشهور تاریخ از چنان جایگاهی در اذهان نسل‌ها و از چنان اصالت و انطباقی با فطرت بشری برخوردارند كه میل به ارتباط با آنها زوال كامل نمی‌پذیرد و یاد آنها التیام‌بخش آلا‌م روحی و فكری همه آرزوباختگان و آرزومندان است.

این واقعیتی است كه در میان ملت‌هایی با صبغه مذهبی، نمود فراوان‌تر و برجسته‌‌تری دارد و به نوبه خود موجب دوام نگرانی و بعضاً به بن‌بست كشیده‌شدن طرح‌ها و نقشه‌های سیاست‌پردازان متكی به سرخوردگی ملت می‌گردد اما بیشتر قیام‌ها و نهضت‌های مورد عنایت مردم یا اصالتا افسانه‌ای و اسطوره‌ای هستند یا بر اثر نگرش‌ها و تبلیغات اسطوره‌گرایانه و یا القائات نظریه‌پردازانی كه دادن صبغه اسطوره‌ای و رویا‌وار به نهضت‌ها را برای كم‌اثر كردن یاد و خاطره آنها دنبال می‌كنند، رنگ افسانه به خود گرفته‌اند و این خود، حجاب اصلی و مانع مستحكمی بر سر راه تحلیل درست و درس آموختن از آنهاست.

در این میان، نهضت عاشورا به چندین اعتبار، تنها نهضت برجسته تاریخ است كه به‌رغم اصرار فراوان مخالفان و ساده‌نگری بسیاری از مدافعان، اسیر تصویرزدگی، توهم زدگی، شعارزدگی، اسطوره‌وارگی و استحاله نشده و كلیت آن از انواع تحریف‌هایی كه متاسفانه برخی جزئیات را در بر گرفته‌اند، مصون مانده است.

شگفت‌انگیزتر آنكه مذهبی و دینی بودن نهضت عاشورا آن را محدود به مسلمانان و شیعیان نساخته و ملت‌ها و اقوام غیرشیعه و غیرمسلمان را از توجه به آن - حتی در مقام طراحی و پیشبرد حركت‌های صرفا ملی - باز نداشته است.

با این همه پرسش‌های متنوعی در مورد ماهیت و هدف و استراتژی و چگونگی تحقق این نهضت مطرح است كه تكرار بخشی از آنها به القائات مخالفان و بخش دیگر به ترس و تعلل یا ضعف تحلیل تحلیلگران در برابر عظمت راستین عاشورا و در نتیجه، كوتاهی‌هایی كه در ارزیابی ابعاد مختلف این نهضت رخ داده است، بازمی‌گردد.

سوالا‌تی از این قبیل كه آیا هدف حسین بن علی(ع) در تدارك و رهبری نهضت عاشورا قبضه قدرت و حكومت بوده و یا اینكه هدف و برنامه‌ای جز خودداری از بیعت با دستگاه اموی و نیز انجام فریضه امر به معروف و نهی از منكر نداشته است، همواره مطرح بوده‌اند و ده‌ها سوال دیگر از دل این سوال سر بر می‌كشند.

اما قبل از پرداختن به این پرسش‌ها نگاهی به مشكلا‌ت اساسی موجود بر سر راه محققین در تحلیل و ارزیابی و چگونگی نهضت عاشورا ضروری به نظر می‌رسد.

نخستین اشكال اساسی به اكثر تحلیلگران عاشورا این است كه بدون شناخت و بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی سال ۶۱ هجری به تحلیل موضوع پرداخته و عموما فضای زمان خود را به زمان وقوع نهضت عاشورا تعمیم داده‌اند و همین نكته بعضا موجب بروز مشكلا‌ت و ابهامات اضافه‌ای در مسیر شناخت صحیح و اصولی عاشورا نیز شده است.

اشكال بعدی به كوتاهی و غفلت تحلیلگران از تعیین چارچوب تحقیق خود بازمی‌گردد. تا زمانی كه تحلیلگر مشخص نكند در كدام چارچوب و در چه مسیری قصد تحقیق و تحلیل عاشورا را دارد، سردرگمی و درآمیختن بحث‌های كلیشه‌ای با تحلیل‌های سیاسی، تاریخی و حتی عرفانی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود و به سردرگمی و سوءبرداشت مخاطبان و تحریف موضوع خواهد انجامید.

سومین اشكال قابل ملا‌حظه، انتخاب سیر انتزاعی بر اثر بی‌توجهی یا بدفهمی نسبت به ظرایف نهضت عاشورا است. این اشكال غالبا زمانی بروز می‌كند كه محقق با شگفت‌زدگی در برابر نكات برجسته عاشورا سایر زوایای نهضت را از نظر دور می‌دارد و در نتیجه به تحلیلی تك‌بعدی و مغایر با شأن چندبعدی این نهضت عظیم الهی و تاریخی می‌رسد حال آنكه بسیاری از ظرایف این نهضت، اهمیت و تاثیری فراتر از برخی نقاط به ظاهر برجسته در شناساندن چگونگی و چرایی و روند تحولا‌ت و شكل‌گیری سرانجام و پیامدهای نهضت عاشورا دارند و اگر به‌درستی و دقت درك و تحلیل شوند، پرداختن به ضرورت بررسی توأم با جامع‌نگری چنین نهضتی را ممكن‌تر خواهند ساخت.

به هر حال عدم جامع‌نگری، اصلی‌ترین دلیل ارائه قرائت‌های انتزاعی و تحلیل‌های سردرگم و بلا‌تكلیف از نهضت عاشورا و رواج انحراف و شكل‌گیری ادبیات منفعلا‌نه در ارتباط با عاشوراست.

در كنار این سه اشكال عمده باید توجه داشت كه تحلیلگران عاشورا در اوج التزام به صداقت و دقت و جامع‌نگری نیز از مواجهه با دریای توهمات و اكاذیب ساخته دشمنان بی‌انصاف و دوستان نادان و به‌ویژه توهمات و اكاذیبی كه نهادینه شده‌اند، در امان نیستند.

چنین كار سترگی محتاج تدارك روح و اعتقاد موسایی و مسیحایی و همسوشدن دل و جان و اندیشه محقق با روح شرك‌ستیز، جهل ستیز و ابهام ستیز سیدالشهداء(ع) و موافقت و حسن ظن و همدلی سایرین، منجمله نهادهای دینی، با محقق در جهت درك عاشورا و احیای دین محمدی و حسینی است.

نظم حاكم بر جهان، هدفمندی آن را اعلا‌م می‌كند و مكتب نیز در تلا‌ش برای هماهنگ‌كردن حركت انسان‌ها با حركت هستی است. تاكید اسلا‌م بر تكلیف و عمل و اشاره مكرر قرآن به نتایج اعمال - انجام یا عدم انجام تكلیف - در همین چارچوب، قابل فهم است.

اسلا‌م دین وظیفه و آیین توجه به نتیجه انجام وظیفه است و تشیع بر تشخیص درست و انجام درست تكلیف و سنجش مداوم میزان انطباق عمل با هدف‌های اعلا‌م‌شده تاكید دارد.

اهمیت تفاوت قرائت‌ها از دین و مكتب درست از همین نقطه آغاز می‌شود و فاصله قرائت اموی با قرائت مصطفوی از دین از همین جا نمایان می‌گردد.

قرائت اموی حتی نمازهای جمعه و جماعت را به نتایجی مغایر و ضدهدف اسلا‌م منتهی می‌كند، در حالی كه قرائت نبوی نفی تبعیض و بی‌‌عدالتی و تاكید بر رأفت، رحمت، مدارا، سازندگی و اصلا‌ح‌گری را در تمام اعمال فردی و جمعی منعكس می‌سازد.

قرائت نبوی به این حقیقت آشكار عنایت دارد كه در بسیاری از مسائل اجتماعی <الله> را با <ناس> یكی باید دید؛ چرا كه همه مصادیق <فی سبیل‌ا...> شامل منافع عمومی مردم است. اما قرائت اموی به حاكم اجازه می‌دهد كه خود را با خدا برابر و در نتیجه صاحب حقوق و حریم ویژه فراانسانی ببیند.

حاصل این بینش ظهور حاكمانی با اعتقاد و ادعای حق مالكیت بر مردم به جای پذیرش تكلیف از سوی مردم و ادامه راه پیامبر است. حاكمانی كه فی و بیت‌المال را تیول خود و نه حق مردم می‌بینند، در حالی كه قرائت نبوی از دین، به پذیرش حق همگان بر فیء می‌انجامد، چه حاكم وقت - علی(ع- ) را قبول داشته باشند و چه مخالف او باشند؛ چه مومن باشند و چه منافق.

محقق و پژوهشگری كه به نهضت عاشورا می‌پردازد، باید به درستی شرایط زمانی شكل‌گیری این نهضت را شناسایی و درك كند و بداند كه:

▪ در حكومت اموی، كسی كه معاویه و یزید را قبول ندارد، خدا را قبول ندارد.

▪ در حكومت اموی، حق دستگاه حكومت است كه حقوق مخالفان و دوری‌كنندگان از خود را قطع كند. با این بینش همین كه فردی از دشنام‌دادن به منتقدان و مخالفان حكومت خودداری كند، برای اثبات مجرمیت او كافی است.

▪ در حكومت اموی، نیازی نیست كه حاكم تابع ضوابط روشن و قواعد مسلم دینی باشد، بلكه هر آنچه او در شرایط مزاجی مختلف اراده كند، عین دین است.

محقق و پژوهشگری كه به نهضت عاشورا می‌پردازد، با وقوف بر مقدمات فوق، درمی‌یابد كه این نهضت، پیش از هر چیز مبتنی بر تبیین وضع موجود و عواقب شوم آن بر نسل‌های حاضر و آتی و برای كیان آیین الهی است.

محمد حیدری‌قاسمی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.