یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اکسیر تفاهم زوج ها


اکسیر تفاهم زوج ها

بیشتر زوج ها در اوایل آشنایی, تحت تاثیر عشق و علاقه شدید, در جنبه های مثبت همسرشان مبالغه می کنند و در یکدیگر توانایی هایی می بینند که وجود خارجی ندارند, اما وقتی عشق و علاقه و هیجان شدید اولیه از بین می رود, کم کم به این نتیجه می رسند آنچه فکر می کردند, توهمی بیش نبوده است

بیشتر زوج‌ها در اوایل آشنایی، تحت تاثیر عشق و علاقه شدید، در جنبه‌های مثبت همسرشان مبالغه می‌کنند و در یکدیگر توانایی‌هایی می‌بینند که وجود خارجی ندارند، اما وقتی عشق و علاقه‌ و هیجان شدید اولیه از بین می‌رود، کم‌کم به این نتیجه می‌رسند ‌آنچه فکر می‌کردند، توهمی بیش نبوده است. در این شرایط آیا فقط دو راه وجود دارد: طلاق یا تحمل؟

وقتی زن و شوهر باهم اختلاف پیدا می‌کنند، رفتارهایی از آنها سر می‌زند که انگار رو در روی یکدیگر جبهه‌گیری کرده‌اند و تحت تاثیر این برداشت ذهنی، چشم‌اندازی که از یکدیگر دارند، خراب می‌شود. روان‌شناس مشهور و بنیانگذار مکتب شناختی در روان‌شناسی، دکتر «آرون بک»، معتقد است که مهم‌ترین علت مشکلات زناشویی، سوءتفاهم است. به عقیده او، تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می‌شود. یعنی نباید تصور کرد‌ پایه اختلافات همواره سوءنیت یا بد‌ذاتی دو طرف یا یکی از آنهاست. بلکه در بیشتر موارد از این واقعیت ناشی می‌شود که هر یک از آنها صادقانه، مساله را به شکل متفاوتی می‌بینند. بک معتقد است گاهی آنچه گفته می‌شود با آنچه شنیده می‌شود کاملا تفاوت دارد.

روان‌شناسان معتقدند‌ یکی از تکنیک‌های موثر و کارساز در عرصه روابط عمومی انسانی، تبدیل «شکایت» و «انتقاد» به «درخواست» است. به جای آن‌که انرژی خود را صرف برخوردهای عصبی و بحث‌های زائد و بی‌نتیجه کنیم، می‌توانیم از «درخواست» استفاده کنیم. زن و شوهر باید انعطاف‌پذیر، پذیرنده و باگذشت باشند، اشتباهات یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات منحصربه‌فرد هم ارزش بدهند.

غالبا دلگیری‌ها را نمی‌توان با دلایل ملایمی توضیح داد. اگر زن و شوهر به جای آن که یکدیگر را به بی‌انصافی و کم‌توجهی متهم کنند، علت اصلی رنجش خود را جستجو کنند، بسیاری از واکنش‌های غیر‌منطقی از بین می‌رود. آنها احتمالا به این نتیجه می‌رسند که علت اصلی ناراحتی‌شان به جای رفتار ناپسند همسرشان، حساسیت‌های خود آنها بوده است. با این آگاهی، شدت واکنش کاهش می‌یابد و برخورد سازنده جای سرزنش را می‌گیرد.

در یک ازدواج منطقی ممکن است علاقه‌ها و هدف‌های زن و شوهر متفاوت باشد، اما راه مذاکره و رسیدن به توافق، برای مثال در زمینه تقسیم کار یا تربیت فرزندان برای دستیابی به هدف بلندمدت‌تر، یعنی برخوردار شدن از روابط لذتبخش و با‌ثبات‌ وجود دارد. البته پاداش‌های فوری هم در کار است. روحیه همکاری، راضی کردن همسر و حل و فصل مسائل، در ذات خود شادی‌آفرین است. بسیاری از زوج‌ها، در خوشی‌ها و غم‌های یکدیگر شریک می‌شوند.

این تفکر که در هر شرایط، با وجود همه مشکلات، پیوند زناشویی خود را حفظ می‌کنیم و گفتن این جملات: «اگر مشکلی بروز کند، با همسرم برای رفع آن کوشش خواهیم کرد»، یا: «در سختی‌ها همسرم را تنها نمی‌گذارم»، تفکری متعهدانه است.

بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آن که عشق شدید روزهای نخست فروکش می‌کند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهم‌ترین نیروی پیوند‌دهنده روابط زناشویی می‌شود. این احساسات کم و بیش با زندگی مشترک و نقش بعدی مراقبت از فرزندان منطبق‌ است. زن و شوهر در هر شرایطی حتی در بیماری و سلامت در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت و فقر یکدیگر مسئول هستند. گرچه بعضی از زوج‌ها در آغاز زندگی مشترک، خود را نسبت به رابطه زناشویی متعهد می‌دانند اما ممکن است میزان تعهد آنها به قدری نباشد که در برابر توفان‌های ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی مقاومت کنند.