شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آثار تربیتی معاشرت با دیگران


آثار تربیتی معاشرت با دیگران

تواضع و فروتنی که بحق از بالاترین مقامهایی است که انسان می تواند داشته باشد در مجالست و معاشرت با دیگران به دست می آید و در خلوت و تنهایی انسان به آن نمی رسد, چرا که خود کبر گاهی موجب انزوا و گوشه گیری می شود

تواضع و فروتنی که بحق از بالاترین مقامهایی است که انسان می‌تواند داشته باشد در مجالست و معاشرت با دیگران به دست می‌آید و در خلوت و تنهایی انسان به آن نمی‌رسد، چرا که خود کبر گاهی موجب انزوا و گوشه گیری می‌شود. هم عقل و هم دین تایید می‌کنند و تاکید دارند که انسان موجودی اجتماعی است و رشد و تکامل آن در اجتماع ممکن است. به همین دلیل بسیاری از اهداف و نیازهای دینی و دنیوی انسان با کمک دیگران حاصل می‌گردند و بدون معاشرت و در آمیختن با دیگران بدست نمی‌آیند. پس آنچه با معاشرت با دیگران به دست می‌آید با گوشه گیری و عزلت گزینی از دست می‌رود و طبیعی است که از دست دادن آن منافع، از جمله زیانها و آفات عزلت و گوشه گیری است.معاشرت با دیگران فواید و آثار تربیتی و شخصیتی بی‌شماری دارد که اگر انسان در بلندمدت از آن محروم شود رشد و تکاملش بدون شک دچار مشکل می‌شود. این امر در مورد انسانهایی که به طور خاص از جامعه جدا مانده اند دیده شده است.

این افراد حتی در نوع خوردن و پوشش بیشتر شبیه حیوانات شده اند و در نهایت با ورود به اجتماع انسانی حتی نتوانسته اند خود را سازگار کنند و بقایشان هم دچار خدشه شده است.یکی از اولین آثار تربیتی معاشرت با دیگران آموختن و آموزش است که اهمیت آن برای همه روشن است و بدون معاشرت و در آمیختن با مردم حاصل نمی‌گردد. کسی که عزلت می‌گزیند و انزوا اختیار می‌کند از وظیفه مهم تعلیم و تعلم باز می‌ماند و مسلما اگر انسان با گوشه گیری از فراگیری علوم دینی و دنیایی باز ماند و احکام دینش را فرا نگرفت،به زیان و خسران غیرقابل جبرانی مبتلا گردیده است.فایده دیگر معاشرت بهره وری از دیگران و بهره رسانی است. طبیعی است که بهره بردن از مردم با کسب و تجارت و تعامل با آنان حاصل می‌گردد و این مهم میسر نیست جز با معاشرت با مردم و کسی که می‌خواهد از دیگران استفاده برد باید انزوا طلبی را ترک و برای ارتباط و معاشرت با مردم تلاش کند.البته تلاش و کار او باید در راستای خواست خداوند انجام گیرد.نفع و بهره رسانی به دیگران به این است که شخص با مال و جسم و فکر خود به دیگران بهره رساند و نیازهای آنان را رفع کند.به واقع قیام برای رفع نیازهای مردم دارای ثواب است و این بدون درآمیختن با مردم حاصل نمی‌گردد.

کسی که بتواند باری از دوش مردم بردارد و در پی رفع مشکلات آنان برآید به فضیلت بزرگی نایل شده است و این مهم با انزواخواهی حاصل نمی‌گردد. انسان در انزوا تنها می‌تواند به عبادت فردی و انجام کارهای شخصی برسد.تادیب و تربیت پذیری هم از دیگر آثار معاشرت است که به معنای کوشش و تلاش برای علاج و تحمل خوی‌های ناشایست مردم و سعی در تحمل اخلاق ناشایست مردمان و تحمل آزارهای آنان، جهت سرکوبی نفس و پایمال ساختن شهوات و خواسته‌ها است. این امر تنها در پرتو معاشرت و آمیزش با مردم حاصل می‌گردد.برای کسی که به تهذیب نفس و خود سازی نپرداخته است و نمی‌تواند با رعایت حدود شرعی شهواتش را کنترل کند معاشرت با مرم بهتر از انزوا طلبی و گوشه گیری است.

رفاقت و انس با دیگران هم در معاشرت ممکن است. البته باید از رفاقت و انسی که به حرام می‌انجامد دوری گزید و دوستی بر اساس خواست خداوند و دستور شرع انجام گیرد. باید به دنبال همنشینی بود که مجالست او موجب بالارفتن کمال و دانش انسان می‌شود،نه اینکه موجب تضییع وقت و به هدر دادن استعدادهای مادی و معنوی شود.چه اینکه دوست و رفیق نقش مهمی‌در نایل گشتن انسان به سعادت و کمال یا شقاوت و بدبختی دارد،از این جهت باید در انتخاب او نهایت دقت و مواظبت را داشت.پیامبر(ص) می‌فرمایند؛انسان بر دین دوستش هست،پس هر یک از شما بنگرد با چه کسی دوست می‌شود. لقمان در اهمیت همنشینی با علما و دانشمندان به فرزند خود می‌گوید؛ فرزندم با علما همنشین شو و در برابرشان زانوان تواضع بر زمین نه،همانا قلبها با حکمت زنده می‌شوند،چنانکه زمین مرده با قطرات باران زنده می‌گردد.

سود بردن از تجربه دیگران هم از معاشرت و همنشینی و همراهی با مردم حاصل می‌گردد. چون انسان بر حالات، افکار و اعمال مردم واقف می‌شود و پس از آگاهی از کردار آنها و افت و خیزهایی که در مجاری زندگی دارند برای خود توشه‌ای جهت پیمودن مسیر صحیح زندگی بر می‌گزیند. مسلما عقل غریزی به تنهایی در فهم مصالح دینی و دنیایی کافی نیست و تجربه آن را کمک می‌کند و در برابر به کسی که تجربه نیندوخته،گوشه گیری و انزوا سود نمی‌رساند.در نتیجه می‌توان گفت که با آنکه نمی‌توان به طور کلی عزلت و گوشه گیری هدفمند، موعدی و موقت را نفی کرد، اما به طور کلی مطلوب در معاشرت و در آمیختگی با دیگران است. البته توازن بین هر دو به روحیه و حالات هر فرد و حالات و روحیه همنشین او و انگیزه دوستی و معاشرت بستگی دارد.