یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

قمه زنی, سنگ زنی قفل آجین و شمع آجین


قمه زنی, سنگ زنی قفل آجین و شمع آجین

عزاداری در محرم و صفر تهران قدیم

عزاداری در تهران از قرون گذشته معمول و مرسوم بود و همه ساله بر شکوه و جلال آن افزوده می‌شد. به طوری‌که از ۱۰ ذی‌الحجه، بچه‌های هر محله‌ای پارچه‌های سبز و سیاه در سر چوب‌ها می‌کردند و به دور کوچه‌ها راه می‌افتادند و می‌گفتند: «محرم آمد و عیدم عزا شد/ حسینم وارد کرب و بلا شد.» برای درست کردن تکیه و دستجات در تهران قدیم، یک دسته از مردم در منازل و بیغوله‌های خود بساط می‌گسترانیدند و دسته‌ای نیز در قصرهای آنچنانی یا مساجد و حسینیه چادرهای اعیانی برمی‌افراشتند. چادرهای اعلایی مانند چادر مسجدجامع، چادر مسجد بزازها، چادر مسجد حاج سیدعزیزالله و... بود.

● صاحبان عزا

در تشکیل این مجالس با دو دسته مردم روبه‌رو می‌شدید یا افرادی متدین و صاحب‌عقیده بودند که این کار را برای اجر اخروی انجام می‌دادند یا افرادی که عزاداری را وسیله کسب‌ومعاش خود می‌پنداشتند و با تشکیل هر حسینیه و جمع‌آوری نذورات برای ماه و سال خود آذوقه جمع‌آوری می‌کردند. از جمله حیله‌هایی که این صاحبان عزا به کار می‌بردند این بود که چند نفر را به عنوان اشخاص کور و چلاق، وارد تکیه‌ها می‌کردند و آنها در روز تاسوعا و عاشورا فریاد و فغان سر می‌دادند که نور دیده‌اند.

منظور از نور صاحب مجلس این بود که حضرت امام حسین به آنها نظر کرده و اوضاع و احوال جسمی‌شان در چند دقیقه خوب می‌شد.

● مردم در محرم و صفر

در روز اول محرم، زن و مرد، کوچک و بزرگ همگی لباس سیاه بر تن کرده و سرتاپا سیاه‌پوش می‌شدند تا آنجا که فقیرترین و تهیدست‌ترین افراد که از مال دنیا به جز پیراهن، قبای تن چیزی نداشتند، همان را فروخته و سیاه می‌خریدند تا لباس سیاه کهنه‌ای مبادله یا با جوهرسیاه لباس‌شان را رنگ می‌کردند. دهه اول محرم بیشتر سقاخانه‌ها و تکیه‌ها به سیاه‌پوش‌ها آب، گلاب، شربت قند و بیدمشک می‌دادند. این اطعام حسینی، نه مخصوص دولتمردان و اغنیا بلکه، اکثر طبقات بود که نذرها را ادا می‌کردند.

در آن ایام، در همه کوچه و پس‌کوچه‌های تهران قدیم دود غذای نذری به مشام می‌رسید.در ایام عزای حسینی هرگونه عمل زشت و قبیح از میان غالب مردم رخت برمی‌بست و از قمار، تقلب، دروغ و کم‌فروشی دوری می‌کردند و شوخی، خنده، تفریح، مزاح و خوشگذرانی در آن ایام متروک بود، به طوری‌که تا به امروز این امر دیده می‌شود. همچنین رخت نو پوشیدن، سر تراشیدن، اصلاح کردن، حنا و خضاب بستن برای زنان و البسه رنگارنگ پوشیدن ممنوع می‌شد.

● انواع عزاداری

به جز روضه و عزاداری در مساجد، تکیه و حسینیه‌ها، سینه‌ زدن نیز جزو دسته‌هایی برای نمایش بود که معروف‌ترین آن شامل دسته‌میدان، دسته عرب‌ها، دسته سنگلج، دسته قنات‌آباد و دسته ترک‌ها بود. این دسته‌ها از روز هفتم به حرکت درمی‌آمدند و خودشان را به بازار می‌رساندند. در این دسته‌ها که نمایشگر یک صحنه کامل از وقایع کربلا بود در روز عاشورا به اوج خود می‌رسید و تمام ماجرا از حرکت امام‌حسین از مدینه تا کربلا نشان داده می‌شد.

● قمه‌زنی

دسته‌های قمه‌زنی شب‌های هفتم، هشتم، نهم و دهم در خیابان و گذرهای تهران به راه می‌افتادند و مانند جنگجویانی که آماده انتقام خون عزیزان‌شان باشند با بی‌باکی و رجزخوانی و نعره‌زنان خود را به امامزاده، حسینیه و تکیه می‌رساندند و نوحه‌خوان‌ها مشغول نوحه‌سرایی می‌شدند.

قمه‌زن‌ها دست‌های چپ را به کمر یکدیگر می‌گرفتند و با دست راست قمه قداره‌ها را بالا و پایین می‌آوردند و قمه را بر سرخود می‌زدند تا خون از فرق سرشان بریزد و هر دسته نیز از دسته دیگر سبقت می‌گرفت و با شمشیر و قداره به جان خود می‌افتاد و با کوبیدنش به سر و فرق با بانگ حسین بر شدت ضرباتش افزوده می‌شد.

از تعاریف و تمجیدهایی که قمه‌زن‌ها می‌گفتند آن بود که فلانی قمه‌اش تا کجا فرقش را شکافته یا دیگری استخوانش را چگونه بریده و چندساعت بیهوش بوده و اینکه دیگری چگونه جان داده و به علاوه از افتخارات بزرگ دسته‌ها این بود که امسال در دسته فلانی چند نفر مرده در حالی‌که دسته ما دو برابر کشته داده است. از داروهایی که برای زخم و چرک و شکاف قمه و قداره‌‌ به کار می‌آمد، آب خزینه حمام بود که اهالی تهران قدیم بر این اعتقاد بودند که علاج هر زخم و جراحت، آب گرم خزینه حمام است و از دیگر اعتقادات این بود که زخم قمه را خود امام حسین خوب می‌کند.

● دسته سنگ‌زن‌ها

یکی دیگر از دسته‌ها، دسته سنگ‌زن‌ها بود که افراد آن به جای سینه زدن، زنجیر زدن دو قلوه سنگ به دست می‌گرفتند و با نوای نوحه، سنگ‌ها با سه ضربه به‌هم می‌زدند.

● قفل‌آجین

دسته‌ای از عزداران بودند که در عزاداری محرم، نذر قفل‌آجین می‌کردند. به این صورت که اندام خود را با داروهای مخصوصی کرخ و بی‌حس می‌کردند و قسمت‌های بدن خود را از گردن به پایین سوراخ کرده و از آنها قفل، تیغ، نیزه و خنجر می‌گذراندند و در جلو دسته خود را در معرض نمایش می‌گذاشتند.

● شمع‌آجین

شمع‌آجین از تصورات عامه بود که معتقد بودند که اسرا و شهدای کربلا را در تنور ریخته و آنها را آتش زده بودند و به تلافی آن، افراد علاوه بر قفل آجین، روی بدن خود شمع می‌ریختند و روشن می‌کردند که حتی گاهی در تمام شدن فتیله‌ شمع، از چربی بدن‌شان می‌توانستند روغن بگیرند.

فرزانه نیکروح‌متین