شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

نگرشی اجمالی بر چالش های صنعتی ومعدنی درایران


نگرشی اجمالی بر چالش های صنعتی ومعدنی درایران

باید منصفانه اعتراف كنیم كه مجموعه منحوسی از مشكلات طبیعی, تاریخی وموانع عمدی فعلی بدنه صنعت ایران را رنجور , وابسته وبلا اثر كرده است

●مقدمه :

باید منصفانه اعتراف كنیم كه مجموعه منحوسی از مشكلات طبیعی، تاریخی وموانع عمدی فعلی بدنه صنعت ایران را رنجور ، وابسته وبلا اثر كرده است كه البته با درنظرگرفتن روند معیوب فعلی ، الحاق به سازمان WTO حتی در دهه دوم هزاره سوم نیز رویائی بیش نخواهد بود واگر مشكلات و مزاحمت های زیر حذف نشوند چنین الحاق بدون پایه ریزی وشتاب زده ای ، معادل اتلاف قطعی امكانات اندك فعلی باقیمانده وفرو رفتن به ورطه ملی وبدبختی اپیدمیك خواهد بود.

الف: مشكلات طبیعی – تاریخی

۱- تقریبا" نیم قرن است كه مدیران میانی سیاسی كشور چه قبل وچه بعدازانقلاب اسلامی درك درستی از «تعادل اقتصادی » نیافته اند.یعنی براساس یك تز استعماری موسوم به مزیت نسبی ، كشور مستعد ایران را ازچرخه خودكفائی خارج ومونوپل صنعت نفت كرده است .بعبارت دیگر صنعت نفتی را كه انگلیسیها وآمریكائیها طراحی كرده ، ساخته ونصب كرده است ، ما را مجبور كرده كه نفت خام آماده را به قیمت یك پنجم واقعی جهانی به خارجیها فروخته ودرآمد حاصله را كه ۸۰% كل درآمد كشوراست بمصرف واردات یكطرفه ، كور وبی هدف برسانیم واین دورباطل ،مردم این كشور را تن پرور، مصرفی ، آسان طلب كرده است ونتیجتا" فرهنگ زیبای فكر كردن، زحمت كشیدن، تشكیل وجدان كاری دادن ، صادر كردن وپس انداز كردن را در نیم قرن اخیر از ماسرقت شده است .راه حل فوری این قضیه استقرار مهندسین اقتصاد دان در پست های سیاسی تصمیم گیر است . تا اینكه جهتگیری اصلی صنعتی كشور ظرف ۱۰ سال آینده تا حدودی عوض گردد وبه مجموعه های غیرنفتی از قبیل صنایع حمل ونقل(كشتی ، قطار، هواپیما)صنایع معدنی وتبدیلی وذوب ، صنایع كشاورزی وغذائی ، صنایع پتروشیمی وداروئی ، نساجی ،كاغذسازی ،الكتریكی والكترونیكی غیراتمی هم فرصت رشد وشكوفائی داده شود. بدیهی است صنعت نوپای گاز بسبب نیاز به راه سازی ولوله كشی مفصل وطولانی باعث شكوفائی صنایع وابسته وجانبی نیز خواهد گردید كه باتوجه به ذخایر عظیم داخلی موادمعدنی سیال وجامد ونیازمبرم بازارهای خارجی در ۵۰ سال آینده چرخه بزرگ ثروت وشكوفائی خواهد گردید.

۲- متخصص نبودن نیروی كار: نظربه اینكه از دیرباز ارتباط سازنده وارگانیكی بین دانشگاه وكارگاههای صنعتی وجود نداشته وتبادلات اندیشه های تئوری وعملی فی مابین اساتید، فارغ التحصیلان ونیروی كارشاغل ضعیف بوده است نیتجتا" دربهترین حالت ، صنعت مونتاژ وسرهم بندی رشد كرده است درحالیكه بامقایسه كشورهای چین ، هند ، ژاپن وكره جنوبی می فهمیم كه آنها هم درابتدای كاركپی بردار ومقلد بوده اند ولی بعدا" بسبب نداشتن دلارهای نفتی فراوان وآماده ناچارشدند از سطح مونتاژ به سطوح كشف – ابداع واختراع برسند.البته راز این انتقال ۴۰ ساله اخیر آنها علاوه برنداشتن دلارهای نفتی ، وجود بودجه های بالای تحقیقاتی (R&D) بوده است درحالیكه چنین بودجه ای درایران نزدیك به صفراست پس ضرورت دارد كه كنسول گیریهای محترم ایران دركشورهای صنعتی بدقت جستجو كرده وبازنشستگان متخصص صنایع ومعادن را كه در خانه ها یا پاركها استراحت می كنند به كمك انگیزه های مالی ناشی از افزایش بودجه تحقیقاتی جلب كرده به ایران دعوت كنند ( همان كاری كه معمر قذافی درلیبی انجام میدهد) تا با تدریس عملی دركارگاه ها وكارخانجات صنعتی باعث انتقال تكنولوژیهای جدید وحذف خواب ماندگی ۴۰ سال اخیر شود.

ضمنا" بودجه تحقیقاتی حداقل باید بیشتر از بودجه ورزش ، محیط زیست ، دفع زباله و... شود تابتوانیم دور باطل فروش نفت وخرید كالاهای بنجل غربی را پشت سربگذاریم.

۳- عدم تمركز گرائی صنعتی درتهران : وجود معضلات آزاردهنده بسیاری كه اینك دامنگیر غول شهری بنام تهران شده است درواقع ریشه ای نیز در تمركز صنعتی جاده های اطراف تهران دارد. یعنی اگر زمان آن رژیم سلطنتی و همچنان امروز مكان فیزیكی صنایع نیم بند مونتاژ فعلی بطور عادلانه دراین ۳۰ استان كشور بطور متناسب با لیاقتهای جغرافیائی وجمعیتی آنها توزیع شده بود هم استعدادهای درخشان خفته بسیاری در اطراف كشور بیدار می شدند وهم امروزه تهرانی كه درشهریورسال ۱۳۵۷ حدود ۶-۵ میلیون نفرجمعیت داشت امروز حدود ۱۶-۱۵ میلیون نفر جمعیت ثابت وشناورنمی داشت ونتیجتا" قسمت اعظم بودجه كل كشور را نمی بلعید . وجود صنایع معدنی گسترده درشهرستانها(بسبب مجاورتهای معدنی ) خود شاهداین مدعاست . راه حل فوری آن تغییر در میزان بودجه بندی صنایع واختصاص آنها به شهرستانهای درجه ۲و۳ است ( ونه مراكز پرازدحام استانها) دراین زمینه البته ایجاد زیرساختهای جاده ای ، آب ،برق ومهمانسرا ضرورت خواهد داشت .بعنوان مثال صنایع صدرا كه به سبب مجاورت با آب واسكه ها ست باعث رونق تجاری وبالا رفتن شعور صنعتی مردم شهرستان های جنوب كشور شده است . درپایان جمعیت اضافی ۸-۷ میلیون نفری تهران پس از انقلاب احتمالا" به مكانهای خلوت وآباد وپراشتغال شهرستانی بازگشت می كنند واگر خدای ناكرده زلزله عقب افتاده منتظر ه ، اگر به تهران عارض شود باتوجه به كاهش جمعیت آن ، ضربه آنچنان سختی به كل كشور كه درحد فاجعه قرن پیش بینی می شود بوجود نخواهد آمد.

ب : موانع عمدی فعلی

بسب وجود شرایط وذهنیت های خاص اوائل انقلاب و اصل ۴۴ قانون اساسی ایران ،اقتصاد را در درجه اول دولتی ودر درجه دوم تعاونی ودر درجه سوم خصوصی تعیین كرده بود درحالیكه اینك پس از ۲۵ سال كه از آن حساسیت های پرحرارت اجتماعی – اقتصادی – نظامی گذشته است باید صنعت واقتصاد كشور را طوری دیگر تبیین كرد كه مطابق شرایط روز ایران وجهان پیرامون ماباشد.از این رو وضعیتی بوجود آمده است كه باختصار میتوان به شكل زیر آن را بیان كرد:

۱- ساختار رانتی اقتصاد وصنعت - وجود لابی های پرقدرت درون حاكمیت وشیوع فساد توسط مافیای پنهان وارداتی همچون درصنعت اتومبیل سازی كه بازار بزرگ ایران را مركز تجربه اندوزی ورفع اشكالات فنی تولیدكنندگان بین المللی اتومبیل سازان كرده است . همچنین باعث ایجاد اسكه های پنهان (حدودا" ۱۵۰ عدد) كه بهمراه شبكه های سازمان یافته قاچاق شبانه ،سالیانه حدود ۹ میلیارد دلار كالاهای صنعتی وسنتی به ایران واردمی شود. درچنین آشفته بازاری ، صنایع تولیدی وغیرمونتاژ سالم به سرعت از بین خواهند رفت چراكه توانائی رقابت درقیمت ها نداشته ومجاز به كاهش كیفیت جهت رقابت باكالاهای بنجل وارداتی را هم نخواهد شد.

۲- اقتصاد انقباظی بجای انبساطی : اگر صنعتگران ملی بخواهند از شبكه بانكهای دولتی سرمایهای استقراض كرده كارخانه ای وارد كنند باید سالانه حداقل ۲۵% بهره دیركرد بدهند درحالیكه سود سپرده های مردم را بانكهای دولتی ۱۷% درسال تعیین كرده اند.پس بانكها بجای اقدام به رشد صنایع مادر ومتوسط اقدام به سودسازی ودلالی مالی می كند. معمولا" كشورهای آزاد شده از جنگ در سطح جهان بهره های صنعتی اندكی طلب می كنند (سیاست انبساطی مالی برقرار میكنند) تاپول ها به صنایع تزریق شود وباعث از بین رفتن بیكاری ، فقر، جهل جنایت شده واز محل تولیدات باكیفیت ملی ، چرخه صادرات وكسب ارزهای خارجی بكار افتد.

۳- مخالفت باسرمایه های خارجی : متاسفانه مخالفت تصمیم گیران ارشد اقتصادی كشور بطور غیرمعقول وغیرعلمی با استقراض بینالمللی (FDI) برای رشد صنایع ملی نشان میدهد كه ناشی از اعمال نفوذ بورژوازی دلالی بازار است . درحالیكه سرمایه بخودی خودخطرناك نیست بلكه كاربردش باید مورد دقت قرار گیرد. سرمایه همچون یك چاقوی تیزاست كه اگر در دستان باكفایت یك جراح حاذق وعادل باشد غدد سرطانی بریده می شود واگر در دست یك زنگی مست نادان قرار گیرد زندگی مردم بخطر می افتد. پس حرف مخالفت باچاقو دلیل بی خبری علمی است .پس اگر مدت پذیرش سرمایه ، نوع بازپرداخت های آن ، مصارف تعیین شده برای سرمایه وارداتی وتصمیمات وابسته اگر آگاهانه ودلسوزانه طراحی شوند باعث رشد عمومی، تقویت چرخه صنعتی وبرون رفت از وابستگی نفتی خواهدشد ولی متاسفانه استقراض داخلی بشدت گران بوده واستقراض خارجی نیز مواجه با سنگ اندازی ومانع تراشی حقوقی ، قضائی شده است .

۴- جنبه های ضدتولید قوانین كار: دریك اقتصاد آزاد تولیدی كه قصد ورود به سازمان WTO دیده می شود و۲۲ بار ملتمسانه تقاضای عضویت كرده ایم وهربار بدلایل سیاسی قبول نشده است باید پرسید كه اگر بهر تقدیراین بار پذیرفته شود آیا با چنین قانون كار من درآوردی ویكطرفه بنفع كارگر می توانیم از سرمایه ها وكارفرمایان خارجی درایران پذیرائی كرده Jointventure سرمایه گذاری مشترك انجام دهیم ؟ مگر نه اینست كه درفرمول های Bot،BOO و DBF باید از نیروی كار ارزان وفراوان وغیرماهر وطنی استفاده گردد؟ پس آن ۲۲ بار التماس چه بوده است واین كارشكنی های مالی ، حقوقی ، كارگری چیست؟

آیا اجازه تشكیل سندیكاهای كارگری واحزاب داده می شود؟آیا رسما" حق اعتصاب تصویب میشود؟ آری اگر احیانا" وارد WTO بشویم نباید اتحادیه های كارگری بین المللی واحزاب مرسوم جهانی باشیم ؟ آیا می شود یك بام ودوهواباشیم ؟ چنین موانع عمدی را چگونه وچه وقت باید حذف نمود؟

مهندس فرزاد تعویذی