یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

فهلیان , گذرگاه تاریخ


فهلیان , گذرگاه تاریخ

مقاله حاضر در باب روستایی به نام فهلیان در نورآباد فارس است که منطقه ای بسیار مهم به لحاظ تاریخی و باستانی بشمار میرود و در جراید و کتب کمتر به آن پرداخته شده است

فهلیان یا در گویش محلی فهلیون ، نام یکی از دهستانهای پنجگانه بخش ممسنی است که تقریباً در باختر بخش واقع شده و از رود فهلیان و چشمه سارها مشروب می شود. محصولات کشاورزی فهلیان غله ، حبوب و جزئی مرکبات است . این منطقه از یازده آبادی تشکیل شده که مرکزش قریه فهلیان است . این منطقه در حدود ۲۰۰۰ تن سکنه دارد و آبادیهای مهم آن سروان گر، فهلیان ، جنجان ومیانه است . راه شوسه کازرون به بهبهان از وسط این دهستان عبور میکند.

بر سر وجه تسمیه و ریشه واژه فهلیان مابین مورخین و زبانشناسان اختلاف نظر است برخی آنرا از ریشه «فهلویات» جمع مونث «فهلویه» منسوب به «فهلو» با معانی مجازی یا تبعی: شجاع، دلیر، بزرگ و حتی شهر یا شهری که در اصل به صورت پهله، پهلو، پرتو (در سنگ نبشته های داریوش بزرگ) و به معنی پارت بوده است و برخی نیز فهلیان را معرب ریختار پارسی پهلوی یا همان پهلیان یا پهلویان دانسته اند.

قصبه فهلیان دارای حدوداً ۷۵۰ تن سکنه است . گویش مردم این سامان لری است .گویش لری این مردم شاخه ای از فهلویات است و قرابت و هم ریشگی با زبان فارسی دری دارد و آکنده از واژه ها و ریشه های افعال پهلوی ساسانی است.اهالی بخشهای مرکزی- دشمن زیاری و رستم و قسمتی از بخش ماهور میلاتی نیز به این زبان تکلم می‌کنند.

رود فهلیان و چشمه سارها تامین کننده آب مشروب و زراعی این منطقه است . در پیرامون این دشت حاصلخیز مناظر چشم نواز و زیبایی است که نظر هر بیننده ای را به خود جلب میکند. آب و هوا ، اقلیم و پوشش گیاهی این منطقه سبب گردیده که هزاران سال مرکز سکونت انسانها بوده است چرا که انسانهای نخستین هر چه را که برای سکونت و زندگانی نیاز داشته اند به بهترین وجه در این سامان در اختیار داشته اند.فهلیان منطقه ای است با قدمت تاریخی کهن و در خور توجه که به قولی و بر اساس نظریات برخی دیرین شناسان قدمت این منطقه بدیع و زیبا به ۸۰۰۰ سال میرسدکه در قدمت ۳۵۰۰ ساله آن مابین باستان شناسان و مورخین اتفاق نظر است.

در دوران حکومت ال سغلر و ال مظفر فهلیان رونق تجاری قابل ملاحظه ای داشته است به طوری که تا عهد صفویه بازارچه حمامها و مساجد اباد و ضخر ههای متروک ان باسازی گردیده که اثار ان هنوز باقی است .این قصبه در حملات افغان ها در سال ۱۱۳۶ ه.ق به شولستان خراب و مردمش پراکنده گردیدند ملی در زمان حکومت صالح خان بیات والی فارس برابر نوشته ایکه دردامنه کوه بر صخره ای حک شده مجددا"اباد گردیده است.این شهر چنین است :

در همان ساعت بنا کردند استادان دهر

ساختند از فضل حق این تکیه گاه دلنشین

در روزگاران قدیم شهر یا منطقه فهلیان دارای ۵۰ قصبه بوده است که اسامی برخی از آنان در ذیل آمده است .

۱- امام زاده درب اهنی

۲- شهر نوبندگان

۳- شیر اسپاری

۴- بوان سفلی

۵- بوان وسطی

۶- بوان علیا

۷- راشک

۸-گوسنگان که تاسال ۱۳۲۳جز بلوک فهلیان بوده است .

● منطقه ممسنی

منطقه ممسنی در غرب شیراز قرار گرفته و آب و هوای آن در شمال نسبتاً سرد و در جنوب گرم است. نورآباد مَمَسَنی در شمال غربی استان واقع شده‌است. این شهرستان با استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر همسایه‌است. در گذشته تنها منطقه فهلیان مرکزیت داشته وشهری نیز وجود نداشته است.

ممسنی و نیز فهلیان از قرن ششم اسلامی به بعد در اثر مهاجرت قوم لرشول به این محل و اطراف ان نام شولستان گرفت و به همین سبب در منا بع تاریخی مهم عهد تیموری به نام مال امیر شول ذکر می شود.

شول‌ها یکی از طوایف سابق لرستان بودند که بعد از استقرار در این ناحیه، به این نام مشهور شدند. مرکز ولایتی که ممسنی در آن قرار داشت، شهر شاهپور در چند کیلومتری کازرون بود که نوشته‌اند در زمان تزلزل حکومت ساسانیان، به وسیله ابوسعید کازرونی شبانکاره با خاک یکسان شد. ولی در زمان حکومت سلجوقیان دوباره تعمیر و بازسازی شد و رونق گذشته خود را باز یافت. منطقه‌ای که ممسنی در آن ایجاد شده‌است، اولین بار به خاطر وجود مراتع غنی ، آب و هوا و استعداد کشاورزی مورد توجه اقوامی که دارای معیشتی مبتنی بر دام داری و کشاورزی بوده‌اند، قرار گرفت. در دوره معاصر و با کشف منابع نفتی در حوزه ممسنی، این شهر مورد توجه مجدد قرار گرفت.

در منطقه بکش روستایی بنام مالکی بوده که در حال حاضر همان نورآباد کنونی است که فهلیان نیز در قدیم به همین نام مشهور بوده‌است و فقط با این نام(مالکی) خوانده می‌شده و با گسترش شهرستان طی ۳۰ سال گذشته به نورآباد ممسنی تغییر نام یافته‌ و شهرت گرفته‌است. این شهرستان دارای تنوع آب و هوایی گوناگونی است به طوری که ارتفاعات شمالغربی این شهرستان دارای آب و هوایی بسیار سرد و خود شهر نورآباد دارای آب و هوای معتدل و ماهور میلاتی هم که در سمت جنوب غرب ممسنی قرار دارد تا فاصله ۴۰ کیلومتری خلیج فارس امتداد دارد ودارای آب و هوای بیابانی است. «بهشت گمشده» یا همان منطقه خوش آب و هوای «بوان» که بوهون یا بووون نیز گفته میشود از معروفیت خاصی برخوردار است که دارای باغات سرسبز و هوای خنک در فصل تابستان است. جالب اینکه فاصله بوان تا نور آباد حدود ده کیلومتر است و خود نور آباد از شهرهای معتدل می‌باشد. واژه «ممسنی» از طایفه‌ای به نام «محمد حسنی» گرفته شده‌است. این شهرستان دارای پنج طایفه به نامهای رستم ، جاوید ، بکش و دشمن‌زیاری و ماهور میلاتی می‌باشد.

● لیدوما یا فهلیان امروزین

لیدوما نام یکی از شهر هایی است که در نوشته‌های هخامنشی از آن نام برده شده است و در راه شاهی بین تخت جمشید و شوش قرار داشته است. در گل‌نوشته‌های تخت جمشید از ۲۶ شهر میان تخت جمشید تا شوش نام برده شده است.

بر اساس کاوشهای باستان شناسی که در سال ۱۳۸۵ توسط یک گروه باستان شناسی از ایران با همکاری دانشگاه سیدنی (که شرح آن در ادامه میاید) انجام شد محل شهر لیدوما در در منطقهٔ فهلیان فارس در شهرستان نورآباد ممسنی در مجاورت روستای سروان ( سورون )، در زیر تپه‌ای که در گفتار محلی از آن به قلعه کلی یاد می‌کنند، کشف شد.

این بنا از نظر ابعاد ساختمانی چهارمین بنای بزرگ هخامنشی پس از بناهای شوش ، پاسارگاد و تخت جمشید (پارسه) است. این شهر که در کتیبه‌های تخت جمشید (پارسه) با عنوان لیدوما از آن نام برده شده یکی از بناهای مهم حکومتی زمان هخامنشیان به شمار می‌رود. در لیدوما بقایای یک کاخ کوچک هخامنشی یافت شده که کاخ سروان( سورون ) نام گرفته است.

در منابع نوشتاری دوره‌ هخامنشی، به وجود جشن‌های بسیار و برگزاری آن‌ها در مکان‌های مختلف اشاره شده و وجود چنین مکان‌هایی در فارس در گل‌نوشته‌های تخت جمشید تایید شده است؛ مانند آنچه هالوک درباره‌ گوبریاس، از سرشناسانی که داریوش را در رسیدن به قدرت یاری کرد، که جیره‌ غذایی خود را در دو مکان بسیتمه و لیدوما دریافت می‌کرد، مطرح کرده است.

وجود ظرف‌های ارزشمند سنگی در این محوطه که با بهترین ظرف‌های خزانهٔ تخت جمشید برابری می‌کنند. به‌نظر باستان‌شناسانی مانند پروفسور ارنست امیل هرتسفلد از دانشگاه شیکاگو و اشتاین، این محوطه یکی از پایگاه‌های راه شاهی در مسیر تخت جمشید به شوش بوده است. با این حال، با توجه به شواهد باستان‌شناسی به‌دست آمده از این محوطه به‌نظر می‌رسد، این مکان، محل نگهداری یا مرکز توزیع مواد غذایی در مناطق اطراف بوده است که نمایندگان پادشاه و ناظران بر توزیع محصولات در این مکان از ظرف‌های ارزشمند و ظریف استفاده می‌کردند و دخل و خرج بخشی از مواد مورد استفاده از یکی از همین طرق تامین، ثبت و ضبط می‌شده است.

● فهلیان زیست‌گاه تاریخ

بررسی‌های باستان‌شناسی در سه دشت رستم، نورآباد و فهلیان تا کنون منجر به کشف ۲۵ محوطه هخامنشی شده است که این موضوع اهمیت سایر اکتشافات منطقه فهلیان را دو چندان می‌کند.

اطلاعاتی که تا کنون از این آثار بدست‌آمده با توجه به بزرگی و اهمیت آنها ، خیلی محدود است و باید کاوش‌ها برای نتیجه گیری بهتر ادامه داشته باشد. پیش از دوران هخامنشی در این منطقه آثار دوره ایلامی وجود داشته است.

در حدود چند کیلومتری فهلیان و در دل صخره بزرگی نخستین نقش برجسته نیایش آب و نیایش مذهبی در ایران دیده می شود که به دوره ایلام میانه مربوط و قدمت آن به ۳۵۰۰ سال پیش باز می‌گردد در این نقش برجسته یکی از پادشاهان ایلامی بر تختی که ماری بر آن چنبره زده و نیایش کنندگانی در اطراف آن وجود دارند و ماهی‌هایی که در آب در حال شنا کردن هستند دیده می‌شود.

این نقش که به نقش کورانگون شهرت دارد نشان می‌دهد که پیش از هخامنشیان نیز این منطقه مورد توجه ایلامیان بوده است.در حال حاضر از این نقش برجسته که به عنوان قدیمی‌ترین نقش‌برجسته ایرانی شناخته شده است، محافظت نمی‌شود و در آستانه تخریب است.

از سوی دیگر در محدوده دشت فهلیان محوطه‌ای به نام تل‌اسپید وجود دارد. چند سال پیش هیات باستان‌شناسی آنجا را لایه نگاری کردند و تقریبا توالی گسترده‌ای از دوره ایلامی، هخامنشی و حتی پس از دوره هخامنشی در آن‌جا شناسایی شد.

حدود ۷۰ سال پیش زمانی که ارنست هرتسفلد این منطقه را مورد بررسی قرار داد حاکم منطقه تل‌اسپید کتیبه‌ای ایلامی به هرتسفلد هدیه می‌دهد که او نیز طرح آن را می‌زند و روی آن مطالعه می‌کند و متوجه می‌شود که در تل اسپید معبدی متعلق به الاهه "این‌شوشیناک" وجود داشته که این موضوع نیز نشان می‌دهد که از مدت‌ها پیش این منطقه مورد توجه ایرانیان باستان بوده است. مجموعه عوامل نشان می‌دهد که دشت فهلیان در دوره ایلامی به طور جدی توسعه پیدا کرده و به ناحیه ای مهم در آن دوران مبدل گردیده بود. بررسی‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که تقریبا در دشت رستم، دشت فهلیان و دشت نورآباد حدود ۶۵ محوطه باستانی مهم و درخور شناسایی شده است.

از سوی دیگر کاوش‌های باستان‌شناسی حدود ۴ سال در تل نورآباد و دشت فهلیان ، قدمت آثار این منطقه را به ۸ هزار سال پیش رساند و نشان داد که از آن تاریخ زندگی به طور جدی در دشت جریان داشته است. در کاوش این تپه آثار جالبی از جمله سفال‌های منقوش که به نوعی اهلی کردن حیوانات را نشان می‌دهد، کشف شده است.

«کاوش‌های باستان‌شناسی در منطقه فهلیان ، طبق تفاهم‌نامه‌ای میان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با دانشگاه سیدنی به طور مشترک میان پژوهشکده باستان‌شناسی و این دانشگاه در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در این کاوش‌ها از دوره نو سنگی تا دوره اسلامی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

این هیات در تل اسپید حدود ۲۰ متر لایه نگاری انجام داد که تمامی گزارش‌های آن به چاپ رسید و همچنین در تل نورآباد حدود ۲۴ متر لایه نگاری شده است که از ۸ هزار سال قبل تا دوره متاخر مورد مطالعه قرار گرفته است . محوطه جنجان از جمله محوطه‌های مهمی بوده است که به طور جدی مطالعات دوره هخامنشی در آن انجام گرفته است که نتیجه بررسی ها در پی میاید.

ابعاد مختلف زندگی در دشت فهلیان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است در این میان بخشی از پروژه این هیات باستان‌شناسی به تحولاتی که پس از دوره هخامنشی اتفاق افتاده مربوط می‌شود.

طی این چند سال اخیر دانشگاه سیدنی مبلغ هنگفتی برای این محوطه باستانی و منطقه فهلیان هزینه کرده و کاوش‌های باستان‌شناسی گسترده‌ای در آن انجام شده است. در طی این چند سال مقالات متعددی به چاپ رسیده است. از این کاوش‌ها گزارشی در ۷۰۰ صفحه به زبان انگلیسی در دنیا به چاپ رسیده است. ولی با تاسف در ایران انعکاس گسترده و شایانی نداشته است .

این محوطه‌ها در همایش‌های بین‌المللی چندین بار معرفی شده است. منطقه فهلیان و نورآباد طی چند سال اخیر و با مطالعات باستان‌شناسی انجام گرفته دچار یک دگرگونی و تحول عظیمی در باستان‌شناسی شده است.

این درحالی است که هنوز تدابیر حفاظتی از این محوطه باستانی و برای آن برنامه ریزی منسجم و منظمی نشده است. حفاظت و مرمت این محوطه هخامنشی از جمله برنامه‌های مهمی است که انتظار می‌رود سازمان میراث فرهنگی به آن توجه داشته باشد. بی‌توجه به این موضوع می‌تواند عواقب نگران ‌کننده‌ای برای این آثار که همانا شناسنامه تاریخ ما ایرانیان است داشته باشد.

آنچه از زیر خاک بیرون آورده شده باید توسط یگان پاسداران میراث فرهنگی مورد محافظت قرار گیرد تا از دستبرد غارت‌گران اموال تاریخی در امان بماند. در ادامه به مطالعه یکی از مفاخر تاریخی ایران که در این منطقه کشف گردیده می پردازیم.

● بررسی یکی از اکتشافات شگفت تاریخ ایران در منطقه فهلیان

بر اساس کاوش‌های اخیر باستان‌شناسی پژوهشکده باستان‌شناسی کشور و دانشگاه سیدنی در راستای اکتشاف یکی از کاخ‌های هخامنشیان ، رد هخامنشیان تا نزدیکی مرزهای خوزستان دنبال شد. این کاخ هخامنشی که در منطقه فهلیان قرار گرفته به جنجان شهرت دارد و به جاست که به سایت موزه‌ای بزرگ بدل شود.

کشف بنایی بزرگ با ویژ‌گی‌های معماری تخت جمشید در نورآباد ممسنی فارس و در مجاورت روستای جنجان فهلیان ، طی دو سال گذشته از مهمترین اخبار مربوط به این دوره تاریخی، در محافل علمی و دانشگاهی خارج از کشور بوده است.

این بنا که با همکاری پژوهشکده باستان‌شناسی و دانشگاه سیدنی از زیر خاک سر برون آورده، به یک‌باره در ردیف مهمترین آثار تاریخی ایران قرار گرفته است و مطالعات باستان‌شناسی آن به یکی از مطالعات مهم باستان‌شناسی دو سال گذشته بدل شده است.

● کاخ جنجان

کاخ هخامنشی فهلیان در نزدیکی روستایی با نام "جنجان" (جنجون) کشف شده است. بر این اساس نام محوطه‌ باستانی ‌که کاخ در آن مدفون شده نیز به همین نام شناخته شده است و از آنجا که اهمیت این بنای تاریخی برای مردم روستای جنجان تشریح شده، اهالی این روستا خود حافظ این بنای تاریخی شده‌اند و اجازه نمی‌دهند که حفاران غیر مجاز به آن نزدیک شوند.

بر اساس گمانه زنی های باستانشناسان ، این بنا تنها نیست و در اطراف آن محوطه‌های تاریخی دیگری وجود دارد که احتمالاً آن ‌ها نیز باید هخامنشی باشند که البته فرصت کاوش ‌آن‌ها هنوز محیا نیست. همچنین در جنوب این محوطه چند پایه ستون دیگر نیز کشف شده است. در زیر روستای مجاور بنا آثار سنگ فرش گزارش شده و بر این اساس حدس زده می شود که دو بنای بزرگ هخامنشی دیگر به غیر از این بنا در اطراف آن وجود دارد.»

«در فاصله یک کیلومتری این بنا و در کوهپایه مجاور آن آثار دوره هخامنشی از قبیل ستون‌ها، پایه ستون‌ها و بقایای معماری مسکونی وجود دارد. از آن‌جا که به دلیل وجود بنای هخامنشی این‌جا به مکان امنی بدل شده احتمالا مردم به واسطه این امنیت به این‌جا آمده‌اند و شروع به زندگی کردند که شاید نظام‌های طبقاتی دوره هخامنشی نیز در آن حاکم بوده است.»

منطقه فهلیان و توابع آن از نظر کشاورزی بسیار مهم بوده و جزء مناطق حاصلخیز منطقه محسوب می‌شود. در این‌جا اکثر کشت زرع و حتی برنج‌کاری انجام می‌شود و چشمه‌های جوشان فراوانی دارد که حتی روستای فعلی نزدیک به این بنا را آبیاری می‌کند.

● الواح گلی تخت جمشید و کاخ جنجان

بنای هخامنشی جنجان که شباهت زیادی به کاخ‌های تخت جمشید دارد، احتمالا متعلق به یکی از شهرهای نام‌برده در الواح گلی تخت جمشید است. این بنای هخامنشی از نظر جغرافیایی بین تخت جمشید و شوش واقع شده است.

هرودت عنوان می‌کند که در این منطقه راه شاهی وجود داشته است. ما می‌دانیم که گذرگاه عبوری میان فارس و خوزستان نیز از دشتی صورت می‌گرفته که در نزدیکی همین بنا واقع شده است.

در الواح تخت جمشید از ۲۶ شهر میان تخت جمشید تا شوش نام برده شده است. وقتی به منطقه فارس نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که این استان خواستگاه هخامنشیان بوده و ۶۰۰ شهر در الواح گلی تخت جمشید نام برده شده است که امروز باید اثری از آن‌ها وجود داشته باشد. «پژوهش‌های باستان‌شناسی در استان فارس برای شناخت این شهرها انجام نگرفته است و این موضوعیست که پژوهشکده باستان‌شناسی باید به آن توجه داشته باشد.»

● کاخ جنجان در بستری تاریخی

یکی از موارد با اهمیت در مطالعه این بنا بافت و بستری است که در آن شکل گرفته است. کاخ هخامنشی به فاصله ۸۰۰ متری رودخانه "فهلیان" قرار دارد. در پشت این کاخ کوه "بالاسبز" فهلیان دیده می‌شود و این از آنجاست که هخامنشیان هماره بناهای خود را در کنار کوهپایه‌ها بنا می‌کردند.

انتخاب این محل نیز بی‌دلیل نبوده است و احتمالی هست که این بنا یک بنای حکومتی بوده زیرا سبک کاری که در آن انجام گرفته فوق‌العاده قوی و هنرمندانه بوده است.»

● کاخ جنجان جلوه‌ای از هنری پارسی

بنای هخامنشی به‌دست‌آمده در فهلیان ، ایوانی به طول ۴۰ متر دارد و به نظر می رسد که ۸ ستون در این ایوان جای می‌گرفته است. از این میان ۳ ستون در جای خود قرار گرفته و یک ستون نیز در بخش بالایی ایوان افتاده است. دو ستون‌ دیگر نیز جابجا شده و در تپه‌های اطراف این بنا پیدا شده است.

جالبی این بنا در آن است که سه راه‌پله داشته که دو راه‌پله در گوشه‌ها و یک راه‌پله در وسط قرار گرفته است. سنگ‌های افتاده در کنار این راه‌پله‌ها به ایوان تعلق دارد. روی این سنگ‌ها کنگره‌های به سبک تخت جمشید قرار گرفته بوده که در هر یک متر یک کنگره قرار داشته است. با این حساب ۱۵ کنگره در این ایوان سوار بوده است. بخشی از شالی ستون‌ها در فصل پیش به‌دست‌آمده است و قطر این پایه ستون‌ها بیش از یک متر است. به این ترتیب ستونی که روی این پایه ستون‌ها قرار می‌گرفته بین ۱۲ تا ۱۴ متر بوده است. «بر اساس سبک معماری هخامنشی زمانی که شما از بخش مرکزی وارد می‌شدید به تالار می‌رسیدید. در حال حاضر بخش شمالی بنا دیوار قطوری کشف شده که احتمالا گوشه‌ای از این تالار است. اما در این میان دیوار دیگری نیز دیده می‌شود که حدود ۳ متر ضخامت دارد. دیوار کاخ آپادانا بدلیل ارتفاع ۲۰ متری ستون‌ها ۵ متر ضخامت دارد. به این ترتیب وقتی ما در این‌جا احتمالا ستون‌های ۱۲ تا ۱۴ متری داشتیم، منطقی است که از دیواری با ضخامت ۳ متر استفاده شده باشد. نکته جالب دیگر آنکه دیوارها اندود گچ داشته است. یعنی از خشت خام برای ساخت دیوار استفاده شده و سپس با اندود گچ آن را تزئین کرده‌اند.»

از دیگر بخش‌های به‌دست‌آمده از این کاخ قوس‌ها و طاق‌های درگاه‌ها است که با بست‌های فلزی چفت و بست می‌شدند. اما یکی از نکات مهم ساخت این بنای هخامنشی سه پلکانی بودن آن است که تا کنون در هیچ یک از بناهای تخت جمشید نمونه آن دیده نشده است.

سبک گل‌های لتوسی و نوع تکنیکی که در پایه ستون‌ها به کار رفته به پایه ستون‌های برزن جنوبی تخت جمشید شباهت دارد. اما ابعاد و اندازه‌ها با ابعاد پایه ستون‌های صد ستون تخت جمشید برابری می‌کند. نکته جالب آن‌که این سبک شاید شبیه پایه ستون‌های تخت جمشید باشد اما در نهایت تفاوت‌هایی نیز دارد که آن را به لحاظ سبکی مختص به خود می‌کند.

نمی‌توان به درستی تشخیص داد که این بنا در زمان کدام پادشاه هخامنشی ساخته شده است ، با توجه به یافته‌های باستان‌شناسی به نظر می‌رسد در زمان شاهان اول هخامنشی یعنی داریوش و یا خشایارشاه این بنا ساخته شده است. از آن‌جا که این دو پادشاه بلافاصله و پس از هم به قدرت رسیدند، احتمال دارد که در اواخر دوره داریوش و اوایل دوره خشایارشاه این بنا ساخته شده باشد.

با توجه به آوار سطحی بنا به نظر می‌رسد که کمی ناگهانی این مکان ترک شده است. کنگره‌‌ها در زیر ایوان فرو ریخته بعضی از آن‌ها شکسته شده و روی سطح سنگفرش ریخته شده است. اما به هر حال یک مرحله پس از دوره هخامنشی از این جا استفاده شده است. ما در این‌جا یک لایه سکونتی داریم که نشان می‌دهد از بخشی از سنگ‌های این بنا دوباره مورد استفاده قرار گرفته است و احتمالا این اتفاق در قرن دوم پیش از میلاد رخ داده است.»

حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال پیش و در زمان قاجار بار دیگر قلعه‌ای روی این بنای هخامنشی ایجاد می‌شود که مدارک دوره دوم ما را از بین برده است. این قلعه قاجاری به قلعه "کَلی" یا قلعه کهنه شهرت داشته است.» نکته جالب آن‌که ۷۰ سال پیش و زمانی که هرتسفلد از این‌جا دیدن می‌کند این قلعه وجود داشته است. ساخت این قلعه روی محوطه باعث تخریب بیشتر آن شده است.

هرآنچه در تخت جمشید به عنوان سبک هنری پارسی دیده‌ایم در این‌جا هم می‌بینیم و سبک کار کاملا به بناهای تخت جمشید شباهت دارد.احتمال می‌دهیم این بنا همزمان با تخت جمشید ساخته شده باشد و بین این بنا با تخت جمشید و شوش ارتباطی وجود داشته است. امامشخص نیست جنس سنگی که برای پایه ستون‌ها استفاده شده از کجا آورده شده است.»در الواح تخت جمشید از دو شهر "لیدوما" و "بسیتمه" یاد شده است.احتمالی وجود دارد که شهر نورآباد کنونی همان شهر لیدوما باشد و ریچارد هلک نیز احتمال می‌دهد که برازجان باید شهر بسیتمه باشد.

با توجه به کشف این بنای هخامنشی در منطقه فهلیان احتمال آن می‌رود این بنا باید متعلق به یکی از دو شهر لیدوما و بسیتمه باشد و احتمال بیشتر آن است که این‌جا باید شهر لیدوما باشد. اما تا امروز هیچ کتیبه‌ای مبنی بر این‌که این همان شهر باشد بدست نیامده است. و این احتمال تقویت میگردد که فهلیان در آن روزگار بعنوان مرکزیت و مهمترین منطقه و مرکز حکومتی آن دوران بوده است .آنچه مسلم است این کاخ یا بنای حکومتی نمی‌توانسته به تنهایی در این‌جا وجود داشته باشد و حتما آبادی و یا شهری که هم اکنون آنرا بعنوان فهلیان میشناسیم در پیرامون آن وجود داشته است.و نیز احتمال آن‌ وجود دارد که آن‌همه کارگری که در ساخت این بنا سهم داشتند باید محل زندگی داشته باشند که به این بنا نیز نزدیک باشد. این موضوع نشان می‌دهد که در این‌جا یک شهر هخامنشی و یا منطقه‌ای که خیلی فراتر از یک روستای کوچک بوده وجود داشته است و این شهر همانا فهلیان کنونی است.

عظیم صاحبکرم