چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دوگام تا مسلمانی


دوگام تا مسلمانی

بر اساس سنت رسول خدا ص نحوه مسلمان شدن پیروان در صدر اسلا م با ادای شهادتین یعنی به زبان آوردن اشهد ان لا اله الا لله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و اشهد ان محمد رسول ا و شهادت می دهم که محمد رسول خداست و با تطهیر لباس و تن بود که هر فرد می توانست به شرف و افتخار مسلمانی نائل گردد

واقعه بعثت نبی مکرم اسلا‌م(ص) آغاز فصلی مهم در زندگی یک مسلمان به شمار می‌رود زیرا پیامبر بود که به ما خبر داد با مشاهده جبرئیل امین و نزول وحی، پیامبر خدا بر تمامی ابنای بشر است و مأموریت دارد که اعلا‌م نماید که خدای یکتا را بپرستید و از پرستش بتان احتراز و از کفر و شرک بپرهیزید.

قل یا ایها الناس انی رسول‌ا... الیکم جمیعا۲۲)‌ (بگو‌ ای مردم من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم) وما ارسلناک الا‌کافه للناس بشیرا و نذیرا۳۳)‌ (ما نفرستادیم تو را جز برای همه مردم تا بشارت دهی و بترسانی) قل انما هواله واحد و اننی بری مما تشرکون۴۴)‌ (بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار دهید بیزارم) قل انی امرت ان اکون اول من اسلم و لا‌ تکونن من المشرکین۵۵( )بگو من مأمورم که نخستین مسلمان باشم و از مشرکان نباش) ما ینطق عن الهوی۶۶)‌ (هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید) ان هوالا‌ وحی یوحی۷۷)‌ (این به‌جز وحی خدا نیست) تنزیل من رب العالمین۸۸)‌ (نازل شده از جانب خدای عالمیان) ولوتقول علینا بعض الا‌قاویل۸۸)‌ (و اگر محمد به‌دروغ سخنانی بر ما می‌بست ) لا‌خذنا منه بالیمین۸۸)‌ (محققا او را می‌گرفتیم) ثم لقطعنا منه الوتین۸۸)‌ (سپس رگ او را قطع می‌کردیم) فما منکم من احد عنه حجزین (پس هیچ یک از شما بر دفاع از او قادر نبود) و انه لتذکره للمتقین۸۸)‌ (و این قرآن به حقیقت پند و تذکر پرهیزکاران است.)

پیامبر اسلا‌م (البته پیامبران هر دین) تنها کسی در دین اسلا‌م است که قائم به شخصیت خویش و خودش موید و پشتوانه سخن خویش است و چون او به ما اینگونه پیغام و خبر داده قبول می‌کنیم و تسلیم می‌شویم، اطاعت نموده ایمان می‌آوریم نه به واسطه تایید کسی بالا‌تر از شخص رسول(ص) زیرا فقط اوست که متصل با وحی است و هیچکس و هیچ چیز مقامی برتر از او نزد خداوند ندارد که به واسطه پشتوانه و تایید او به سخن و رسالت و پیامبری محمد(ص) ایمان بیاوریم و اساساً محور و کانون قبول و ایمان ما مسلمانان فقط بر این اساس و بنا استوار و مورد پذیرش خداوند قرار می‌گیرد که پیامبر اسلا‌م یعنی شخص خاصی به‌نام محمد بن عبدا...(ص) خبر از پیامبری و واسطه خدا و رسول در دعوت به دین و یکتاپرستی می‌دهد و هیچکس مقدم بر سخن و خبر و مشاهده پیامبر(ص) وجود ندارد و نباید وجود داشته باشد ومسلمان کسی است که تسلیم و مطیع فرمان و دستورات نبی مکرم اسلا‌م(ص) و اذعان به پیامبری پیامبر(ص) اسلا‌م دارد. سراسر قرآن و در سور و آیات فراوان اطاعت از خدا و رسول متذکر و بسیار یادآوری گردیده و آنچه در خور توجه است، این است که اطاعت از پیامبر در ردیف اطاعت از خداوند آمده است. سخن مومنان هنگامی که به سوی خدا و رسولش دعوت می‌شوند تا میان آنها داوری کنند تنها این است که می‌گویند شنیدیم و اطاعت کردیم و اینها همان رستگاران واقعی هستند و کسانی که از خدا و رسولش اطاعت کنند و از خدا بترسند و پرهیزکار باشند چنین کسانی کامیابانند.۹۹)‌ ان‌ا... و ملا‌ئکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلمواتسلیما.۱۰۰)

خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند‌. ای کسانی که ایمان آورده‌اید بر او درود فرستید و سلا‌م گویید و کاملا‌ تسلیم باشید. نفرستادیم پیامبری را مگر تا اطاعت شود از او به اذن خدا و اگر اینان گاهی که به خود ستم روا می‌داشتند به تو رجوع می‌کردند و آمرزش می‌خواستند از خدا و آمرزش می‌خواست برای ایشان پیامبر همانا می‌یافتند خدا را بسی توبه‌پذیر و مهربان، نه چنین است به پروردگار تو سوگند که اینان اهل ایمان نمی‌شوند، مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تو را داور کنند آنگاه از حکمی که کنی هیچگونه اعتراضی در دل نداشته باشند و کاملا‌ تسلیم تو باشند.۱۱۱)‌ و آن کس که اطاعت کند خدا و پیامبر را همانا آنان با کسانی هستند که خدا نعمت به ایشان داده است از پیامبران و راستگویان و کشته‌شدگان در راه خدا و صالحان و چه نیکو رفیقانند.این است فضل و بخشش خدا و علم خدا کافی است.۱۲۲)

و گاه اطاعت از پیامبر از اطاعت خدا طبق دستور وحی تقدم می‌جوید مانند آیه ۸۰ سوره نساء: و آن کس که اطاعت از پیامبر کند از خدا اطاعت کرده است و آن کس که پشت کند همانا نفرستادیمت بر ایشان نگهبانی.

و البته آنچه در این فرآیند غیرقابل انکار و از بدیهیات است این است که پذیرش واقعه بعثت و انتخاب پیامبر توسط خداوند و سخن گفتن او با خداوند یک پدیده کاملا‌ درون‌دینی است و فاقد شواهد و پشتوانه بیرونی و مادی است و فقط ایمان و تصدیق پیروان بر سخنان و خبرهایی که او از عالم غیب می‌دهد موجب پدیده مسلمانی می‌گردد. البته آگاهی مسلمانان صدراسلا‌م از شخصیت موجه قبل از بعثت پیامبر (و البته تمامی پیامبران) تأثیر بسزایی در پذیرش سخن پیامبر داشت و مردمی که در آن زمان با پیامبر زندگی می‌کردند همواره او را به عنوان شخصی راستگو و درست کردار و صاحب فضایل و ویژگی‌های خاصی که مورد تمجید قبیله‌اش بود می‌شناختند. لقب پیامبر قبل از بعثت محمد امین(ص) بود زیرا پیامبر اسلا‌م یک تاجر بود و امانت داری جزو فضایل ویژه و برتر برای یک تاجر به شمار می‌رود. در سیره نبوی آمده است: پیامبر(ص) گاه که به تجارت می‌رفت تا کالا‌ی کارفرمای خود را بفروشد دیگر تاجران، نیز کالا‌های خود را به او می‌دادند که برایشان بفروشد و در برگشت کل مبلغ فروش را به آنان می‌داد و اجرتی نمی‌گرفت و یا با کسی قرار ملا‌قاتی گذاشته بود و آن شخص فراموش کرده بود در آن ساعت و در آن روز به قرار برود و بعد از ۳ روز که آن شخص از آنجا می‌گذشت دید که پیامبر در آن ساعت منتظر اوست. در دوران جوانی از موسسین و عضو پیمان حلف‌الفضول (پیمان جوانمردان) بود که از ستمدیدگان حمایت می‌کردند و حق آنان را از متجاوزان می‌گرفتند و در تمام عمر از عضویت در آن پیمان افتخار می‌کرد.۱۳۳) وقتی از مسافرت بر می‌گشت از حال تمام دوستان خود می‌پرسید و اگر می‌شنید وضع مادی آنها خوب نیست قسمتی از مزد خود را بین آنها تقسیم می‌نمود. بسیار آرام و با لهجه عربی و شمرده‌ای سخن می‌گفت به گونه‌ای که تعداد کلمات آن را می‌شد برشمرد. بین سال‌های ۳۵ تا ۴۰ سالگی ساعت‌ها در غار حرا می‌رفت و عزلت می‌گزید و در تأملا‌ت عمیق فرو می‌رفت در سیره ابن هشام آمده است که به خدیجه(ع) گفته بود در آن غار در فکر امور دنیوی نبود.۱۳۳) ‌

البته علا‌وه بر شخصیت تربیت یافته و موجه پیامبران عنصر معجزه از عوامل مهم در تحکیم ایمان و جذب پیروان در ادیان قبل از اسلا‌م به شمار می‌رفت ولی علی‌رغم معجزات فراوان که پیامبران برای قوم خویش جهت پشتوانه سخن خود و نشانه‌های بیرونی می‌آورند (مانند زمان هود(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع)) باز همواره موجب انکار قوم و فراموشی آنان و در نهایت موجبات بلا‌ و عذاب اقوام پیشین می‌شد. ولی معجزه و کرامت پیامبر اسلا‌م قرآن بود که مخاطب آن عقول پیروان اعم از مردم بی‌سواد و امی و نیز دانشمندان، اهل تفکر و اهل تعقل بود و کسانی که ایمان می‌آوردند معجزه می‌دیدند. از جمله پیروزهای شگرف مومنان در تمام جنگ‌ها و بسط و گسترش دین با تعداد قلیل از معجزات پیامبر(ص) بود که با تکیه بر ایمان به خداوند، نه تعداد و سپاه و مردم، پیروز می‌شدند و در آیات قرآن از جمله در سوره انبیاء آیه ۵ اشاره به موضوع معجزه و اصرار مردم از پیامبر که چرا معجزه‌ای نمی‌آوری و عملی خارق‌العاده انجام نمی‌دهی و نیز اشاره به ظهور معجزه در اقوام پیشین و انکار و تمسخر و برابری کردن با سحر و مکر و دروغ شمردن آن می‌نماید: گفتند بلکه خواب‌های آشفته است اصلا‌ آن را به دروغ به خدا بسته است نه بلکه او شاعری است باید معجزه‌ای برای ما بیاورد همانگونه که پیامبران پیشین فرستاده شدند، تمام آبادی‌هایی که بیش از اینها هلا‌ک کردیم و هرگز ایمان نیاوردند آیا اینها ایمان می‌آورند؟

همان‌طور که در آیه فوق اشاره شد، چه بسا همه مردم در طول زندگیشان از خداوند درخواست‌ها و نذرها و دعاهای بسیار دارند و با وجود برآورده شدن حاجات و آرزوها و نیازهایشان در شرایطی که هیچ امیدی نمی‌رود، باز هم به‌سرعت این معجزات و نشانه‌ها را به فراموشی می‌سپرند. ضمن آنکه اعمال خارق‌العاده و چشم‌بندی و جادوگری به ویژه در دنیای کنونی توسط عده‌ای که از رموز چشم‌بندی آگاهی دارند و یا پیشگویی و آینده‌نگری و امور محیرالعقول توسط صاحبان این فن امر خاصی نمی‌باشد و لذا هرگز به تنهایی به عنوان یک فضیلت به شمار نمی‌رود بنابراین آوردن معجزه چندان اهمیتی به تنهایی ندارد بلکه عمل مومنانه، تقوا، تهذیب و درستکاری مورد استقبال پیروان می‌باشد.

● چگونگی و نحوه مسلمان شدن

بر اساس سنت رسول خدا(ص) نحوه مسلمان شدن پیروان در صدر اسلا‌م با ادای شهادتین یعنی به زبان آوردن اشهد ان لا‌ اله الا‌لله (شهادت می‌دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا) و اشهد ان محمد رسول‌ا... (و شهادت می‌دهم که محمد رسول خداست) و با تطهیر لباس و تن بود که هر فرد می‌توانست به شرف و افتخار مسلمانی نائل گردد. این گام اول مسلمانی بود و گام بعدی اطاعت از دستورات و فرامین خداوند که توسط پیامبر ابلا‌غ می‌گشت و دقیقا جای پای پیامبر گذاشتن و ایمان مطلق و بلا‌شک به سخنان رسول و انجام فرائص و واجبات دینی که پیامبر خود انجام و بر پیروان نیز فرض و واجب می‌نمود و تا به امروز به هنگام اقامه نماز در اذان و تشهد همواره شهادتین تکرار می‌گردد. پس محور و کانون و اساس دین شهادتین در قدم اول و انجام فرائض و دستورات عملی دین در قدم دوم است و این دو گام مسلمانی است که دقیقا می‌باید گام در جای پای رسول مکرم اسلا‌م(ص) نهاد. چنانچه در آیه صدر مقاله عنوان شد: ای کسانی که به خدا ایمان آورده‌اید بر خدا و رسول او تقدم مجویید.

مسلمانان صدر اسلا‌م در زمان حیات رسول خدا و از طریق جریان وحی و نزول آیات در حوادث و وقایع مختلف همان‌طور که در سیره نبوی و تاریخ اسلا‌م ثبت و ضبط گردیده است، می‌آموختند که هرگز سخن هیچکس را بر سخن رسول خدا و عمل هیچکس را بر عمل پیامبر مقدم ندارند، و الا‌ مسلمان و مومن نبودند و این تفاوت کسانی بود که به زور شمشیر و یا از روی ترس و اجبار و در جنگ‌ها، اسلا‌م می‌آوردند تا کسانی که با ایمان قلبی و عشق و علا‌قه و آگاهی و قدم به قدم از رسول خدا پیروی نموده و از یاران و صحابه رسول خدا می‌شدند و بعد از آن تا به امروز هرکس در خانواده مسلمان به دنیا می‌آید با انجام اعمال دینی و ایمان به کتاب خدا و سخنان رسول که از طریق آیات قرآن و سیره نبوی و احادیث و روایات معتبر به او رسیده است اعتقاد مسلمانی خود را که میراث خانوادگی اوست را تحقق عملی می‌بخشد؛ به عبارتی یک مسلمان تمام ابعاد و شیوه و دستورات دینی خود را ملزم است از یک نمونه و یک فرد اخذ نماید و اگر جزیی از شخصیت پیامبر و یا اساسا خود پیامبر را در اعتقاد خود حذف کند هرگز یک مسلمان به شمار نمی‌رود ولو اینکه به برخی از ارکان و لوازم هدایت دینی به نوعی اعتقاد عملی داشته و یا بعضی شخصیت‌های دینی و مسلمان را قبول داشته باشد ولی به پیامبر اسلا‌م چه جزاً و چه کلا‌ً معتقد نباشد که نه تنها یک مسلمان محسوب می‌شود که یک مرتد و کافر است و عملا‌ بر مسیر گمراهی و بدعت و نوآوری در دین راسخ گشته است زیرا اساس دین پیامبر است و اوست که با خدا سخن گفته، اوست که سرچشمه دین است و هر آنچه او از خداوند به ما خبر می‌دهد می‌پذیریم و خداوند پیامبر مکرم اسلا‌م(ص) را واسطه و خبردهنده و موسس دین می‌داند و بر اساس قرآن که کلمات خداوند در آن ثبت و حفظ شده است، چنانچه می‌فرماید و نحن نزّ لنا الذکر و انا له لحافظون (ما خود قرآن را نازل کرده و خود آن را حفظ می‌نماییم) و در قرآن فقط نام محمد(ص) به عنوان پیامبر اسلا‌م آمده و نام احدی در قرآن که کلمات وحی است آورده نشده که الزام پیامبری و اطاعت بی قید و شرط بر پیروان نماید زیرا پیامبر است که متصل به وحی است و پیروان فقط سخن و رفتار و عمل پیامبر را میزان و ملا‌ک کامل در قبول و رد هر واقعه و امر بر حلا‌ل و حرام واجبات و فرائض می‌دانند و بس و هرآنچه در قالب احادیث و روایات و سیره نبوی ثبت و ضبط شده است اگر مطابق با قرآن باشد می‌پذیریم و الا‌ هرگز نمی‌پذیریم. پیامبر اسلا‌م میزان محکمی در این خصوص فرموده است: هرچه از من به شما رسید و موافق قرآن نبود من نگفته‌ام۱۵۵.) یک مسلمان تمام دغدغه خویش را در عمل به احکام دین که در قرآن بین و شفاف و آشکار آمده است می‌داند، همان‌طور که در آیه ۱۵ سوره یونس آمده است: هنگامی که آیات روشن (آیات بینات) ما بر آنها خوانده می‌شود کسانی که ایمان به لقای ما ندارند می‌گویند قرآنی غیر از این بیاور یا آن را تبدیل کن بگو من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم فقط از چیزی که بر من وحی می‌شود پیروی می‌کنم من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم از مجازات روز قیامت می‌ترسم. می‌بینیم که پیامبر در ابلا‌غ سخنان خداوند فقط از خدا می‌ترسد و مبلغان باید دین اصیل را تبلیغ کنند و در این راه فقط از خداوند بترسند و لا‌غیر. پس به خوبی در می‌یابیم که محور دین پیامبر است که خود پشتوانه و موید خویش است و تفاوت مهم پیامبر (و البته تمام پیامبران) با صاحبان اذواق، علم و هنر در این است که شخصیت پیامبر مستقل از گفتار و دینی که آورده، نمی‌باشد. زیرا هر آنچه می‌گویند دقیقا عمل می‌نمایند ولی یک دانشمند علوم اخلا‌ق یا دین یا صاحبان شعر و هنر هر گاه علم و هنر خود را ارائه می‌نمایند مستقل از دانش و هنر خود می‌گردند و الزاما چندان انتظار نمی‌رود که آنچه را می‌گویند دقیقا عمل نمایند ولی در مورد پیامبر هرگز اینگونه نمی‌باشد و پیامبر هرگز مستقل از سخن خود و آنچه خبر می‌دهد و دستور به انجام آن می‌دهد نمی‌باشد، زیرا عمل و گفتار پیامبر همان دین است و پیروان هر دینی و نیز مسلمانان و شرط قبولی مسلمانی آنان ابتدا منوط به پذیرفتن صددرصد خود پیامبر است و سپس اطاعت کردن کامل از اوست، چه اگر پیامبر دعوت به راستی و امور اخلا‌قی می‌نماید قطعا خود بدان جامع و کامل عمل نموده و چون شخصیت کاملی است خداوند او را به‌عنوان الگو و اسوه‌حسنه انتخاب می‌نماید و بر پیروان الزام در اطاعت از رسول(ص) است.

پس اینکه پیامبر محور و کانون دین است بسیار امر اصولی و صحیحی است زیرا چه پیامبر اسلا‌م در حیات باشد و چه در میان مسلمانان نباشد هیچ چیز تغییر نمی‌نماید زیرا تمام آنچه دستور خداوند است توسط پیامبر مکرم اسلا‌م(ص) به ما مسلمانان ابلا‌غ گردیده و دین هیچ نقصانی ندارد و خداوند واسطه دین کامل و جامع را محمد(ص) معرفی نموده است و او را خاتم رسل و انبیا می‌داند که مهر نبوت را برای همیشه بر دفتر انبیا و رسل ممهور و خاتم‌الشرایع و فرائض دینی می‌باشد و دیگر چگونه باید خداوند به ما اعلا‌م نماید که سخن او حجت و پایان همه حجت‌هاست که دیگر هیچ پیامبری برای مسلمانان نخواهد آمد که متصل به وحی باشد زیرا جریان وحی که ویژگی وجود پیامبر و ریزش احکام و شریعت وسخنان پروردگار برای آدمیان است به‌طور کل قطع گردید و بلکه برای هیچ قوم و ملتی دیگر پیامبر و شریعتی نخواهد آمد.

طبق آیات صریح قرآن تمامی ادیان قبل از اسلا‌م باید به دین اسلا‌م ایمان بیاورند و این اتمام حجتی از سوی پروردگار است که توسط رسول مکرم اسلا‌م به همگان ابلا‌غ گردیده و هر آنچه ضروری دین است توسط خداوند و شارع دین بر وجود پیامبر وحی و ابلا‌غ گردیده و بعد از پیامبر فقط باید احکام و شریعت و رفتار و سخنان و عمل پیامبر که در قالب قرآن و احادیث و روایات آمده است پس از اطمینان و کوشش و اجماع علما در صحت و سقم آن ابلا‌غ گردد و به‌راستی ریشه تمام احادیث و روایات دروغ سوزانده و از دین حذف گردد.

در جایی که خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر سخنی به دروغ به ما می‌بست رگ او را قطع می‌کردیم پس هیچیک از شما بر دفاع از او قادر نبودید (آیات ۴۶ تا ۴۸ سوره الحاقه) احتیاط و احتراز شدید در نقل قول از احادیث و پیامبر نسبت دادن به ائمه اطهار که تمام عمر مبارکشان کوشش در حفظ دین پیامبر و انتقال صحیح به نسل‌های آینده بود از ضروریات اساسی است ولی بدون تردید بسیاری از مخالفان دین اسلا‌م از جمله زندیقان دروغزن جهت انتقام از اسلا‌م به جعل حدیث و تخطئه شخصیت پیامبر(ص) و مولا‌ علی(ع) و ائمه می‌پرداختند چنانچه وقتی ابن ابی العوجا، زندیق معروف را می‌بردند گردن بزنند گفت به خدا قسم ۴ هزار حدیث بساختم که با آن حلا‌ل را حرام و حرام را حلا‌ل ساختم و جاعل حدیثی دیگر گفته بود بنگرید که ما وقتی رایی داشتیم حدیثی به تایید آن می‌ساختیم و زندیقی نزد مهدی عباسی اعتراف کرده بود که ۴۰۰ حدیث از ساخته وی به زبان مردم همی رود و بسیار حکومت غاصب که بر سر کار می‌آمدند که به تایید خویش حدیث‌ها می‌ساختند و نیز کسانی برای جلب نظر ارباب قدرت از جمله غیاث ابن ابراهیم به‌نزد مهدی عباسی شد بدو گفتند برای خلیفه حدیثی‌گوی و وی از پیامبر نقل روایت کرد که مسابقه فقط در تیراندازی و کبوترپرانی است (که چه؛ می‌دانست خلیفه دلبسته کبوترپرانی است) و بعضی برای هدایت مردم حدیث می‌ساختند چنانکه ابو عبدا... نهاوندی گوید غلا‌م خلیل را که حدیث بسیار می‌گفت و به جعل متهم بود را گفتند این حدیث که می‌گویی ضعیف است؟ گفت ما این حدیث بساختیم تا قلوب مردم بدان رفیق کنیم و یا میسره ابن عبد ربه را که در فضایل قرآن حدیث فراوان داشت گفتند این همه حدیث در فضل قرآن از کجا گرفتی؟ گفت این حدیث‌ها بساختم تا مردم را به قرائت قرآن راغب کنم (مانند احادیثی که در فضل قرائت بعضی سوره‌ها آمده که اگر کسی صد مرتبه یا هزار مرتبه فی المجلس بخواند چه‌ها می‌شود.) و چند سال پیش به دنبال منابع تحقیقی در تعدد زوجات پیامبر و ائمه مشغول پژوهش بودم، جهت گردآوری اطلا‌عات و منابع به یکی از موسسات در قم مراجعه نموده و عنوان نمودم آیا منابع موثق در خصوص تعداد دقیق همسران پیامبر(ص) ونیز ائمه موجود می‌باشد؟ در همین اثنا به سراغ کامپیوتر رفت در عرض چند دقیقه لیست بلندی از همسران صیغه‌ای و دائم منسوب به امام حسن(ع) گرفت، به راستی خشکم زد و متعجب پرسیدم این همه همسران صیغه‌ای امام حسن(ع) که در زندگی خصوصی ایشان است چگونه جمع‌آوری وثبت وضبط گردیده است؟ ایشان پاسخ دادند اطلا‌عات همسران سایر ائمه نیز هست. به راستی متاثر گشته که چقدر این بزرگواران مظلوم بودند و حربه موثر دشمنان با آل علی(ع) تا به کجاست که امروزه که در به دست آوردن وقایع بسیار با اهمیت صدر اسلا‌م که مورد توجه عمیق پیروان در ثبت و ضبط وقایع بوده است، می‌باید کوشش‌ها نمود تا منابعی محکم به دست آورد، آن وقت آن همه زنان صیغه‌ای امام حسن(ع) چگونه در تاریخ مضبوط است و در روز قیامت چه جوابی به این بزرگان خواهند داد و با کمال تاسف حوزه‌های علمیه چه کوششی برای حذف اینگونه روایات موهن و دروغ از کتب معتبر شیعه به کار بسته‌اند، گویی سایر صحابه کارشان جنگ و توسعه و انتشاراسلا‌م بوده است و کار ائمه در خانه نشستن و زن اختیار نمودن؟

اکرم آذرمحمد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید