چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سلوکیان
سلوکیان، اثر ماندگار دکتر اردشیر خدادادیان مجموعه چهارم از تاریخ ایران باستان است که در ۲۹۱ صفحه و در سال ۱۳۷۸به چاپ رسیده است. در این تالیف، تاریخ مغفول سلسله سلوکیان در ۱۵ بخش مورد بررسی قرار گرفته است.
چنانچه مؤلف در آغاز کتاب آورده است: «منابع و مآخذ تاریخی متعلق به این دوره عمدتا آثار مورخان و جغرافیدانان و نویسندگان یونانی، رومی، سریانی و یهودی است. در نوشتههای پهلوی متعلق به دوره ساسانی و یا آثاری متعلق به ایران پیش از اسلام که دوره اسلامی انتشار یافته است، به ندرت از یونانیان دوره سلوکی مطلبی به چشم میخورد.»
به اعتقاد وی و به استناد منابع معتبر تاریخی، یونانیان به دنبال تاسیس حکومتی واحد و پایگاه تمدنی مشخصی در جهان بودند و گفته میشود که "هلینیسم" در تمدن غالب جهان باستان، بخش عظیمی از معتقدات بشریت را در برمیگرفت. اسکندر بر این باور بود که اعمال حاکمیت یا به سخن دیگر سلطه بر ملل مغلوب، زمانی میسر و آسان است که تمدن یونانی در آن سرزمینها پاگرفته و به مردمان مغلوب فرهنگ یونانی (هلنی) آموخته شود. بر این اساس در این پروژهش به شکل درخوری به جریان(فکری-تجربی) هلنیسم پرداخته شده است.
دکتر عزیز الله بیات (استاد پیشکسوت تاریخ باستان) در مورد این تالیف چنین آوردهاند: «سلسله سلوکیان که جانشین هخامنشیان گردیدند تقریبا تمام قلمرو هخامنشیان را به نحوی در تصرف داشتند و قسمت زیادی از تشکیلات خود را از آنها اقتباس کردند، هدفی را انتخاب کردند که اسلاف ایشان هرگز به آن دسترسی نیافتند و آن چیزی جز وحدت پادشاهی نبود. با در نظر گرفتن تنوع اقوام و داشتن آداب و سنن مختلف، سلوکیان هم به این هدف نرسیدند. همه علل و عواملی که به مرور شاهنشاهی هخامنشیان را ضعیف و سرانجام از پای درآورد، دامنگیر سلوکیان هم شده است، برای ریشهیابی دقیق این حادثه و تجزیه و تحلیل علل تاسیس و سقوط سلسله سلوکیان، جناب آقای دکتر اردشیر خدادادیان، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، به استناد مطالعه منابع و ماخذ دقیق مفصلا در ارتباط با مطالب فوق قلمفرسائی نموده و حق مطلب را به خوبی ادا کردهاند.»
برای پی بردن به زمینههای تاریخی و چگونگی شکلگیری دولت "سلوکی" شناخت شخصیت، عملکرد و سرنوشت اسکندر مقدونی اجتنابناپذیر است. بنابراین مؤلف در بخش اول و دوم به فرجام اسکندر و سرنوشت امپراطوریاش (قبل و بعد از مرگ) پرداخته و پس از آوردن چند روایت مختلف درباره مرگ وی نگاهی کوتاه و گذرا به ماجرای جانشینی وی افکنده است. همزمان با جلوس "سلوکوس اول"(نیکاتور) به تخت سلطنت در سلوکیه، در مقدونیه نیز از همان سال شاهانی به جای "اسکندر مقدونی" به تخت سلطنت مقدونیه تکیه زدند. از همین رو نویسنده در بخش سوم، از شاهان مقدونی جدولی زمانبندی شده ارائه کرده و در بخشهای بعدی به دیگر شاهان سلوکی به ترتیب دوره حکومتیشان پرداخته است.
خدادادیان پس از اینکه در بخش چهارم مختصری توضیح درباره شخصیت و عملکرد "آنتی گون یک چشم" پادشاه مقدونیه به عنوان نیرومندترین سردار اسکندر و تنها نگهبان میراث وی آورده در بخش پنجم به سلوکیان و شاهان سلوکی به ترتیب اهمیت آنها پرداخته است. البته ابتدا در مقدمهای به حوادث بدو تاسیس این سلسله اشارهای کرده و سپس به موضوع شاهان توجه نموده است. او در کتاب خود، پس از بیان دیدگاه مورخان اروپائی در مورد نیکاتور، به سیاستهای نظامی، تجارت و اقتصاد در زمان وی به شکل مفصلی پرداخته است. بعد از او دوره سلطنت آنتوخوس سوم (کبیر) و سیاست نظامی سلوکیان در عصر وی را بررسی کرده، همچنین پس از توضیح سیر تاریخی دوره سلطنت آنتیوخوس یکم(سوتر) به آنتیوخوس دوم(تئوس) پرداخته و از میان وقایع زمان وی درباره قیام پارت و به دنبال آن استقلال باختر بحث نموده است.
به گفته مولف، دوام این سلسله جمعا ۱۴۸ سال بیشتر نبوده که پس از آنتیوخوس سوم(کبیر) دولت سلوکی بیشتر در هرج و مرج به سر میبرد و نمیشود اسم امپراطور و سلسله منسجمی را بر آن نهاد. فساد، بیقانونی، بیکفایتی و خوشگذرانی برخی از شاهان دستاوردهای پیشین سلوکیان را دچار مخاطره کرده و نهایتا بسیاری از سرزمینها از دولت سلوکی جدا شدند. نگارنده کتاب در ادامه به معرفی مختصر دیگر شاهان سلوکی پرداخته و در بخش ششم جدول زمانبندی شده شاهان سلوکی را به نقل از تحقیقات مرحوم "حسن پیرنیا" ذکر میکند.
بنا به گفتههای این استاد دانشگاه تصمیمگیرندگان سلوکی تلاش میکردند که جهت ادامه سیاست جهانگشایی که مقدونیان بنیان نهاده و دنبال میکردند، در شهرهای مفتوحه پادگانهای نظامی و مراکزی برای آموزش مشق نظامی و فنون رزمی برای جوانان، تاسیس کنند. این قبیل مراکز به تدریج به صورت کانونهای سیاسی نظامی سلوکیان در آمدند و نفوذ سیاسی اولیگارشی یونانی- مقدونی- سلوکی را تحکیم میبخشیدند. آنها همچنین تشکیلات مذهب هلنی و کانونهای فرهنگی یونانی را در کنار مراکز علمی فرهنگی بومیان ایجاد میکردند.
از سوی دیگر و از آن جا که در زمان حکومت مقدونیان، شخص "اسکندر مقدونی" علاقه زیادی به یونانی کردن شرق باستان و گسترش تمدن هلن در ایران، بین النهرین، مصر و هندوستان داشت. این رسالت سیاسی توسط سلوکیان به عنوان جانشینان اسکندر در ایران با قاطعیت دنبال شد. به این ترتیب سلوکیان عامل بزرگ یونانی کردن مشرق زمین باید قلمداد شوند.
دراین راستا دکتر خدادادیان بخش هفتم را به تحولات ایران و بینالنهرین و سیاستها و روشهای کشورداری سلوکیان اختصاص داده و به برنامههای فرهنگی و شهرسازی سلوکیان در مشرق زمین، کوچاندن یونانیان به شرق و تاثیر شهرهای سلوکی در گسترش هلنیسم در شرق پرداخته است. در همین بخش و در ادامه، مولف متذکر این نکته اساسی میشود که: «یونانیان مهاجرت کرده به آسیای صغیر، خود را در میان ساکنان شهرها این منطقه بیگانه احساس نمیکردند و به راحتی دارای همزیستی میشدند.
از کتیبههای به دست آمده در آسیای صغیر به روشنی میتوان دریافت که اخلاق و عادات یونانیان در شهرهای یونانی تغییر نکرده و با توجه به کثرت جمعیت یونانیان آن شهرها، که گاه به چندین برابر سکنه بومی آن مناطق میرسید، حقوق سیاسی و خودمختاری برای آنان حفظ میشد و به مرور زمان بومیان نیز با یونانیان دارای حقوقی مشترک میشدند. بدین ترتیب در شهرنشینی این دوره آمیختهای از یونانیان و بومیان به وجود میآمد که موجب نفوذ آداب آجتماعی و سایر ویژگیهای شرقی بر یونانیان گردید.»
خدادادیان در بخش هشتم به بیان ویژگیهای فرهنگی و آداب و اخلاق سلوکیان در آسیای صغیر پرداخته و به پارهای از مشترکات فرهنگی ایرانیان و یونانیان قدیم اشاره کرده و در بخش نهم مفصلا به بررسی دلایل و عوامل ناکامیهای سلوکیان در هلنیزه کردن مشرق زمین میپردازد.
او با جسارت محققانهای میگوید: «آنچه مسلم است یکی از اهداف بزرگ سلوکیان و حکومتهای یونانی پیش از آنان، گسترش تمدن یونانی در سرزمینهای زیر فرمانشان بود. با توجه به مشکلاتی که در نیمه دوم عمر امپراطوری سلوکی به ویژه در سرزمینهای شرقی برای سلوکیان پدید آمد، جریان پیدا کردن و گسترش یونانیات در مشرق دچار سستی و نهایتا محکوم به انحطاط گردید.»
در بخش دهم، مولف به مواریث یونان کهن به هلنیسم و سلوکیان، مثل ادبیات و شعر تراژدی و کمدی یونان باستان اشاره و همچنین به شاعران یونان باستان و تاثیر اندیشه و هنر آنها بر ادبیات هلنی و سلوکیان پرداخته و مینویسد: «رواج کتابت در قرون هشتم تا ششم پیش از میلاد در یونان در واقع پایه و اساس به کارگیری استعدادهای شاعران، کمدینویسان و تراژدینویسان یونان باستان است. به یاری آباء معابد و به تقلید از شیوه نگارش و کاربرد الفبا در فینیقیه، تحولی در زبان شاعری یونان نیز پدید آمد.»
پیش از زمان سلطنت "آنتیوخوس سوم"، اصطکاک رومیان و سلوکیان از عمق و جدیت قابل توجهی برخوردار نبوده است.
پس از روی کار آمدن شاهان ناتوان و ماجراجو، رومیان گاه و بیگاه فرصتی پیدا میکردند تا با مخالفان دولت سلوکی علیه سلوکیان همدست شوند و به متصرفات آنها در بینالنهرین و آسیای صغیر دست اندازی کنند. دولت سلوکی پس از آن که از رومیان شکست خورد و مناطق متعددی را از دست داد از ابهت و عظمتی که داشت افتاد. در این رابطه مؤلف در بخش یازدهم این تالیف، به مناسبات سلوکیان و رومیان پرداخته و روند انحطاط دولت سلوکی و نقش رومیان و پارتیان در این فروپاشی را بیان نموده است.
دکتر خدادادیان بخش دوازدهم را به نظام کشورداری سلوکیان اختصاص داده و پس از پرداخت مختصری به سازمان دربار و تشکیلات اداری و تقسیمات کشوری، سازمان نظامی و دفاعی سلوکیان را بررسی کرده و در این باره میگوید:«سپاهیان عصر سلوکی عمدتا از مزدوران و نیروهای چریکی بومی تشکیل میشد. سپاهیان مزدور کسانی بودند که پیشه آنان دادن خدمات نظامی و دریافت اجرت در برابر این خدمات بود. سلوکیان سپاه بومی را از مردمان مختلف که تابع دولت سلوکی بودند انتخاب میکردند.
گروهی دیگر سپاه منظم سلوکیان بوده که در آن فیلسواران شرکت داشتهاند.»در ادامه این بخش به رفتار شاهان سلوکی با ملل زیر دست و نیز فرهنگ اعتقادی شاهان سلوکی و تاثیر آن بر آداب و سنن ایرانیان پرداخته و ریشه دواندن پرستش پادشاه یا پادشاه مذهبی در آسیای صغیر و مشرق را از اثرات دنبال کردن هدف هلنیزه کردن مشرق دانسته است.
در بخش سیزدهم یونان و جهان پس از اسکندر، دوره سلوکی و عصر هلن، مورد مداقه قرار گرفته و در آخر از اقدامات اسکندر و سلوکیان درباره هلنیزه کردن ایران جمعبندی کوتاهی ارائه شده است: «وقتی اسکندر ایران را به خاطر عدم اشراف "داریوش سوم"(۳۳۶- ۳۳۱ پیش از میلاد) آخرین پادشاه هخامنشی، بر مسائل نظامی و از جمله بر نظام فرماندهی درجنگ، گرفت، با مردمانی پیشرفته دارای قوانین و نظام اداری و دیگر ویژگیهای فرهنگی اجتماعی قابل تحسین رو به رو گردید.
اسکندر وقتی چنین ایرانی را گرفت نتوانست از این همه پیشرفت چشم بپوشد و آنها را به کنار بگذارد، لذا بر آن شد که دو قوم مقدونی و ایرانی را در هم ادغام کرده و خلاهای فرهنگی یونانیان را بدین وسیله پرکند. اسکندر برای این کار دلایل موجهی داشت که از بابل و مصر به این صورت بهره نگرفت. او تحمل سلطه فرهنگی یونانیان به ملل مغلوب را مقدم به تحمل سلطه سیاسی و نظامی به آنان میدانست.»
مؤلف بخش چهاردهم را به بررسی دیدگاههای مختلف درباره هلنیسم نشسته است. این محقق پیشکسوت تاریخ ایران باستان، مختصرا به آغاز و انجام تمدن هلن پرداخته و گوشهای از نقش این تمدن را در عصر بطالسه بیان میکند. در بخش پانزدهم که پایان بخش این کتاب هم هست، دکتر خدادادیان به تاریخنگاری در عصر هلن و نگارندگان تاریخ سلوکیان اختصاص داده است و دوازده تن از این تاریخنگاران این دوره را مختصرا معرفی کرده است.
زینب عرفانیان
سلوکیان. اردشیر خدادادیان. نشر به دید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست