سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
مجله ویستا

طب و داروسازی در اندلس


طب و داروسازی در اندلس

این مقاله برآن است كه تاریخچه ای مختصر از پزشكی اندلس در عصر اسلا می و نوآوری های پزشكان مسلمان در این زمینه را به نحوی اجمالی بازگو نماید و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و داروسازی و نیز انتقال آن به اروپا را ارزیابی كند

بررسی جایگاه مسلمین در تاریخ علوم و توانمندی‏ها و نوآوری‏های آنان در این عرصه، از مباحث ضروری و مهمی است كه اهتمام بدان موجب تعدیل اندیشه‏ی رایج افراطی در زمینه‏ی تاریخ علم می‏گردد. این مقاله برآن است كه تاریخچه‏ای مختصر از پزشكی اندلس در عصر اسلا می و نوآوری‏های پزشكان مسلمان در این زمینه را به نحوی اجمالی بازگو نماید و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و داروسازی و نیز انتقال آن به اروپا را ارزیابی كند.

●مقدمه‏

شاید بتوان گفت نخستین دانش در میان بشر، و قدیمی‏ترین تاریخ ملل، دانش و تاریخ پزشكی بوده است؛ چرا كه بشر از روزی كه خود را شناخته با درد همراه و با حوادث روبه‏رو بوده و چون جان خود را عزیزترین گوهر می‏دانسته با علاقه‏ی كامل در صدد رفع درد از خود برآ مده است. تاریخ طب از همین زمان شروع می‏شود و اولین فردی كه توانسته درد و بیماری را از خود و یا دیگری برطرف نماید، اولین طبیب بوده است.۱ بدین ترتیب، طب میراث همه‏ی فرزندان آدم است و هر قومی در این میراث سهمی دارد.

طب در لغت عربی به معنای مداوا و درمان بیماری، معالجه (جسم و روح) و نیز سحر و افسون آمده‏۲ و چنان كه بوعلی در آغاز قانون گفته است:

شاخه‏ای از معرفت است كه در حالت‏های تندرستی و بیماری در تن آدمی نظر می‏كند و غرض از آن این است كه با استفاده از وسایل شایسته سلامتی را نگاه دارد یا آن را بازگرداند.

بنابراین، وظیفه‏ی طبابت بازگرداندن یا نگاه‏داشتن در اصطلاح حالت تعادلی است كه تندرستی نامیده می‏شود؛ هم‏چنین در معنای اصطلاحی آن گفته شده كه عبارت است از:

علم به قوانینی كه به سبب آن، احوال بدن انسان از حیث صحت و عدم صحت شناخته می‏شود و صاحب این علم را طبیب می‏گویند.۳

در تقسیم‏بندی علوم، پزشكان مسلمان، علم طب را در زمره‏ی علوم طبیعی دانسته‏اند.۴ علم طب از نخستین علومی بود كه مسلمانان به وسیله‏ی ترجمه، از ملل متمدن اخذ كردند. احادیث منقول از پیامبرصلی الله علیه وآله نشان دهنده‏ی اهمیت این علم است‏۵ كه بعدها در قالب كت اب‏های متعددی از قبیل الطب النبوی از ابن قیم جوزیه، الطب فی الكتاب و السنه از عبداللطیف بغدادی و نیز در میان شیعه به صورت طب الباقر، طب الصادق و طب الرضا (رسالهٔ الذهبیه) تألیف شد. با استفاده و اقتباس مسلمانان از طب سایر ملل و افزودن بر آن، طب موسوم به «ط ب اسلامی» پدید آمد. همان‏گونه كه در شرق عالم اسلام با پیشرفت علم و تمدن، پزشكان بزرگی چون طبری، رازی، مجوسی و بوعلی ظهور كردند، در غرب (اندلس) نیز همین اتفاق افتاد.

در این‏جا برآنیم كه وضعیت علم پزشكی و داروسازی را با اشاره به مهم‏ترین صاحبان این فنون مورد بررسی قرار دهیم و سهم اندلس را در پیشبرد علم طب و انتقال آن به اروپا ارزیابی كنیم.

●علوم پزشكی در اندلس‏

علوم پزشكی در اندلس ریشه در تحقیقات و كشفیات علمای مشرق زمین دارد. اغلب فلاسفه و دانشمندان اندلس طب را كار فرعی خود می‏شمردند و به مشغله‏های دیگر نیز می‏پرداختند. البته در كنار آنها كم نبودند اطبای حرفه‏ای كه آوازه‏ی كار و تحقیقات آنان به اروپا و م شرق رسیده بود.۶ دانشمندانی چون ابن طفیل، ابن رشد، ابن میمون و ابن باجه، با وجود آن‏كه در علوم پزشكی استاد بودند و آثار ارزنده‏ای از خود به جا گذاشتند، بیش‏تر به عنوان فیلسوف شهرت دارند تا طبیب. هم‏چنین ابن خطیب اندلسی كه زمانی وزیر و طبیب دارالخلافه بود، بیش‏تر به عنوان مورخ شهرت دارد تا پزشك.

به طور كلی معالجات پزشكی در میان مسلمانان به دو گونه انجام می‏گرفت: به پزشكانی كه با عمل جراحی (عمل‏الید و الاعمال بالحدید) درمان می‏كردند «جرائحی» می‏گفتند و به پزشكانی كه با خوراك و دارو معالجه می‏كردند، «طبایعی» می‏گفتند. ظاهراً علی‏رغم آن‏كه بیش‏تر پزشكان اسلامی به روش درمان از طریق جراحی اشاره كرده‏اند، ولی برخی از منابع برآن‏اند كه بسیاری از عمل‏های جراحی كه در مغرب و اندلس انجام می‏شده، در شرق عالم اسلامی، به دلیل دشواری، انجام نمی‏گرفته است.۷

●جراحی‏

ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی (د. ۴۰۴ق / ۱۰۱۳م) از بزرگ‏ترین جراحان مسلمان بود. او در نزد مردم قرون وسطای اروپا به اسامی abulcasis و alsaharavius شناخته شده است. زهراوی منسوب به «الزهراء» شهر كوچكی در نزدیكی قرطبه بود كه عبدالرحمن الناصر اموی در سال ۳۲۵ قمری آن را بنا نهاد.۸ شهرت او به واسطه‏ی كتاب التصریف لمن عجز عن التألیف بود كه وی آن را برای كمك به كسانی كه در تركیب ادویه ناتوان بودند۹ و یا كسانی كه به مؤلفات مفصل دست‏رسی نداشتند، فراهم آورده بود. كتاب التصریف دارای سی مقاله در سه بخش است كه عب ارت‏اند از: بخش پزشكی، بخش داروشناسی و بخش جراحی.۱۰ مقاله‏ی سی‏ام آن‏كه اختصاص به جراحی دارد، بیش‏تر مورد توجه واقع شده است. این مقاله دارای سه باب است: باب اول به سوزاندن زخم‏ها اختصاص داده شده است. در آن‏جا درباره‏ی داغ كردن (الكی) با آتش و سوزاندن با داروهای تند بحث كرده است. او تصویر ابزارها و آهنیه‏های داغ كردن و آنچه در دستكاری (جراحی) بدان نیاز است را نیز آورده است. هم‏چنین از سود و زیان داغ كردن و این كه با كدام مزاج سازگار می‏افتد. سخن به میان آمده است‏۱۱ و نیز می‏گوید: «داغ كردن با آتش بهتر از سوزاندن با دوای تند است». او هم‏چنین داغ كردن با ابزار آهنین را بهتر از داغ كردن با ابزار زرین می‏داند. زهراوی در این قسمتِ كتاب، كیفیت داغ كردن و مداوای با آن را از فرق تا قدم ذكر می‏كند. او در این باب، اقسام گوناگون مكواه (= ابزار یا میل داغ كردن) را كه پزشك بر حسب اختلاف موارد باید از آنها استفاده كند نام می‏برد و تصویر آنها را نشان می‏دهد.۱۲

باب دوم كتاب درباره‏ی جراحی است و عنوان آن «بریدن و شكافتن و رگ زدن و زخم‏ها و مانند آن» است. در این باب، اعمالی كه با شكافتن و برش انجام می‏گیرد، به اضافه‏ی بحثی در امراض مربوط به چشم، دندان، عمل سنگ مثانه، فتق و امراض زنان و... مطرح شده است.۱۳ در این قسمت هم، ترتیب درمان با عمل جراحی، از سر، آغاز و به پا ختم می‏شود. زهراوی در این‏جا به شاگردان خود تذكر می‏دهد كه زیان‏های محتمل در این باب (= شكافتن و بریدن) به دلیل آن كه غالباً توأم با خون‏ریزی است، بیش از زیان‏های احتمالی باب پیشین (داغ كردن) است؛ از این رو دقت و احتیاط در این بخش باید بیش‏تر باشد. در این باب، بسیاری از آلات و ابزار جراحی را معرفی می‏كند و گاه تصویر آنها را نیز ارائه می‏دهد.۱۴

باب سوم به دررفتگی‏ها و شكستگی‏های استخوان اختصاص دارد و عنوان آن «الجبر» است. «جبر» به معنای بستن استخوان و معمولاً در برابر «كسر» به معنای شكسته شدن به كار می‏رود و لذا به شكسته‏بند «مجبّر» می‏گویند. زهراوی در این باب، علاوه بر شكستگی‏ها و دررفتگی‏ها، از تخته‏ها و چهارچوب‏ها و قالب‏ها و سایر ابزار و آلاتی كه در شكسته‏بندی از آن استفاده می‏شود، یاد كرده است.

زهراوی در تحقیقات خود در زمینه‏ی كالبدشكافی، لزوم تشریح جسم مرده و زنده، تجزیه‏ی سنگ در داخل مثانه و... كشفیات و آرای تازه‏ای را مطرح كرده است. او توصیف دقیق و عمیقی از بیماری‏های خونی ارائه كرده و به التهابات مفصلی و سل استخوانی توجه كامل داشته است.۱۵

باید متذكر شویم كه «اسپینك» و «لویس» متن عربی مقاله‏ی سی‏ام التصریف را به همراه ترجمه‏ی انگلیسی آن تهیه كردند و دانشگاه كالیفرنیا (بركلی و لوس‏آنجلس) آن را در سال ۱۹۷۳ میلادی در ۸۵۰ صفحه با قطع بزرگ، تحت عنوان instrumentsalbucasis on surgery and چاپ كر ده است.۱۶

از كتب دیگر این مؤلف، متن عربی در دست نیست، ولی ترجمه‏ی لاتینی سه كتاب وی موجود است و یكی از آنها كه در سال ۱۴۷۱ میلادی در ونیز طبع شده، در تهیه‏ی ادویه از معدنیات و مواد حیوانی است و نمونه‏ی قدیم استعمال شیمی در طب است.۱۷ آثار زهراوی در كتابی به نام نق طه‏ی اوج شیمی‏درمانی در طب قرن دهم‏۱۸ نوشته‏ی س. حمارنه مورد بررسی قرار گرفته است.۱۹ لكلرك در كتاب خود، تاریخ طب عرب، شرح مبسوط و جامعی در احوال و كتب زهراوی نوشته و ترجمه‏ی آن به قلم دكتر محمد معین در لغت‏نامه‏ی دهخدا تحت ماده‏ی «ابوالقاسم» درج شده است. این مؤلف، زهراوی را مبتكر چندین عمل طبی و جراحی شمرده كه آنها را به تفصیل بیان كرده است.۲۰

سایر تألیفات زهراوی عبارت‏اند از: تفسیر الأكیال و الاوزان الموجوده فی كتب الطب، المقاله فی عمل الید (كامپل،(campell) هشتاد و نه ترجمه‏ی لاتینیِ چاپ شده و مخطوط از این كتاب را نام برده است)؛ اعمار العقاقیر المفردهٔ و المركبهٔ (تاریخ مصرف داروهای تك و مركب) ، امراض النساء (كه توسط كاسپرولف در سال ۱۵۶۶ میلادی تحت عنوان gynaeia به لاتین ترجمه شده است) و كتاب عن التغذیه.۲۱

تألیفات زهراوی قرن‏های متوالی، به عنوان كتاب درسی علم جراحی در مدارس پزشكی اروپا، از قبیل سالرنو(salerno) ایتالیا، مونپلیه (montpellier) فرانسه و غیره متداول بود۲۲ و در واقع می‏توان گفت زهراوی با كار خود سنگ بنای جراحی را در اروپا گذاشت.۲۳

پزشك جراح دیگری كه در اندلس می‏توان نام برد، فردی به نام محمدبن علی بن فرح، معروف به الشفره از معاصران ابن الرومیه بوده است. این پزشك در جست‏وجوی گیاهان به مناطق دور از دست‏رس جنوب اسپانیا رفت و در وادی آش(guadix) یك باغ گیاه‏شناسی احداث كرد؛ با این حال ، هیچ اثری در گیاه‏شناسی یا مطالب پزشكی از این طبیب به دست نیامده است؛ ولی رساله‏ی كوچكی از او در زمینه‏ی جراحی و مداوای زخم‏ها، التهابات و اورام با عنوان الاستقصا و الابرام فی علاج الجراحات و الاورام؛ در دست است. ری - رنو(h.p.j.r.renaud) در مقاله‏ای با عنوان «محمد الشفره جراح مسلمان شهر غرناطه» در نشریه‏ی hesperiseچاپ ۱۹۳۵ به این رساله اشاره كرده است.۲۴

●طب داخلی‏

ابومروان عبدالملك بن ابی العلاء، ملقب به ابن زهر كه در زبان لاتین از او با avenzoarیاد می‏كنند، در رشته‏ی طب، در فن جراحی همسنگ زهراوی به شمار می‏رفت.۲۵ ابن زهر از بزرگ‏ترین پزشكان در طب بالینی بود. وی طبیب و وزیر عبدالمؤمن موحدی بود و در سال ۵۵۸ قمری / ۱۱۶۲ میلادی در اشبیلیه درگذشت.

امتیاز طبی ابن زهر بر سایر اطبای اندلس به این است كه وی همه‏ی كوشش خود را تنها صرف مطالعه و تحقیق در علم پزشكی كرد. ابن زهر شش كتاب تألیف نمود كه مهم‏ترین آن التیسیر فی المداواه و التدبیر (راه آسان مداوا و پیش‏گیری) بود.۲۶ او اول كسی بود كه از حساسیت اس تخوان‏ها سخن گفت و نیز بیماری‏های پوستی، به ویژه جرب (پیسی) itchmiteرا مورد تشخیص و تفسیر قرار داد و كتاب صعوبات الجرب را در این مورد تألیف كرد.۲۷ برخی او را قدیمی‏ترین انگل‏شناس و نخستین كسی دانسته‏اند كه انگل مولد جرب را معرفی كرده است؛ اگر چه اخیراً گفته‏اند در این مورد احمد طبری بر او مقدم بوده است.۲۸ او هم‏چنین تاول‏هایی را كه در روی پرده‏ی میانه‏ی سینه پیدا می‏شود و به تاول‏های تومور مشهور است، به وضوح معرفی كرد. ابن زهر نخستین پزشكی بود كه به گشودن نای هوایی و تغذیه‏ی مصنوعی (از راه مری و یا به طور مستقیم، وقتی كه مری فلج شده باشد) توصیه كرد. وی درباره‏ی بیماری‏های دیگری كه به بیماری سرطان معده منجر می‏شوند، تعاریف روشنی داشت.۲۹ ابن زهر یبوست مزاج را با انگوری معالجه می‏كرد كه تاك آن را با آب محتوی داروی مسهل آبیاری كرده باشند.۳۰ او از هواداران كالبدشكافی بود و خود استخوان مردگان را مورد تحقیق قرار می‏داد.

در منابع هرجا به طور مطلق «ابن زهر» گفته شده، منظور هموست و این در حالی است كه این لقب، به افراد خاندانی اطلاق می‏شد كه شش نسل متوالی از قرن ۴ تا ۷ قمری پزشكان نام‏دار از آن برخاستند. پزشكانِ این خاندان در دربار سلاطین و امرای بنی‏عباد، مرابطون و موحدون در اندلس و مراكش خدمت می‏كردند. اولین پزشك این خاندان ابومروان عبدالملك بن محمد بن مروان بن زهر بود. او طبیب و فقیه اشبیلی بود. در مصر و قیروان پزشكی را آموخت و مدتی طولانی در این دو شهر اقامت گزید و بعد به اندلس رفت. او سرآمد پزشكان عصر خود بود. یكی از آرای شاذ او این بود كه حمام با آب گرم بدن را بدبو می‏كند و تركیب خلطها را بر هم می‏زند.۳۱ دیگر پزشك معروف این خاندان، ابوالعلاء زهر بن عبدالملك بود. او از چنان مهارتی برخوردار شد كه پزشكان پیش از خود را تحت الشعاع قرار داد و مایه‏ی افتخار مغربیان گردید. ۳۲كتاب‏ها و مقالاتی به او نسبت داده‏اند كه از جمله‏ی آنها كتاب جامع اسرار الطب، درباره‏ی فیزیولوژی انسان به ویژه دستگاه گوارش، درمان و پرهیز و رژیم غذایی است؛ و كتاب مجربات كه موضوع آن اثرها و فواید دارویی اعضای حیوانات، نباتات، درختان، میوه‏جات و سنگ‏ها ست و به ترتیب الفبا تنظیم شده است. از این خانواده، دو زن هم در پزشكی شهرت پیدا كردند كه در حرم‏سرای منصور موحدی طبابت می‏كردند.۳۳

پزشك دیگر قرطبه در قرن چهارم هجری، ابن جلجل (بر وزن سنبل = سبك‏روح و خردمند) اندلسی (ت ۳۳۲ ق / ۹۴۴م) بود. شهرت او عمدتاً مدیون كتاب تاریخ الحكما۳۴ و یا طبقات الاطباء۳۵ اوست كه قدیمی‏ترین تاریخ عربی موجود درباره‏ی پزشكان مسلمان است. سال درگذشت وی درست مع لوم نیست. تاریخ تألیف اثرش (۳۷۷ق / ۹۸۷م) كه خود آن را ذكر می‏كند، مسلم است.۳۶

نویسنده:زهرا الهوئی نظری

پی‏نوشت‏ها:

*) استادیار دانشگاه الزهراء.

۱. ادوارد براون، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب‏نیا، ص ۱۶ و فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمه‏ی محمدرضا عطایی، ص ۴۶.

۲. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه‏ی طب و جبران مسعود، والرائد، ذیل همان واژه.

۳. حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، ص ۲۰.

۴. ابوعبداللَّه محمد بن احمد بن یوسف خوارزمی، مفاتیح العلوم، ترجمه‏ی خدیو جم، ص ۱۴۷ - ۱۷۳.

۵. در آغاز جلد چهارم صحیح بخاری دو كتاب آمده كه در هشتاد فصل آن، احادیث مربوط به بیمار، بیماری و درمان و... نقل شده است.

۶. فیلیپ خلیل حتَی، تاریخ عرب، ترجمه‏ی ابوالقاسم پاینده، ص ۷۳۷.

۷. مهدی محقق، «طب در اسلام»، مجله فرهنگ، شماره پیاپی ۲۰ و ۲۱، ویژه‏ی تاریخ علم، ص ۲۸۰، به نقل از اخوینی بخاری، هدایهٔ المتعلمین، ص ۵۵۱.

۸. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۶۱.

۹. نورالدین آل علی، اسلام در غرب، ص ۳۴۱.

۱۰. فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۸.

۱۱. مهدی محقق، «زهراوی در كتاب التصریف»، همان، دومین بیست گفتار، ص ۲۸۳؛ آلدومیه‏لی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهانی، ترجمه‏ی رضوی - علوی، ص ۴۰۴.

۱۲. او تحت عنوان المكاوی، داغ‏كن‏های مختلف را نام برده است؛ از جمله: المكواه الزیتونیه، المكواه المسماریه، المكواه ذات سكینین، المكواه الهلالیه و... ر.ك: مهدی محقق، «الزهراوی در كتاب التصریف»، ص ۲۸۵.

۱۳. علوم اسلامی و نقش آن... آلدومیه‏لی، ص ۴۰۴.

۱۴. از جمله انبویه )cannula(، جفت )forcrps(، زرّاقه )syringe(، ثنَاره )hook(، فاس )pickaxe(، قاثاطیر )catheter( و... (ر.ك: مهدی محقق، همان، ص ۲۸۹ - ۲۹۱).

۱۵. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۵.

۱۶. مهدی محقق، همان، ص ۲۷۹.

۱۷. سیدحسن تقی‏زاده، تاریخ علوم در اسلام، به كوشش عزیزاللَّه علیزاده، ص ۲۴۵.

۱۸. .climax of chemical therapy in ۰۱ th century arabic medicine

۱۹. فؤاد سزگین، تاریخ نگارش‏های عربی، ج ۳، ص ۴۵۷.

۲۰. تقی زاده، همان، ص ۲۴۶.

۲۱. آل‏علی، اسلام در غرب، ص ۳۴۱.

۲۲. فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۸.

۲۳. آل علی، همان، ص ۳۴۲.

۲۴. آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۶۶ - ۴۶۷.

۲۵. مقری، نفخ الطیب من غصن الاندلس الرطیب، ج ۱، ص ۸۹۹؛ فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۹.

۲۶. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی ابن زهر، ج ۳، ص ۶۳۳ - ۶۳۴؛ حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ص ۲۰۳؛ فیلیپ خلیل حتی، همان، ص ۷۳۹ - ۷۴۰.

۲۷. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی ابن زهر، ج ۳، ص ۶۳۳.

۲۸. همان‏جا.

۲۹. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۵، به نقل از مقاله‏ی «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف اسلامی (انگلیسی)، ج ۳، ص ۹۷۸.

۳۰. عبدالحسین زرین‏كوب، كارنامه اسلام، ص ۵۵.

۳۱. مقاله‏ی «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳، ص ۶۳۰.

۳۲. محمدبن عبداللَّه ابن ابار، التكملهٔ لكتاب الصله، ج ۱، ص ۳۳۴.

۳۳. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن زهر»، ج ۳، ص ۶۳۵.

۳۴. براون، تاریخ طب اسلامی، ص ۱۳۴؛ قفطی، تاریخ الحكما، ص ۲۶۴.

۳۵. سزگین، تاریخ نگارش‏های عربی، ج ۳، ص ۴۳۷.

۳۶. همان‏جا.

۳۷. آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۰۴.

۳۸. سزگین، همان، ج ۳، ص ۴۲۳.

۳۹. قاضی صاعد اندلسی، طبقات الامم، به كوشش حیاه بوعلون، ص ۱۹۵ - ۱۹۶.

۴۰. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله «ابن وافد»، ج ۵، ص ۶۵ - ۶۶.

۴۱. همان‏جا.

۴۲. تاریخ علم كمبریج، فصل ۵، علم عرب، ص ۳۲۸.

۴۳. زرین‏كوب، كارنامه اسلام، ص ۵۴.

۴۴. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن رشد»، ج ۳، ص ۵۶۴.

۴۵. همان، ص ۵۶۴ - ۵۶۵.

۴۶. همان، ذیل مقاله‏ی «ابن میمون»، ج ۵، ص ۱۳.

۴۷. همان، ص ۱۲ - ۱۳؛ آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۲۹ و ۴۳۲؛ قفطی، تاریخ الحكماء، ص ۴۳۶؛ عبداللَّه عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمه‏ی عبدالحمید آیتی، ج ۴، ص ۵۷۹.

۴۸. علی ابن ابی زرع، انیس المطرب، ص ۲۰۷.

۴۹. همان‏جا.

۵۰. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن طفیل»، ج ۴، ص ۱۳۷؛ عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۴، ص ۵۷۵.

۵۱. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن باجه»، ج ۳، ص ۷۰.

۵۲. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۵۶ - ۵۷.

۵۳. احمدبن محمد مقری، نفخ الطیب، تحقیق احسان عباس، ج ۷، ص ۹۹؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن خطیب».

۵۴. فؤاد سزگین، همان، ص‏۵۷.

۵۵. ر.ك: فؤاد سزگین، تاریخ نگارش‏های عربی، ج ۳، ص ۴۲۰، ۴۲۱، ۴۲۳، ۴۲۴، ۴۳۷، ۴۵۱، ۴۵۶، ۴۷۹؛ عنان، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۴، ص ۵۶۸.

۵۶. زرین‏كوب، همان، ص ۶۱.

۵۷. میراث اسپانیای مسلمان، زیر نظر سلمی خضرا جیْوسی، گروه ترجمه زبان‏های اروپایی، ج ۲، ص ۶۲۱ - ۶۲۹.

۵۸. همان‏جا.

۵۹. سزگین، همان، ج ۳، ص ۴۳۸؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن جلجل»، ج ۳، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.

۶۰. قفطی، تاریخ الحكماء، به كوشش بهمن دارایی، ص ۳۱۴.

۶۱. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن وافد»، ج ۵، ص ۶۵.

۶۲. صاعد اندلسی، طبقات الامم، ص ۱۹۵ - ۱۹۶؛ قفطی، همان، ص ۳۱۴.

۶۳. حتی، همان، ص ۷۳۵.

۶۴. آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۴۹.

۶۵. عنان، تاریخ دولت اسلامی، ج ۴، ص ۵۷۱ - ۵۷۲.

۶۶. ابن ابار، التكمله للكتاب الصله، ج ۱، ص ۱۲۱.

۶۷. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن الرومیه»، ج ۳، ص ۶۰۹.

۶۸. آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۴۹ - ۴۵۰.

۶۹. حتی، همان، ص ۷۳۶.

۷۰. الجامع در چهار مجلد به سال‏های ۱۸۷۴ و ۱۸۷۵ میلادی در قاهره به چاپ رسیده است.

۷۱. آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۶۵؛ زرین‏كوب، همان، ص ۶۱؛ در كتاب میراث اسپانیای مسلمان آمده «ابن بیطار در كتاب جامع المفردات [الادویه و الاغذیه‏] بیش از سه هزار داروی گیاهی را به ترتیب الفبایی فهرست می‏كند. این اثر به تنهایی بیش از دو برابر انواع گیاهان توصیف شده در كتاب دیسقوریدس را در بر دارد».

۷۲. آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۶۵.

۷۳. زرین‏كوب، همان، ص ۶۲.

۷۴. آل علی، همان، ص ۳۴۸؛ آلدومیه‏لی، همان، ص ۴۷۷.

۷۵. لوكاس هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ج ۱، ص ۳۶۷.

۷۶. آل علی، همان، ص ۳۵۰.

۷۷. مونتگمری وات، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی، ص ۱۰۶.

۷۸. حتی، همان، ص ۷۵۳ و ۷۵۴.

۷۹. آل علی، همان، ص ۳۵۱.

۸۰. حتی، همان، ص ۷۴۱ و ۷۴۲.

۸۱. سزگین، گفتارهایی پیرامون علوم عربی و اسلامی، ص ۱۴۵.

۸۲. حتی، همان، ص ۷۵۵.

۸۳. همان، ص ۷۴۱.

۸۴. براون، همان، ص ۱۰۵.

۸۵. وات، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ص ۱۱۴ - ۱۱۵؛ براون، تاریخ طب اسلامی، ص ۱۰۶.

۸۶. براون، همان، ص ۱۰۷.

۸۷. همان‏جا.

۸۸. gerard of cremona در سال ۱۱۱۴ میلادی در شهر كرمون به دنیا آمد. در جوانی به اندلس رفت و در شهر طلیطله اقامت گزید و در دارالترجمه‏ی آن، به كار تحقیق و ترجمه‏ی كتاب‏های عربی مشغول شد.

۸۹. مهدی محقق، همان، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ تقی زاده، همان، ص ۲۴۴ - ۲۴۵.

۹۰. سزگین، تاریخ نگارش‏های عربی، ج ۳، ص ۴۵۷.

۹۱. همان‏جا.

۹۲. فؤاد سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص ۶۰.

۹۳. همان‏جا.

۹۴. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مقاله‏ی «ابن زهر»، ج ۳، ص ۶۳۳.

۹۵. سزگین، همان، ص ۵۷.

۹۶. وات، همان، ص ۱۱۶.

۹۷. همان، ص ۱۱۶ - ۱۱۷.

۹۸. همان، ص ۱۱۷.

۹۹. همان، ص ۱۱۸.

منابع:

- آدومیه لی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ترجمه‏ی رضوی - علوی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‏های اسلامی، ۱۳۷۱).

- آل علی، نورالدین، اسلامی در غرب (انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰).

- ابراهیمی دینانی، غلامحسین، «ابن طفیل»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۴.

- ابن ابار، محمدبن عبداللَّه، التكمله الكتاب الصله، به كوشش عزت عطار (قاهره، ۱۹۵۶).

- ابن ابی زرع، علی، انیس المطرب (رباط، ۱۹۷۲).

- ابن منظور، لسان العرب.

- براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمه‏ی مسعود رجب‏نیا، چاپ چهارم (شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴).

- تقی‏زاده، سیدحسن، تاریخ علوم در اسلام، به كوشش عزیزاللَّه علیزاده (تهران انتشارات فردوس، ۱۳۷۹).

- جبران مسعود، الرائد.

- حتی، فیلیپ خلیل، تاریخ عرب، ترجمه‏ی ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم (موسسه‏ی انتشارات آگاه، ۱۳۶۶).

- خراسانی، شرف‏الدین، «ابن باجه» دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳).

- -، «ابن رشد»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.

- خوارزمی، ابوعبداللَّه محمدبن احمدبن یوسف، مفاتیح العلوم، ترجمه خدیو جم (انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).

- دیانت، علی‏اكبر، «ابن الرومیه»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.

- رحیم‏لو، یوسف، «ابن خطیب»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.

- رفیعی، علی - سلیم، عبدالامیر، «ابن زهر»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳.

- زریاب، عباس، ابن میمون، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵.

- زرینكوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام (تهران، موسسه انتشارات امیركبیر، ۱۳۶۹).

- سزگین، فؤاد، تاریخ نگارش‏های عربی، ترجمه، تدوین و آماده سازی موسسه نشر فهرستگان به اهتمام خانه كتاب (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰).

- - ، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ترجمه محمدرضا عطایی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‏های اسلامی، ۱۳۷۱).

- سلمی خضرا جیوسی، میراث اسپانیای مسلمان، گروه ترجمه زبان‏های اروپایی (مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‏های اسلامی، ۱۳۸۰).

- صاعد اندلسی، طبقات الامم، به كوشش حیاهٔ بوعلون (بیروت، ۱۹۸۵م).

- عنان، عبداللَّه، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمه عبدالحمید آیتی (انتشارات كیهان، ۱۳۶۹).

- قفطی، تاریخ الحكماء، به كوشش بهمن دارایی (انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۱).

- لوكاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چاپ سوم (تهران، سازمان انتشارات كیهان، ۱۳۷۲).

- محقق، مهدی، «زهراوی در كتاب التصریف»، دومین بیست گفتار (موسسه‏ی مطالعات اسلامی، دانشگاه مك گیل شعبه‏ی تهران، ۱۳۶۹).

- - ، مقاله‏ی «طب در اسلام»، مجله فرهنگ، شماره پیاپی ۲۰ و ۲۱، ویژه تاریخ علم.

- مقری، احمدبن محمد، نفخ الطیب، تحقیق احسان عباس (بیروت، ۱۳۸۸ق).

- نصر، سیدحسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، چاپ دوم (انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۹).

- وات، مونتگمری، تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی (قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸).

- یاقوت حموی، معجم البلدان (لبنان، داربیروت، ۱۴۰۸).

- یمینی قائشی، زهرا، «ابن وافد»، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵.

منبع: فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۱۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.