سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

کابوس چرک کف دست


کابوس چرک کف دست

نگاهی به پذیرایی ساده ساخته مانی حقیقی

"پذیرایی ساده" اثری استعاری و نماد گراست. مانی حقیقی در"پذیرایی ساده" با تکیه بر جنس سینمای مورد علاقه اش بازگشتی داشته به زبان تصویری متعلق به "کارگران مشغول کارند" اثر تا به حال اکران نشده اش. او اینبار اما با توشه پرو پیمانتر و با نگاهی پخته تر چه از حیث تکنیک و چه از نظر شیوایی در بیان مفاهیم هدفش سینمای خاص خودش را دنبال می کند. "پذیرایی ساده" روی مرز باریک و خطرناک شعارزدگی و زبان تصویری سینما قدم می زند. حقیقی در"پذیرایی ساده" با تکیه بر روایت یک داستان به اصطلاح جاده ای و در مسیر روبرو شدن دو شخصیت اصلی داستانش کاوه و لیلا، با شخصیت های مثالی این سفر یک روزه نوع خاصی از مناسبات قدرت و نحوه ارتباط افرادی که اهرم قدرت را در دست دارند و طبقاتی که فرمانبرداری را در پیش می گیرند را تصویر می کند.حقیقی جامعه ای مثالی را به تصویر می کشد که مبنای قدرت درآن پول است.

چرخش بی حساب این پول درجامعه نمونه فیلم به مرور باعث تغییر اساسی در هرم قدرت می شود و سر آخر این سیکل معیوب با بهره گیری ازابزار خشونت با شدت بیشتری این اجتماع مثالی را به سمت زوال سوق می دهد. مبنای کنش و واکنش های داستان فیلم بر مبنای یک اصل بنا نهاده شده، یکی پول هنگفتی که دو شخصیت اصلی فیلم میان شخصیت ها توزیع می کنند و دیگری نحوه واکنش شخصیت های مثالی فیلم در مرحله روبرویی با پیشنهاد اغواگرانه دریافت این پول ها. شخصیت های اصلی فیلم بی محابا دست به هرکاری می زنند. این پول است که حتی در مراحل میانی فیلم این قدرت را به آنها می دهد تا شخصیت های محتاج این پول را تحقیر کنند یا حتی تمام عقاید و اخلاقیات با ارزش آنها را با استفاده از ابزار پول و با بهره گیری از ضعف مالی مفرط آنها بی ارزش کنند.

نحوه مواجهه شخصیت ها با پیشنهادی که کاوه و لیلا به آنها می دهند درکنار اینکه باعث نمایش روابط و اخلاقیات و بی ثباتی اخلاقی حاکم بر جامعه هدف فیلم می گردد موجبات تغییرو تحول جهان بینی کاوه و لیلا ایجاد می کند. به بیان بهتر حقیقی با کنار هم چیدن داستانک های مربوط به هریک از شخصیت های نمادین فیلم شمایی از اجتماع فیلم را نمایش می دهد درکنار اینکه با تکیه بر جدایی تدریجی کاوه و لیلا ازیکدیگر تا سکانس نهایی و رسیدن به تیر خلاص ریتم داستان را حفظ می کند. روند تغییر و تحول ساختار قدرت شخصیت ها هم در ادامه نمادگرایی فیلم قرار می گیرد. در این مسیر ابزار اعمال قدرت آنها بر مبنای دراختیار داشتن یا نداشتن پول در حال گردش میان آنها تعریف می شود.

گو اینکه جریانی که زن و مرد اصلی قصه آغاز کرده اند به نحوی مسری است و به شکلی باعث بروز و ظهور شخصیت های مثالی نوکیسه ای می شود که با ابزار خشونت و با به دست آوردن پول های میراثی به قدرت می رسند و در ادامه با خشونتی تشدید شده قدرت را به شخصیتی دیگر منتقل می کنند.سیکل انتقال قدرت در کنار زنجیر وار بودن به شکلی تصاعدی از اخلاق دور می شود و به سمت خشونتی غیرقابل کنترل سوق پیدا می کند. ماحصل کار برای کاوه و لیلا و پس از از دست دادن ابزار قدرت چیزی نیست جز زوال فکر و جدایی ذهنی و روحی. گویی کاوه که حالا با در اختیار داشتن قدرت محض دچار جنون و توهم توامان شده و حتی درد می کشد راهی جز مرگ ندارد و لیلا در عین علاقه اش به او با شلیک تیر خلاص نمادین به حیوان دست شکسته در حال مرگ جدایی قطعی خودش با کاوه را رقم می زند.

نویسنده : محمدرضا مقدسیان