جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آخرین حرف حاتمی کیا و چ


آخرین حرف حاتمی کیا و چ

به نظر می رسد فیلم چ ساخته ی حاتمی کیا قصد دارد با انتخاب دوره ای واقعی از زندگی شهید چمران آن را گسترش داده و شناخت بیشتری از این شهید بزرگوار و گوشه هایی از حوادث و رویدادهای آن دوره را به تصویر کشد

به نظر می رسد فیلم "چ" ساخته ی حاتمی کیا قصد دارد با انتخاب دوره ای واقعی از زندگی شهید چمران آن را گسترش داده و شناخت بیشتری از این شهید بزرگوار و گوشه هایی از حوادث و رویدادهای آن دوره را به تصویر کشد در این میان برخی به موفقیت وی باور دارند و برخی نیز آن را بسیار دور از شخصیت واقعی و چند بعدی دکتر چمران و رویدادهای آن دوره می دانند.

اما آن چه مهم تر به نظر می رسد پرسش هایی است که فیلمساز قصد دارد آن را مطرح نماید این فیلم که فیلمنامه ی آن را نیز آقای حاتمی کیا نوشته است آیینه ای از اندیشه ها، باورها و مسائلی است که به نوعی دغدغه های وی می باشد بدین ترتیب این اثر را نمی توان از منظر مرگ مولف دید، فراموش نشود که او چند سالی به شدت با انواع اتهامات مانند محافظه کار، عافیت طلب، بریده از جنگ و ارزش ها تحت فشار بوده است که طبق سلیقه و باورهای آنان فیلم بسازد چه آن که هنگامی که سکوت خود را می شکند و "گزارش یک جشن" را می سازد برایشان باور کردنی نیست و در آن دوره توقیف می شود و همچنان در این دوره نیز غیر قابل نمایش است.

آن چه یک فیلم داستانی برگرفته از واقعیت را از یک فیلم مستند از همان رویداد، متفاوت می کند تخیلات، حذف و اضافاتی است که فیلمساز در جهت دراماتیزه شدن و جذب مخاطب بر واقعیت بار می نماید و این همان چیزی است که بسیاری آن را تحریف می نامند اما گریزی از آن نیست. این موضوع در "چ" نیز قابل مشاهده است بخصوص در سبک فیلمسازی حاتمی کیا و شخصیت های ساخته و پرداخته وی -حتی اگر واقعی باشند- به مثابه ی بیانیه های گروه های متفاوت سیاسی یا اجتماعی است. بدین ترتیب شخصیت ها قبل از آن که خود خودشان باشند نمایندگی گروه هایی را بدوش می کشند. هانا (مریلا زارعی) نقشی مشابه محبوبه (آزیتا حاجیان) در روبان قرمز را دارد که به نوعی مام وطن است محبوبه در روبان قرمز ام القرا یی است که یا باید درون مرزها حفاظت شود و یا با صدور انقلاب حفظ و گسترش یابد و هانا گوشه ای از خاک وطن است که از سویی حاضر نیست از سرزمین ایران جدا شود و از سویی دیگر مردمان قومش رو در روی یکدیگر قرار گیرند .

اصغر وصالی (بابک حمیدیان) فرمانده ی دستمال سرخ ها –اشاره به دستمال قرمزی است که به گردن دارند- نماینده ی جوانان پر شور اوایل انقلاب است که برای حفظ انقلاب حاضرند تا آخرین قطره خونشان را بدهند و تنها راه مقابله با دشمن را مبارزه مسلحانه می دانند: "ننگ بر جنازه پاسداری که توی خشاب اسلحه اش فشنگ مونده باشه". دکتر عنایتی. (مهدی سلطانی) یک کمونیست دو آتیشه که تنها راه نجات از سرمایه داری را کمونیسم می داند و رهبر کردهای تجزیه طلب، غیر قابل سازش و مذاکره و خواهان تسلیم بدون قید و شرط کردستان و خروج تمامی نیروهای انقلاب و دولت موقت است.

دکتر چمران (فریبرز عرب نیا) نماینده حکومت و دولت موقت که با همراهی سرتیپ فلاحی (سعید راد) برای مذاکره و خاتمه ی وضع موجود با یک بالگرد وارد این معرکه می شود. فیلمساز شخصیت اصلی فیلم شهید دکتر چمران را با یادآوری خاطراتی از خانواده به صورت فلش بک و نیز با گفتگو با سایر شخصیت های فیلم به مخاطب معرفی می نماید. نحوه ی ورود چمران به این معرکه –با کت و شلوار- و ماموریتی که مذاکره برای پایان درگیری و خونریزی ها می باشد، واکنش های کند وی و در برخی موارد مخالفت با بعضی تصمیات هیجان زده ی اصغر وصالی منجر به این پرسش بی پاسخ می شود که از زبان او مطرح می گردد: "دکتر من نمی فهممت تو چمران بازرگانی؟ یا چمران خمینی؟"

در این شخصیت پردازی واکنش ها ی غیرانقلابی دکتر چمران اشاره به دولت موقت بازرگان دارد اما در ادامه با اصرار گروه های تجزیه طلب به تسلیم مواضع و به دنبال آن تصرف شهر و کشتار مردم بی گناه، دکتر چمران نیز اسلحه به دست گرفته و درگیر نبرد خونین می شود اگر قسمت اول شخصیت پردازی یعنی صبوری برای مذاکره و رسیدن به راه حلی غیر از جنگ را چمران بازرگان بنامیم نتیجه منطقی این است که مقاومت و درگیری مسلحانه و دفاع از مردم مظلوم، چمران خمینی خواهد بود. این دو قسمت بودن فیلم و تغییر شخصیت شهید چمران در نیمه دوم مورد تائید فیلمساز است و به گفته وی چون دغدغه اش مسائل روز بوده و قصد طرح این پرسش را داشته است که مرزهای گفتگو و پذیرش شرایط دشمنان تا کجاست؟ در این جا چند نکته را با فیلمساز محترم باید در میان گذاشت اینکه برخی تفسیر کنندگان "چ"، مقایسه و تشابه مذاکرات دکتر چمران با مذاکرات آقای ظریف را نشانه دغدغه های به روز فیلمساز می دانند نوعی نان به نرخ روز خوردن است و یا آن که واقعا به هاله و الهام اعتقاد دارند زیرا این فیلم برای ارائه به جشنواره سی و یکم تقریبا آماده بود قبل از آنکه فیلمساز به آقای روحانی رای دهد و باب مذاکرات هسته ای باز شود.

همان گونه که در ابتدای این نوشتار آمده است، داستانی کردن یک شخصیت یا رویداد حتی واقعی، مراتبی از دخالت ذهن و باورهای داستان پرداز را در خود دارد و از آنجا که ارادت قلبی فیلمساز به دکتر چمران حتمی است و توان نشان دادن تمام ابعاد وجودی این شخصیت در یک فیلم وجود ندارد او به یکی از مهم ترین ابعاد دکتر چمران پرداخته است و آن برتری عقل، بردباری و تجربه ی میانسالی بر احساسات، شور و هیجان و عجله در تصمیم گیری ها از سر بی تجربگی است. برای مثال هنگامی که مدافعان قصد سنگربندی بیمارستان را دارند و با مخالفت دکتر چمران و سرتیپ فلاحی روبرو می شوند و یا در آخرین لحظه ها که پاسداران تصمیم به خروج از پادگان و جنگ خیابانی در شهر می گیرند بار دیگر دکتر چمران برای جلوگیری از تلفات به مردم غیر نظامی آنها را منصرف می کند. بنظر می رسد آنچه دغدغه دکتر چمران "چ" در پنجاه و هشت و سازنده "چ" در نود و دو می باشد صلحی با عزت و کمترین هزینه برای مردم است.

زهره نبی زاده

کارشناس ارشد سینما

چاپ شده در روزنامه اسرار ۰۴/۰۲/۱۳۹۳ شماره ۲۵۳۰