پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
داستان گوتیك و تمایل بشر به شر
● شناخت موجز داستان گوتیك (Gothic) با اشارهای به مجموعه داستان "در قلمرو وحشت"
اخیراً دو فیلم به نامهای "مسیر سبز" و "رهایی از شائوشانگ" در تلویزیون بهنمایش در آمد كه مورد استقبال بیش تر اقشار و گروههای جامعه قرار گرفت؛ هر چند اكثر نخبههای جامعه ضعفهایی از مقوله "عامهپسندی" در آن ها دیده بودند.
رمان هر دو فیلم به نویسنده آمریكایی "استیون كینگ" تعلق داشت؛ نویسندهای كه بهعقیده خیلیها از جمله خود من "امكانات جامعه" او را كشف كرد و اگر در جوامعی مثل ایران و هند بود شاید هرگز كشف نمیشد.
او سالها پیش داستانی برای یك نشریه فرستاده بود و همین باعث شد كه نشریه حقالزحمهاش را و هم زمان چند نشریه دیگر پیشنهادهایی خوب و یك ناشر پیشنهادی عالی برایش بفرستند و به اینترتیب زندگی او را به نوشتن منحصر كنند. استیون كینگ یك گوتیكنویس و پیرو بیچون و چرای نابغه جنونسر آمریكایی "ادگار آلنپو" بود و هست. چون در هر دو فیلم مؤلفههای از ژانر گوتیك (Gothic) وجود داشت و بسیاری از بینندگان تلویزیون با این واژه و دیگر واژههای مفسرهای ایرانی این دو فیلم آشنا نیستند.
گوتیك اساساً یك سبك معماری، و منسوب به قوم (Goth) ژرمن است. این سبك از اواخر قرن دوازدهم در شهرهای فرانسه باب شد. نسبت به معماری رومن ظریفتر بود، تاقها بهصورت بیضی و هلالی پررمز و راز در آمدند، فضاهای وسیعتر و حجاریها با بریدگیهای مكرر و به شكلی رازگونه انتخاب شدند.
تجزیه عمودی دیوارها، بزرگنمایی بخشهایی از چهرهها و تندیسها و اغراق در حالتها، ایجاد زوایا و گوشههای تاریك یا بهاصطلاح كور، اشكال معوج، تركیبهای متنوع از هندسههای پرغرابتِ اجزاء متقارن و غیرمتقارن، مشخصه این سبك معماری است.
اگر بعضیها در چنین مكانی قرار بگیرند، دستخوش هراسِ آمیخته به بیهودگی، حیرت، میل به خودكشی یا جنایت، قساوت در حق دشمنان احتمالیشان میشوند. معادل چنین مكآن هایی در ادبیات هم خلق شده است؛ داستآن های گوتیك كه نویسنده ذهن شما را با رمز و راز، دهشت و حیرتِ آمیخته به اضطراب مشغول كند.
مكان در این نوع داستآن ها بسیار اهمیت دارد و نویسنده معمولاً سعی میكند اسمی از زمان نبرد و داستان را بهاصطلاح بیزمان كند(زمانكُشی) تا حواس شما فقط متوجه رنگ و رخسار وهمناك و ترسانگیز شخصیتها، دهشت رخدادها و صداهای گنگ و همهمه ابهامآمیزی شود كه شبیه اصوات "ارواح و شیاطین" است. معمولاً هر چند حركت یا كنش یا گفتگوی شخصیتها با یك یا چند حركت رازناك تكمیل میشود؛ مثلاً تكان خوردن لوستری كه بهدلیل شكلش و خاموشی بعضی از شمعها(یا لامپهایش) شبیه غول یكچشم شده است و دیدنِ اتفاقی استخوان پای یك انسان روی رف. اگر هم منظرهای در مقابل دیدگان شخصیتها قرار گیرد، ویرانیهایی است بهجامانده از ساختمآن هایی كه طبق اطلاعات داستان، پیش از آن "قصرها یا قلعههایی اسرارآمیز و خوفناك" بودهاند.
شخصیتها برای انجام كار معمولاً مجبور میشوند در راهروها، پلكآن های نمور و دلهرهآور و دهلیزهای پرپیچ و خم و غرابتآمیز حركت كنند؛ جایی كه ممكن است چیزی سقوط كند یا موش و خفاش و مارمولك و سوسك در حركتند و در بعضی موقعیتها میتوانند در حد و اندازه یك اتفاق وحشتناك و چندشآور و حتی هم چون یك روح سرگردان بر بیننده ظاهر شوند.
البته متاًسفانه در بسیاری از كتابهای مرجع، داستان گوتیك را تا حد وقوع داستان در فضای قرون وسطایی و دهشتناك تقلیل میدهند؛ درحالیكه چنین نیست و داستان گوتیك در فضایی ترسناك از "نگرانی ساده و وحشت شخصیت تا سرخوشی رمانتیك او، از دست به دست او بین رؤیا و كابوس تا واقعیت، از گرایش به ملایمت و لطافت تا اَعمال غریب و مضحكهوار، از دلمردگی و عزلت تا تمایل به قتل، از بیاعتنایی تا شهوت تبآلود و از محو یا كمرنگ شدن فاصله اشیاء بیجان و موجودات جاندار تا پیوند شگفتانگیز و هراسآلود تصاویر، صداها، رنگها" را در ساختارهای متقارن و غیرمتقارن بازنمایی میكند تا خواننده مدام از نظر ذهنی به این یا آن سمت كشیده شود و در اضطراب و آشفتگی فرایند داستان غرق شود.
"غرق شدن" هم از نظر ادبیات داستانی یعنی این كه خواننده مجذوب و مسحور "تعلیق" و "حوادث اسرارآمیز" شده است.
عناصر گوتیك در رمانسهای قرون قبل از هجده میلادی هم وجود داشت، اما با داستان "قصر اورتانتو" نوشته هوراس والپول(۱۷۱۷-۱۷۹۷)، گوتیك بهمثابه شیوه و سبكی مستقل موجودیت یافت. خانم"آن رادكلیف" (۱۷۶۴-۱۸۲۳) با داستآن هایی همچون "اسرار یودولفو" و نویسندگان دیگر مانند "كلاریو ریو" ، "یلیام بكفورد" و "ماتیو گریگوری لوئیس" ، رمان گوتیك را اعتبار بیش تری بخشیدند. در آلمان "ارنست هوفمان"(۱۷۷۶-۱۸۲۲) نویسنده اعجوبهای بود كه آثارش "اكسیر شیطان" و "برادران سراپیون" و "تصویرهای شبانه" نقش زیادی در اعتلای گوتیسم داشت. اما این "ادگار آلنپو"(۱۸۰۰-۱۸۴۹) نابغه مالیخولیائی آمریكایی بود كه گوتیك را به شكلی نو سامان بخشید و تأثیر عمیقی بر نخبهترین نویسندگان جهان گذاشت. هیچ نویسندهای با چنان درجهای از ایجاز و كمگویی، فضای گوتیك را به تصویر نكشانده است.
داستآن های گوتیك بهطور كلی از
فضایی تخیلی و حتی تبآلود و مالیخولیایی برخوردارند. در این آثار، هیچ چیز، نه خوبی و نه بدی، نه شب و روز، نه سیاهی و سفیدی، نه خوشبختی و بدبختی، بهمعنای معمولی بهتصویر كشانده نمیشوند. همه چیز نامعمول و معلق است، اما بهمدد قلم نویسنده "نامعقول" در نمیآید؛ هر چند كه در غیرمنطقی و حتی ماوراءطبیعی بودن بعضی از آن ها تردیدی نیست. برای نمونه به جملههای زیر از داستان "طاعون در وینچگاو" اثر یاكوب واسرمان در همین مجموعه توجه شود: "بیصبرانه در را گشود.
بازتاب نور مشعل به شكلی شوم و با سایههایی لرزان فضا را روشن میكرد، اما دختر محبوب او نبود كه مشعل را در دست داشت، بلكه گوریل ماده بود كه دندآن هایش را بههم می سایید و حالت بوسه مضك و ترسناكی به لبهایش میداد." در این داستآن ها گاهی عمل و حادثه به حداقل میرسد و قلم در خدمت ایجاد فضایی وهمآلود و تحلیل روآن های آشفته و پریشان قرار میگیرد. شخصیتها، موجوداتی عصبی، روانی و ناهنجارند كه حالت آن ها نشان از ذهنیت بیمارگونه و روحیه از خود بیگانهشان میكند.
آن ها یا در اندیشه كشتن دیگری هستند یا در اندیشه وحشت مرگِ خود و اطرافیانشان. بعضی از مردهها پیش از دفن از تابوت خارج میشوند و عدهای از زندهها بیدلیل راهی گور میشوند. بعضی شخصیتها، در منتهای خونسردی و یا با سرخوشی پرده از اعمال وحشتناك و جنایتكارانه خود بر میدارند؛ مثلاً ریشخندزنان از قتلی حرف میزند كه سالها پیش در كمال خونسردی مرتكب شده بودند و هیچ كس آن را كشف نكرده بود.
یا تب و التهاب خود را آشكار میكنند و تحت تأثیر "اراده غیر" و نیروی ناشناخته درون، جنایتشان را نزد دیگران اعتراف میكنند. اینها شاید از نظر خواننده عناصری جنایی و به خون آلوده باشند، اما پیش از آن، بهعنوان وسیلهای برای تجلی شر و مرگ انتخاب شده بودند. میگوئیم پیش از آن، زیرا عنصر جرم، معمولاً در تار و پود طرح داستان گوتیك تنییده شده است و الزامات داستانی، جایی برای حذف آن باقی نمیگذارد و شخصیتی كه از اراده "غیر" تبعیت میكند، چارهای جز ارتكاب جرم ندارند.
مثلاً در داستان قلب افشاگر اثر آلنپو كه جزو داستآن های همین مجموعه است، چنین آمده است: "آن پیرمرد را دوست داشتم. هیچگاه آزاری به من نرسانده بود و بدرفتاری هم با من نكرده بود. به طلاهایش هم چشمداشتی نداشتم. بهنظرم مسأله به چشمانش مربوط میشد. بله خودش است! یكی از چشمهایش شبیه كركس بود... هربار كه نگاه این چشم به من میافتاد، خون در عروقم منجمد میشد.
پس، بهتدریج و با آهستگی بسیار، بر آن شدم كه جانش را بستانم، و بدین سان، خویشتن را برای همیشه از شر چشمش رهایی بخشم." بنابراین داستآن های گوتیك به لحاظ ساختاری قابلیت آن را دارند كه در پی یك گسست، تبدیل به داستآن های ژانر جنایی - پلیسی شوند. بهعبارت دیگر خصلت داستان گوتیك بر فضای داستآن های جنایی غالب میشود، و داستان گوتیك برای تبدیل به ژانر جنایی پخته و آماده میشود؛ هر چند كه بعضی از نویسندهها با تردستی از این كار خودداری میكنند و داستان گوتیك خود را دستنخورده باقی میگذارند. در این داستآن ها معمولاً بهمنظور انتقال كل اثر به خواننده تأثیر بر او یا به هیجان آوردن او، از شیوههایی استفاده میشود كه امروزه در عرصههای مختلف هنر، خصوصاً سینما، امری عادی تلقی میشوند.
با این حال در گذشته، نوعی خلاقیت تلقی میشدند. یكی از این شیوهها،"دگرگونهنمایی ادبی" است. در این شیوه با القاء تدریجی و آرام، بهطرزی دو پهلو و پیچیده، نویسنده خواننده را فریب میدهد و ضمن آن كه پدیدههای پیشبینینشده و باورناپذیری را به او میباوراند، او را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد، بدون آن كه "حقیقت" یا تمام آن را به او گفته باشد. مثلاً در همان داستان قلب افشاگر، قاتل پس از كشتن پیرمرد، دستبردار نیست: "سرانجام كار تمام شد. پیرمرد مرده بود.
لحاف را از رویش كنار زدم و جسد را معاینه وارسی كردم. بله، مرده بود؛ واقعاً مرده بود. دستم را روی قلبش گذاشتم و دقایقی متمادی در همان نقطه نگهداشتم. ضربانی احساس نمیشد. او بهراستی مرده بود. چشمش دیگر مرا عذاب نمیداد ... جسد را قطعهقطعه كردم. سر و دستها و پاها را بریدم."
فتحالله بینیاز
ترجمه پریسا رضایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست