چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نقدی بر دیدگاه كارل مانهایم در جامعه شناسی معرفت


كارل مانهایم ۱ در كتاب معروف خود ایدئولوژی و اتوپیا اصول جامعه شناسی معرفت را ارائه داده و مفاهیم مهم و شاخه های مختلف این رشته و همچنین روش بررسی عملی را در آن توضیح داده و روشن ساخته است

چكیده

كارل مانهایم (۱) در كتاب معروف خود ایدئولوژی و اتوپیا اصول جامعه شناسی معرفت را ارائه داده و مفاهیم مهم و شاخه‏های مختلف این رشته و همچنین روش بررسی عملی را در آن توضیح داده و روشن ساخته است. به عقیده مانهایم وظیفه جامعه شناسی معرفت و یا جامعه شناسی دانش عبارت است از تحلیل روابط میان جامعه و دانش. از طرفی این رشته در جستجوی معیارهایی است كه توسط آنها بتوان این رابط را نشان داد و از طرف دیگر سعی می‏كند طبیعت این ارتباط را روشن ساخته و آن را از دیدگاه نظری مورد شرح و بسط قرار دهد. البته در دیدگاه معرفتی كارل مانهایم مسائل و مشكلات نظری و عملی نیز وجود دارد. در این مقاله مهمترین آراء مانهایم در زمینه جامعه شناسی معرفت‏خلاصه شده و مشكوك‏ترین جنبه‏های آن یعنی آراء وی در زمینه «نسبیت اندیشه‏» و «روشنفكران غیر وابسته‏» مورد نقد قرار گرفته‏اند.

نقدی بر دیدگاه كارل مانهایم در جامعه شناسی معرفت

مانهایم مجاری بحث جامعه شناسی معرفت‏خود را با بررسی شرایط عینی معرفت‏یا دانش آغاز می‏كند. برای وی تنها جهان تعین یافته یا جهان واقعیات ملموس است كه واقعی بوده و ارزش مطالعه دارد. وی معتقد است دانش و معرفت مستقیم یا غیر مستقیم توسط این واقعیت‏ساخت‏یافته است. بنابراین، به عقیده وی وظیفه جامعه شناسی معرفت عبارت است از «تحلیل رابطه بین معرفت و وجود».

مفهوم «ایدئولوژی‏» در نظریه جامعه شناسی معرفت مانهایم نقش اساسی و تعیین كننده دارد و لازم است كه در ابتدای سخن تبیین شود. این واژه در جامعه شناسی معرفت‏به یك مفهوم واحد به كار نرفته است. مانهایم اعلام می‏كند كه در نظر وی مفهوم ایدئولوژی شامل دو معنای متفاوت و مشخص است كه عبارتند از مفهوم جزئی ایدئولوژی و مفهوم كلی ایدئولوژی. به نظر وی مفهوم جزئی ایدئولوژی به موقعیتی مربوط می‏شود كه در آن، گروه غالب در جامعه، چنان در حفظ وضعیت موجود زندگی و جامعه ذی‏نفع است كه دیگر مسائل و مشكلات جاری را نمی‏بینند. باورهای منفعت‏طلبانه آن چنان قوی هستند كه باعث می‏شوند گروه به طور ناخودآگاه «شرایط واقعی جامعه را هم برای خودش و هم برای دیگران دیگرگونه جلوه داده و آن را تثبیت كند». (۲)

مانهایم توضیح می‏دهد كه اگر چه این مفهوم ایدئولوژی، امروزه در «تئوری ایدئولوژی‏» استفاده می‏شود ولی همواره چنین نبوده است. وی پس از بررسی تاریخی مفهوم ایدئولوژی نتیجه می‏گیرد كه «مفهوم جزئی ایدئولوژی مشخص كننده حالتی است‏بین یك دروغ ساده در یكطرف طیف و یك خطا كه خود ناشی از دستگاه مفهومی انحراف آمیز و كژدسیسه است در طرف دیگر». (۳) به عبارت دیگر، مفهوم جزئی ایدئولوژی اشاره به موقعیتی دارد كه در آن ما نسبت‏به افكار و اعمال مخالفین خود مشكوك هستیم و آنها را به چشم انحراف عمدی از واقعیت‏یا وضعیت‏حقیقی نگاه می‏كنیم. این انحرافات «شامل حالات مختلفی از یك دروغ آگاهانه تا انحرافات نیمه آگاه و ناخواسته می‏شود». (۴) در مفهوم كلی ایدئولوژی نقطه نظر كلی یك گروه مشخص كه بر روی یكایك قضاوتهای اعضاء آن موثر است‏بازسازی می‏شود. در اینجا مانهایم به ایدئولوژی یك عصر یا یك گروه تاریخی اجتماعی مشخص یعنی یك طبقه اشاره می‏كند كه عبارت است از خصوصیات و ساخت كلی اندیشه عصر یا گروه. مانهایم نشان می‏دهد كه چگونه معنای جزئی ایدئولوژی كه در گذشته مطرح بود به معنای كلی ایدئولوژی در عصر ما تغییر می‏یابد. وی می‏گوید «امروزه به جای دل مشغولی به نمایش اینكه دشمن به انحرافات روانی و تجربی مبتلاست، گرایش غالب به این سمت است كه ساخت كلی آگاهی و اندیشه وی از طریق یك تحلیل جامعه شناختی همه جانبه مورد بررسی قرار گیرد». (۵) از نظر مانهایم، مفهوم كلی ایدئولوژی خود شامل دو سطح می‏شود; یكی مفهوم كلی خاص و دیگری مفهوم كلی عام ایدئولوژی. مفهوم كلی خاص ایدئولوژی هنگامی مصداق پیدا می‏كند كه «فرد موقعیت ویژه خود را زیر سوال نمی‏برد و آن را مطلق می‏انگارد، در حالی كه، افكار وایده‏های طرف مقابل خود را صرفا ناشی از موقعیتهای اجتماعی وی قلمداد می‏كند». (۶) در اینجا ساخت دیدگاه طرف مقابل در كلیت آن مورد بررسی قرار می‏گیرد. بر عكس، مفهوم كلی عام ایدئولوژی به حالتی مربوط می‏شود كه در آن فرد محقق «نه تنها افكار و ایده‏های طرف مقابل، بلكه تمامی دیدگاهها، و از آن جمله دیدگاه خود را مشمول تحلیل ایدئولوژیكی قرار می‏دهد». (۷) این موضع‏گیری مبتنی بر این باور است كه اگر چه ادراك و جهان بینی یك گروه اشتباه‏آمیز است ولی اساس این ادراك اشتباه در گرایش گروه به فریبكاری نیست‏بلكه ناشی از وضعیت احتماعی آنهایی است كه دارای آن نقطه نظر خاص هستند. مانهایم تاكید می‏كند كه تنها با ظهور این فرمول‏بندی عام از مفهوم كلی ایدئولوژی است كه تئوری ایدئولوژی وارد بحث جامعه شناسی معرفت می‏شود. بنابراین، جامعه شناسی معرفت تا آنجا كه در جستجوی چگونگی رابطه بین ایدئولوژی یك گروه با مواضع سیاسی آن است‏با تئوری ایدئولوژی، یك نقطه نظر مشترك دارد. از طرف دیگر تا آنجا كه جامعه شناسی معرفت‏بر خلاف مفهوم جزئی ایدئولوژی كه مواضع اتخاذ شده توسط رقیب را به عنوان مكر و دروغ و بنابراین غلط تعیین می‏كند، این مواضع ناشی از ایدئولوژی را ضرورتا خطا و غلط نمی‏داند، از تئوری ایدئولوژی جدا می‏شود. آنچه برای جامعه شناسی معرفت مهم است آشكار ساختن این روابط است و نشان دادن اینكه « ساختهای ذهنی »یا انواع دانش بر اساس شرایط تاریخی، اجتماعی متفاوت به صورتهای مختلف ساخته شده‏اند; بدون اینكه هیچكدام از این جهان‏بینی‏ها را غلط قلمداد كنیم. مانهایم برای پرهیز از اختلاط دو مفهوم كلی و جزئی ایدئولوژی در بحثهای جامعه شناسی معرفت، مفهوم كلی ایدئولوژی را با واژه پرسپكتیو یا چشم انداز جایگزین می‏كند. منظور وی از چشم انداز عبارت است از «موقعیت اجتماعی و تاریخی فرد كه كلیت چگونگی فهم چیزها را توسط وی تعیین می‏كند». (۸) از نظر مانهایم درك معتبر این وضعیت‏های تاریخی و اجتماعی مستقیما به درك نظامهای فكری معاصر آنها مربوط می‏شود. بنابراین نمی‏توانیم بگوئیم كه بشر یا افراد جدا از هم هستند كه فكر می‏كنند بلكه «این انسانهای عضو در گروههای معین هستند كه سبك خاصی از اندیشه را گسترش داده‏اند». (۹) به عقیده مانهایم، هر فردی به دلیل تولد و رشد در جامعه از دو نظر تعین می‏یابد; از یك طرف وی با یك موقعیت‏حاضر و آماده و از طرف دیگر با الگوهای از پیش مطرح شده اندیشه و عمل در آن موقعیت مواجه می‏شود». (۱۰) مانهایم معتقد است كه این دیدگاههای مختلف را می‏توان صرفا به شیوه تجربی و عملی مورد مطالعه قرار داد بدون اینكه اجباری در استناد تئوری خاصی به آن داشته باشیم. در عین حال از درون نتایج تحقیق عملی می‏توان دیدگاههای شناخت‏شناسی را گسترش داد. مسئله اعتبار معرفت‏یا دانش در حالت دوم است كه قابل بررسی است. البته مانهایم تاكید می‏كند كه تحقیق صرفا عملی و تجربی را می‏توان به طور كاملا مستقل انجام داد و اینكه نتایج‏شناخت‏شناسی نیز از تحقیقات عملی گرفته شود; اگر چه ممكن ولی چیزی نیست كه برای تكمیل تحقیق عملی ضروری باشد. در بعد عملی بنابراین، جامعه شناسی معرفت از نظر مانهایم عبارت است از «تئوری تعین اجتماعی یا حیاتی اندیشیدن واقعی‏». (۱۱)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.