سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
توانگران بی مدال تهیدستان بامدال
![توانگران بی مدال تهیدستان بامدال](/web/imgs/16/150/ayiv61.jpeg)
فرض ابتدایی این مقاله این است که مدالهای المپیک بر اساس تعداد جمعیت کشورها در میان آنان توزیع میشود و سایر عوامل برابر خواهند بود. بنابراین، میتوان براساس سهم جمعیتی کشورها به پیشبینی تعداد مدالهایی که در المپیک کسب خواهند کرد، پرداخت. البته، یقینا چنین تحلیلی در مورد کشوری مانند هندوستان کاربرد ندارد. جدول ۱ نشان میدهد که این تحلیل در مورد سایر کشورها نیز چندان کمکی نمیکند.
اولین ستون جدول ۱ تعداد مدالهای پیشبینیشده برای هر کشور، بر اساس جمعیت آن کشور برای بازیهای المپیک ۲۰۰۴ آتن در ۲۰ کشور اول پر جمعیت جهان را نشان میدهد. ستون سوم این جدول هم تعداد واقعی مدالهایی را نشان میدهد که این ۲۰ کشور در المپیک ۲۰۰۴ آتن بهدست آوردهاند. ۵ تا از این کشورها بر اساس سهم جمعیتی خود بیش از حد موفق بودهاند، اما عملکرد ۱۴ کشور دیگر کمتر از حد مورد انتظار بوده است و یک کشور یعنی ترکیه دقیقا مطابق با سهم جمعیتی خود مدال کسب کرده است. موفقیت بیش از اندازه مربوط به اتحاد روسیه و آلمان است، آلمان و اتحاد روسیه هر دو تقریبا ۴برابر تعداد مدالهای پیشبینیشده مدال کسب کردهاند. پاکستان، بنگلادش، ویتنام و فیلیپین، بهرغم سهم جمعیتی نسبتا بالای خود، حتی یک مدال هم کسب نکردهاند. درحالیکه هندوستان تنها یک مدال از ۱۵۷ مدال پیشبینیشده بر اساس سهم جمعیتی خود از جمعیت جهان کسب کرده است. بر اساس شاخص سهم جمعیت ایران از جمعیت جهان، پیشبینی میشده که ۱۰ مدال کسب کند در حالی که ۶ مدال کسب کرده است.
براساس مدل برآورد شده سهم جمعیتی توانایی چندانی برای توضیح تعداد مدالهای کسب شده توسط ۲۰ کشور مورد نظر در المپیک ندارد. بنابراین، باید در جستوجوی معیارهای دیگری برای کسب مدال در المپیک بود.
معمولا پیشبینی میشود که ثروت ملی هر کشور، بدون شک نقش مهمی در توانایی آن کشور برای تولید و عرضه ورزشکاران حرفهای به بازیهای المپیکی دارد. به عبارت دیگر، ورزشکاران کشورهای ثروتمند از امکانات بیشتری برای تمرین و آمادهسازی خود در المپیک و در نتیجه از مزیت نسبی برای کسب مدال برخوردار هستند. ستون دوم جدول ۱ نشاندهنده تعداد مدالهای پیشبینیشده برای ۲۰ کشور دارای بیشترین جمعیت جهان بر اساس سهم جمعیت آنان از جمعیت جهان و تولید ناخالص داخلی سرانه آنان است. با در نظر گرفتن تولید ناخالص داخلی سرانه تعداد مدالهای پیشبینیشده برای ۱۵ کشور از ۲۰ کشور مورد نظر به تعداد مدالهای واقعا کسب شده نزدیکتر میشود، به استثنای ایالات متحده، روسیه، ترکیه، ایران و تایلند. در این حالت، متوسط تعداد مدالهای پیشبینی شده از ۱۵/۳۲ به ۶۵/۱۷ کاهش مییابد. همچنانکه مشخص است ثروت یک کشور نیز نمیتواند همراه با جمعیت، پاسخ خیلی مناسبی برای توضیح تعداد مدالهای کسب شده در المپیک توسط یک کشور باشد، اما قدرت توضیح دهندگی مدل نسبت به حالت اول بیشتر شده است.
علاوهبر جمعیت و تولید ناخالص سرانه، به منظور ساخت یک الگوی صحیح، لازم است متغیرهای دیگری نیز در مدل مورد نظر مورد بررسی قرار گیرند. باید توضیح داد که منابع و امکانات اقتصادی چرا و چگونه میتوانند موجب ایجاد تفاوت در تعداد مدالهای کسب شده در سطح المپیک شوند.
برای سیاستگذاران سوال مهم این است که: منابع و امکانات اقتصادی موجود و در دسترس سیاستگذاران باید چگونه و به بهترین نحو ممکن مورد استفاده قرار گیرند. برای کمک به بهتر شدن مدل و همچنین جهت دستیابی به این هدف، چهار متغیر کلیدی کلان دیگر نیز بررسی شده که هر چهار متغیر بهطور بالقوه و با تسهیل شرایط موثر بر مشارکت فعالانه ورزشکاران در المپیک، میتوانند موفقیت ورزشکاران یک کشور در المپیک را تحت تاثیر قرار دهند؛میزان سلامت، سطح آموزش، اطلاعات عمومی و ارتباطات (Connectedness) فیزیکی.
▪ فرضیه میزان سلامت: احتمالا یک ورزشکار جوان، امید کمتری برای کسب موفقیت در المپیک خواهد داشت اگر نتواند سلامتی خود را حفظ کند. توانایی کشورهای مختلف در حفظ سلامتی شهروندان و بهخصوص ورزشکاران خود، متفاوت است. بعضی از تغییرات سطح سلامت به عوامل جغرافیایی و شرایط آب و هوایی کشورها بستگی دارد، اما تصمیمات و سیاستهای عمومی، نقش مهمی در سلامت عمومی ایفا میکنند. به منظور انجام این تحلیل و ورود متغیر سلامت در مدل مورد نظر، شاخص امید به زندگی در بدو تولد به عنوان شاخص سطح سلامت عمومی جمعیت یک کشور مورد استفاده قرار گرفته است. امید به زندگی نسبت به سایر شاخصهای سلامت (برای مثال، نرخ مرگ و میر کودکان) دارای مزیت است، چراکه به احتمال بیشتر، شاخص امید به زندگی بلایای خانمانسوزی مانند ایدز / اچآیوی را نیز در خود جای داده است، بهویژه در بعضی کشورهای خاص و تاثیر آن بر بعضی گروههای مسنتر جامعه نیز مشهودتر است.
▪ فرضیه آموزش: آموزش و میزان تحصیلات، به احتمال قوی، المپیکی شدن یک ورزشکار را به دو طریق تحت تاثیر قرار میدهد. اول، ممکن است که سواد خواندن و نوشتن، تسلط بر ریاضیات و قرار گرفتن در معرض ایدهها و عقاید، از طریق فرآیند آموزش، سبب بلندپروازی ورزشکاران جوان برای المپیک شود. از سوی دیگر، ممکن است ورزشکاری که در مدارس (دانشگاه) افتخار کسب کرده، بیشتر مورد توجه مربیان یا مدرسین قرار گیرد که همین افراد، بعدا هم میتواند باعث توسعه و پیشرفت او شوند. نرخ سواد آموزی ابتدایی به منظور بررسی این فرضیه مورد استفاده قرار گرفته است.
▪ فرضیه اطلاعات عمومی: به طور منطقی انتظار میرود اطلاعات عمومی موجبات در سر پروراندن رویای موفقیت در المپیک را، در ورزشکاران جوان ایجاد کند. شاید یک فرد با استعداد تنها پس از دیدن المپیک از تلویزیون، شنیدن اخبار مربوط به آن از رادیو یا خواندن روزنامههای مربوط به وقایع المپیک، رویای تبدیل شدن به یک قهرمان المپیک را در خود تقویت کند. در این تحقیق از آمار و اطلاعات مربوط به گیرندگان رادیویی به ازای هر ۱۰۰۰ ساکن به عنوان شاخص اطلاعات عمومی استفاده شده است.
▪ فرضیه ارتباطات فیزیکی: تصور اینکه ورزشکاران المپیکی بالقوهای در جوامع دوردست یا ایزوله متولد میشوند، تاحدی دشوار است. برای مثال ممکن است هرگز استعداد بعضی از ورزشکاران کشف نشود و رویاهایشان برای موفقیت در المپیک تنها در همان محیط اطرافشان از دست برود. میزان برخورداری شهروندان یک کشور از برابری در کشف استعدادهایشان، میتواند موجب کشف و توسعه انبوهی از استعدادهای ورزشی شود. این برخورداری مردم یک کشور از برابری در کشف استعدادها را با دو روش مختلف اندازه گیری کردهاند:درصد جمعیت شهری (شهرنشین) و کیلومترِ جاده ها بهازای هر ۱۰۰۰ هکتار زمین. جدول شماره ۲ مدلهای برآورد شده و نتایج اقتصادی هر یک را با ضریب اهمیت هر متغیر نشان میدهد.
نتایج این بررسی در جدول شماره ۲ ارائه شده است. سه رگرسیون حداقل مربعات معمولی برآورد شده است. دو مدل اول، تمامی چهار المپیک از ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۴ را در بر میگیرند. دو مدل اول این ایده را تایید میکنند که کشورهای دارای جمعیت بیشتر و ثروتمندتر، در المپیک مدالهای بیشتر کسب خواهند کرد. مدل اول، تنها به متغیر جمعیت توجه میکند. این متغیر، قدرت توضیح دهندگی زیادی دارد، اما تنها بخش کوچکی از تغییرات در مدالهای کسب شده را توضیح میدهد (به ضریب تعیین توجه کنید). مدل دوم بهطور همزمان تولید ناخالص داخلی و اندازه جمعیت را مورد بررسی قرار میدهد. گرچه این بار، قدرت توضیح دهندگی مدل افزایش مییابد، اما باز هم درصد کوچکی از تغییرات در تعداد مدالها توضیح داده میشود.
تشریح این نتایج نشان میدهد که به ازای یک درصد افزایش در اندازه جمعیت یک کشور، ۳۴/۰درصد احتمال دریافت مدال در المپیک افزایش مییابد.
از سوی دیگر، افزایش ۱۰۰۰دلاری تولید ناخالص سرانه یک کشور ۰۶/۰درصد مدالهای در دسترس یک کشور را افزایش میدهد.
اما مدل سوم متغیرهای بیشتری را مورد بررسی قرار میدهد و بر همین اساس، این مدل قدرت توضیح دهندگی بیشتر در قیاس با مدل اول و دوم دارد. در این حالت جمعیت همچنان بر تعداد مدالها تاثیرگذار است، اما اثر تولید ناخالص سرانه دیگر معنادار نیست. در عوض، اطلاعات عمومی (رادیو) ودرصد شهرنشینی، همراه با یک متغیر دائمی برای کشور میزبان، دارای اثرات معنادار و جالب توجهی هستند.
در حالی که جمعیت هنوز هم به عنوان یک متغیر پیشبینی کننده مهم در پیشبینی موفقیت در المپیک تلقی میشود، اما نمیتوانیم به طور جدی این فرضیه را رد کنیم که تولید ناخالص سرانه بر تعداد مدالهای کسب شده در المپیک تاثیر دارد. در مقابل، مالکیت بر رادیو به شدت با موفقیت ورزشکاران هر کشور در المپیک ارتباط دارد. افزایش تعداد دریافتکنندگان امواج رادیویی به ۱۰ به زای هر ۱۰۰۰ نفر، ۲۰/۰درصد سهم مدالهای را افزایش میدهد. اثرات قویتر در یک مدل متفاوت ظاهر میشوند که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
جدول ۳ قدرت پیشبینیکننده بهتر مدل سوم را نشان میدهد. دادههای المپیک ۱۹۹۶ در این مدل به کار رفته است. دو ستون اول این جدول مشابه جدول شماره یک است. اما ستون سوم پیشبینی تعداد مدالها را بر اساس کل مدل رگرسیون نشان میدهد. پیشبینیها به شکل فزایندهای بهتر شدهاند، زمانی که علاوه بر جمعیت و تولید ناخالص سرانه، متغیرهای دیگری مانند مالکیت رادیو،درصد شهری در این تحلیل مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این حالت، میانگین تفاضلی میان مدالهای پیشبینی شده و واقعی ۶۵/۱۲واحد کاهش مییابد. حالا امید به زندگی، تحصیلات مدرسهای، مالکیت رادیو، زیرساختهایی که میتوانند همراه با هم تولید ناخالص سرانه را افزایش دهند، ارتباط آشکاری با نتایج بهدست آمده دارند. البته، آزمونهای انجام شده نشان میدهد که مشکل همخطی در اینجا مشکل نگرانکنندهای نیست.
اما نتایج آماری را میتوان با بررسی موردی برخی کشورها نیز تشریح نمود. برای مثال، جامائیکا کشوری است که موفقیتی غیر منتظره در المپیک داشته است. جمعیت این کشور کوچک بین ۴/۲ تا ۶/۲ میلیون نفر است. براساس معیار تولید ناخالص داخلی سرانه این کشور در پایینتر از میزان متوسط جهانی قرار دارد. در المپیک ۱۹۹۲، تولید ناخالص داخلی سرانه جامائیکا برابر با ۳۸۹۵ دلار بوده که از متوسط جهانی یعنی ۴۷۴۳ پایینتر بوده است. با تاکید بر دو متغیر جمعیت و تولید ناخالص داخلی، تمامی مدلهای فوق پیشبینی میکنند که جامائیکا حتی یک مدال هم کسب نخواهد کرد. اما عملکرد این کشور در، چهار المپیک گذشته خیره کننده بوده و به ترتیب چهار، شش، هفت و پنج مدال کسب کرده است. ممکن است یکی از دلایل این موفقیت سطح بالای تعداد رادیوها در المپیک باشد. جامائیکا در سال ۱۹۹۲ به ازای هر هزار شهروند، ۴۳۰ رادیو داشته است در حالیکه متوسط جهانی برابر با ۲۵۸ بوده و در همین حال، این نسبت برای جامائیکا با یونان و مالزی برابر بوده و این هر دو کشور از نظر تولید ناخالص داخلی ثروتمندتر از جامائیکا بودهاند.
پرتغال مورد دیگری است. پرتغال تقریبا پرجمعیت و نسبتا ثروتمند و دارای مالکیت رادیویی بالاتر از سطح جهانی است. در سال ۱۹۹۲ با داشتن ۱۰میلیون نفر جمعیت، تولید ناخالص داخلی سرانه این کشور ۱۴۷۶۱دلار بود. اما حتی یک مدال هم در المپیک کسب نکرد. بر اساس جمعیت و تولید ناخالص داخلی سرانه پرتغال، مدلهای ما پیشبینی میکنند که پرتغال باید ۹ مدال در المپیک ۱۹۹۲ کسب کند. اما در سال ۱۹۹۲ متوسط رادیو در پرتغال به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۲۲۹ بود که خیلی کمتر از کشور فقیرتری مانند جامائیکا بود. در ۱۹۹۶، نرخ رادیو در پرتغال به ۳۰۳ افزایش پیدا کرد و در این سال متوسط جهانی ۲۹۵ بود. در این سال پرتغال تنها ۲ مدال در المپیک برد که بر اساس پیشبینی ما باید ۱۰ مدال میبرد. در دو المپیک بعدی هم اوضاع بر همین منوال بود: در المپیک ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ پیشبینی میشد که پرتغال به ترتیب ۱۳ و ۱۲ مدال ببرد.
گرچه نمیتوان ادعا کرد که افزایش رادیوها در پرتغال عامل اصلی بهتر شدن عملکرد ورزشکاران پرتغال یا هر کشور دیگری در المپیک بوده است و باشد. اما به هر حال رسانهها نقش مهمی ایفا میکنند. علاوه بر جمعیت و ثروت، این مطالعه نشان میدهد که اطلاعات عمومی هم اثر معناداری در رفتار المپیکی کشورها دارد. اطلاعات عمومی بیشتر، تعداد بیشتری از مردم کشور را از وجود بازیهای المپیک باخبر میکند، که المپیک چیست، چگونه یک فرد میتواند برای بازیهای المپیک آماده شود و باید چگونه برای حضور در تیم ملی رقابت کند. کودکان و جوانانی که در رادیو و تلویزیون در مورد اخبار المپیک و قهرمانان آن میشنوند انگیزه بیشتری برای حضور و موفقیت در المپیک پیدا میکنند.
همانطور که از جدول ۲ مشخص است متغیرهای کلان میان کشوری تنها ۶۰درصد از تغییرات تعداد مدالهای کسب شده در المپیک را توضیح میدهد. بنابراین در این میان باید به تحلیل برخی متغیرهای خرد ساختاری شکل دهنده ورزشکاران پرداخت که بدون شک آنها نیز از وضعیت کلان و سیاستگذاریهای یک کشور تاثیر میپذیرند. برای مثال، ورزشکاری که در یک منطقه روستایی زندگی میکند در صورت داشتن پدر و مادری تحصیل کرده و دسترسی به اخبار المپیک، انگیزه بیشتری برای تلاش و حضور در المپیک و قهرمانی خواهد داشت. حضور پدر و مادر و فرهنگی که رویای بلندپروازانه قهرمانی المپیک را در سر فرد بپروراند برای قهرمانی در المپیک بسیار مهم خواهد بود. توسعه انسانی مورد نظر اقتصاددان برجسته، آمارتیاسن و برخورداری تمامی استعدادهای ورزشی یک کشور از آزادیهای لازم برای توسعه ورزشی بسیار مهم است. مدیریت منابع اقتصادی و منابع انسانی هم همینطور.
محمدرضا فرهادپور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست