جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انسان چه می خواهد


انسان چه می خواهد

مسئله نیازهای انسان و طبقه بندی و تأمل راجع به آن یکی از مباحث جالب و با اهمیتی است که تاکنون مورد توجه اندیشمندان مختلفی, اعم از روانشناس یا فیلسوف و قرار گرفته است

مسئله نیازهای انسان و طبقه‌بندی و تأمل راجع به آن یکی از مباحث جالب و با اهمیتی است که تاکنون مورد توجه اندیشمندان مختلفی، اعم از روانشناس یا فیلسوف و... قرار گرفته است. در این مقاله پنج نظریه در خصوص نیازهای انسان را به اجمال بیان می‌کنیم که سه نظریه متعلق به غربی‌ها و دو نظریه متعلق به متفکران اسلامی است.

یکی از مهم‌ترین نظریه‌ها در خصوص نیازهای آدمی متعلق به هنری الکتزاندر ماری، روانشناس امریکایی متولد ۱۸۹۳ است وی برای انسان ۲۰ نیاز بر می‌شمرد که عبارتنداز:

۱) نیاز به رضایت و تحمل مصائب

۲) نیاز به پیروزی

۳) نیاز به دوست داشته شدن

۴) نیاز به پرخاش

۵) نیاز به خود مختاری

۶) نیاز به جبران شکست

۷) نیاز به حفظ حیثیت

۸) نیاز به احترام و بزرگداشت

۹) نیاز به تسلط داشتن

۱۰) نیاز به خودنمایی

۱۱) نیاز به دوراندیشی

۱۲) نیاز به پرهیز از شکست

۱۳) نیاز به ناتوان نوازی

۱۴) نیاز به نظم و ترتیب

۱۵) نیاز به بازی

۱۶) نیاز به دور افکندن

۱۷) نیاز به لذت حسی

۱۸) نیاز به لذت جنسی

۱۹) نیاز به پشتیبانی شدن

۲۰) نیاز به درک حقایق.

یکی دیگر از نظریه های مهم در خصوص نیازهای انسان متعلق به اریک فروم، روانشناس برجسته و محبوب آلمانی متولد ۱۹۰۰ است. او مهم‌ترین فرق انسان با حیوان را در نیازهای اختصاصی آدمی می‌داند و برای انسان پنج نیاز برمی‌شمرد: ۱- نیاز به تعالی ۲- نیاز به پیوند و بستگی ۳- نیاز به همانندی ۴- نیاز به رجوع به اصل ۵- نیاز به وسایل ادراک جهان پیرامون.

بعد از ذکر اجمالی این دو نظریه به سراغ معروف‌ترین نظریه‌ها در خصوص نیازهای آدمی که نظریه مزلو (۱۹۰۸-۱۹۷۰) روانشناس امریکایی است، می‌رویم و کمی با تفصیل در مورد آن سخن می‌گوییم، زیرا این نظریه در مورد نیازهای انسانی نظریه ای بنیانی محسوب می‌شود. این نظریه مبتنی بر پنج فرض عمده درباره ماهیت انسان است:

۱) اصل منسجم بودن وجود انسان- هر انسان یک کل منسجم و نظام یافته است.

۲) اصل موقتی بودن ارضای نیاز- ارضای نیازهای انسان جنبه موقتی دارد؛ یعنی هرگز یک نیاز انسان به طور دائمی ارضا نمی‌شود.

۳) اصل تنوع نیازهای آگاهانه انسان- نیازهای آگاهانه انسان‌ها متنوع تر از نیازهای نهانی آنان است.

۴) اصل کاهش شدت نیاز ارضا شده- هرگاه یک نیاز تا حدودی ارضا شود، تا مدتی محرک رفتاری وی نخواهد بود؛ یعنی پس از ارضای هر نیاز، انسان موقتاً سعی می‌کند تا سایر نیازهای ارضا نشده خود را برطرف سازد.

۵) اصل توالی- نیازهای انسانی به ترتیب بر مبنای یک سلسله مراتب نسبتاً قابل پیش‌بینی، مطرح می‌شوند و از نیازهای ابتدایی و سطح پائین تا نیازهای سطح عالی امتداد می‌یابند؛ به این ترتیب هر سطح از نیازهای انسان فقط هنگامی فعال می‌شود که نیاز سطح پائین‌تر از آن ارضا شده باشد.

البته دو اصل کمبود و توالی فقط در مورد نیازهای سطح پائین صدق می‌کند؛ یعنی با ارضای نیازهای سطح بالا، تمایل به ارضای بیشتر آنها شدت می‌یابد.

به نظر مزلو، نیاز بر کمبود جسمانی یا روانی دلالت دارد که فرد را مجبور می‌کند که برای رفع آن تلاش کند. آشنایی با این مفهوم برای مدیران اهمیت دارد؛ زیرا نیاز موجب ایجاد تنش در فرد می‌شود و ممکن است بر نگرش و رفتار کاری وی اثر بگذارد. نظریه مزلو، ضمن هماهنگی با مکتب روابط انسانی، متضمن این نکته است که در صورت کمک مدیران به ارضای نیازهای مهم کارکنان در محیط کار، بهره‌وری افراد افزایش می‌یابد. البته دانشمندان معاصر چنین تشخیص داده‌اند که رفتار انسانها خیلی پیچیده تر از آن است که صرفاً برحسب یک عامل قابل پیش بینی باشد؛ با این حال، اندیشه ها و نظریه‌های مزلو، تأثیر انکارناپذیری بر دانش مدیریت و کاربرد آن در دوران معاصر داشته است.

نظریه سلسله مراتب نیازها که توسط آبراهام مزلو ارائه شده است یکی از معتبرترین نظریه های ارائه شده در مورد نیازهای انسانی است. طبق این نظریه، نیازهای اساسی انسان عبارتند از:

- نیازهای جسمانی اولیه (نیاز به غذا، پوشاک، مسکن و ...)

- نیازهای ایمنی (نیاز به ثبات و رهایی از ترس و نگرانی)

- نیاز به احترام (حرمت و مقام و موقعیت)

- نیاز به خودشکوفایی.

مزلو علاوه بر موارد فوق دو نیاز و تمایل دیگر در انسان را شناسایی و مطرح کرده است:

- نیاز به دانستن و فهمیدن (شناخت و درک پدیده‌ها)

- نیازهای زیبایی شناختی (نیاز به زیبایی و نظم).

اگر نیازهای فیزیولوژیک و جسمانی به طور نسبتاً خوبی ارضا شوند، مجموعه جدیدی از نیازها پدید می‌آیند که به طور کلی در زمره نیازهای ایمنی طبقه بندی می‌شوند. به همین ترتیب با ارضای نسبی هر سطح از نیازهای مذکور، نیازهای سطح دیگر مطرح می‌شوند؛ یعنی پس از ارضای نیازهای جسمانی و ایمنی، نیاز به عشق و محبت و تعلق پدیدار می‌شود و پس از ارضای این نیازها، نیاز به عزت نفس و احترام مطرح می‌شود. حتی اگر همه این نیازها ارضا شوند، باز هم اغلب می‌توان انتظار داشت که نارضایتی و بی قراری تازه ای به وجود آید، مگر آنکه فرد به انجام کاری مشغول باشد که آن کار برای شخص او مناسب است؛ برای مثال، اگر ذوق شعری دارد باید اشعار خوب بسراید و استعدادهای خود را شکوفا سازد. این نیاز به خود شکوفایی است که به «تمایل فرد به شکوفا کردن آنچه به صورت بالقوه در خویشتن دارد» و «تمایل وی به تکوین تدریجی و شدن هرآنچه شایسته شدنش را دارد»، اشاره می‌کند. در این سطح، بیشترین میزان تفاوت فردی، در میان افراد مشاهده می‌شود.

مزلو همچنین بر این باور است که ما باید در مقابل گرایش ساده لوحانه به جداسازی نیازهای شناختی و نیازهای کنشی مقاومت کنیم. در واقع به نظر مزلو، تمایل انسان به دانستن و فهمیدن نیز تمایلی کنشی به شمار می‌رود و در زمره نیازهای شخصیتی انگیزاننده قرار می‌گیرد. درباره نیازهای زیبایی شناختی در مقایسه با نیازهای دیگر، اطلاع کمتری در دست داریم. برخی از افراد با دیدن زشتی‌ها بیمار می‌شوند و با قرار گرفتن در محیطی زیبا بهبود می‌یابند و اشتیاق نشان می‌دهند؛ به طوری که اشتیاق آنها را فقط زیبایی ارضا می‌کند. طبق برخی شواهد این حالت از دوران غارنشینی تاکنون ادامه داشته است. تداخل پیچیده این نیازها با نیازهای کنشی و شناختی، تفکیک کردن دقیق آنها از یکدیگر را ناممکن می‌سازد. یکی دیگر از ضعف‌های نظریه مزلو بی‌توجهی به جایگاه خاص نیازهای جنسی در انسان و تأثیر آن در نوع جهتگیری‌های آدمی در زندگی فردی و اجتماعی و فکری اوست.

نظریه دیگری که در خصوص نیازهای انسان وجود دارد نظریه ایرانی است که تا حدودی صبغه فلسفی نیز دارد. در این نظریه انسان ها سه مرحله نیاز دارند: الف) نیاز به زیستن: که شامل حداقل لوازمی می‌شود که انسان برای زنده ماندن بدان محتاج است و در واقع نیازهای طبقه اول و دوم هرم نیازهای آبراهام مزلو در این مرحله قرار می‌گیرد،

ب) نیاز به هستن: که خود شامل سه بخش است که عبارتند از:

۱- نیازهای زیستی ولی با این تفاوت با مرحله قبل که از سطح نیازهای ابتدایی لازم برای زنده ماندن، فراتر آمده و زیادخواهانه‌تر و جاه‌طلبانه‌تر، اعم از کیفی و کمی، شده است

۲- نیازهای طبقه سه و چهار و پنجم و ششم هرم مزلو که شامل نیاز به احترام، نیاز به خود شکوفایی، نیاز به دانستن و فهمیدن و نیازهای زیبایی شناختی می‌شود

۳- نیازهای جنسی: متأسفانه همان‌طور که بیان شد مزلو در هرم نیازهای خود جایگاهی مستقل و درخور برای نیازهای جنسی در نظر نگرفته است؛ در حالی‌که نیازهای جنسی یکی از مهمترین نیازهای آدمی است که اگر درست و دقیق تأمین نشود می‌تواند بقیه نیازها را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. نیازهای جنسی را باید مهمترین نیاز مرحله دوم، یعنی مرحله نیاز به هستن، تلقی کرد.

ج) نیاز به «چیستن»: که این نیاز از سنخ نیازهای قبلی نیست بلکه نوع رویکرد انسان ها در راستای تأمین نیاز به هستن‌را شامل می شود در واقع در این مرحله انسان‌ها در جهتگیری خود برای تأمین نیاز به هستن که شامل نیازهای زیستی فراتر از مرحله اول و نیز نیازهای طبقه سوم و چهارم و پنجم مزلو و مهمتر از همه نیازهای جنسی هستند، می‌کوشند به گونه‌ای این نیازها را برآورد که او را در برابر دیگران متشخص سازد؛ به عبارت دیگر این نیاز را می توان نیاز به تشخص نامید.

دیگر نظریه‌ای که درباب نیازهای انسان وجود دارد متعلق به استاد شهید مرتضی مطهری است. ایشان در کتاب‌های مختلفی از جمله مجموعه جهان بینی اسلامی، تعلیم و تربیت، فطرت، تکامل اجتماعی انسان و... به مسئله نیازهای انسان پرداخته و معتقد است که اگر نیازهای انسان به‌خوبی و درستی شناخته و ارضا شوند سلامت و تعالی انسان به وجود می‌آید. استاد مطهری می‌گوید: «نیازها بر دو گونه است: نیازهای اولی و نیازهای ثانوی. نیازمندی‌های اولی از عمق ساختمان جسمی و روحی بشر و از طبیعت زندگی اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. تا انسان، انسان است و تا زندگی وی زندگی اجتماعی است، آن نوع نیازمندی‌ها هست. این نیازمندی‌ها یا جسمی است یا روحی و یا اجتماعی. نیازمندی‌های جسمی از قبیل نیازمندی به خوراک، پوشاک، مسکن، همسر و غیره، نیازمندی‌های روحی از قبیل علم، زیبایی، نیکی، پرستش، احترام و تربیت، نیازمندی‌های اجتماعی از قبیل معاشرت، مبادله، تعاون، عدالت، آزادی و مساوات». ایشان سپس در مقام تبیین نیازهای ثانوی می‌نویسد: «نیازمندی به انواع آلات و وسایل زندگی که در عصر و زمانی با عصر و زمان دیگر فرق می‌کند، از این نوع است». اگر چه تبیین استاد در خصوص نیازمندی‌های ثانویه کمی مبهم است اما با توجه به مبانی فکری ایشان می‌توان چنین دانست که ایشان نیازهای اولیه که به سه بخش جسمی و روحی و اجتماعی تقسیم کردند در ذات خود و در وجود خود نیازهایی ثابت می‌دانند که فارغ از هر زمان و مکانی وجود دارد ولی نوع ارضای این نیازها و چگونگی برآورده شدن آنها توسط آدمی بسته به شرایط هر زمان دارد که از نظر مطهری می‌شود نیازهای ثانویه. در واقع بهتر بگوییم ایشان نیازهای آدمی را سه دسته می‌داند جسمی، روحی و اجتماعی ولی نوع ارضای آنها را دارای دو مرحله می‌داند.