دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

گرامیداشت منی فاربر, ۱۹۱۷ تا ۲۰۰۸


گرامیداشت منی فاربر, ۱۹۱۷ تا ۲۰۰۸

منی فاربر, منتقد فیلم, که در آگوست ۲۰۰۸ در سن ۹۱ سالگی درگذشت, صدایی بی همتا در حیطه نقد فیلم امریکایی بود ستیزه جو و مجادله گری پرشور, که دو مقاله بسیار مشهورش, «فیلم های زیرزمینی» ۱۹۵۷ و «هنر موریانه در برابر هنر فیل سفید» ۱۹۶۲ , به سرنگونی فرهنگ فیلم عامیانه میانه قرن, کمک شایانی کرد و مسیری را برای عرصه بسیار متنوع فیلم, به نوعی هم آغوشی ژانرهای عوامانه و آوانگارد, هموار کرد

منی فاربر، منتقد فیلم، که در آگوست ۲۰۰۸ در سن ۹۱ سالگی درگذشت، صدایی بی‌همتا در حیطه نقد فیلم امریکایی بود. ستیزه‌جو و مجادله‌گری پرشور، که دو مقاله بسیار مشهورش، «فیلم‌های زیرزمینی» (۱۹۵۷) و «هنر موریانه در برابر هنر فیل سفید» (۱۹۶۲)، به سرنگونی فرهنگ فیلم عامیانه میانه قرن، کمک شایانی کرد و مسیری را برای عرصه بسیار متنوع فیلم، به نوعی هم‌آغوشی ژانرهای عوامانه و آوانگارد، هموار کرد. گرچه، او نقد نوشتن را به عنوان یک گرایش کنار گذاشت، [با این وجود] به گسترش و ماندگاری آن کمک شایانی کرد. فاربر برای بسیاری از نویسندگان سینمایی نظیر جی. هبرمن و جاناتان رزنبام یک چهره «کالت» شد؛ کسانی که تجربه‌های متنوع او را، آن سوی تمرین‌های سینمایی متفاوت، نزدیکی با هنرها و فرهنگ‌های متعالی و پست، عزیمت او از استعاره و لفاظی بیهوده، بیزاری از عقاید معیار و قوانین تعیین شده و دفاع از فیلمسازان حاشیه‌یی و ناشناخته در مقابل پاسبانان فرهنگی را، تقلید و ستایش می‌کردند.

«فیلم‌های زیرزمینی»، منتشر شده در مجله «کامنتری»، خوانشی موشکافانه در آن زمان است، با تکانه‌هایی که امروزه به سختی می‌توان متصور شد؛ به چالش کشیدن ارزشیابی‌های انتقادی آن دوره، با ستایش کارگردان‌های نادیده گرفته شده‌یی نظیر هاوارد هاکز، آنتونی مان، رائول والش و ویلیام ولمن. او نوشت: «به‌نظر می‌رسد امریکایی‌ها استعداد ویژه‌یی برای به فراموشی سپردن سختکوش‌ترین و معتبرترین استعدادهای بومی خود در دل تاریخ دارند.» شما می‌توانید یک دیکشنری یا حداقل یک فرهنگ (‌واژه‌های هم‌معنی و متضاد) از درون اسم‌ها و صفت‌های مورد علاقه فاربر در این یا دیگر نوشته‌هایش تهیه کنید: بی‌تکلف، سازش‌ناپذیر، مقاوم، سرسخت، کوشا، سرشار از زندگی، ضعیف، زیرک، آدمکش و چیزهای دیگر. نکته این است: سرسختی مردانه برای فاربر یک اصطلاح معتبر امریکایی بود.

از نقطه‌نظر فاربر، مقاله «زیرزمینی» اشاره به معنای ضمنی چیزی متفاوت از معنای دوره‌یی می‌کند که چند سال بعد با اشاره به فیلمسازان مستقل غیرهالیوودی و آوانگارد به آن رسید (برای مثال در معرفی گزیده جلد نازک ۱۹۶۷ شلدن رنن در «دیباچه سینمای زیرزمینی امریکا»). با تمایلی فروتنانه، [در‌مقابل] انعطاف‌ناپذیری فیلمسازان هالیوودی برای کارکردن خارج از دید، همان طور که بودند، پنهان شدن در «گوشه یکنواخت، یکدست و بی‌طرف مجموعه سینما» می‌بایست کاری را به سرانجام می‌رساند، جایی ‌که از ورای ماسک بی‌تفاوتی می‌توانستند شگفتی‌های هیجان‌انگیز خود را به دست بیاورند و همچنین، [این مقاله] نوستالژی فاربر نسبت به سینماهای ارزان‌قیمت دوران پیش از جنگ است، «تئاترهای شلوغ و گرفته... جایی نزدیک ترمینال‌های اتوبوس در شهرهای بزرگ»، فضاهای نمایش رایگان برای کارگرهای دهه ۱۹۳۰ دوست‌داشتنی او.

این دوره‌ها به طور مبسوط در «هنر موریانه در برابر هنر فیل سفید» شرح داده شده، که بعدها در نوشته‌های منتقدان دیگری نظیر مانولا دارگیس، در شماره استثنایی «فیلم کالچر» که شامل مقاله «نکته‌هایی درباره نظریه مولف» اندرو سریس و ریویوی «به پیانیست شلیک کنید» پالین کیل هم می‌شد، مورد اشاره قرار گرفت. مفهوم «زیرزمینی» در اینجا از طریق مجموعه‌یی متفاوت از استعاره‌ها، نه یک «هنر موریانه‌یی» ساده، بلکه «هنر خزه - قارچ - کرم موریانه‌یی»، به انجام می‌رسد، به‌این‌گونه که دارای «هیچ جاه‌طلبی‌ای نسبت به فرهنگ طلایی نیست، جز آنهایی که نوعی از کوشش پنهانکارانه-اسراف‌کارانه‌یی برخوردارند که [جایشان] در هر جا یا برای هر چیزی نیست. »

مثل موریانه یا کرم، چنین هنری از کارش ارتزاق می‌کند، «بدون هیچ نکته یا هدفی»، کارش را متواضعانه انجام می‌دهد، در لحظه کار می‌کند، بدون هیچ‌گونه بزرگ‌نمایی به اتمام می‌رساند و این کار همین‌طور ادامه می‌یابد. برخلاف این، هنر متورم شده، خودبزرگ‌بین، احساساتی، مملو از الهام، سختکوش و شاهکاری بیش از حد آشنا قرار داشت، «یادآور نمده‌های تنباکو و اسب‌های چوبی کوچک حدود یک دهه پیش در حراجی فیل سفید»، که در نگاه فاربر، آمده‌اند تا سینمای بعد از جنگ امریکا را، همچون بسیاری از سینمای هنری اروپایی تحسین شده در دهه ۱۹۵۰ و حدود ۱۹۶۰، زیر سلطه خود درآورند.

گرچه، فاربر نزدیک به سه دهه، از میانه دهه ۴۰ تا میانه دهه ۷۰، درباره فیلم‌ها در نشریات گوناگونی نوشت، [با این وجود] حرفه اصلی او، نقاشی در نظر گرفته می‌شود. نقد فیلم فاربر، تا حدود زیادی پس از ۱۹۷۰، هنگامی‌که به هیات علمی هنرهای تجسمی دانشگاه کالیفرنیای سن‌دیگو پیوست، به پایان رسید؛ جایی‌که شروع به تدریس درس مشهورش به نام «نگاهی عمیق به فیلم‌ها» کرد. در ۱۹۷۱، تنها کتاب فیلم او، «فضای منفی: منی فاربر درباره فیلم‌ها»، منتخبی از نقدهایش، در زمانی که انت میکلسن ویراستاری را بر عهده داشت، انتشار یافت. کتاب، در جلدی نازک، سراسیمه منتشر شده بود. اما در نسخه جدید «فضای منفی» در ۱۹۹۸، چندین مقاله دیگر که در طول دهه ۷۰ با پاتریشیا پترسن نوشته بود، اضافه شد. یک نسخه کامل از نوشته‌های سینمایی او، همان‌گونه که گفته شده، هم‌اکنون در حال آماده شدن است.

رابرت اسکلار

مترجمان: علی سینا آزری و بابک کریمی