سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

از مسجد سرخ تا شاید سقوط مشرف


از مسجد سرخ تا شاید سقوط مشرف

مخرج مشترک فتح الاسلام و حادثه مسجد سرخ, بنیادگرایی سلفی و تفکر و گفتمان جمود و قشری گری است به هر حال حوادث تروریستی, بمب گذاری, ضدیت با شیعه و به چالش کشیدن دولت در پاکستان خود نشانگر تکمیل کمربند تروریسم افراطی از جنوب آسیا تا شمال آفریقاست

زمانی که ارتش پاکستان مسجد سرخ را به دلیل سنگر گرفتن سلفی ها مورد حمله قرار داد، بسیاری از کارشناسان این اقدام ارتش پرویز مشرف را آغاز نبرد نهاد دولت با نهاد مذهب خشونت طلب در پاکستان ارزیابی کردند. به عبارتی پاکستانی که خود سال ها از رژیم تروریست طالبان حمایت می کرد اکنون بایستی خود را برای دفاع در قبال آنچه تفکر سلفی است، آماده سازد.

حادثه مسجد سرخ پاکستان خود نشان دهنده موج نوین تفکر اسلام وهابی است که آبشخور آن گفتمان وهابیت شبه جزیره عربی است. اگرچه کشور پاکستان به دلیل فقر و توسعه نیافتگی زمینه مساعد و خوبی برای جذب افراطی گری است ولی روابط عالمان حنفی مذهب پاکستان با حوزه های علمیه عربستان و نهادهای خیریه در امارات و کویت به این روند افراطی گری کمک کرده است.

شاید بتوان حادثه مسجد سرخ را با حوادث اخیر لبنان یعنی سر برآوردن فتح الاسلام سلفی مقایسه کرد که این دو جریان تبار و دیرینه ای مشترک دارند. به عبارتی مخرج مشترک فتح الاسلام و حادثه مسجد سرخ، بنیادگرایی سلفی و تفکر و گفتمان جمود و قشری گری است. به هر حال حوادث تروریستی، بمب گذاری، ضدیت با شیعه و به چالش کشیدن دولت در پاکستان خود نشانگر تکمیل کمربند تروریسم افراطی از جنوب آسیا تا شمال آفریقاست. به عبارتی زنجیره تروریسم در جهان اسلام روز به روز محکم تر و دامنه دارتر خواهد شد.

● تبار شناسی حادثه مسجد سرخ

از زمانی که اسلام هویت بخش استقلال پاکستان از هند شد، مذهب عنصری مهم در شناخت جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی پاکستان محسوب می شود.

هم قانون اساسی و هم جامعه پاکستان بر پایه شریعت بنا شده اند که این مهم هنوز در جامعه فقیر این کشور تداوم دارد. ولی متاسفانه سیاست خارجی پاکستان به ویژه بعد از خروج شوروی از افغانستان به سمت بلندپروازی سیاسی گام برداشت زیرا طی این دوره در کشور پاکستان تصمیماتی به عنوان راهکارهای سیاست خارجی اتخاذ شده که مبتنی بر واقعیت های سیاسی نبوده است. ضعف دیگر در زمینه سیاست خارجی پاکستان موقتی بودن تصمیمات است به این معنی که تصمیم گیری ها به صورت اتفاقی و بدون مطالعه قبلی صورت می گیرد و طبیعتاً براساس برنامه ر یزی های بلندمدت نیست.

بر این اساس سیاست خارجی پاکستان به دلیل رقابت تسلیحاتی با هند و کاهش بودجه سالیانه، این کشور را به سمت گسترش روابط همه جانبه با ایالات متحده و کشورهای حوزه خلیج فارس سوق داد. این گرایش شدید اسلام آباد باعث گسترش روابط فرهنگی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی شد و در نتیجه آن پاکستان به محل ترانزیت افراطی گری به افغانستان تبدیل شد. اسلام آباد به دلیل موقعیت و نفوذ خود در افغانستان همراه با امریکا و عربستان طالبان را در این کشور روی کار آورد.

گفتمان طالبانیسم اگرچه با حمله امریکا به افغانستان رو به استحاله رفته ولی هم مرز بودن ایالات سرحد پاکستان با محل تولید و پرورش این تفکر یعنی قندهار، اسلام آباد را به مکان امن آنها تبدیل ساخته است. امروزه که طالبان دشمن شماره یک ایالات متحده محسوب می شوند و دولت مشرف دوست نزدیک واشنگتن در جنگ علیه تروریسم قلمداد می شود، بایستی انتظار حوادث بیشتری از نوع مسجد سرخ در کشور پاکستان را داشته باشیم.

اعلام جهاد مولانا فضل الله یکی از روحانیون برجسته پاکستانی پس از کشته شدن عبدالرشید غازی رهبر شورشیان مسجد سرخ این نکته را برای پرویز مشرف برجسته می کند که پایه های حکومت او توسط مخالفان ملی گرا و اسلام گرایان تندرو به لرزه درآمده است. حادثه درگیری مسجد سرخ که در سه ژوئیه آغاز شد تاکنون بیش از ۱۰۰ ارتشی پاکستانی را از پای درآورده که این نقطه مثبتی برای مشرف نخواهد بود.

● روابط پاکستان - امریکا و حادثه مسجد سرخ

یکی از دلایل شورش طلبه ها و روحانیون افراطی و سنگر بستن در مسجد سرخ پاکستان می تواند به چگونگی روابط اسلام آباد- واشنگتن برگردد. این روابط که به عضویت پاکستان در پیمان سنتو برمی گردد، بیشتر زاییده درک و گرایش سیاستمداران این کشور برای ایجاد توازن قوا در برابر هند و شوروی سابق بود. اگرچه این روابط تا دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان همچنان حسنه ماند ولی دولت ضیاءالحق با توجه به خدمات فراوان بسیار در جهت اهداف منطقه ای امریکا با درج گزارش ها و اطلاعاتی پیرامون برنامه هسته ای کشورش در رسانه های امریکایی موجبات تیرگی روابط دوجانبه را فراهم آورد.

تحریم های وارده به کشور پاکستان و آثار و تبعات بر جای مانده بر جامعه این کشور حس امریکایی ستیزی را به طور بی سابقه ای افزایش داد. اگرچه تحریم های مزبور تنها یک سال پس از عقب نشینی اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان برداشته شد لیکن لغو تحریم ها به صورت کامل و قاطع نبود و پس از جنگ سرد و حتی تا شرکت پاکستان در جنگ علیه تروریسم تلاش اسلام آباد برای رفع کلیه تحریم ها ناکام مانده است.

امریکا از قطعنامه های سازمان ملل متحد در جهت محکومیت آزمایش های اتمی از سوی خود و کشور هند و پاکستان حمایت کرده است. ایالات متحده خواستار پیوستن پاکستان به معاهده منع تولید و گسترش تسلیحات اتمی (NPT) است تا متعهد به عدم به کارگیری تسلیحات اتمی و سامانه های پرتاب موشک و عدم انتقال تسلیحات اتمی و تکنولوژی وابسته به دیگر کشورها شود. امریکا همچنان خواهان الحاق پاکستان به قرارداد منع آزمایش همه جانبه CTBT است.

رهبران سیاسی پاکستان به دلیل وابستگی شدید مالی به ایالات متحده خود را متعهد به انجام این شرایط کرده اند و همکاری اسلام آباد برای سرنگونی رژیم طالبان به خوبی قابل فهم و تفسیر است. رژیم پرویز مشرف بقا و امنیت رژیم خود را در پرتو نگه داشتن موازنه قوا در قبال هند توسط سلاح اتمی می داند و حفظ پاکستان اتمی بر طالبان مسلط بر افغانستان اولویت داشت. این سیاست مشرف بعد از یازدهم سپتامبر و محو رژیم طالبان این مجال را به اسلام گرایان افراطی داد تا رژیم مشرف را امریکایی و آلت دست غرب بدانند. به عبارتی علمای سنی پاکستان با اعلام جهاد علیه مشرف همان کاری را کردند که القاعده پس از حضور امریکایی ها در شبه جزیره عربی انجام داد.

حضور گسترده امریکایی ها در پاکستان و روابط مذهبی- قبیله ای ایالت وزیرستان این کشور با طالبان در افغانستان می رود تا بار دیگر القاعده جدیدی را در جنوب آسیا به وجود آورد. البته به جز ائتلاف پرویز مشرف با امریکا در سیاست منطقه ای روند اصلاحات همراه با چکمه ارتشی ها در پاکستان و دیگری رواج فرهنگ به اصطلاح غیراسلامی در مطبوعات و رسانه های پاکستانی به گفته افراطی ها خود از دلایل مهم و اصلی شورش مسجد سرخ پاکستان را شکل می دهد. به هرحال حادثه مسجد سرخ خود جرقه ائتلاف همراه با جهاد تندروها در پاکستان محسوب می شود که می تواند چرخه دولت- ملت سازی در پاکستان را تحت تاثیر قرار دهد.

امریکایی ها و غربی ها به دلیل در اختیار داشتن بمب اتم اسلام آباد از آن می ترسند که تندروها در ارتش و دستگاه های امنیتی نفوذ کرده و خطر عمده ای را متوجه سیاست های آنان در منطقه کنند. ولی این معمای تازه ای را ایجاد خواهد کرد؛ حمایت غربی ها و امریکایی ها از رژیم مشرف باعث تقویت جریان سلفی گری و افراطی گری خواهد شد. مشرف برای بقای خود تا آنجا پیش رفت که حاضر به به رسمیت شناختن اسرائیل شد ولی امریکایی ها شاید به این فکر افتاده باشند که جایگزین احتمالی مشرف را در سیاستمداران اسلام آباد جست وجو کنند.

نبی الله ابراهیمی