دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عاشورا; بالای شهر, پایین شهر


عاشورا; بالای شهر, پایین شهر

پای چشم و هم چشمی ها به نذر و خرج دادن محرم هم باز شد

نام محرم و عزاداری سالار شهیدان که به میان می آید، بوی مطبوع غذاهای نذری هم به همراهش پخش می شود داخل کوچه ها و خیابان ها و محله های بزرگ و کوچک و یکراست می آید و می نشیند داخل مجرای تنفسی مان.پیش از این وقتی نشان روزهای ماتم و عزا برصفحه تقویم روی میز نقش می بست، جریان زندگی هم یکنواختی شاه و گدا بودنش را قورت می داد. دیگر نه فقیر، ناله از کمبودها می کرد و نه غنی سرنای بی نیازی سر می داد. انگار میان همه آنهایی که دیگ و قابلمه ای به میان می گذاشتند، وجه اشتراکی فریاد می کرد، یک عشق مشترک، نوعی سادگی و تواضع بی حد و حصر!"چندسال پیش برای خوب شدن پای پسر کوچکم نذر کردم که ۱۱۰ ظرف غذا در ظهر عاشورا بپزم و پخش کنم بین در و همسایه."" گزخانم" صدایش می کنند.۵۰ سال از زندگیاش می گذرد. گرد سختی ایام بدجور بر بدنش نشسته است.از مال دنیا هیچ چیز ندارد جز خانه بسیار کوچکی، حوالی جاده ساوه."پدر بچه ها که عمرش را داد به شما، من هم بی سرپرست شدم. دیگرشکم بچه هایم را هم به سختی پر می کنم."کمرش درست شبیه کمانی شده که عنقریب است تیری از آن پرتاب شود،اما یک لحظه هم ازدیگ غذا دور نمی شود."نذر است دیگر، مگر می شود ادایش نکرد!"همسایه ها می گویند: " کارگری خانه بالاشهری ها را می کند. هرروز هم که دستمزد می گیرد، یک کمی اش را برای نذرش می گذارد زیر فرش."

● کارت دعوت برای مراسم عزاداری

شور روزهای عزاداری سالار شهیدان با سادگی که صاحبان عزا برای برگزاری مراسم دارند تکمیل می شود. اما انگار با آنچه از شواهد برمی آید، این سال ها در روند سوگواری بسیاری از بانیان، دیگر نشانی از سادگی ها و یکرنگی ها وجود ندارد.

بستن قرارداد با انواع و اقسام بوفه ها، آشپزخانه ها، سفارش چندین مدل غذا با تزئین های عجیب و غریب، فرستادن کارت دعوت برای شرکت در این گونه مراسم و... دیگر هیچ جایی برای زنده ماندن سنت تواضع در این آیین مذهبی به جا نگذاشته است.یکی از کارشناسان مسائل مذهبی در این باره می گوید: داشتن نیتی خالص و پاک شرط اصلی قبولی اعمال مذهبی افراد است، حتی اگر۹۹ درصد از عمل خیری که انجام می دهیم برای رضای خدا و به نیت او باشد و فقط یک درصد آن برای کسب وجهه میان خلق انجام شود،عمل انجام شده هیچ اجری ندارد.سید علی بنی صدربا اشاره به این موضوع که امروزه شکل برخی از مراسم عزاداری از حالت اولیه و اصلی آن خارج شده است، ادامه می دهد: بسیاری ازاین گونه مراسم به ظاهر مذهبی، به دلیل گسترش چشم و هم چشمی ها است. همسایه ای خرج ناهار می دهد و همسایه دیوار به دیوارش از ترس این که مبادا از او جا بماند و حیثیتش لکهدار شود،خرج شام را متحمل می شود.بنی صدر اضافه می کند:اگر این تجملات و چشم و هم چشمی ها با این روند ادامه پیدا کنند،متاسفانه در آینده شاهد گسترش مراسمی به ظاهرمذهبی اما توخالی در میان قشری از افراد جامعه خواهیم.

● صف های طولانی برای کسب وجهه

اگر نگاهی به وضعیت برخی از هیئت های عزاداری در مناطق شمالی شهر بیندازیم،بی درنگ در می یابیم میزبان نمایشی هستیم که کارگردانانش برای کسب وجهه ای بالاتر مدام دست به جیب می برند.یک استاد جامعه شناسی نیز در این رابطه می گوید: امروزه وجهه نذری پختن و خرج دادن در ایام محرم تغییر کرده است.

انگار مردم می خواهند در این مراسم هم از هم پیشی بگیرند. من بارها شاهد این مساله بودهام فردی که تمام طول سال نه دین را می شناخته و نه هیچ یک از فعالیت های مذهبی را بجا می آورده، با شروع محرم به فکر برپا کردن حسینیه و مراسم عزاداری افتاده است. وی ادامه می دهد: از نظر جامعه شناسی، فرهنگ چشم و هم هم چشمی این روزها در تمام عرصه های زندگی نفوذ کرده است.از مراسم ازدواج و خرید وسایل خانه گرفته تا رفتن به سفر حج و برپایی مراسم عزاداری ماه های رمضان و محرم، همه زیر نفوذ آفتی به نام تجمل در آمدهاند.

بسیاری از افراد متمول و شناخته شده در خانه های ویلایی شان غذایی می پزند و ساعت ها مردم را درصف های طولانی پشت درهای بسته نگه می دارند تا به همسایه ها نشان دهند که آدم های دست و پا خیری هستند. این جامعه شناس بر این باور است که این تجملات و چشم و هم چشمی ها می توانند عاملی برای بدبینی نسل جوان نسبت به دین اسلام شود.

او اظهار می کند:ما هرگاه از اسلام نام می بریم، بر صفت سادگی اش تاکید ویژه ای داریم.زمانی که کودکی می بیند پدرش تمام طول سال از یاد خدا غافل است و فقط چند روزی به یاد مذهب و اعتقادات مذهبی می افتد و میلیون ها تومان هم برایش خرج می کند،تعبیرش نسبت به دین تغییر می کند.این امر خود باعث رشد نسلی بی تفاوت در جامعه ما خواهد شد.

● علم برای هیئت; از دو تا ۱۵۰ میلیون تومان

این روزها حال و هوای بازار هم فرق کرده مثل هر سال، جنب و جوششان بوی محرم گرفته است. وسایل هیئت و عزاداری پررنگ تر از باقی لوازم بازاری هستند. مغازه ها سردر و دور تا دور دیوارشان پوشیده از پرچم های مختلف است. بیرون مغازه ها هم انباشته از طبل در سایزهای مختلف است. بزرگترین شان یک متر است. اولین چیزی که به ذهنت می رسد این است که چه کسی قرار است آن را بلند کند و برآن بنوازد! زنجیر ها هم جلوی ورودی مغازه آویزان شده اند.

البته بازار، مثل همیشه است با همان اجناس ماه قبل اما چشمت بیشتر از همه، این قبیل اسباب مرتبط با عزاداری را می بیند. حتی کتری و دیگ و سماورها، انگار فقط برای محرم در ابعاد بزرگ ساخته شده اند. اصلا برای همین است که می گویند قوری و سماور هیئتی بخر. لوازم خانگی ها هم سعی کرده اند اجناس مرتبط به این ماه را عرضه کنند. حتی مغازه ای که تنها وسیله مرتبط اش فانوس است که از ۱۵۰۰ تومان تا ۴۵۰۰ تومان آن ها را برای تهیه چلچراغ می فروشد...

● آلمانی اش بهتر از ایرانی است!

در بازار، کارگاه علم سازی از همه مشخصتر است. آنهم با پرهای رنگی و آن سه تیغه کوچکی که برای نمونه جلوی در کارگاه قد علم کرده و جلوه فروشی می کند. قیمت علم ها با هم کاملا متفاوت است. این را کسانی می گویند که در بازار سید اسماعیل و سه راه سیروس کارگاههای علمسازی دارند. هوا سرد است اما ۵-۶ کارگر مشغول وصل کردن زنگوله ها به تیغه های علم و سرهم کردن آن هستند. همه شان کلاه را تا روی گوشها پایین آوردند و دستکش به دست دارند.

جلوی کارگاه پر است از تکه های متفاوت علم. بدنه ای عریان که با روی هم قرار گرفتن دو آهن بلند به شکل علامت به اضافه در می آید. مهمترین یا بهتر بگوییم مشخصترین قسمت علم، تیغه هایش است. همان تیغه هایی که از جنس فنر آلمانی است. نوع ایرانی اش مرغوب نیست چون حالت فنری اش را زود از دست می دهد!

روی تیغه ها اسم ائمه(ع) و جملات عربی متفاوتی حک شده است. جملاتی که نشانی از ائمه هستند و به تیغه های محرک کمک می کنند تا کمی حالت عریان به اضافه مانند علم پوشانده شود و زیاد توی دید نزند. گوشه در ورودی کارگاه هم، مجسمه های فلزی گوزن، طاووس، شیر، گنجشک و کبوتر روی هم انباشته شده و در صف انتظار برای علم سواری هستند; می دانید که اینها می نشینند روی نوک تیغه.

● از دومیلیون تا ۱۵۰ میلیون تومان

همه مغازه های علم فروشی در جنب و جوش برای ساخت نیستند، بعضی از آنها مغازه هایی هستند که فقط سفارش کار می گیرند و ساخت در جای دیگری انجام می شود. اما همهشان یک چیز را می گویند: "قیمت علم بستگی به نوع سفارش مشتری دارد." علم را با دو میلیون تومان هم می توان جمع کرد. وگرنه قیمت علم تا ۱۵۰ میلیون تومان هم می رسد.

علم های ساده ۱۵ تا ۱۷ تیغه، که کار دست نیست و ساختشان راحت است با ۲ میلیون تومان آماده می شود. با همان مشخصات بالا برای اضافه کردن هر تیغه به علم ۱۷ تیغه، ۱۰۰هزار تومان باید هزینه کنید! به هر حال قیمت ثابتی ندارند و کاملا بسته به نوع سفارش مشتری است. علم ها در نوع ساده و شبکه ای ساخته می شوند. شبکه ای ها که مشبک و توری مانند هستند، دستی ساخته می شوند و گران ترند. مثلا یک علم ۱۷ تیغه شبکه ای ۲۰ میلیون تومان هزینه می برد.

ممکن هم هست یک علم سازی همین علم را ارزان تر یا گران تر تمام کند. این بستگی به اجرت دست استاد علم ساز دارد. چون ساخت این علم حدود ۶ماه تا ۲ سال زمان می برد. همه چیز بستگی به استاد کار دارد. اگر هم علم ساده و غیر سفارشی بخواهی، تیغه های آماده را روی هم سوار می کنند و ارزان تر تمام می شود.

● و اما باقی قضایا...

بعد از ساخت بدنه علم، نوبت به اضافه کردن متعلقاتش است. جلوپوش علم که معمولا اسم ائمه(ع) روی آن نقش بسته، متری ۲۰ هزار تومان است. آن پارچه های نوار مانند هم که زیر علم آویزان است، قیمتش از ۵۰۰ تومان تا ۸۰۰۰تومان است. پارچه ها را که وصل کنی نوبت به پرهای سرخ و سپید و زرد است که روی تیغه ها قرار بگیرند. هر دانه پرهم ۵تا۶ هزار تومان است.

روی هر تیغه سه تا پر نصب می شود. یعنی یک علم ۱۵ تیغه، ۴۵ تا پر می خواهد که دست کم ۲۲۵هزار تومان هزینه می برد. وزن علم از ۳۰۰ کیلو به بالا متغیر است. برای همین فردی که می خواهد علم را بلند کند باید مجهز به کمربندهای خاصی باشد که در اصطلاح به آن "کماج" می گویند. قیمت کماج بسته به جنسی که دارد، متفاوت است. نوع برزنتی آن، که البته امکان پاره شدن و آسیب رساندن به بدن هم هست، حدودا ۱۸ هزار تومان است. اما نوع چرمی و مرغوب آن تا به ۱۸۰ هزار تومان هم می رسد. علم که داشتی و علم دار هیئت شدی، در جلو حرکت می کنی و عده ای طبل و سنج و زنجیر زنان پشت سرت حرکت می کنند. کودکانی که با طبل های ۵هزار تومانی و بزرگتر هایی که قیمت طبلشان به ۲۰۰ هزار تومان هم می رسد. عده زنجیر زن هم بسته به خرید هیئت، زنجیرهای دانه ای ۲۵۰۰ تومان یا کیلویی ۲۰۰۰ تومان را بر شانه های خود می زنند.

سنج زن که آهنگ موزون و پر نهیب می زند، سنجش را به بهای ۸هزار تومان خریده است. نوحه خوان را هم نباید از قلم انداخت. البته هر کدام قیمت های متفاوتی را برای هر ساعت مداحی می گیرند که بسته به محله و شهرت مداح متفاوت است.

● شاید نمادی باشد...

کم کم بازار را ترک می کنیم... علمی آماده تحویل است; جابجایش که می کنند، ۳۷ تیغه علم، فنر مانند جلو و عقب می رود. پرهای سبز و زردش تکان تکان می خورند. زنگوله ها جیرینگ، جیرینگ صدا می دهند. شیرهای روی علم دهانشان باز است. طاووس و گوزن همه روی علم جا خوش کردهاند. شاید هم جایشان چندان خوش نباشند! شاید اینها همه نماد اند، اصلا مگر می شود بدون نشانه چیزی را سالها در پیشانی هیئت های عزاداری حمل کرد؟...شاید بشود.

کم کم از چهارراه سیروس فاصله می گیریم; صدای دسته های عزاداری به گوش می رسد; زمزمه ای در دلمان می پیچد که ای کاش در کنار این همه شور برای ابزار عزاداری کمی هم برای معارف این شب و روز تقلا می کردیم; بازار عقل گرایی و خرد هم ای کاش همین قدر شلوغ بود...