چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

امروز با سعدی ـ یکشنبه ۱۶ مرداد


امروز با سعدی ـ یکشنبه ۱۶ مرداد

خوش است درد که باشد امید درمانش
دراز نیست بیابان که هست پایانش
نه شرط عشق بود با کمانِ ابروی دوست
که جان سپر نکنی پیش تیربارانش
عدیم را که تمنای بوستان باشد
ضرورت است تحمل ز …

خوش است درد که باشد امید درمانش

دراز نیست بیابان که هست پایانش

نه شرط عشق بود با کمانِ ابروی دوست

که جان سپر نکنی پیش تیربارانش

عدیم را که تمنای بوستان باشد

ضرورت است تحمل ز بوستان‌بانش

وصال جان جهان یافتن حرامش باد

که التفات بود بر جهان و بر جانش

ز کعبه روی نشاید به نا امیدی تافت

کمینه آنکه بمیریم در بیابانش

اگرچه ناقص و نادانم، این قدر دانم

که آبگینهٔ من نیست مرد سندانش

ولیک با همه عیب احتمال یار عزیز

کنند، چون نکنند احتمال هجرانش

گر‌ آید از تو به رویم هزار تیر جفا

جفاست، گر مژه بر هم زنم ز پیکانش

حریف را که غم جان خویشتن باشد

هنوز لاف دروغ است عشق جانانش

حکیم را که دل از دست رفت و پای از جای

سر صلاح توقع مدار و سامانش

گلی چو روی تو گر ممکن است در آفاق

نه ممکن است چو سعدی هزار دستانش