شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نبض تعهد اجتماعی در شعر پارسی


نبض تعهد اجتماعی در شعر پارسی

بسیاری از شاعران ما از ابتدای تاریخ تاکنون, هنرمندانی مسلمان, وطن دوست, مردم خواه, آزادی طلب و ترقی خواه بوده اند

بسیاری از شاعران ما از ابتدای تاریخ تاکنون، هنرمندانی مسلمان، وطن‌دوست، مردم‌خواه، آزادی‌طلب و ترقی‌خواه بوده‌اند.

از اولین بارقه‌های امیدبخش طلوع شعر دری، این روحیه روشن و استوار و سالم و پاک را به طور آشکار در آثار مکتوب و منظوم سرایندگانمان می‌بینیم.

یکی از قدیمی‌ترین قطعات سروده شده به زبان فارسی دری این شعر زیبای حنظله‌ بادغیسی است:

مهتری گر به کام شیر در است

شو خطر کن ز کام شیر بجوی

یا بزرگی و عز و نعمت و جاه

یا چو مردانت مرگ رویاروی

که گواه نضج گرفتن نهضت‌های شیعی ایران در مقابل حکومت‌های بیگانه و ستایش جوهره‌ نیرومند ترقی خواهی، استقلال طلبی ایرانیان است.

اندرزهای انقلابی

وقتی ابو سلیک گرگانی، شاعر قرن سوم هجری هم می‌گوید:

خون خود را گر بریزی بر زمین

به که آب روی ریزی در کنار

بت پرستیدن به از مردم‌پرست

پند گیر و کار بند و هوش دار

بی‌شک از موضع تعهد اجتماعی این اندرز درست و انقلابی را ارائه می‌کند و از مردم یعنی هم‌میهنان خود می‌خواهد بت‌‌شکن باشند نه بت‌پرست و تا آخرین قطره‌ خون در حفظ کیان ملی خود بکوشند و آبروی کشور و ملت خود را پاس بدارند. می‌دانیم که ابوسلیک از جمله قدیمی‌ترین شاعران پارسی‌گوی ایران زمین است.

در اشعار سرایندگان این دوره مثل: ابو منصور عماره‌ مروزی، استغنایی نیشابوری، رونقی بخارایی، معنوی بخارایی و البته بزرگانی چون رودکی، فرخی، منوچهری، دقیقی و ... صبغه‌ میهن‌دوستی و افتخار ملی مشاهده می‌شود. هرچند شادخواری‌ها و رفاه و کامیاری‌های دوران سامانی و غزنوی این سنخ از اشعار را تحت‌الشعاع سروده‌ها و چکامه‌های پرنشاط و نفس‌گرایانه قرار داده است.

● ایران دوستی

در این میان، حکیم ابوالقاسم فردوسی را باید معمار هنرمند و متقدم ادبیات ملی و تعهدآمیز اجتماعی دانست و همگان خوب می‌‌دانند او تا چه اندازه،‌ خداپرست و ایران‌دوست بوده است. این اخلاقگرای علی دوست، پاک و پارسا بوده و شاهنامه‌ او دلیلی آشکار بر عظمت اخلاقی و نورانیت نام بلند او در زمینه‌ شعر اجتماعی متعهد و ملی است. او بشدت ظلم‌ستیز است و پادشاه زمان و قدرتمداران عصرخود را به خدا ترسی، ایمان، دادگری و انسان دوستی توصیه می‌کند:

‌به داد و دهش گیتی آباد دار

دل زیر دستان خود شاد دار

هر آن کس هوای فریدون کند

سر از بند ضحاک بیرون کند

که به کمال شجاعت، عنصر ایرانی را ستوده و از او می‌خواهد که از حکومت ضحاک و ضحاکیان بیدادگر و مردم ستیز سر باز زند.

اگر شاه، با داد و بخشایش است

جهان پر ز خوبی و آسایش است

همه مردمی باید و راستی

نباید به داد اندرون کاستی

فردوسی به عدالت اجتماعی کاملا معتقد است و آن را در سلامت جامعه، جداً دخیل می‌داند. با ظالم و بیدادگری به طور جدی می‌ستیزد و فرجام شوم ظلم را گوشزد می‌کند.

اغلب شاعران و ناظمانی که شاهنامه را مورد تتبع و تقلید قرار داده‌اند از همین روحیه‌ پاک نیرو گرفته، به آن بزرگمرد تکرار نشدنی تأسی جسته و مبلغ عدل، داد ، شجاعت، انسان دوستی و مردم‌گرایی بوده‌اند.

● شاعران آزاده

از جمله این شاعران ناصر خسرو قبادیانی، در بیت درخشان خود آورده:

من آنم که در پای خوکان نریزم

مر این قیمتی دُرّ لفظ دری را

نکته: شعر فارسی در طول تاریخ ، همیشه رویکردی اجتماعی و سیاسی داشته است که پویایی ، خروش و انگیزه بخشی آن در همه سبک ها و قالب های شعری و سروده های بیشتر شاعران دیده می شود

در واقع او تعهد اجتماعی را فریاد زده و از این که زبان فارسی در خدمت قلدران، زورمداران و مردم‌ستیزان باشد، تبری جسته است. می‌دانیم ناصر خسرو، شاعری حکیم، متخلق به اخلاق حسنه بوده و به خاطر علاقه‌اش به تشیع (نحله‌ اسماعیلیه) مورد آزار قرار می‌گرفته است. با این حال او هرگز مرعوب جوسازی‌های رایج زمانه خود نشده و دست از رسالت شکوهمند قلم بر نداشته است.

همچنین شاعری چون مسعود سعد سلمان (متولد ۴۳۸ و متوفای ۵۱۵ هـ .ق) که علاوه بر مراتب فضل، امیر و دلاور و جنگ آزما هم بوده، توسط شاه تنک مایه‌ غزنوی در سن ۴۰ سالگی به زندان می‌افتد و سال‌های طولانی در دخمه‌های نمور و هولناک محبوس می‌شود. اگر او شاعری بود که به مدح شاهان و امیران بسنده می‌کرد، بدون شک این همه مورد ظلم و اجحاف قرار نگرفته و به کند و بند گرفتار نمی‌شد.

● شعر غیردرباری

شاعران سبک عراقی که توصیفگران جمال معشوقند و ستایندگان عشق و دلدادگی و شوریدگان مکتب زیبایی و دلبستگی، در همان اشعار بی‌تابانه عاشقانه، از مدح زورگویان و قلدران دوری گزیده و مدح شاه و امیر را به عشق دلدار مادی یا معنوی خود بدل کرده‌اند؛ تغییر و تحولی که مدخل شعر غیردرباری است، هرچند علاوه بر این، شاعران غزلسرای سبک عراقی هم در اشعار خود به مسائل اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و ملی گرایش هنرمندانه‌ای داشته‌اند.

برای مثال، اعلای شاعران سبک عراقی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، در دیوان شمس، عشقی بی‌تابانه و غریب را به نادره مردی از جهان عرفان و معرفت و کشف و شهود نشان می‌دهد.گرچه شمس تبریزی برای مولانا، شخصیتی بی‌بدیل و قهرمانی ماوراءالطبیعه‌ است که در تمام دیوان خود او را می‌ستاید، اما در شعرهایش نکات متعهدانه و مردم‌گرایانه فراوانی می‌بینیم.

شاعران متصوف ایران اصولا با دربار و زندگی درباری در معارضه‌اند. آنها با مردم زندگی کرده و با آنها، غم‌ها و شادی‌های مشترک دارند. مثلا سنایی غزنوی شاعر عارف بلند پایه قرن ۵ هجری قمری که از همان سال‌های جوانی از دربار برید و به مردم پیوست یا شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ۶ که در تمام آثار گرانسنگ خود روح خداپرستی و مردم دوستی خود را بروز داده و از اهل ستم دوری گزیده است:

گفتم اهل ستم چه طایفه‌اند؟

گفت گرگ و سگ و شغالی چند

● آرزومند جامعه آرمانی

دیوان سعدی، با همه ایرادهایی که بعضی ایده‌آلیست‌های افراطی مثل علی دشتی و تقی رفعت به او وارد می‌کنند، مشحون از حس مردم دوستی و جامعه‌گرایی است. آن همه نکات اخلاقی که در سروده‌های خود گنجانده برای جامعه است؛ جامعه‌ای آرمانی که آرزومند تحقق یافتن آن بوده است.

همچنین حافظ که شاعری عاشق، هنرمند، رند و استثنایی است، به وضوح یا با اشارات هنرمندانه با ظالمان، دغلکاران و اغواگران می‌ستیزد. او با امیر مبارزالدین بشدت دشمن است و همه جا او را با عنوان «محتسب» می‌نکوهد؛ امیری که «حافظ ابرو» درباره او می‌گوید: دشنام‌هایی می‌گفت که استربانان نیز از گفتن آن خجالت کشند. حافظ دشمن این حاکم و دشمن متظاهران و قلدرانی دیگر از این دست است.

● مفاهیم سیاسی

شاعران عصر صفوی و بنیانگذاران سبک هندی به طور آشکار به مفاهیم مذهبی و مردمی‌گراییدند و ظرافت‌ها و نازک‌اندیشی‌های تازه‌ای را به همراه اصطلاحات مردمی و عبارات کوچه و بازار وارد شعر کردند.

از زمان مشروطیت به بعد هم شعر در یک چرخش سریع و نظام‌مند به مفاهیم سیاسی و اجتماعی می‌پردازد و شاعرانی چون ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، استاد محمدتقی ‌ملک‌الشعرای بهار، سیداشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال)، فرخی یزدی، استاد علی‌اکبر دهخدا و دیگران با احساس عمیق و شدید مسوولیت در مقابل ملت، نحله سالم و نیرومندی از شعر سیاسی و اجتماعی را گسترش همه جانبه دادند. ادبیات مشروطه و به تبع آن شعر مشروطه به شعری ملی، اجتماعی، میهنی، سیاسی و مردم‌گرا متحول شد.در دوران رضاخان و به طور کلی حکومت و سلطنت ۵۰ و چند ساله پهلوی‌ شاعران ملی و متعهد ایران از پا ننشستند و همه توش و توان خود را در راه هدف ملی خود به کار بردند. دهان فرخی یزدی شاعر آزاده و روزنامه‌نگار شجاع را دوختند، میرزاده عشقی را کشتند و بهار را به زندان افکندند. نسیم شمال (سیداشرف‌الدین قزوینی) در بیماری، تنهایی و فقر از دنیا رفت و ده‌ها و ده‌ها شاعر که در مقابل تعهدات اجتماعی خود و در برابر آرمان‌ها، باورها و علائق قلبی وفادارانه مقاومت کردند.

شاعران متعهد به انقلاب اسلامی و کوشا در جنگ تحمیلی را هم همه ما می‌شناسیم و صحبت درباره اشعار و آثارشان، بدون تردید فرصت فراخ و موقعیتی در دسترس می‌طلبد. همین قدر بگویم که شعر مقاومت ایران که از نظر اجتماعی و سیاسی همیشه حرکتی پرجوش و خروش و انگیزه‌بخش داشته همچنان پویا و پرتکاپو به پیش خواهد رفت.

سید محمود سجادی



همچنین مشاهده کنید