جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تخم مرغ دزدهای کوچولو


تخم مرغ دزدهای کوچولو

آسیب شناسی «کش رفتن» یا دزدی ناآگاهانه کودکان

مادر بسیار ناراحت و مضطرب بود. معرفی‌نامه مدرسه را روی میز گذاشت و با حالتی شرمنده اشاره به فرزندش کرد. (پسرک ۸ ساله‌ای که با ترس و زیرزیرکی به من نگاه می‌کرد.)

ـ این را مدیر مدرسه نوشته و گفته شما با پسرم صحبت کنید و او را راهنمایی کنید و جواب نامه را بدهید ببرم!

نامه را خواندم. اشاره کوتاهی بر سوءرفتار کودک مبنی بر «کش رفتن» از کیف همکلاسی‌هایش بود.

از کودک خواهش کردم بیرون از اتاق منتظر بماند و از مادر خواستم توضیح بیشتری بدهد. مادر با ناراحتی و عصبانیت می‌گفت:

ـ مدتی بود که در کیف پسرم گاهی وسایل ناآشنا مانند مدادتراش، مدادرنگی، ماژیک و چیزهایی از این قبیل پیدا می‌کردم! وقتی از او می‌پرسیدم اینها را از کجا آورده‌ای؟ پاسخ می‌داد: «مال دوستم است!‌ نقاشی می‌کشیدم، ازش قرض گرفتم. یادم رفت به او پس بدهم!» و من قانع می‌شدم اما دیروز معاون مدرسه یادداشتی برای ما فرستاد و ما را به مدرسه احضار کرد! امروز من و پدرش به مدرسه رفتیم و در جریان رفتار بد پسرم قرار گرفتیم. من و همسرم شوکه شده بودیم. نمی‌دانستیم چه کنیم. از طرف مدرسه هم ما را خدمت شما فرستادند!

مراجعان دیگری نیز موارد متفاوت و گوناگونی از «کش رفتن» بچه‌ها را گزارش داده و درخواست چاره‌جویی کرده‌اند.

● کش رفتن از همه چیز و در همه جا

پدری به همراه پسر ۱۰ ساله‌اش جهت مشاوره آمده بود. او می‌گفت: پسرم هفته گذشته با یک جفت اسکیت گرانقیمت به خانه آمد. وقتی از او پرسیدم اینها را از کجا آورده؟ گفت: «با دوستانم شرط‌بندی کردم و برنده شدم. آنها هم پول روی هم گذاشتند و این اسکیت را برایم خریدند!!» مسأله به‌نظرم کمی غیرعادی بود اما چون فرصت پیگیری نداشتم، کوتاه آمدم. چند روز بعد پسر برادرم را در خیابان دیدم. پس از سلام و احوالپرسی گفت: «عمو جون ماشاءالله آقاپیمان برای خودش آقایی شده‌ها» پرسیدم چطور مگه؟ گفت: «چند روز قبل او را در فروشگاه ورزشی دیدم که برای خودش چیزهایی می‌خرید!»

همان شب وقتی به خانه رفتم، همسرم نامه‌ای را به‌دستم داد. در نامه خواسته بودند برای یک جلسه مهم انضباطی به مدرسه برویم! فردای آن روز به مدرسه رفتم اما از جلسه خبری نبود. چند نفر از پدر و مادرها نیز که موارد مشابهی داشتند، آمده بودند. در اتاق مدیر یک جلسه خصوصی برگزار شد. در جلسه گفته شد:

بچه‌های شما مقدار زیادی پول به همراه می‌آورند و در مدرسه ولخرجی و ریخت و پاش می‌کنند. اغلب دوستانشان را مهمان می‌کنند. آنها خوراکی‌های گرانقیمت به همراه می‌آورند؟! با شناختی که از وضعیت اقتصادی خانواده‌های اغلب بچه‌ها داریم، بعید دانستیم که این پول‌ها را خانواده‌ها در اختیار آنها قرار داده باشند. از این رو لازم دانستیم این مساله را با شما در میان بگذاریم. اگر چنانچه خود شما این پول‌ها را در اختیار آنها قرار می‌دهید، چرا فکر بچه‌های دیگر را نمی‌کنید و مهم‌تر از همه اینکه این همه پول در اختیار بچه‌ها قرار دادن آنها را متوقع و زیاده‌خواه بار می‌آورد اما در صورتی که شما پول محدودی به بچه‌های خود می‌دهید، مراقب باشید و آنها را زیر نظر بگیرید تا بفهمید از چه طریق و چه منبعی بچه‌های شما این پول‌ها را به دست می‌آورند؟

زنگ خطری به صدا درآمده بود. همه ما به نوعی ناراحت بودیم. متوجه شدم که پسرم اسکیت‌ها را در شرط‌بندی نبرده! اما نمی‌دانستم که پول آنها را از کجا آورده است؟ باور کنید که ظرف این دو روز نه خواب داشتم و نه خوراک! هزار جور فکر به سرم رسیده:

ـ آیا از طریق دزدی؟

دیگر مغزم کار نمی‌کرد اما چون مدیر مدرسه از ما خواسته بود که برخورد شدیدی با بچه‌ها نداشته باشیم و پیشنهاد کردند که برای چاره‌اندیشی و برخورد درست به یک مرکز مشاوره مراجعه نماییم، با او برخورد نکردم، اما در این دو روز تعطیلی آخر هفته آرام و قرار نداشتم و هر چه با ملایمت با او صحبت کردم که این پول‌ها را از کجا آورده با ترس و نگرانی به لکنت افتاد و حرف‌های بی‌سر و ته و دلایل غیر قابل قبول آورد و خود را تبرئه کرد.

از او پرسیدم: شما چقدر به فرزند خود نزدیک هستید؟ منظورم شما و همسرتان است.

گفت: راستش، من با بچه‌ها مشکل زیادی ندارم. اتفاقاً پیمان بچه کوچک‌تر است و من و مادرش خیلی به او توجه داریم.

ـ چقدر در روز پول توجیبی به او می‌دهید؟

ـ خیلی کم. آخر پول توجیبی نیاز ندارد. ما همه چیز برایش می‌خریم و خوراکی به اندازه کافی در اختیارش می‌گذاریم. نیازی به پول توجیبی ندارد.

ـ آیا درآمد کمی دارید و پول توجیبی کمی به او می‌دهید یا اینکه نیازی نمی‌بینید پول بیشتری در اختیار او قرار دهید؟

ـ راستش درآمد زیادی نداریم. علاوه بر آن لزومی هم نمی‌بینیم تا پول بیشتری به او بدهم.

ـ آیا تا به حال برای دریافت پول توجیبی بیشتر از شما تقاضایی داشته و یا اعتراض کرده است؟

ـ بله، هرازگاهی به کمی پول توجیبی اعتراض می‌کند اما من به او می‌گویم که این پول برایش کافی است و ضرورتی ندارد که با وجود امکاناتی که از هر جهت برایش فراهم می‌کنیم پول بیشتری به او بدهم.

کش رفتن، ‌دزدی یا بازی؟

مراجعان دیگری که در این رابطه برای مشاوره می‌آیند موارد متفاوتی را مطرح می‌کنند: ـ فرزند من بدون اجازه من سر کیفم می‌رود. ـ دخترم دائم در خانه به دنبال خوراکی می‌گردد و هر چه را که قایم می‌کنیم پیدا کرده و می‌خورد. ـ پسرم چند بار در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها در مقابل چشمان من و فروشنده بدون اجازه خوراکی برداشته و در جیب گذاشته که باعث خجالت ما شده است. ـ دخترم اغلب اسباب‌بازی بچه‌های فامیل را کش می‌رود و به خانه می‌آورد. راستی به نظر شما آیا کش رفتن بچه‌ها دزدی است؟ با یک رفتار تحریف‌یافته یا بازی و نمایش؟ چرا تعجب می‌کنید؟ گاهی این رفتار تحریف‌یافته بچه‌ها در واقع نوعی بازی ونمایش است. اگر چه علت‌های مختلفی داشته باشد.

● علت دزدی (کشن رفتن) کودکان

کودکان برای برداشتن وسایل دیگران انگیزه‌های گوناگون و متفاوتی دارند. در مورد کودکان خردسال و بچه‌های ۵-۳ ساله این عمل در واقع نوعی بازی است و شاید قهرمان‌بازی. کودک سه‌ساله‌ای که خوراکی خواهر و برادرش را می‌قاپد و به گنجه‌ها و سوراخ سنبه‌های خانه سرک می‌کشد و مانند موش هر چه را که می‌یابد می‌خورد یا از سوپرمارکت و میوه‌فروشی خوراکی برمی‌دارد قصد دزدی ندارد و در واقع می‌توان گفت رفتار کودک نوعی بازی فی‌البداهه برای اوست که برایش نیز جالب است. زیرا اگر چه کم‌کم با مفاهیمی همانند خوب و بد و درست و غلط آشنا می‌شود اما ارزش این مفاهیم را نمی‌داند. او هنوز قانونمدار نشده و گاهی تمرد از قانون و قاعده‌هایی مانند مال من و مال تو برایش هیجان‌انگیز است. درست مانند بازی.

اما برای بچه‌های بزرگ‌تر که به تدریج با قانون و قاعده‌ها و منع‌های رفتاری آشنا می‌شوند این کار شکل بازی را ندارد اما برای آنها نیز خیلی جدی تلقی نمی‌شود. بعضی از بچه‌ها صرفاً با انگیزه مادی دست به این کار می‌زنند. بچه‌هایی که از مواد غذایی محروم نگه داشته می‌شوند و خوراکی‌های مورد علاقه آنها تحت کنترل و ضابطه شدیدی در قفسه‌ها و گنجه‌هایی که در آنها را قفل می‌کنند قرار می‌دهند. این مساله باعث می‌شود که بچه‌ها هم برای به دست آوردن خوراکی تلاش کنند (لذت خوردن) و هم برای ارضای کنجکاوی خود همه‌جا را بگردند تا خوراکی پیدا کنند (علت روانی).

انگیزه تملک و داشتن چیزی مانند اشیای پرزرق و برق و اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌شان نیز یکی دیگر از علل مادی و نیاز بچه‌ها به کش‌رفتن است. گاهی قانع‌نبودن و حرص و ولع بچه‌ها برای داشتن چیزهای بیشتر است که حدومرزی نمی‌شناسد.

تامین پول برای خرید چیزهایی که خانواده برایشان تهیه نمی‌کند و یا از داشتن آنها، ایشان را منع می‌کنند. کمبودهای عاطفی نیز انگیزه‌ای برای کش‌رفتن است.

محرومیت بچه‌ها از محبت و نوازش، حسادت، خشونت و سخت‌گیری پدر و مادر و گاه نیز برای جلب توجه و تحسین دیگران که بچه‌ها آنها را شجاع بشناسند، دست به این عمل می‌زنند.

گاهی نمونه‌هایی از این قهرمان‌بازی! بچه‌ها را در کوچه و خیابان می‌بینیم!

بچه‌هایی که می‌خواهند مورد توجه دوستان‌شان قرار گیرند، با آنها شرط‌بندی می‌کنند که «در سه سوت» کار را به آخر برسانند. آنها می‌گویند:

ـ وایسا! تماشا کن! ببین چه‌جوری کش می‌رم! آنگاه با تردستی خاصی چیزی را از مغازه‌ای و یا بساط و چرخ فروشنده دوره‌گرد می‌ربایند و فرار می‌کنند!

بعضی از بچه‌ها نیز با کش‌رفتن لوازم دیگران اضطراب و نارضایتی خود را خالی می‌کنند و آرام می‌شوند.

به‌هرحال و با هر انگیزه‌ای، بچه‌ها اغلب از نادرستی رفتار خود آگاه نیستند. ممکن است به هنگام عمل، نگران و مضطرب شوند و یک حس درونی و یا تجربه و یا خاطره‌ای از تنبیه، انتقاد یا... برایشان تداعی شود اما اغلب دلیلی برای مهارکردن میل خود نمی‌بینند.

«کش‌رفتن» کودکان، دزدی نیست و با عمل دزدی بزرگسالان تفاوت فاحشی دارد زیرا با قصد و برنامه قبلی دست به این کار نمی‌زنند و فقط در مقابل چیزهایی که دوست دارند آن را داشته باشند، وسوسه می‌شوند. کش‌رفتن کودکان را نباید دزدی تلقی کرد اما باید آن را جدی گرفت و در پی چاره بود زیرا تکرار این عمل در بچه‌ها به‌صورت یک عادت درمی‌آید. عادتی که در بزرگسالی برای آنها مساله‌ساز می‌شود.

یادگیری فیزیکی از دیگر عوامل این رفتار ناپسند است. بچه‌ها از طریق مشاهده رفتار دیگران و به‌ویژه فیلم‌های داستانی (کارتونی) و غیره جنبه‌هایی از سرقت قهرمانان فیلم را نشان می‌دهند. اگرچه این عمل جنبه قهرمان‌بازی و دلاورانه دارد و گاه برای کمک‌کردن به دیگران انجام می‌گیرد (رابین‌هود و یارانش) اما کودکان که فقط ظاهر قضیه را می‌بینند، کمک به دیگران را نیز به‌عنوان یک ارزش، علتی برای این کار به‌حساب می‌آورند. به‌دلیل همانندسازی و با احساس سمپاتیک با قهرمان قصه‌ها به تقلید از این قبیل رفتارها می‌پردازند.

آموزش‌های غلط اجتماعی نیز بچه‌ها را بیشتر به طرف دزدی سوق می‌دهد.

معاشرت با افراد ناباب و نشستن پای صحبت آدم‌هایی که اعمال خلاف خود مانند دزدی را با آب و تاب به عنوان جسارت و رشادت خود توصیف می‌کنند، گرایش و انگیزه برای دزدی را در بچه‌هایی که به علت فقر تربیتی، مذهبی و فرهنگی خوب تربیت نشده‌اند، به‌وجود می‌آورد.

● اصلاح رفتار بچه‌ها با بازی

اصلاح رفتار بچه‌ها هرچه که باشد و در هر سنی، متناسب با سن خودشان باید صورت گیرد. برای بچه‌های کوچک‌تر، از طریق قصه، نمایش و بازی می‌توان آنها را نسبت به رفتار نادرستشان آگاه نمود. کش‌رفتن بچه‌ها اگر به علت نیاز مادی باشد، می‌توان درباره آن با بچه‌ها صحبت کرد و در فرصت مناسب، نیاز مادی آنها را برآورده ساخت و یا برای برآورده نشدن نیاز آنها دلیل آورد و وعده‌های قابل اجرا به آنها داد.

صحبت کردن با بچه‌ها (دوره دبستان) نصف مسأله را حل می‌کند اما مهم‌تر از همه، مهربانی و درک بچه‌هاست. کارآگاه بازی درآوردن و به اصطلاح سین‌جیم کردن بچه‌ها و تهدید آنها، بچه‌ها را نگران می‌سازد و باعث می‌شود از ترس و برای تبرئه، دروغ‌هایی بسازند.

کودک و نوجوانی را که دست به دزدی زده است، نباید در حضور جمع سرزنش کرد. تنبیه کودک نیز در این زمینه کارساز نیست. مارک زدن به بچه‌ها و دادن القاب نامناسبی مانند دزد، دست‌کج و ... پس از مدتی باعث می‌شود کودک کاراکتر جدید را بپذیرد و رفته‌رفته پیش خود استدلال کند: حالا که من «دزد» هستم پس دزدی می‌کنم!

در مورد کش رفتن بچه‌های کوچک در ابتدای کار از آنها بخواهید تا مسأله را جبران کنند و مال دیگری را به او برگردانند. حتی می‌توان به همراه کودک به فروشگاه رفت و به فروشنده توضیح داد که: پسرم برای عذرخواهی آمده زیرا که پول اسباب‌بازی را نپرداخته و حالا آمده‌ایم پول آن را بپردازیم (یا پس بدهیم).

اگر اقدامات فوق و یا هر اقدام مناسب دیگری در مورد بچه‌ها به نتیجه نرسد، بهتر است با یک متخصص در این باره مشورت کنید.

دکتر معصومه رفیقی مرند

روانشناس بالینی و پژوهشگر