دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رسوم تربیت فرزندان در تهران قدیم تهران


رسوم تربیت فرزندان در تهران قدیم تهران

از عقاید و رسومی که والدین در مورد تربیت فرزندان‌شان برای آینده در تهران قدیم رعایت می‌کردند که برخی از آنها همچنان پابرجاست حکایات جالبی دارد که ذکر چند نمونه از آنها خالی …

از عقاید و رسومی که والدین در مورد تربیت فرزندان‌شان برای آینده در تهران قدیم رعایت می‌کردند که برخی از آنها همچنان پابرجاست حکایات جالبی دارد که ذکر چند نمونه از آنها خالی از لطف نیست.

نخستین موردی که پدر و مادر به فرزندان‌شان تاکید فراوان داشتند، دادن سلام بود که کوچک‌تر به هر بزرگ‌تر باید سلام بکند؛ چراکه می‌گفتند سلام، سلامتی می‌آورد یا اینکه حق تقدم دادن سلام با کسی است که به مکانی پا می‌گذارد و اگر کسی در‌ آنجا حضور نداشته باشد، باز هم باید سلام گفت. سلام دادن مستحب و جواب آن واجب به شمار می‌رود.

از دیگر نکاتی که در امر تربیت بر فرزندان‌شان سخت می‌گرفتند، نظافت سر، روی، کفش و لباس بود که البته این امر بیشتر مورد رعایت اعیان و اشراف قاجاریه قرار می‌گرفت. البته عامه مردم نیز معتقد بودند باید در کل بهترین البسه را بر تن کنند؛ چراکه حضرت امام حسین(ع) در هنگام شهادت بهترین جبه خود را بر تن کرده بود.

از آداب لباس پوشیدن که به فرزندان‌شان یاد می‌دادند، این بود که هنگام عوض کردن لباس، دیگران نباید حضور داشته باشند و برای بیرون آوردن کفش و جوراب، نخست از پای چپ شروع کنند و هنگام پوشیدن، پای راست را مقدم بدارند تا هنگامی که کامل بدن‌شان را نپوشانیده‌اند از زمین بلند نشوند؛ چراکه نکبت و کراهت می‌آورد.

از آداب دیگری که والدین بر آن تاکید داشتند، غذا خوردن بود که قبل از غذا باید دست و صورت خود را شسته، اطراف دهان و انگشتان را از آلودگی پاک کنند و سپس بسم‌الله گفته و دو زانو بر سر سفره بنشینند تا بزرگ‌تر دست به طعام نزده، آنها نیز از غذا برداشتن اجتناب کنند و با سه انگشت سبابه، شست و وسطی لقمه بردارند و در هنگام غذا خوردن به دست و دهان دیگران نگاه نکنند و دولپی نخورند و هنگام خوردن، صدا از دهان و گلو درنیاورند و بعد از اتمام غذا الحمدالله بگویند و در راه کوچه، بازار و انظار مرم چیزی نخورده و دهان نجنبانند که مبادا طفل و گرسنه‌ای مورد رغبت و اشتها قرار گیرد.

از دیگر آداب مورد توجه، آداب مهمانی رفتن بود که در مهمانی‌ها تا از آنها دعوت به عمل نیامده پا نگذارند که بدون دعوت به خانه خدا نباید رفت و منظور از دعوت یعنی تا اذان که دعوت خداست، بوده که نوعی بی‌ادبی و عدم احترام محسوب می‌شد و اگر زمانی مهمان پا به خانه می‌گذارد، خست ننمایند؛ چراکه مهمان با خود روزی می‌آورد و غم و نکبت صاحبخانه را با خود خارج می‌کند.

به فرزندان‌شان می‌آ‌موختند که احترام بزرگ‌تر خود را نگه دارند، حتی اگر طرف‌شان یک ساعت از او بزرگ‌تر بود. در سخن گفتن با بزرگ‌تر از خود، تعصب نشان ندهند و از خفت و تحقیر کردن دست بردارند و اینکه از همان آغاز کودکی به فرزندان‌شان می‌آموختند که حقوق پدر و مادر که از واجبات است را محترم شمارند و آنها را از خود راضی نگه دارند و بکوشند حتی به مرده‌شان نیز احترام گذارند، قبل از آنها ننشسته و بر سخنان‌شان اعتراض ننمایند و در حاجات و تنگدستی احسان کنند و بر این سخن تاکید فراوان داشتند که دعای خیر و پدر و مادر به دنبال‌شان است و موجب سعادتمندی می‌شود و اگر نفرین پدر و مادر همراه‌شان باشد، باعث تنگ‌دستی، غم و رنجش فراوان و بی‌آبرویی آنها می‌شود.