پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
بی سوادی نوین
کشورهای عقبمانده سعی فراوانی به خرج دادند تا مگر بتوانند ضعف فرهنگی خود را نسبت به غرب جبران کنند. آنها نیز بیسوادی را به عنوان یکی از عمدهترین شاخصها در پیش گرفتند. با این حال به زودی مشخص شد بیسوادی نوین جای حروف الفبا را گرفته است. حدود ۲۰ سال پیش، انتشار کتابهایی چون شوک آینده، موج سوم، جابهجایی قدرت، به سوی تمدن جدید و جنگ و ضد جنگ از سوی تافلرها (الوین و هایدی) آغاز راهی پرخطر را نوید میداد، راهی که از نظر خود آنها نبایستی زیاد هم طول میکشید تا به سرانجام برسد. تافلر معتقد بود که هر چند موج اول حدود ۱۰۰۰ سال به طول انجامیده است ولی موج دوم (Mas Industrial) یا به قول تافلر جامعه متجدد چیزی حدود ۳۰۰ سال در حال چالش بود تا آنکه توانست استقرار یابد.
در عین حال موج سوم یا (re engineering) مطمئناً این مدت را کاهش خواهد داد و با شتاب بیشتری به پیش خواهد رفت. واقعیتی که همهی جامعه جهانی را به خود مشغول داشته، انتقال از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعات پایه است که گاه از آن به عنوان انقلاب اطلاعاتی نام برده میشود. اطلاعات یا به قولی ـ دانایی ـ تبدیل به ابزار پرقدرتی شده است تا ملتها را برای رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی یاری رساند. ولی آنچه بیشتر جلب نظر میکند این است که گویا شکاف بین غنی و فقیر در جامعه اطلاعاتی بسیار گستردهتر از جامعه صنعتی است. این شکاف که از آن به شکاف دیجیتال تعبیر میشود از دو منظر قابل بازبینی است. اول از لحاظ دیجیتالی که ناشی از دانش الکترونیک میباشد و دوم از نظر عقبماندگی اطلاعاتی که همان موج سوم است که تافلر مطرح میکند، زیرا از نظر وی هنوز بسیارند کسانی که در جوامع اول و دوم روزگار سپری میکنند. کشورهایی هستند که به قولی غنی شده از دانش به شمار میروند. این کشورها با داشتن معادن اطلاعاتی، قلبهای موج سوم به شمار میروند. در این بین کشورهایی که اطلاعات از آنها دریغ شده است نیز وجود دارند که بایستی فکری به حال آنها کرد.
این عقبماندگی مسألهای نیست که فقط در قالب دیجیتالی آن به عنوان یک تکنولوژی شیک مورد عنایت باشد بلکه در کنار آن فرصتهای رشد اقتصادی و توزیع ثروت از یک سو و پیشرفتهای بهداشتی، خدماتی و آموزشی از سوی دیگر همه و همه در بطن این انقلاب اطلاعاتی قرار گرفته است. گذرگاههای الکترونیک یا بزرگراههای اطلاعاتی سبب میشود انسجام در سیستمها و زیرساختهای جامعه اطلاعاتی به بالاترین حد خود برسد. ولی این چرخه کاملاً به نفع کشورهای شمال در جریان است. در رقابت جهانی اطلاعات، کشورهایی پیروز میشوند که دگرگونی ناشی از این امواج را با کمترین جابهجایی و ناآرامی ناخواسته و خارج از کنترل به انجام رسانند و اگر کشوری موفق شد این جابهجایی را با کمترین تلفات به پایان برساند آماده است تا به دنیای دیجیتال شده اطلاعاتی پای گذارد. اگر روزی دولتهایی که هنوز انقلاب اطلاعاتی را تجربه نکردهاند بتوانند در این مسیر گام بگذارند و با تحول دولت خود به e government یا دولت الکترونیک برسند، مطمئناً خواهند توانست حاشیهراندگی از نوع جدید را پشت سر گذاشته و دوباره به بطن جامعه جهانی بازگردند. ولی تا این تحول به وقوع نپیوسته است، هنوز آنها در کنارههای خط طولی زمین اطلاعات منتظر خواهند بود تا نوبت آنها برسد. این حاشیهنشینی باعث میشود تا تعادل نیروهای بینالمللی نیز به هم بخورد. مناسبات داخلی و بینالمللی هم از این پس حول محور انقلاب اطلاعات در حال تحول است و تا دولتی خود را با این موج سریعالسیر همگام ننماید نخواهد توانست به معادلات قدرت در امور داخلی و بینالمللی چنگ بیندازد و در حل و فصل آنها نقشآفرین گردد.
از نظر تافلر:
▪ نماد تمدن اول بیل بود که در کشاورزی پایه و اساس به شمار میرود
▪ نماد تمدن دوم خط تولید.
▪ نماد تمدن سوم را کامیپیوتر میداند که خود میزبان شبکههای اینترنت است.
اینترنت که بزرگترین دستاور ارتباط بشر به شمار میرود ابتدا قرار بود فرصتهایی برابر برای همه جامعه جهانی بیافریند، فرصتهایی که حتی دولتهای جنوب نیز از آن بهرهمند باشند و از این طریق اطلاعات به نحو یکسان و در حد مطلوب در سراسر جهان جریان یابد. گسترش اینترنت با زبان انگلیسی و فرصت نیافتن فرهنگهای بومی باعث شده است اینترنت از هدف والای خود فاصله بگیرد. فضای الکترونیکی حدود ۷۰% ظرفیت خود را با زبان انگلیسی پرکرده است ـ هر چند لفظ پر شدن، چندان مناسب نیست و بهتر است بگوییم ۷۰% دارایی آن با زبان انگلیسی انباشته شده است ـ هرچه سهم دولتها در میدان اطلاعات بیشتر میشود و آنها میتوانند سهم متفاوتتری نسبت به گذشته به خود اختصاص دهند، نگرش آنها نسبت به گذشته تفاوت کرده و موضعگیریهای جدیدی از خود بروز میدهند. با وجود این هیچ کس شک ندارد که اهداف شبکه جهانی بسیار بیشتر از آن است که هماکنون به دست آمده است.
اهدافی چون ایجاد جامعه اطلاعاتی مردم محور و همه شمول و توسعهمدار یا جامعهای که همه بتوانند به اطلاعات آن دسترسی داشته باشند و آن داناییها را به کار گیرند. ویژگی دیگر جامعه اطلاعاتی شتاب است. در این جامعه پول با سرعت در حال حرکت است و این سرعت سبب میگردد که پول در دست کسان زیادتری هم قرار گیرد و به آنها نیز کمک نماید. در عین حال تفاوت تکنولوژی یا شکاف دیجیتالی سبب گردیده است این گردش عموماً میان کشورهای شمال بوده و سبب ثروتمندتر شدن آنها گردد و کشورهای جنوب همچنان فقیر و فقیرتر گردند. سازماندهی سابق کاملاً در حال فروپاشی است و از نومهندسی کردن یا re engineering درحال طراحی مجدد اما متفاوتتر و کاربردیتر حول محور فرایندهاست. در این فرایند آنچه اهمیت دارد بصیرت و اطلاعات است و نه تعداد کارگران و بیشتر بودن خطوط تولید. این انقلاب بر شیوههای جدید بهرهبرداری از دانایی استوار شده است. امروزه گسترش و توزیع و تسلط بر اطلاعات که به آن عنوان (IT) اطلاق میشود کانونی است برای بهرهوری و فعالیت برای کسب قدرت بیشتر و این همان نقطهای است که نوعی درگیری عمیق را بین تمدن جدید که مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات است با تمدنهای سابق ایجاد نموده است. مثال عمدهای که میتوان در این باره مطرح کرد مسأله استفاده از انقلاب دانش اطلاعاتی در نیروهای نظامی است. این مسأله که به آن لفظ C۴I اطلاق میگردد در سه جنگ سال ۹۱ (طوفان صحرا) و افغانستان و جنگ سال گذشته عراق به کار برده شده است. فناوری مذکور قسمتی از فناوری اطلاعات (TI) است که کاربرد نظامی دارد. نیوت گنگریج رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا میگوید: در سال ۱۹۹۱ جهان شاهد اولین جنگ بین سیستمهای نظامی موج سوم با یک ماشین کهنه موج دومی بود. طوفان صحرا انهدام یک جانبه عراقیها به دست آمریکاییها و متحدانش بود آن هم بیشتر به این دلیل که سیستمهای موج سومی به طرز کوبندهای ثابت کردند که سیستمهای ضدهوایی پیچیده نسل دوم در برابر جنگندههای رادارگریز موج سوم هیچ خاصیتی ندارند و ارتشهای سنگر گرفته موج دوم در مواجهه با سیستمهای اطلاعاتی موج سوم برای هدفگیری و لجستیک به سهولت مقهور و منهدم میشوند.
جهانیان یک بار دیگر در برابر نظریهپردازان آمریکایی کوتاه آمدهاند و پیشبینیهای آنها باز درست از آب درآمده است. IT رفته رفته کل جهان را به اشغال خود درمیآورد و حتی با مجهز شدن به سیستمهای مخابراتی و گذار IT به ICT این تحول عمق بیشتری نیز به خود گرفته است. یک بار دیگر جهان چیزی حدود ۲۰ سال بعد از اینکه یک نظریهپرداز تحول امری را پیشبینی نمود و آمریکاییها خود را در قبال آن آماده کردند، به جنب و جوش درآمده است تا خود را در یک جبهه واحد قرار دهد تا مگر به چالشهای موجود بر سر راه انقلاب اطلاعاتی مستولی شده و خود را بیمه نماید. چالشهای فراوانی در این راه قابل پیشبینی است که تسلط بر آنها نیازمند اجماع جهانی است. مسائلی مانند لزوم هماهنگی در تدوین استانداردهای فنی اینترنت، شکل دادن به مبنا و منابع اینترنت، هماهنگی در سیاستهای جلوگیری از انحراف در استفاده از اینترنت، مسائل امنیتی و حفاظتی در شبکه و مقابله با برنامههای مخرب و مسائلی از این دست. هر چند پایه و اساس در جامعه اطلاعاتی، آزادی اطلاعات و جریان یافتن آنها در بزرگراههای اطلاعاتی است ولی لزوم قانومند شدن برخی امور نشان میدهد که باز بودن بیحد و حصر شبکه و فقدان قانونمندی آن میتواند آسیبهای مخربی نیز در پی داشته باشد. دولتها به این نتیجه رسیدهاند که میباید نحوه عمل واحدی را برای رویارویی با چالشها برگزینند و از پراکندگی پرهیز کنند.
برای شکلگیری این عمل واحد، حضور کشورهای جنوب در کنار کشورهای شمال مهم تلقی میشود. علت آن، بینالمللی بودن ذاتی اینترنت است. اینترنت به صورت ذاتی و ریشهای مرز نمیشناسد. یعنی تصور شدنی نیست که یک کاربر تنها به سایتهای داخلی دسترسی داشته باشد و برای راه یافتن به سایتهای خارجی از گذرنامه یا پاسپورت استفاده کند. به همین دلیل برای آنکه قانونگذاری اطلاعاتی مفید فایده گردد، بایستی عملاً بینالمللی باشد. تشکیل اجلاس WSTS (world summit information society) در سال ۱۹۹۸ در نشست ITU (اتحادیه بینالمللی مخابرات) اعضا به این نتیجه رسیدند که شکاف غنی و فقیر زیاد شده است. با توجه به نقشآفرینی ابزارهای مخابراتی در عرصه جهانی از جمله اقتصاد بینالمللی، این اتحادیه تصمیم گرفت حرکتی برای مهار این شکاف شروع نماید. بر پایه همین ایده بود که سازمان ملل تصمیم گرفت این فکر را قانونمند نماید. مجمع عمومی سازمان ملل برای منظور با صدور قطعنامهای از ITU خواست تا وظیفه برپایی اجلاس سران را بر عهده بگیرد، اجلاسی که در آن بتوان با حضور سران کشورهای جهان به بیان حساسیت این مسأله پرداخت. علاوه بر آن سازمان ملل از مدتها قبل خود نیز به فکر چنین حرکتی بود.
وقتی بیانیه هزاره در سازمان ملل مطرح بود یکی از بندهای قابل توجه آن دقت در نقش ارتباطات و اطلاعات بود، زیرا این دو میتوانستند نقش عمدهای در توسعه پایدار هزاره سوم ایفا کنند. در واقع سازمان ملل پس از تصویب کلیات، پرداختن به جزئیات و عملی کردن این تفکر را به ITU واگذار کرد، زیرا طبق منشور ITO به دلیل اینکه سازمانی تخصصی به شمار میرود وظیفههای اینچنینی را نیز به گردن دارد. پایه و اساس برای این مسأله نیز منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر است. سازماندهی این اجلاس هر چند با ریاست دبیر کل ITU بوده است ولی با حضور سازمانهای دیگر از جمله UNESCO, WTPO, UPU, WHO, FAO, ILO, UNEP, UNTDO, IEIA, ICAO و چند سازمان دیگر ابعاد مهمتری به خود گرفت. حضور سازمانهای غیردولتی مدعو در کنار دولتها نشانه دیگری از اهمیت WSIS بود. حمایت از مصرفکنندگان، توجه به نقش ارتباطات و اطلاعات در توسعه فرهنگی، توجه به حریم خصوصی افراد در عرصه ICT و توجه به امنیت و اخلاق و مسائل مربوط به تنوع فرهنگی از جمله دستور کارهایی بود که WSIS به آنها پرداخت. این اجلاس اولین حرکت جهانی نبود، هر چند اولین باری بود که سران کشورها بر سر موضوع جامعه اطلاعاتی گردهم آمده بودند. اقداماتی چون، نیروی ضربت سازمان ملل برای تکنولوژیهای ارتباطاتی و تلاش کشورهای صنعتی دیهشت در این زمینه کارهایی بود که قبلاً به انجام رسیده بود. قبل از اجلاس ژنو سه نشست تدارکاتی در همین شهر برگزار شده بود.
▪ نشست اول با حضور ۹۵۰ شرکت کننده از ۱۴۲ کشور و همچنین نهادهای بینالمللی غیردولتی و مجامع اقتصادی
▪ نشست دوم هم با حضور ۱۵۰۰ شرکتکننده
▪ نشست سوم که مدتی قبل از اجلاس اصلی در همان شهر برگزار شده بود.
پنج اجلاس منطقهای هم در پنج منطقه از جهان برگزار گردید. این پنج اجلاس در شهرهای
۱) باماکو (مالی)
۲) بخارست (رومانی)
۳) توکیو (ژاپن)
۴) باوارو (دومینیکن)
۵) بیروت (لبنان)
برگزار شده است. اینها مقدماتی بود تا به وسیله آن دولتها برای حضور در اجلاسیه نهایی آماده شده و به وحدت عمل منطقهای دست یابند. این اجلاس مسیری جدید پیش روی سازمان ملل قرار داد تا برای ورود به عرصه ICT آماده شود. هر چند قصد اجلاس WSIS بیشتر ایجاد یک جبهه واحد بود تا بتوان به یک دیدگاه و درک مشترک نائل آمد ولی نتایج دیگری نیز از آن ناشی گردید. از جمله این نتایج میتوان به قول همکاری اروپاییها به آفریقا در زمینه کمک به ایجاد طرحهای ICT اشاره کرد. اعلامیه پایانی نیز نشان داد هر چند دولتهای متفاوت دیدگاههای مختلفی در مواجهه با اینترنت دارند ولی همچنان امیدواری برای رسیدن به یک اجماع جهانی همچنان باقی است. ایجاد یک مرکز جهانی برای اعمال مدیریت و سیاستگذاری بینالمللی برای اینترنت و کمک به فراهمسازی زیرساختهای ارتباطی دولتهای فقیر و در حال توسعه از جمله نکات مثبت این اجلاس بود. اجلاس بعدی سران که قرار است سال ۲۰۰۵ در تونس بر پا گردد نیز میتواند نتیجه عملی اولین توافقات را بررسی کرده و مسیری روشنتر را برای جامعه اطلاعاتی ترسیم نماید.
نویسنده : مهدی صمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست