جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
آنجا که تو را دیدم
آنجا که تو را دیدم دیر بود. شاید دیرتر از آن چه خود پنداری،ولیکن ایستادم تا این گونه ببینم. تو را دیدم ایستاده در دور دست – بی دوست و آشنا – زیر سوز برف و سرما- شاید زیر۲۰ درجه – تک تنها خیره به پیچ و شیب جاده – غرق در گوله های برف – این نعمت آسمانی با کتابچه ای در دست نمی دانم چه بود – اطرافت را نگریستم او را دیدم او از شنیدن انتقادهایت خسته شده بود – حرارت گفتارش را لمس کردم و کمی آن طرف تر تو را یافتم تابع مقررات در جدول زمانی که بی جهت در پی تنظیم زمان بودی و چندین بار بی موقع بانگ برداشتی چه ساعتی است !
هر چند ساده ترین واژهای زندگی را در تو نیافتم ولیکن در همه حال – در خوشی و ناخوشی - داستان یکی بود .(بی فکری
)چه خوردی –که این گونه سر به راهی بی فرجام نهادی و چنین پریشان و منحرف از جاده حقیقت فاصله گرفتی – به طور مسلم می دانی این چنین گیج و بی فکر قدم نهادن بر روی این کره خاکی دور از عقل و منطق می باشد و خواهی دید که بی یارو یاور زیر حملات سخن دیگران قرار خواهی گرفت و بی دفاع خواهی ماند زیرا نیمه وقت وارد زیست گاه اصلی کسانی شده ای که حق عضویت را اذعان خود مپندارند و بس!
محمد خداشناس گل افشانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست