یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

گورهایی غیر عادی در تپۀ تخچرآباد بیرجند



      گورهایی غیر عادی در تپۀ تخچرآباد بیرجند
محسن دانا

پیش‌گفتار
هدف از این نوشتار معرفی نوعی نادر از تدفین است که در جریان فصل نخست کاوشهای آموزشی دانشجویان کارشناسی باستان‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند به دست آمد. این کاوشها در تپۀ روستای تخچرآباد در 25کیلومتری شمال شرق بیرجند، مرکز خراسان جنوبی در بهار 1388 انجام شد(تصویر1). تپۀ تخچرآباد در 300متری غرب روستایی به همین نام قرار دارد. به جز 2گمانۀ اصلی روی تپه و گمانه‌ای دیگر در منتهاالیه جنوب حریم این تپه، گمانۀ چهارم با ابعاد نهایی 5/5×5متر در مسافتی دور از تپه و بیرون حریم آن کاوش شد. این گمانه در شمال گمانه‌ای که در تعیین حریم سال 1378 که به‌سرپرستی رجبعلی لباف خانیکی انجام شده بود و در آن به گور برخورده بودند، ایجاد شد. در گزارش تعیین حریم به سنگ‌چینهای منظمی اشاره شده که باعث شده باوجود فاصلة زیاد از تپه در آن محل گمانه‌ای ایجاد کنند. نتیجة این کاوش باز کردن دو گور بود(لباف خانیکی، 1378: 18-22). از آن‌جاکه گزارش توضیح مفصل و روشنی از وضعیت گور نداشت، این گمانه برای پیدا کردن گور جدید و ثبت‌وضبط دقیق وضعیت آن و گورستان احتمالی ایجاد شد. در پایان، یک گور دارای ساختار سنگ‌چین و یک چالة تدفین درکنار آن به‌دست آمد.

توصیف:
ازنظر مکانی گمانة چهار در ضلع شمالی یک مسیل کم‌عمق و نسبتاً عریض قرار دارد. بر دامنة ضلع شمالی و نزدیک به بستر پر از شن و سنگ مسیل این گمانه ایجاد شد که در فاصله 470متری از تپة تخچرآباد و در زاویه ْ245 جبهه غربی تپة تخچرآباد و کاملاً بیرون از حریم آن قرار دارد(تصویر2). گمانة چهار در ابتدای کار با ابعاد 4×2 متر احداث شد. جهت قرارگیری طول گمانه شرقی‌ـ‌غربی بوده و نقطة ثابت در این گمانه گوشة شمال غربی آن تعیین شد. بلندترین نقطه در این گمانه نسبت به نقطة ثابت cm 10- و پست‌ترین نقطه cm 50- در جنوب شرقی گمانه بود.
پس‌از برداشت اول در گوشه غربی یک سری قلوه‌سنگهایی مشاهده شد که به‌نظر میرسید به سمت شمال امتداد داشته باشند این موضوع باعث شد تا گمانه در قسمت شمالی گسترش داده شود. به‌همین‌دلیل یک نوار  2متری از قسمت شمالی به گمانه افزوده و گمانه شکل یک مربع m 4×4 به‌خود گرفت. در عمق cm 60- در قسمت شرقی مقداری خاکستر به‌دست آمد. اطراف این خاکستر 3 قطعه سنگ قرار داشت به‌طوری‌که محدوده‌ای را که خاکستر در آن قرار داشت را از باقی قسمتها جدا میکرد. این خاکسترها در محدوده‌ای بیضی شکل به ابعاد  cm15×47 قرار داشتند. در برداشتهای بعدی به‌طور آشکاری از سمت بخش مرکزی به سمت بخش جنوبی در رنگ خاک تفاوت ایجاد میشد و میزان تیرگی رنگ خاک افزایش می‌یافت. هم‌چنین در بخش شمالی بر میزان شن موجود در خاک افزوده میشد. به‌همین دلیل خاک‌برداری در بخش شمالی در عمق90- متوقف شد. طی برداشتهای بعدی تفاوت محسوسی در رنگ و بافت خاک در ضلع شرقی گمانه مشاهده شد و این امر باعث شد تا یک نوار 5/1 متری از قسمت شرق گمانه به‌آن افزوده شود. در عمق 90- تا 100- خاک در نیمه شرقی بخش جنوبی به‌طور محسوسی نرم و فاقد هرگونه ناخالصی بود. در همین قسمت یک چیدمان سنگی با قلوه‌سنگهای بزرگ یافت شد. در عمق 110- تا 120- خاک در نیمة شرقی نوار جنوبی با سایر بخشهای گمانه تفاوت چشم‌گیری کرد. خاک این بخش نرم و فاقد شن و ماسه و خاک نوار مرکزی به رنگ قهوه‌ای روشن، بافتی نرم داشته و دارای ذرات شن و ریگ و قطعات سنگ بود. خاک روی چیدمان سنگی در بخش جنوبی نیز خاکی نرم و فاقد ناخالصی بود. خاک‌برداری در بخش مرکزی در عمق 120- متوقف گردید. برداشتهای بعدی باعث یافتن یک چالة تدفین در گوشة جنوب شرق گمانه شد که ضلع جنوبی آن یک چیدمان سنگی منحنی‌شکل وجود داشت که ظاهراً به‌سمت بیرون محدودة گمانه امتداد می‌یافت. مجدداً یک نوار 1متری به ضلع جنوبی اضافه شد تا به این سؤال پاسخی داده شود که آیا این چیدمان منحنی‌شکل متعلق‌به گور دیگری است یا خیر. بنابراین اندازة نهایی گمانه یک مستطیلی 5/5×5متر شد.

-    گورها:
همان‌گونه‌که گفته شد یک چالة گور و یک گور با ساختار سنگی در گوشة جنوب شرقی گمانه به‌دست آمد(تصویر3). چالة گور از نوع گورهای چاله‌ای سادة بیضی‌شکل است با ابعاد cm 46×100 است که طول آن در جهت شرق به غرب قرار گرفته و فاقد هرگونه ساخت‌وساز است به‌طوری‌که هیچ نشانی از کاربرد مصالح معماری مانند خشت و سنگ یا چینه در آن مشاهده نمیشود. عمق کف این گور نسبت به نقطة ثابت 155- بود. از این چاله تنها یک استخوان بازو(؟) و یک قطعه سفال به‌دست آمد که این قطعه سفال متعلق‌به بدنه با خمیرمایة شن و ماسه و خمیرة نخودی‌رنگ با پخت ناکافی بوده و فاقد هرگونه تزیین و پوشش و دودزده و خاکستری‌رنگ میباشد. این قطعه سفال شکسته در ضلع شرقی گور و در فاصله cm 20 استخوان قرار داشت. جهت قرارگیری استخوان شرقی‌ـ‌غربی و 2 طرف آن در محل مفصل نیز شکسته بود. عمق روی استخوان نسبت به نقطة ثابت 144- است. خاک چالة گور نرم و فاقد ناخالصی بود. تنها عاملی که محدودة چالة گور را از گور سنگ‌چین جدا میساخت دیواره‌های سنگی متشکل از قلوه‌سنگهای ریز و درشتی بود که بر روی یک‌دیگر قرار گرفته‌ بودند. گور سنگی در کنار چالة گور قرار گرفته که از نظر ساخت‌وساز و استفاده از مصالح معماری دیوارهای آن سنگ‌چین بوده و توسط دیوارة سنگ‌چین شمالی خود از چالة گور تفکیک شده است. ابعاد ساختار این گور cm50×105 و جهت قرارگیری آن شرقی‌ـ‌غربی است. این گور فاقد هرگونه تدفین و اشیاء بود. خاک آن بسیار نرم و دارای ذرات کوچک استخوان بود. پس‌از خاک‌برداری شکل بیضی‌مانند آن کاملاً آشکار شد(تصویرهای 4 تا 8).

جمع‌بندی:
به‌طور کلی در گمانة چهار، 2 گور به‌دست آمد. آن‌گونه‌که از شواهد و مستندات پیدا است به‌نظر میرسد تدفین در این گور‌ها به‌صورت تدفین ثانویه بوده که این از طرز قرارگیری استخوان و شکستگی دو طرف آن برداشت میشود. همین‌طور این موضوع را میتوان از خرده استخوانهایی که در اطراف دو گور پراکنده شده بودند و طی برداشتهای متعدد به‌دست آمدند دریافت. خاک داخل چالة گور و گور سنگ‌چین خاک باستانی نیست ولی با خاک پر از ماسه و شن و سنگ اطراف که در همین گمانه نیز وجود داشت، تفاوت آشکاری دارد چراکه خاک این‌دو گور بسیار نرم و فاقد هرگونه ناخالصی بود. مسألة سؤال‌برانگیز دیگر این‌که چرا این گور که کاملاً مرتب سنگ‌چین‌شده و بیضی‌شکل فاقد تدفین و هدایا است؟ آیا گور پس‌از تدفین غارت شده یا در اصل نوعی گور یادمانی(cenotaph) است؟ هرچند معمولاً گورهای یادمانی برای فردی ایجاد میشود که ازنظر اجتماعی در رتبه‌ای بالا قرار داشته یا برای خانواده‌اش فرد عزیزی است، درنتیجه در این‌گونه گورها اشیاء اهدایی زیادی وجود دارد. عدم وجود شئ در این گورها را نمیتوان کاملاً با سنتهای تدفین مرتبط دانست چراکه در تعیین حریم 1378 در یکی‌از گورها یک حلقة مفرغی کشف شد(همان:20). از سویی در تعیین حریم سال 1378 هیچ عکس یا طرحی از چیدمان سنگی سطحی که مسلماً نشانة گور بوده وجود ندارد و از سوی دیگر برای خاک‌برداری در سطح وسیعی سنگهای سطحی را برداشته بودند که درنتیجه نمیتوان درمورد چگونگی وضعیت نشانة سطحی گور به‌دست آمده در آن فصل اظهار نظر کرد.
نکتة قابل توجه دیگر وجود محدوده‌ای خاکستر در شمال شرق گور است که مشابه آن در کاوش تعیین حریم سال 1378 نیز در نزدیکی گورهای کشف‌شده به‌دست آمد(همان:22)(تصویر9). آیا این محدودة خاکستر که در کاوش تعیین حریم اندازة آن مشخص نیست، مربوط‌به سنتهای تدفین است؟
آن‌چه به‌طور قطع مسلم است این است که هنوز به‌طور قطع نمیتوان این 2 گور را از یک‌دیگر تفکیک نمود چه بسا این چاله‌هایی که از آنها به‌طور جداگانه و مجزا یاد شد هر 2 متعلق به یک تدفین باشند. زیرا خاک هر 2 چاله از نظر بافت و رنگ و جنس بسیار مشابه یک‌دیگر بود. بی‌شک این گورها با تدفینی که طی عملیات تعیین حریم به‌دست آمده بود رابطه داشته باشد.
آیا این محل یک گورستان است؟ آیا ارتباطی با تپة تخچرآباد دارد؟ باتوجه به یافت نشدن هیچ داده‌ای که بتواند در تاریخ‌گذاری این گورها ره‌گشا باشد و با فرض در ارتباط بودن این گورها با تپۀ تخچرآباد تاریخ نسبی عصر آهن3 یا سدۀ 6 تا 8پ.م. برای این گورها پیشنهاد میشود. هرچند بس روشن است که تا در دست نبودن تاریخهای مطلق چنین تاریخ‌گذاریهایی قابل اتکا نیستند.
مسایل و پرسشهایی از این دست تا مشخص نشدن وضعیت بنای تخچرآباد و کاوش گسترده‌تر و شناسایی گورهای بیشتر باقی خواهد ماند.

محسن دانا کارشناس ارشد باستان‌شناسی، دانشگاه تهران است.

برای مشاهده تصاویر  در زیر کلیک کنید: