شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
چگونه یک بازیکن محبوب می شود
اگر امروز میگوییم ایرانیها دارای هوش سرشار و به طور عموم دارای «آیکیو» به مراتب بالاتر از جوامع دیگر آسیایی از جمله ژاپنیها هستند، به هیچ وجه نمیخواهیم نژاد آریایی خود را بر دیگر نژادها برتر بدانیم اما درک و فهم عمومی مردم ایران خیلی به ندرت در مقاطع مختلف تاریخ اشتباه کرده و اصولا خرد جمعی در ایران ضریب اشتباهات را به طور چشمگیری کاهش میدهد. همین فلسفه در ورزش و مخصوصا فوتبال سالیان سال است که بر ورودی و خروجیهای فوتبال نظارت دقیق و علمی دارد. برآیند نگاههای مردم ایران در فضای خاکستری دوران پهلوی یک کشتیگیر خوب از نظر فنی اما نه بهترین را، در کشور در سبد آرزوهای خود قرار میدهند. به یکباره لقب «آقا» در پشت نام او همچون ستونی کاشته میشود و دیگر کوچک و بزرگ او را «آقا تختی» صدا میزنند. دیری نمیپاید که او محبوب دل مردم میشود، مدارج را طی میکند از تاریخ ماه و سال دل مردم به تاریخ ابدیت ایران در کنار پوریای ولی که چند نسل را پشت سر گذرانده، میپیوندد.
بعضیها از خود سوال میکنند چرا «آقا تختی» اینقدر مورد توجه و علاقه مردم است؟ او که از موحد و حبیبی و یا بعضی دیگر از کشتیگیران کمتر مدال گرفته است پس چرا مردم کانون توجه خود را روی نام «آقا تختی» متمرکز کردهاند؟ و بعد با کمی دقت در احوال این مرد پهلوان مسلک متوجه میشوند که آقا تختی به جز قهرمانی، پهلوان مرام، اخلاق و مردانگی نیز بوده است.او در زمانی که فیفا هنوز به اهمیت «Fair Play» کاملا پی نبرده است و مثل امروز پرچم آن را در اولویت ورود به استادیومهای فوتبال قرار نداده بود جوانمردی در تشک کشتی را معنی کرد و در یکی از مسابقات بینالمللی که آبروی خود را در آن سرمایهگذاری کرده بود، با عدم استفاده از نقطه ضعف حریف روسی خود که از ناحیه دست مجروح بود، اخلاق و معرفت را معنی کرد، فداکاری را در رفتارش برای همه به ارمغان آورد و ظرفیت یک پهلوان را به جهانیان نشان داد. صداقت در گفتار و پاکیزگی در رفتارش به رغم خواسته وی، آقا تختی را به یک شخصیت سیاسی تبدیل کرد، گو اینکه آقا تختی را به واسطه ترس از نفوذ معنوی وی در انبوه مردم ایران نهایتا کشتند و برچسب ناچسب خودکشی را به وی زدند لیکن در تاریخ پرافتخار ایران به عنوان ورزشکار محبوب ماند و نمره عالی گرفت.با الگوبرداری از شخصیت آقا تختی ببینیم در فوتبال نیز همین قاعده برای شناختن بازیکنان محبوب حاکم بوده است یا خیر؟
ظرفیت و شخصیت
با کمی درنگ و تفکر، متوجه میشویم که در فوتبال نیز چهرههای محبوب و ماندگار داشتهایم، افرادی که در تاریخ فوتبال کشور رتبه کسب کردند، اما نکته بسیار مهم وزن و مرغوبیت این محبوبیت آنهاست. گرانسنگ بودن این بازیکنان هر یک به واسطه فرازی از خصوصیات جمعی یک بازیکن تمام عیار از نظرات مختلف فنی و اخلاقی است. بازیکنانی که به واسطه ارزشهای فنی فوتبال محبوب شدند با طی زمان بازیگری رفته رفته به بوته فراموشی سپرده شدند و بعضا آنقدر سریع از بلندی و فراز محبوبیت به چاله تنهایی و عزلت سقوط کردند که تصور آن برای بسیاری غیرممکن بود.بازیکنی را به خاطر میآوریم که در زدن سر چیزی از همایون بهزادی کم نداشت و با فیزیک بسیار خوب و قد بلند خود در نقش یک فوروارد گلزن افتخارات بسیاری برای باشگاه خود و تیم ملی به ارمغان آورد لیک با اتمام دوره طلایی و سپری کردن فراز آمادگی فیزیکی به ناگهان در سراشیبی قرار گرفت و رفته رفته متوجه شد که دوران محبوبیت مقطعی وی به پایان رسیده است.
این مرحله در واقع، مقطعی بسیار حساس در زندگی ک. ب و امثال ایشان بوده است به طوری که به ناگاه خود را در یک چاه هوایی احساس میکند که امید به آینده را برایشان کمرنگ میکند و بنا بر ضعف ظرفیت لازم به خود فراموشی پناه میبرند. این بازیکن ارزنده ملیپوش در اندک مدتی به دام اعتیاد افتاد و شرایطی بر زندگی او سایه افکند که نهتنها محبوبیت خود را فراموش کرد بلکه حق یک زندگی بسیار ساده و در انزوا را نیز آرزومند بود.بیانصافی است اگر همه این اتفاقات تلخ که بعد از اتمام بازیگری ستارهها رخ میدهد را به گردن بیظرفیتی آنان میاندازیم و سیستم کنترل و تغذیه روحی و روانی آنان را هیچ مسوولی در فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی سابق و وزارت ورزش و جوانان فعلی به گردن نگیرد. نقطه عطف توجه به این بازیکنان محبوب و یکباره پاک باخته،همان زمان پایان بازیگری آنهاست. متاسفانه سرنوشت فوقالذکر برای چند تن از بازیکنان معروف و محبوب دیگر از جمله علیرضا. ع و داود. م رقم خورد که هر دو از شاگردان زندهیاد پرویز دهداری بودند. انسان در مرحله اول با توجه به شناخت کافی از استاد فقید پرویز دهداری که خود معروف به معلم اخلاق بود متعجب میشود که چگونه از آن معلم نامدار چنین شاگردانی باقی میماند! لیکن اگر از زاویه دیگری به این دگردیسی نامقدس نگاه کنیم به جز فقر تربیتی و اقتصادی که در جای خود قابل بحث است، به چند نکته اساسی دیگر برخورد میکنیم که زمان و مکان نمیشناسند و در هر مقطعی میتوانند قهرمانان محبوب ما را دچار این معضل خانمانسوز کنند. در مرحله اول عاملی به نام «ظرفیت» جهت کنترل و تشخیص شرایط آن دوره زمانی بازیکن مورد نظر باید وجود داشته باشد تا زندگی و تصمیمات احساسی قهرمان محبوب ما را تحتالشعاع قرار دهد.
ظرفیت در بعضیها ذاتی و در مواقعی نیز باید در ذهن بازیکنان کاشته و تقویت شود تا در زمان مقتضی از رویدادهای انحرافی بازیکنان جلوگیری کند.خوب به خاطر میآورم که مدیر تیم ملی نوجوانان بودم و همراه با مربی ارزشمند کشورمان حمید درخشان تیمی را آماده میکردیم که به مسابقات نوجوانان آسیا در ویتنام برود، یک روز نوجوان بسیار خوشاندامی که به تنهایی و بدون هیچ معرفینامهیی از مازندران به تهران و به کنار کمپ تیم ملی آمده بود، خود را به آقای درخشان معرفی کرد و مدعی بود که میتواند در کنار دیگر بازیکنان همسطح آنان خودنمایی کند. حمید درخشان نیز به رغم روش معمول اما با تکیه بر کنجکاوی فنی خود به او اجازه داد در تمرین شرکت کند و با کمال تعجب مشاهده کردیم که او بسیار آماده و در حد دیگر بازیکنان همچون حسین کعبی و سیاوش اکبرپور در پشت دفاع به شکل موثری ظاهر شد.
این بازیکن با پیوستن به تیم ملی پلههای ترقی را خیلی سریع طی کرد لیکن از همان ایتدا آثارز از ناهنجاری در رفتارش هویدا بود و نقاط ضعفی در پذیرش شرایط .جدید داشت این بیظرفیتی بعدا در باشگاه اصلی وی به اوج خود رسید و بارها تهدید به اخراج شد و نهایتا با آخرین دستهگل به آب داده در یکی از پروازهای تیم باشگاهی خود، سرنوشت بعدی را رقم زد. در واقع آنچه این بازیکن ارزشمند را به ناکجاآباد برد توجه بیش از حد و خارج از ظرفیت به ایشان بود که در رفتارش تاثیرگذار شد و آن شد که نباید میشد! به قول بزرگی که میگفت بعضی از بازیکنان به یکباره در جایگاهی قرار میگیرند که گویی یک گروهبان ساده درجه خود را با درجه یک تیمسار عوض کرده و نمیداند چگونه باید مثل یک امیر رفتار کند.در سالهای دور نیز چشمان نافذ مردم رفتار و کردار بازیکنان را خوب رصد میکردند و بیظرفیتیها را با مقایسه با شاخصهای اخلاقی جامعه ورزشی به سخره میگرفتند و در مقابل اخلاقمداران را تحسین میکردند. در هر محفلی که صحبت از زندهیاد امیر آصف میشود بیاختیار همه بر ظرفیت اخلاقی بدون قید و شرط این بزرگمرد تاریخ فوتبال ایران صحه میگذاشتند اما در همان زمان بودند بازیکنانی با کیفیت فنی بسیار بالا، لیکن در استادیوم امجدیه آن زمان در بهترین شرایط فنی با توجه به بیظرفیتی و رفتار به دور از اخلاق خود لقب «لجن» را از تماشاگران گرفته بودند.
سختکوشی و فداکاری
یکی دیگر از شاخصههای محبوبیت ماندگار بازیکنان نزد مردم سختکوشی و فداکاری بازیکنان در جهت اهداف جمعی و تیمی است که کاملا توسط مردم رصد میشود. به کرات اتفاق افتاده که کمکاری و عدم تعصب یک بازیکنان را تماشاگران زودتر از مربی تشخیص داده و با توجه دادن تماشاگران به سرمربی مربوطه، بازیکن مورد نظر تعویض شده است.از میان فوتبال دوستان میانسال کسی را نخواهیم یافت که هنرنماییهای حسین کلانی را فراموش کرده باشد. این بازیکن در زمان خود یکی از الگوهای فداکاری و از خود گذشتگی و تلاش بیوقفه او بارها برای تیم ملی افتخارآفرینی کرد اما آنچه او را به عنوان یک پدیده محبوب در فوتبال ایران معرفی کرده است فداکاریهایش برای همتیمیها و پیراهن تیمش بود. کلانی که امروز به عنوان یک مهندس کارکشته جهت کمک به اهداف کشورش با همه جذابیتهای امریکا خداحافظی کرده و به ایران آمده، هنوز همان صفات پسندیده را در زندگی خود ملاک قرار داده، و دلمشغولیاش برای باشگاه پرسپولیس و همچنین برای تیم ملی ذرهیی کاهش نیافته است در زمان مقتضی با مردم میخندد و شادی میکند و در وقت شکستها هم همچون مردم غمگین میشود.نامهای متعددی از میان بازیکنان فوتبال ملی که شاخصه تلاش و فداکاری آنان بر پیشانی ورزش کشور حک شده،از صفحه خاطرات فوتبال دوستان میگذرد و قطعا نمیتوان در این دل نوشته از همه آن عزیزان یاد کرد. اما از نامهایی مثل جعفر کاشانی نمیتوان به سادگی عبور کرد.
او دفاع وسط تیم ملی در دهههای ۴۰ و ۵۰ تیم بود. آقای کاشانی خیلی زود دچار کمردرد مزمن و دیسک شد اما همچنان در مقابل مهاجمان تیمهای مقابل ایران با همه وجود ایستاده و از حریم دفاعی ایران محافظت میکرد، در کنار وی حمید جاسمیان که آن روزها به واسطه تلاشهای باورنکردنی و ایستادگیاش لقب سیم خاردار را گرفته بود هنرنمایی میکرد، همه عشق و علاقه این سربازان فداکار فوتبال ملی، پیراهن تیم ملی بود، تعصب آنها نه وابسته به پول بود و نه قرارداد آنچنانی. حسن روشن بازیکن بسیار تکنیکی ایران بارها دچار پارگی زبان شد چرا که وی عادت داشت در زمان درگیر شدن و حرکت با توپ زبان خود را در میان دو ردیف دندان حفظ کند و همین موضوع بارها این بازیکن فداکار و پرتلاش را دچار مصدومیت جدی کرد.از بازیکنان نسل بعدی که تلاش و فداکاری آنها محبوبیت ماندنی را برایش به ارمغان آورد، میتوان از بزرگانی همچون علی دایی، فرهاد مجیدی و تنی چند از بازیکنان دیگر نام برد که هر یک به نوبه خود بخشی از تاریخ فوتبال ایران را به خود اختصاص دادند. علی دایی بازیکن استثنایی ایران در بهرهبرداری از فرصتهای گلزنی فداکاری را نیز همواره چاشنی گلهای به ثمر رسانیده میکرد. کاپیتان تیم ملی ایران در زمان اوج و بهترین شرایط فنی خود همراه با تیم ملی در ژاپن با طحال مجروح و پاره شده فداکارانه برای تیم ملی نفس میزد و تا آخرین لحظه در کنار همبازیانش تلاش کرد و از محل استادیوم مستقیما به بیمارستان انتقال یافت و تحت عمل جراحی قرار گرفت. امروز علی دایی را یکی از شاخصترین شخصیتهای ورزشی ایران میدانند و محبوبیتش در اقصی نقاط آسیا و اروپا کاملا قابل لمس است. ای کاش بزرگ مرد دیگری پرسپولیس را با دلسوزی هدایت کند و علی دایی همچون سفیری از ایران و به نمایندگی فیفا که بارها از وی خواستهاند به دیگر کشورها میرفت و درس تلاش و فداکاری میداد.
فرهاد مجیدی نیز از جمله بازیکنان بسیار محبوب هست که شاخصه اصلی محبوبیتش تلاشهای بیدریغ و فداکاریهای خاص وی در تیم ملی و مخصوصا باشگاه استقلال بوده است. هوش سرشار این بازیکن این امتیاز را به وی داده بود تا در بسیاری از موارد با حرکتهای سریع و توفانی خود فضاسازی کرده و زمینه گلزنی را برای دیگر همبازیانش مهیا کند. یکی دیگر از شاخصههای اخلاقی فرهاد، عدم ورودش به حاشیهها و عدم مصاحبههای جنجالی بود، کمتر حرف میزد و کمتر پاسخ دیگران را میداد و طبعا کمتر هم اشتباه میکرد.
صداقت در عمل و گفتار
تاریخ سراسر افتخار ایران مملو است از مقاطع مهمی که صداقت در گفتار و عمل بزرگان این مرز بوم،نقاط عطفی را ثبت کردهاند که هر یک سرنوشتساز بوده و هویت اصلی این سرزمین را به رخ جهانیان کشیدهاند. این افتخارات با پیوستن ایران به اسلام و انقلاب شیعه، رنگ و بوی علی(ع) را به خود گرفت و هویت اصلی ایران علیوار خود را آراست. پیروی از صداقت امیرالمومنین در جوامع مختلف ایران ریشه دوانده و مخصوصا در ورزش به اشکال مختلف خودنمایی کرده است. در فوتبال نیز بر آن تاکید شده است.
معلم اخلاق مرحوم پرویز دهداری قبل از هر چیز از شاگردانش اخلاق مبتنی بر صداقت در گفتار و کردار را میخواست و خود هرگز پا را از حریم صداقت فراتر نگذاشت، چه آن روزی که به عنوان سرمربی تیم ملی در امجدیه برایش هورا کشیدند و چه روزی که با کنار گذاشتن چند بازیکن یاغی و زیادهخواه توسط جیرهخواران مورد فحاشی و ناسزاگویی قرار گرفت و به سویش سنگ پرتاب کردند. او مصمم و راسخ آن را میگفت که باور داشت، بدون توجه به آفتابی و یا بارانی بودن فضای اطرافش!!در سالهای اخیر نیز ما شاهد شاهماهیهایی از جنس دهداری بودهایم که همان مرام و مسلک را دارا بودهاند. حق را گفته و بر آن استوار تاکید کردهاند. مردم نیز نشان دادهاند که چقدر بر صداقت ارج مینهند و افراد صادق در فوتبال را چگونه شناسایی و محبوبشان میدارند.مرحوم ناصر حجازی یکی از افرادی است که به جز حقیقت و باور اصولی عامه مردم و آنچه را که با باور خودش در تناقض نبود، در هر شرایطی چیز دیگری را نه به زبان میآورد و نه در عمل انجام میداد. ناصر حجازی تا آخرین روزهای زندگیش که با سرطان دست و پنجه نرم میکرد ذرهیی از اصولش عقبنشینی نکرد. آنچه را حقیقت میپنداشت صادقانه به زبان میراند.
در به نقد کشیدن اشتباهات مسوولان ورزش و فدراسیون و دیگر مسوولان فوتبال در باشگاهها ذرهیی اغماض نمیکرد. محبوبیت ناصرخان بعد از مرگش کاملا هویدا شد چرا که هزاران چشم گریان بدرقه راه او در پیوستن به حق بودند.نسل بعد از مرحوم حجازی نیز بازیکنان صادق دیگری را در خود پرورید، بارها در محافل ورزشی شاهد این سوال بودهام که آیا این همه محبوبیت علی کریمی تنها به واسطه توان بسیار خوب فنی اوست که لقب جادوگر را به همراه آورده؟ محبوبیت علی کریمی تنها در ایران خلاصه نمیشود. بنده به کرات در خارج از کشور و در همراهی با تیم ملی محبوبیت بیشائبه علی را دیدهام و به رغم اینکه بعضا او را در مقاطعی یاغی خطاب کردهاند خود شخصا شاهد فداکاری و صداقت این جوان رعنا و پاکنهاد کشورمان بودهام و بارها مردم عزیز و فهیم ایران را ستودهام که چطور خلف را از ناخلف تشخیص میدهند و هرگز او را تنها نگذاشتهاند. در دورانی که سرپرست تیم ملی بودم بحث کاپیتانی تیم ملی را با کیروش مطرح کردم و به ایشان توضیح دادم که ما در ایران بر کسوت بازیکنان، کاپیتان را تعیین میکنیم و این اتفاق در باشگاهها نیز بر همین اصل استوار است البته مدیریت کاپیتان و باور بازیکنان از وی نیز در این تصمیم اثرگذار است.آقای کیروش بنا بر تشخیص خود و متناسب با تعداد بازیهای ملی، جواد نکونام را به عنوان کاپیتان انتخاب کرد، همه دوستان وحتی بعضی از بازیکنان پیشبینی خوبی پیرامون عکسالعمل علی کریمی که مورد احترام بیچون و چرای همه بچههای تیم ملی بود و هست، نمیکردند.
اما با اعلام این انتخاب علی خم به ابرو نیاورد و با همه وجودش به جواد تبریک گفته و کمک میکرد و آن کرد که از یک مرد پهلوان مسلک انتظار میرفت. علی کریمی در مصاحبههای اندکی که میکند بسیار شمرده و صادقانه سخن میگوید، او همیشه در کمکهای مردمی و امور خیریه بدون سر و صدا حضور دارد و در احترام و رفتار اجتماعی خود با مردم و با همبازیهایش بسیار بزرگوار برخورد میکند.قطعا محبوبیت بازیکنان بزرگ فوتبال کشورمان ختم به تنها عوامل ذکر شده نیست و موارد دیگری نیز وجود دارد که هر کدام به نوبه خود در فوتبال امروز ما خودنمایی میکنند. امید است با نقد شما عزیزان فرهیخته و نظرات شما بتوان در شماره آینده این بحث را ادامه داد، قطعا گریزی نیز به رفتار غیراصولی و به دور از فرازهای اخلاقی بعضی از بازیکنان امروز فوتبال کشورمان نیز خواهیم زد.
«یادمان باشد که «اعتماد» المثنی ندارد، پس لطفا گمش نکنیم». یا حق
عباس ترابیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست