شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

جنگ بزرگ آمریکا علیه روسیه با رمز«دورنمای۲۰۱۰ »


جنگ بزرگ آمریکا علیه روسیه با رمز«دورنمای۲۰۱۰ »

توان اتمی امروز روسیه به حداقل خود رسیده است, در حالی که آمریکا به گسترش و توسعه سلاح های نسل نوین خود ادامه می دهد آمریکا با ساختن زنجیره ای از گروه های استراتژیکی فضایی و انبوه زیردریایی ها, هواپیماها, تانک ها و راکت های بالدار هوشمند برای زدن هواپیماها آمریکا در جریان جنگ یوگسلاوی یک هزار فروند از این راکت ها را مورد استفاده قرار داده بود و ساختن راکت های عادی و اتمی با قدرت های انفجاری کم و زیاد برای نابود ساختن سیستم اداری و راداری پایگاه های راکتی دشمن و بمب های بسیار قوی «قافنی» که با انفجار خود همه موجودات زنده را نابود می کند و بعد از انفجار تشعشات آن پس از مدتی از بین می رود دست یافته است

در کنار این ها سلاح هایی ساخته می شوند که بر روی مغز و روان تأثیر می گذارد. آمریکا همچنین سیستمی بوجود می آورد که با استفاده از همه این امکانات در اسرع وقت بتواند همه نیروها را ظرف چند ساعت برای وارد آوردن ضربه مهیا کند.

بودجه نظامی آمریکا به تنهایی بیش از بودجه نظامی روسیه، چین، هند، انگلستان، فرانسه و آلمان است. وقتی انگیزه تسلیح شدن این چنینی ارتش آمریکا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد، روشن می شود که واشنگتن خود را برای یک جنگ تمام عیار آماده می کند که رمز آن «دورنمای سال ۲۰۱۰ است». باید گفت اگر این جنگ صورت نگیرد، آن وقت، این آمادگی اهمیت و معنی خود را از دست می دهد. اگر آمریکا طی این سالها نتواند به اهداف خود نایل آید، در سال های آینده، قادر به پاسخگویی به دشمنان نخواهد بود. آمریکا در این اندیشه است که در دهه نخست قرن بیست و یکم، چند جنگ پیشگیرانه به راه اندازد و ضربه اول را به دشمنان خود فرود آورد. بدون تردید، روسیه اولین هدف خواهد بود. اگر فردا جنگ شد و ما ضربه اول را خوردیم، آن وقت، ما قادر نخواهیم بود ضربه مقابل را وارد کنیم، چرا که در سال ۲۰۱۲، پتانسیل اتمی روسیه در مقایسه با سال ، ۱۹۹۱ ۶۰۰ بار کمتر خواهد بود.

در دوران اتحاد شوروی، پتانسیل ۳۰۰ راکت «ساتانا»(شیطان) ما برابر با ۳ هزار راکت «پ.آر.او» آمریکایی با کلاهک اتمی واقعی و ۱۲ هزار راکت با کلاهک غیر اتمی و فریب دهنده برابر بود. در آن زمان، راکت های «ساتانا» ما، توانایی محو موتورهای راه انداز قوی و سیستم راداری و کنترل موشک های آمریکایی را داشت. تازه، هنگامی که۳۰۰ راکت «ساتانا» کار خود را انجام می دادند، راه برای ۱۲۰۰ راکت «آر.وی. سی.ان» ما باز می شد. حال، این سؤال پیش می آید در سال ۲۰۱۲، ما با کدام سلاح هایمان به مصاف آمریکا خواهیم رفت؟ تجزیه و تحلیل فاکت های موجود حاکی از آن است که با هیچ چیز! اگر این وضع ادامه یابد در سال ۲۰۱۰-،۲۰۱۲ ما بیش از ۱۰۰ تا ۱۲۰ شاخت (تونل) راکت های «توپول ام» و ایستگاه های کنترل «توپول» نخواهیم داشت.در سال های ۲۰۱۰- ،۲۰۱۲ اگر آمریکا ضربه اول را به ما وارد کند، امکانات موجودش امکان می دهد که توسط راکت های بالدار هوشمند با کلاهک اتمی و با قدرت انفجاری زیاد و نفوذ عمیق، تمام تونل های راکت های «توپول» و سیستم راداری ما را برای ۵ بار از بین ببرد، در حالی که ما، در گذشته نه چندان دور، صاحب بهترین و بی نظیرترین راکت ها و سیستم دفاعی مانند «زینت» و «تور» بودیم. اینک این قبیل سلاح ها بسیار کاهش یافته است. اگر راکت هایی بتوانند پرواز کنند، در فضا با راکت های بالدار و هواپیماهای «روبوت» آمریکا روبرو خواهند شد. این راکت ها و هواپیماها می توانند در ارتفاع ۲۰ کیلومتری راکت های ما را مورد هدف قرار دهند و همچنین می توانند رادارهای راکت های ما را مختل کنند. به جز این، راکت های ما توسط امواج ماهواره ای و کلاهک های بالستیکی از بین برده خواهد شد. بسیار تردید برانگیز خواهد بود که «توپول های» ما از همه این سدها بگذرند و در خاک آمریکا هواپیماهای استراتژیکی آن کشور را نابود کنند. چرا که آمریکا خواهد کوشید در اولین ضربه همه این امکانات را منهدم کند، چنانکه در سال ۱۹۴۱ شد. در این حالت، تمامی فرودگاه های نظامی وهواپیماهای استراتژیکی مورد هجوم قرار خواهند گرفت. در کنار این، راکت های بالدار اتمی که از کشتی های زیردریایی روسی به آمریکا شلیک می شوند، به وسیله راکت زیردریایی های آمریکایی منهدم می شوند. همین سرنوشت در جنگ فضایی نیز در انتظار ما است. آمریکا این توانایی را پیدا کرده است که در ۵ دقیقه اول جنگ، نیروهای اتمی دریایی روسیه را مختل کند. چرا که برای هر دو تا سه زیردریایی روسی، یک یا چند ماهواره از فضا بر آنان نظارت دارند. همچنین ده ها کشتی آمریکایی، زیردریایی های ما را محاصره می کنند. نیروی هوایی ما نیز از فضا تحت نظارت دقیق است. آمریکا می تواند به راحتی ارتباط کشتی های زیردریایی ما را با مرکز فرماندهی قطع کند و مانع از آن شود که فرماندهان دستورات لازم را به خدمه زیردریایی ها بدهند.در سال ،۲۰۱۲ راکت های «پ.آر.او» آمریکایی می توانند ۷۰ درصد راکت های ما را در دسترس خود داشته باشند. در سال های ۲۰۱۰- ۲۰۱۲ ، روسیه اگر بتواند، قادر خواهد بود ۴ تا ۵ بمب اتمی به آمریکا بفرستد و نزدیک به ۳۰ میلیون آمریکایی را بکشد. اما اگر چنین شود، مردم آمریکا را به حاکمیت نزدیک و آنها را در مقابل دشمن متحدتر خواهد کرد و این قیمتی است که آمریکا برای تصاحب ۳۰ درصد از ذخیره های مواد خام جهان می پردازد. از طرف دیگر، کشته شدن این عده آمریکایی برای مدیران جهانی به معنی دفع پارازیت نیز به حساب خواهد آمد؛ به این معنی که با مرگ این ۳۰ میلیون نفر که اغلب آنها بخش قابل توجهی از بودجه آمریکا را دریافت می کنند، مبلغ زیادی در کیسه مدیران جهانی کردن باقی خواهد ماند. در مورد روسیه باید گفت با اقدامات تکنیکی نظامی که آمریکا انجام خواهد داد تلفات انسانی روسیه کمتر خواهد بود، اما زمینه برای سیاست نواستعماری آمریکا در روسیه کاملاً فراهم می شود و آمریکا می تواند به خوبی از منابع سرشار و نیروی انسانی ارزان روسیه استفاده کند.

یکی از دلایلی که یقین حاصل می کند، روسیه، هدف اول آمریکاست، آن است که سازمان سیا ۶۰ درصد از بودجه جاسوسی خود را صرف روسیه می کند. این سازمان طی یک سال یک هزار سورتی پرواز جاسوسی انجام می دهد که بیش از ۱۰۰ سورتی آن روی اراضی روسیه انجام می گیرد. آمریکا هرگز نمی خواهد که روسیه سرپای خود بایستد و قدرتمند شود. آمریکا همچنین به خوبی می داند که قادر نیست روسیه را به طور کامل محو و نابود کند.

اگر جنگ مورد بحث صورت نگیرد، آمریکا قادر نخواهد بود سیستم علمی، اقتصادی روسیه را به طور کامل در دست خود بگیرد. واشنگتن امروز حتی توانایی این را ندارد که حوادث داخلی آمریکا را کاملاً در نظارت خود داشته باشد چه برسد به روسیه. رهبران آمریکا و جهان سرمایه داری روسیه را فقط به مثابه یک منبع مواد خام برای اقتصاد غرب درنظر می گیرند. البته برای آمریکا این موضوع اید ه آل خواهد بود که مردم روسیه تا ۱۵ میلیون نفر کاهش یابد. اگر روسیه به دلخواه خود به این اقدام تن ندهد، آن وقت آمریکا، روسیه را مجبور خواهد کرد که در این مسیر حرکت کند. به عبارت دیگر، جنگ آغاز خواهد شد و این جنگی برای تصاحب ۳۰ درصد از منابع طبیعی جهان است. ولی روسیه آمادگی لازم برای این جنگ را ندارد و روشن نیست به این تجاوز همه جانبه چگونه باید پاسخ داد. پتانسیل اقتصادی روسیه ۵ بار از هندوستان۲، بار از برزیل، ۳ بار از چین و ایتالیا، ۴ بار از انگلستان و فرانسه، ۶ بار از آلمان، ۱۱ بار از ژاپن و نهایت، ۲۵ بار از آمریکا کمتر است.

اگر در مورد توانایی دولت در به کارگیری مفید از امکانات اقتصادی به بخشی از مخارج دولتی که صرف بالا بردن نیروی نظامی و جنگی داخلی است، توجه شود، آن وقت روشن می شود که قضیه چیست. در سال ، ۱۹۹۸ آمریکا ۳۲‎/۸ درصد، ژاپن ۳۶‎/۹ درصد، آلمان ۴۶‎/۹ درصد، فرانسه ۵۴‎/۳ درصد، انگلستان ۴۰‎/۲ درصد مخارج داخلی را صرف توسعه توان رزمی داخلی صرف کردند، در حالی که این رقم در روسیه ۱۸‎/۸درصد بود. نتیجه این که، سطح بهره وری بهینه از جمعیت سیاسی در روسیه معاصر، دو تا سه بار کمتر از کشورهای غربی و ژاپن است. در سال ، ۱۹۸۵ پتانسیل اقتصادی آمریکا ۴تریلیون دلار بود. به معنای دیگر، سطح بالا بردن توان نظامی داخلی آمریکا نیز ارتباط ارگانیکی با این رقم داشت، در حالی که این مبلغ در اتحاد شوروی ۱‎/۵ میلیون تریلیون بود. اگر این تفاوت را همچنان پیگیرانه دنبال کنیم، در سال ،۲۰۰۰کشور آمریکا ۳۵ تا ۳۸ بار از روسیه قوی تر شده است. ما تفاوت ها را در زمینه های نظامی، اقتصادی و روابط بین المللی مورد بحث قرار نمی دهیم.

در دوران اتحاد شوروی، ما در جنگ سرد به آمریکایی ها باخته بودیم، اما برای یک مبارزه سودمند خارجی باید به اندازه آمریکا پول خرج می کردیم. یعنی چیزی در حدود ۳۰۰ میلیارد دلار. اما ما بیشتر پول خود را صرف مقاصد سیاسی خود می کردیم. این مخارج، حتی از ارقامی که اداره امنیت ما می داد نیز بیشتر بود. ما بیشتر از توان دولت استفاده می کردیم که گاه به ۲۰ درصد بودجه ما می رسید. اما آمریکا تا این حد پول خرج نمی کرد. در نتیجه، آمریکا به سرعت تسلیح می شد. روسیه امروزی قادر نیست به کمک سلاح های عادی از استقلال خود دفاع کند. مخارج دفاعی برای یک فرد نظامی در آمریکا ۱۹۰ هزار دلار، در انگلستان ۱۷۰ هزار دلار، در آلمان ۹۴ هزار دلار، در ترکیه ۱۲ هزار و ۷۰۰ دلار، در اوکراین ۱۵ هزار در روسیه ۱۸۰۰ دلار در سال است؛ یعنی ۵۰ بار کمتر از آمریکا در مقایسه نیروی دریایی دو کشور می توان گفت که در سال ،۲۰۰۲ نیروی دریایی روسیه در مقابل نیروی دریایی کشور خارجی همسایه چنین بود. در منطقه دریای بالتیک دو بار از نیروی دریایی سوئد، در برابر فنلاند دو بار و آلمان چهار بار کمتر بود. در دریای سیاه نیز وضع بدین شکل بود که از ترکیه سه بار، از نیروی دریایی آمریکا ۲۰ بار و انگلستان هفت بار و از فرانسه شش بار کمتر بود. بر اساس اخباری که «کورادیف» فرمانده نیروی دریایی روسیه اعلام کرده است در سال ،۲۰۱۵ در نیروی دریایی روسیه جمعاً ۶۰ کشتی زیردریایی و کشتی های «پلاس» ۱ و ۲ موجود خواهد بود(برای هر ناوگان ۱۵ کشتی). تقریباً همه این ها کهنه شده اند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.