دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

بین دو نیمه


بین دو نیمه

بچه تر که بودم، هر وقت قرار بود میهمان عزیز کرده ای بیاد خونه ی ما، من و مادر بزرگ شروع به آب و جارو کردن حیات می کردیم.یه روز پرسیدم چرا حیات را تمیز می کنیم؟می گفت با اینکه حیاط …

بچه تر که بودم، هر وقت قرار بود میهمان عزیز کرده ای بیاد خونه ی ما، من و مادر بزرگ شروع به آب و جارو کردن حیات می کردیم.یه روز پرسیدم چرا حیات را تمیز می کنیم؟می گفت با اینکه حیاط تمیزه ولی مهمون باید بفهمه دوستش داریم،بفهمه دوست داریم بیاد.

آن روز گذاشت تا چند وقت پیش که داشتم بین دو نیمه ی فوتبال کتاب می خوندم.خوندم که حرم واقعی اهل بیت (علیه السلام) توی دل و قلب شیعه هاست.جایی که خیلی ازش غافل بودم.نگاهی به ساعت کردم. چهل دقیقه ای بعد ازنصف شب بود. بغضم گرفت.تلویزیون را خاموش کردم و رفتم تو اتاق. اشک می ریختم و با خودم می گفتم: این همه که برای فیلم و فوتبال تا صبح بیدار ماندی ،یک شب هم شد برای امام زمانت تا صبح خواب به چشت نیاد؟

حالا می فهمیدم حافظ این همه وقت چی می گفت که:

عاشقی را که پشت باده ی شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

حالا می فهمیدم چرا اون همه زاری و یابن الحسن روحی فداک ها جواب نداد.

یاد حرف مادر بزرگم افتادم که: باید خونه را برای مهمان آب و جارو کرد.

محمد علی اسحاقی