فلسفه خوبی یا بدی

زنی نیکوکار که همه عمرش را صرف کارهای خیر کرده بود پیش از فرا رسیدن پایان عمرش از خدا خواست که بهشت و جهنم را به او نشان دهد و فلسفهٔ خلقت خوب و بد را برایش نمایان کند. دعای این زن …

زنی نیکوکار که همه عمرش را صرف کارهای خیر کرده بود پیش از فرا رسیدن پایان عمرش از خدا خواست که بهشت و جهنم را به او نشان دهد و فلسفهٔ خلقت خوب و بد را برایش نمایان کند. دعای این زن برآورده شد و او در خواب دید که در یک سالن ضیافت بسیار بزرگ و مجلل است. میز ناهارخوری با انواع خوراکی‌های خوشمزه تزئین شده بود.

بر روی صندلی‌های دور میز تعدادی مرد و زن رنجور و گرسنه نشسته بودند. زن از فرشته‌ای که در کنارش بود، پرسید: چرا این افراد با این حجم از خوراکی‌ها، گرسنه و ضعیف هستند؟ فرشته به زن گفت: به دست‌های این افراد نگاه کن. زن دید که به آرنج‌های حاضران در سالن یک چوبک غذاخوری بلند ژاپنی متصل شده و آن‌ها نمی‌توانند غذا را از روی میز بردارند و در دهانشان بگذارند.

زن به فرشته گفت: دریافتم. اینجا جهنم است. حال مرا به بهشت ببر. فرشته زن را با خود به بهشت می‌برد. در آنجا هم باز یک سالن ضیافت بزرگ با میزی پُر از خوراکی‌ها و غذاهای خوشمزه بود، اما همه اهالی این سالن سرزنده و شاد بودند و دور میز می‌گفتند و می‌خندیدند. زن به فرشته گفت: ساکنان بهشت به دستشان چوبک غذاخوری متصل نیست. فرشته جواب داد: نه به دستان اینها هم چوبک وصل شده، اما آنها در طول زندگی خود آموخته‌اند که به دیگران کمک کنند. از این رو شاهدیم که آن‌ها به جای این که تلاش کنند تا با این چوبک‌های دراز غذا را در دهان خود بگذارند، غذا و خوراکی‌ها را به دهان یکدیگر می‌گذارند.‏

مترجم: آرش میری خانی

منبع:‏ rogerdarlington. Co.uk