سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

دنیای نوجوانان و جوانان


دنیای نوجوانان و جوانان

جوانان شیفته ارزشهای فرهنگی اعم از سیاسی, اجتماعی و دینی هستند, همین امر باعث اختلاف آنان با بزرگسالان می شود, آنچه که اصطلاحاً تضاد بین نسل ها یا شکاف بین نسل ها می نامند, بیانگر تفاوت سیستم ارزشی جوانان یا بزرگسالانی است که به آداب و رسوم گذشته پای بندند و هیچ گونه تغییری را نمی پذیرند, و به شدت با آن مقابله می کنند

● نوجوان و تحول ارزشها

فطرت را در معنی، عبارت از گرایشهای ذاتی و سرشتی می دانند که در نقطه مقابل اکتساب، تاثیر محیط و تعلیم و تربیت قرار می گیرد، اگر فطرت را همچون منشوری بدانیم، از هر جنبه که به آن بنگریم تجلی خاصی در آن می بینیم. یکی از وجوه مسلم فطرت انسان، گرایش به ارزشها و نفی ضد ارزشهاست.

ارزشها، مفاهیمی مطلوب، یادگرفته شده و سازه های نظری هستند که انتخاب ها براساس آنها صورت می گیرد و فرد را به عمل وامی دارد، ارزشها سه ویژگی دارند:

۱) ارزشها مفاهیم مطلوبی هستند که فرد می خواهد آنها را دارا باشد.

۲) ا رزشها سازه هایی نظری و تئوریک هستند.

۳) ارزشها دارای قدرت انگیزشی هستند و فرد را وادار به عمل می کنند.

رشد شخصیت نوجوانان تحت تاثیر عوامل درونی و برونی قرار دارد و شامل سه جنبه زیر است:

۱) کشف من یا خود

۲) تشکیل تدریجی طرحی برای زندگی

۳) ایجاد یک نظام ارزشی شخصی

جوانان شیفته ارزشهای فرهنگی اعم از سیاسی، اجتماعی و دینی هستند، همین امر باعث اختلاف آنان با بزرگسالان می شود، آنچه که اصطلاحاً تضاد بین نسل ها یا شکاف بین نسل ها می نامند، بیانگر تفاوت سیستم ارزشی جوانان یا بزرگسالانی است که به آداب و رسوم گذشته پای بندند و هیچ گونه تغییری را نمی پذیرند، و به شدت با آن مقابله می کنند.

در جامعه دو دسته ارزش جریان دارد، یکی ارزشهای سنتی و دیگری ارزشهای پیش بینی نشده اسست. ارزشهای سنتی بوسیله فرهنگ یک جامعه منتقل می شود و ارزشهای پیش بینی نشده قبلاً وجود نداشته و مقتضیات زمان آنها را برای فرد جالب و دارای کشش نموده است، جوانان معمولاً به سمت ارزشهای پیش بینی نشده گرایش دارند و همین امر باعث برخورد آنان با بزرگسالان و والدین که نماینده ارزشهای سنتی هستند می شود و در برخی موارد به مشاجره می انجامد و حتی به کناره گیری و فرار از خانه منتهی می شود.

اگر والدین به تفاوت نظام ارزشی نوجوانان توجه داشته باشند، در برخورد با آنان به تحمیل نظر و سیستم ارزشی خود پافشاری نمی کنند. برای تربیت نوجوانان باید معیارها و قضاوت های خود را با نظر انتقادی نگریست و همچنان که از نوجوان انتقاد می شود والدین نیز انتقادپذیر باشند. زمانی می توان نوجوان را به صورت صحیح تربیت کرد که خود والدین از عیب مبری باشند، این به معنای تسلیم شدن به عقاید و نظریات نوجوان نیست زیرا در صورت چنین تسلیمی هیچ گونه پیشرفتی نخواهد شد، باید اعتماد نوجوان را جلب کرد و این در صورتی میسر است که والدین با عقاید صحیح فرزندان خود مخالفت نکنند و خود را با تحول زمانی آنان هماهنگ کنند، بحث باید بصورت مبادله عقاید و افکار باشدو نباید اجازه داد به نزاع تبدیل شود، ممکن است عقیده نوجوان کاملاً با عقاید والدین متضاد باشد، اما اگر آن عقیده در یک زمان و مکان صحیح به نظر رسید باید آن را قبول کرد، نوجوان زمانی قانع می شود که عقیده فرد دیگری را منطقی بداند، بنابراین نمی توان به اتکای مسن تر بودن او را در بحث مغلوب کرد بلکه باید صحیح و درست استدلال نمود. گاهی جوانان در برخورد با والدین از احساس امنیت خاطر برخوردار نیستند و احساس نوعی نیاز روانی به محبت از جانب والدین می کنند، توجه به نوع نیازمندی هایی که نوجوانان دارند و تأمین آنها می تواند باعث امنیت و جلب اعتماد آنان گردد.

● نوجوان و اختلال های عاطفی- رفتاری

دوره نوجوانی و جوانی دوران استرس و فشار است. استرس هرنوع محرک یا تغییر در محیط داخلی و خارجی است که باعث اختلال در تعادل حیاتی بدن می گردد ودر شرایط خاصی بیماری زا است. استرس های دوران نوجوانی باعث هیجان ها، مشکلات عاطفی و گاهی روانی می شود، می توان گفت که اشکالات عاطفی، نوعی واکنش نسبت به تغییرات و تحولات طبیعی دوران نوجوانی است.

اولین عکس العملی که نوجوانان در برابر استرس ها از خود نشان می دهند واکنش های سازشی است، این واکنش ها غالباً به صورت مکانیزم های دفاعی بروز می کند و به سازگاری فرد با عوامل استرس زا کمک می کند و باعث کاهش تنش و فشار در آنان می گردد و درواقع نوعی تسکین موقت است. مکانیزم های دفاعی وسائلی است که برای حفظ شخصیت و ایجاد هماهنگی بین تمایلات و برای کاهش فشار و استرس به کار گرفته می شود. مکانیزم های دفاعی متعدد است. در نوجوانان بیشتر مکانیزم های دفاعی زیر دیده می شود:

۱) عقب نشینی و بازگشت:

نوجوان رفتار کودکانه از خود بروز می دهد و بهانه گیر می شود.

۲) همانند سازی:

نوجوان خود را مانند سایرین جلوه می دهد.

۳) برون فکنی:

نوجوان تمایلات ناپسند خود را به دیگران نسبت می دهد.

۴) جبران:

نوجوان به رفتارهای موردقبول جامعه می پردازد.

۵) دلیل تراشی:

گاهی نوجوان برای رفتار خود به توجیه می پردازد.

۶) سرکوبی:

در این واکنش آرزوها و تمایلات مزاحم را از قسمت آگاه به عقب می راند.

گاهی واکنش جوانان در مقابل استرس ها و فشارها از حد عکس العمل های دفاعی تجاوز می کند و به صورت حالات هیجانی بروز می نماید.

حالات هیجانی در دوران نوجوانی معمولاً به صورت زیر است:

الف) نگرانی:

نگرانی یک حالت هیجانی متداول در بین نوجوانان است، معمولاً نوجوانان نگران زندگی آینده، وضع تحصیل، شغل، روابط خود با همسالان و جنس مخالف هستند.

ب) ترس:

ترس ممکن است عادی باشد یا غیرمنطقی. ترس عادی پاسخی است که نسبت به تهدید واقعی داده می شود. ترس های غیرمنطقی یا فوبیا ممکن است متوجه خصوصیات بدنی باشد و فرد از ابتلای به یک بیماری بترسد.

ج) احساس حقارت:

احساس حقارت از ارزیابی نادرست خویش سرچشمه می گیرد و برعدم کارآیی خیالی یا واقعی مبتنی است، این احساس وقتی برای نوجوان پیش می آید که خود را پایین تر از سطح مطلوب ببیند. خجالت نشانه ای از احساس حقارت است.

د) احساس گناه:

وقتی نوجوان کار خود را برخلاف موازین و معیارهای اخلاقی و اجتماعی بداند، احساس گناه می کند. احساس گناه با افسردگی و اضطراب همراه است.

۵) خصومت و پرخاشگری:

دسته ای دلیل پرخاشگری را ناکامی و تعارض دانسته اند. وقتی نوجوان نتواند خواسته های خود را عملی کند یا در انتخاب ها، دچار تعارض شود عکس العمل پرخاشگری را بروز می دهد.

هرگاه فشار روانی و استرس ها زیاد باشد بیم آن می رود که روال زندگی طبیعی و معمول یک جوان ازهم پاشیده شود و دچار نوعی اختلال عاطفی یا روانی بشود. اختلال های عاطفی و روانی در دوره نوجوانی معمولاً به صورت زیر است:

۱) اختلال های روانی-تنی یا سیکوسوماتیک:

اختلال های روان-تنی شامل اختلالهایی است که در آن اشکالات عاطفی به ناراحتی های بدنی می انجامد، در این ناراحتی ها، اعضایی مورد حمله قرار میگیرند که بوسیله سیستم خود کار عصبی کنترل می شود که شامل اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک است و اثر هر کدام مخالف دیگری است و اعمال حیاتی را چون تنفس، جریان خون و هضم غذا را به عهده دارند، این سیستم زیر فرمان تالاموس قرار دارد. اگر فشار روانی ادامه یابد این سیستم تحت تأثیر قرار گرفته و عضوی آسیب می بیند مانند زخم معده.

۲) اختلالهای نوروتیک یا نورزها و حالات عصبی:

نورزها یا حالات عصبی به آن دسته از اختلال های عاطفی- روانی اطلاق می شود که علت عضوی نداشته و در آن بیمار نسبت به وضع خود آگاهی دارد، در تجربیات ذهنی و خیال پردازی های خود را با واقعیات محیط اطراف درنمی آمیزد، رفتار فرد نوروتیک ممکن است شدیداً مختل شود ولی از هم گسیختگی شخصیت ندارد. علائم نورز ممکن است نظیر واکنش به استرس باشد ولی مدت آن زیادتر است و پس از موقعیت استرس زا نیز دوام می یابد، در جوانان معمولا نورزهای اضطراب، افسردگی، وسواس و هیستری (تبدیلی) مشاهده می شود.

الف) اضطراب:

عبارت است از پاسخی عاطفی و فیزیولوژیکی به احساس خطر همه جانبه درونی است که به سادگی کنار نمی رود.

▪ علائم اضطراب:

تنش، لرزش، سراسیمگی، درد عضلانی، طپش قلب، عرق کردن، خشکی دهان، سرگیجه، ناراحتی معده، کشش در عضلات.

▪ علائم ادارکی:

نگرانی، ترس، حواس پرتی، بی خوابی، بی حوصلگی و تحریک پذیری.

ب) افسردگی:

افسردگی با تغییراتی در خلق و خوی نوجوان شروع می شود و او دچار غم و اندوه می گردد و برای روزها و هفته ها و حتی ماهها ادامه می یابد. در هنگام افسردگی جوان تمام امور را زیر ذره بین میگذارد و از پشت شیشه مات و کدر بدبینی به آنها می نگرد، حوادث خوب و موفقیت های زندگی خود را نادیده میگیرد و به آنها توجهی ندارد.

فکر خودکشی یا اقدام به آن بیشتر ناشی از احساس افسردگی و وجود خلأ روانی است. فکر خودکشی ندایی است که بیانگر احساس تنهایی و بی پناهی شدید است، فریادی است که از یک طوفان شدید هیجانی و عاطفی که نوجوان را سرگردان ساخته است برمی خیزد.

ج) وسواس:

در این حالت، نوجوان اضطراب خویش را که ناشی از محرومیت ها، ناکامی ها و تضادهاست با تکرار مداوم یک عمل یا یک فکر تسکین می بخشد. افراد وسواسی معمولا یک عمل مذهبی را برمی گزینند و آنرا تکرار میکنند.

پدران و مادرانی که سخت گیر و بسیار دقیق هستند و می خواهند که تمام کارها سر ساعت معین پایان یابد و با شرایط سختی کودک خود را بزرگ می کنند به احتمال قوی باعث ایجاد شخصیت وسواس در فرزندان خود می شوند.

د) حالات هیستریک:

هیستری نوعی اختلال تبدیلی است که در آن علائم بیماری برای حصول یک نفع واقعی یا خیالی بوجود می آید و بیمار آگاهی کامل از انگیزه اصلی آن ندارد. در هیستری انگیزه های فرد که معمولا ناشی از یک تضاد درونی است محدودیت هایی را در کنش حسی، حرکتی و ادراکی فرد ایجاد میکند و به صورت فلج، کوری، دردهای مختلف، اختلال های جنسی و بیهوشی بروز میکند، علائم هیستری در نوجوانان غالباً به صورت لرزش، بی اشتهایی، فلج و تیک و گاهی ضعف بینایی بروز میکند.

۳) اختلال های شخصیت:

اختلال شخصیت در صورتی پیش می آید که ادراکات، افکار و نحوه ارتباط فرد ناسازگارانه و انعطاف ناپذیر باشد و باعث اشکال عمده ای در روابط اجتماعی و عملکرد حرفه ای یا باعث تنش ذهنی و درونی گردد. اختلال های شخصیت در دوران بلوغ کاملا مشهود است. این اختلال ها بین نورزها و سایکوزها قرار دارد، افرادی که دارای این اختلال ها هستند در زمینه شغل و تشکیل خانواده دچار اشکال می شوند. در نوجوانان و جوانان معمولا اختلال های شخصیت پارانوئید، اسکینروئید و سیکوپاتی به چشم می خورد.

الف) شخصیت پارانوئید:

از مشخصات اصلی شخصیت پارانوئید بدگمانی و و عدم اعتماد گسترده و بی حد و حصر نسبت به مردم است و حداقل چهار خصوصیت از خصوصیات زیر را دارد:

۱) نگرانی نسبت به آسیب دیدن و فریب خوردن از دیگران

۲) حساسیت بیش از حد نسبت به تهدیدهای خیالی

۳) حالت فوق العاده دفاعی

۴) نپذیرفتن انتقاد

۵) تردید دائم در مورد وفاداری دیگران

۶) زودانگیختگی

۷) منازعه طلبی

۸) از کاهی کوهی ساختن

۹) طبیعت سرد و بی هیجان

۱۰) فقدان احساسات لطیف و ملایم.

ب) شخصیت اسکیزوئید:

افراد اسکیزوئید، کناره گیر، مردم گریز، درون گرا و غیراجتماعی هستند، این افراد تمایلی به برخورد اجتماعی ندارند و ترجیح می دهند که تنها باشند.

ج) شخصیت سیکوپات:

ویژگی این افراد عبارت است از ناپختگی، خودخواهی، احترام نگذاشتن به حقوق و آسایش دیگران. افراد سیکوپات خصوصیات زیر را دارند:

۱) قدرت مواجهه با مشکلات محیطی را ندارند و سازگاری اجتماعی برای آنان دشوار است.

۲) روابط آنان بامردم سطحی و فاقد صمیمیت است.

۳) تجربه نمی اندوزند و برای آینده خود طرح و هدف مشخصی ندارند.

۴) اختلالات رفتاری دارند به نوعی که سایر افراد اجتماع را به زحمت می اندازند.

سیکوپات ها خواستار برآورده شدن امیال خود هستند و چنانچه چنین نشود به خشونت متوسل می شوند و احساس گناه نمی کنند، آنان افرادی خودبین، بدون صداقت و بدون احساسند، اینان به انحرافات اخلاقی و جنسی و انواع بزهکاری می پردازند.

۴) بیماری های روانی یاسیکوزها:

سیکوزها مشکل ترین اختلال های روانی هستند، بیماران روانی به سختی با محیط خود سازگار می شوند خصوصیات بارز آنان عبارتند از:

الف) در سیکوزها سازمان شخصیت فرد به کلی مختل می گردد، بدین معنی که شعور فرد زائل می شود و داد و ستد او با محیط مختل می گردد.

ب) بیمار روانی با واقعیت قطع رابطه نموده و برای خود دنیایی خیالی می سازد.

ج) بیمار سیکوتیک در حالت ترس و اضطراب شدید قرار دارد و از انواع رفتارهای دفاعی استفاده می کند، مخصوصا از فرافکنی و سوء تعبیر و سوءظن نسبت به دیگران.

د) بیمار روانی دارای اوهام یعنی درک اشتباه و هذیان یعنی اعتقاد اشتباه است.

هـ) بیمار روانی مسئولیت فردی و اجتماعی را نمی پذیرد و مسئول اعمال و گفتار خود نیست، گاهی به ضرب و جرح دیگران می پردازد و رفتار و کرداری به دور از شئون اجتماعی و شرایط محیطی دارد.

در دوران نوجوانی بیماری اسیکزوفرنی بیش از سایر بیماری های روانی دیده می شود، از علائم بارز بیماران اسکیزوفرنی وجود توهمات و هذیان های مختلف است، نوجوان بیمار از یک سو بی تفاوت و از سوی دیگر حساس و هیجانی است، جریان فکر او مختل می شود و افکارش جنبه ابتدایی دارد، ارتباط عاطفی او با محیط و اجتماع مختل می شود و از عالم واقع دور شده و به جهان درون خویش پناه می برد.

اسکیزوفرن ها در خانواده ای آشفته با مادرانی هیجانی، پرخاشگر و سخت گیر و پدرانی بی کفایت و بی تفاوت گاهی سخت گیر و با اعمال خشونت و رفتار وحشیانه بزرگ شده اند.

درمان اختلال های عاطفی و روانی

برای درمان اینگونه بیماران از تیم درمانی شامل: روان پزشک، روان شناس، مددکار اجتماعی و مشاور استفاده می شود. سیر درمان با معاینه روانپزشکی شروع شده و شامل مراحل درمانی زیر می گیردد.

۱) دارو درمانی:

تجویز دارو به وسیله روانپزشک صورت می گیرد.

۲) روان درمانی:

از روان درمانی که عبارت از کاربرد اصول و یافته های روانشناسی برای کمک به حل مشکلات عاطفی و روانی است، در درمان اختلال های عاطفی و رفتاری استفاده می شود.

۳) رفتار درمانی:

رفتار درمانی بر یافته ها و تحقیقات روانشناسی یادگیری مبتنی است و از اصول یادگیری در تغییر رفتار بهره می برد.

۴) گروه درمانی:

گروه درمانی فضای ایمنی را برای افراد، جهت ارائه مشکلات ایجاد می کند، در گروه نظریه ها و راه حل هایی پیشنهاد می شود، فرد در گروه می فهمد که وجود اشکالات اختصاص به او ندارد و سایرین هم در برخی از این اشکالها سهیم هستند.

۵) خانواده درمانی:

از خانواده درمانی برای تصحیح ارتباطات در درون خانواده ها استفاده می شود، همه اعضای خانواده شرکت می کنند و سعی می شود تا ارتباطات مبهم و نامفهوم کم شود و رابطه باز و صادقانه ایجاد گردد و اعضای خانواده به تفاهم مشترک برسند.

۶) کار درمانی:

در کار درمانی مهارت های لازم به فرد آموزش داده میشود تا ضمن کسب مهارت ها به ارزش خود پی ببرد و به صورت مثبتی خود را ببیند.

● نوجوان و بزهکاری

بزه عبارت از اقدام به عملی است که بر خلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه است. دوره نوجوانی به دلیل تحولات بلوغ و ارزشها و بحران هویت، مرحله ای است که در آن بزه بیشتر اتفاق می افتد.

بیقراری و اضطراب، ولگردی، پرخاشگری و حالتهای تهاجمی، فرار از مدرسه، دزدی و افسردگی از انواع بزهکاری به حساب می آیند و بزه هایی از قبیل خرید و فروش مواد مخدر، قتل، مشروب خوری، اعتیاد، زنا و ولگردی را نیز ذکر کرده اند. گاهی بزهکاریها برای نوجوانان نفع مادی ندارد مانند شکستن شیشه مغازه ها، مسخره کردن افراد در خیابان و...

ازنظر اجتماعی بزهکاری را به سه دسته تقسیم کرده اند:

۱) بزهکاری بر علیه اشخاص عادی جامعه مانند ضرب و جرح، تجاوز به عنف، کشتن عمد یا غیرعمد.

۲) بزهکاری بر علیه دارایی و مالکیت دیگران مانند دزدی، جعل اسناد.

۳) بزهکاری بر علیه نظم عمومی مانند فحشا و خرید و فروش موادمخدر.

باتوجه به معیارهای تشخیصی می توان یک نوجوان بزهکار را باز شناخت درمورد بزه لازم است به

۱) انگیزه ها

۲) علل

۳) شرائط نیز توجه نمود. انگیزه ها متوجه کشش درونی فرد و علل متوجه عوامل خارجی است، تقارن علل خارجی با انگیزه درونی شرط و موقعیت را برای وقوع بزه ایجاد می کند. بزه ساده ای، مانند حریق عمدی ممکن است انگیزه های مختلفی داشته باشد. در یک فرد ممکن است انتقامجویی از کسی باشد در فرد دیگر انگیزه تظاهر به قدرت نمایی و نشان دادن اقتدار فردی است و در شخص دیگر نشانی از سرخوردگی و از یک حالت عدم تعادل درونی نشات گیرد و یا حتی ممکن است در اثر یک شوخی ناسنجیده باشد.

شرایط در بروز جرم و بزه تأثیر فراوان دارد، جامعه شناسان علل ارتکاب بزه را وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی دانسته اند و ضعف کنترل اجتماعی را باعث آن می شمارند، بزهکاری مانند بیماری بدنی مسری است و اگر به فکر اصلاح آن نباشند به دیگران سرایت میکند.

اولین محیطی که زمینه بزهکاری را در فرد ایجاد میکند خانواده است، معمولاً بزهکاران از خانواده های آشفته و پاشیده برمی خیزند، جدایی و طلاق، الکلیسم، اعتیاد و بزهکاری در خانواده آنان شایع است.

شمسی علی عسگری