چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

حمله حاکم خیوه به ترکمنها و کشته شدن وی


حمله حاکم خیوه به ترکمنها و کشته شدن وی

در این سال ۱۲۷۱هـ ق محمد امین, خان خیوه با سپاهی قابل ملاحظه به تکه ها حمله برد و تلفات سنگینی بر آنها وارد آورد اما این پیروزی خیوه ای ها بزودی پس از آنکه ترکمنها محمد امین خان را در چادرش غافلگیرکرده به قتل رساندند به مصیبت تبدیل شد

در این سال (۱۲۷۱هـ .ق) محمد‌امین، خان‌خیوه با سپاهی قابل ملاحظه به تکه‌ها حمله برد و تلفات‌سنگینی بر آنها وارد‌آورد. اما این پیروزی خیوه‌ای‌ها بزودی پس از آنکه ترکمنها محمد‌امین‌خان را در چادرش غافلگیرکرده به قتل رساندند به مصیبت تبدیل شد.

شرح این ماجرا چنین است که: محمد‌امین‌خان والی خوارزم بواسطة قانون مرسوم خانهای ترکستان که از رعایا وزیر‌دستان زکات می‌گرفتند . ماموری فرستاد و از ترکمنهای ساکن سرخس زکات طلبید ترکمنها که خود را مستقل از خان‌خیوه می‌پنداشتند و حاضر نبودند به هیچ قدرتی باج بدهند – فرستاده خان را به قتل رساندند و خان خوارزم با شنیدن این مطلب به تادیب و تنبیه ترکمنهای مرو و سرخس عازم شد. و به جمع‌آوری لشکر و تهیه اسباب وآلات سفر جنگی پرداخت و از حکومتخان حاکم میمند یاری خواست. مشارالیه نیز پسر خود را با لشکری نیرومند به خدمت خان خوارزم فرستاد . و همچنین ترکمنهای تحت تسلط خان‌خیوه و جماعتی از ازبک به اردوی خان ملحق شدند و به خدمت محمد‌امین‌خان در‌آمدند .

خان‌خیوه با جماعتی کثیر و آذوقه‌ای مجهز در دشت بی‌آب و علف به راه افتادند و به قول خور‌موجی آن جماعت نیرومندکه تا آن تاریخ هیچ یک از سلاطین در مقابل آنها قادر به مقاومت نبودند به بیابانهای مرو رسیدند و به ارسال نامه‌ها و دلایلی مبنی بر علل لشکر‌کشی خود به طرف آنها پرداخت. اما اهالی سرخس فرستاده‌های آنها را با خواری و خفت اخراج نمودند و حاضر به تسلیم و انقیاد نشدند و دلایل خان خوارزم را غیر‌منطقی دانسته در مقام دفاع بر‌آمدند . خان خوارزم با شنیدن این اخبار به حمله و تنبیه ترکمنها مصمم شد و از بیابانهای مرو به طرف سرخس حرکت کرد عده‌ای از ساکنین سرخس به مشهد‌مقدس رفته و از دولت ایران بر علیه خان‌خیوه یاری جستند . فرمانفرما فرمانروای خراسان برای این منظور لشکری جمع‌آوری نمود و قبل از حرکت خودش حسنخان‌سبزواری را با چهارصد سوار روانه سرخس نمود که آمدن لشکر از طرف ایران را به اطلاع اهالی سرخس برساند. از آن سو بیست‌و‌هفتم جمادی‌الثانی محمد‌امین‌خان با لشکری انبوه و مجلل به طرف سرخس حرکت کرد و ابتدا سفیری به نزد ترکمنها ارسال نمود که آنها را به صلح دعوت نماید و قول داد که در صورت تسلیم با آنها به خوبی رفتار نماید اما با این کار والی خوارزم به موفقیتی نرسید و کار به جنگ کشید و خان‌خیوه خواست قبل از رسیدن لشکر خراسان کار ترکمنها را یکسره کند و بی‌درنگ لشکریان انبوه خود را برای تسخیر قلعه و تدمیر ترکمنها فرمان داد.

ساکنین سرخس برج‌های قلعه را محکم کرده و عده‌ای از قلعه خارج شده و در بیرون از قلعه به دفاع پرداختند و مردانه پیکار نمودند. چنانکه ازبک‌ها شکست خوردند و چند عراده‌توپ وچندین قبضه شمخال و چندین رأس اسب و شتر به دست ترکمنها افتاد.

روز دیگر نیز جنگ به همین منوال ادامه یافت ولی به علت کثرت لشکریان خیوه و نداشتن آذوقه نزد ترکمنها‌ی سرخس اهالی سرخس پیشنهاد صلح نمودند ولی این صلح انجام نشد و با رسیدن لشکریان خراسان جنگ ادامه یافت آخرالامر‌ خیوه‌ایها شکست خوردند و جمعی از آنها عرصة شمشیر شدند و مراد‌بیگ‌بای‌نامی از بزرگان آنها نیز به قتل رسید.

غنایم بسیاری نصیب سرخسیها و لشکریان خراسان شد . دو‌ عراده‌توپ نیز از سپاه خوارزم به دست ترکمنها افتاد. محمد‌امین‌خان هنگامی که آگاه شد علیقلی‌خان‌میر‌پنچ و سامخان‌ایلخانی و سلیمانخان‌درجزی و جواد‌خان‌شقاقی و محمد‌حسینخان و بیوک‌خان سرهنگ هر کدام با لشکری به جنگ آمدند و از عزیمت فرمانفرما نیز اطلاع یافت تصمیم گرفت که کار را یکسره کند.

لذا روز دوشنبه سلخ ‌جمادی‌ الاخر فوج‌فوج از لشکریان خود را به اطراف قلعه جهت رزم آورد و خود در مشرق قلعه بر‌روی بلندی به نام قانلی‌تپه (تپة‌خونی) قرار گرفت . منسوبان و گماشتگان در کنارش حاضر بودند و در آن وقت فرمان حمله داد از آن سو ترکمنهای سرخس و افواج خراسانی از دروازة جنوبی و شمالی قلعه بیرون آمده به جنگ و جدال مشغول شدند.

بسیاری از افراد در این جنگ کشته شدند تا اینکه لشکریان خان‌خیوه شکست خوردند و لشکریان ترکمن و خراسانی آنها را محاصره کردند و در حین جنگ شخصی‌ترکمن از مرو به نام «قربان‌کل» خان را شناخت و با شمشیر بر دهانش زد که تا بنا گوشش فرو رفت. خان از اسب افتاد و «صحت‌نیاز‌خان» پسر اراز‌خان‌ترکمن سرش را از بدن جدا نمود.

چند ماه بعد در همان سال، وقتی که خان جدید خیوه ، عبدالله ، به امید گرفتن انتقام این شکست به مرو تاخت، سپاه او توسط تکه‌ها بفرماندهی قوشیدخان تارومار شد. خان‌خیوه، خود عبدالله نیز در این جنگ کشته شد. این شکست قطعی به حملات خیوه‌ ربرای فتح مرو پایان داد و به تکه اعتماد بنفس بخشید که اعلام استقلال کند و پرداخت خراج به خیوه‌ را متوقف سازد. اما این هنوز پایان دردسر آنها نبود، چون در این موقع ایرانیها حملات خود را به آنها تجدید کردند.

در هر حال محمد‌امین‌خان کشته شد و لشکریانش شکست‌خورده و از دیگر کشته شدگان لشکر خیوه در این جنگ عبارتند از: قاضی‌خوارزم و عبدالله‌محرم و داروغه‌محرم و خدایا‌رلی، دولت‌یارلی، بیگ‌جان‌دیوان‌بیگی و سردار‌بیگ‌جان، نیاز‌قلی‌‌منیگ‌باشی، اللّه‌قلی‌یوز‌باشی، حق‌نظر‌منیگ‌‌‌باشی ،‌دولت‌نیاز‌یوز‌باشی، پسر‌نیاز‌محمد‌بای، پسر‌حکومت‌خان والی میمند، ویس‌بای‌خیوقی،‌ بیگ‌مراد‌بای‌تکه‌قریانی، سلطان‌تکه، محمد‌شیخ‌سردار، پسر‌عباس‌خان‌تکه و میرزا‌احمد‌خان‌جمشیدی و سردار‌صالح‌هراتی که از جانب ظهیر‌الدوله‌رسول و جعفر‌آقای‌کلاتی.

در این جنگ نوزده عراده‌توپ و بیست‌و‌چهار صف‌شکن و پنجاه قبضه شمخال و چهارشقه علم بدست ترکمنها و لشکریان خراسان افتاد. ‌

همانگونه که دیدیم در حملة خان‌خیوه به سرخس ترکمنها از ایرانیان یاری جستند اما هر‌گاه از طرف ایرانیان مورد ظلم و چپاول قرار می‌گرفتند ترکمنها دست یاری بسوی خیوه‌ و بخارا دراز می‌نمودند. البته خان‌خیوه می‌خواست ترکمنها را تحت انقیاد خود درآورده و جزو رعایای خود نماید و از طرفی دیگر ایرانیان سرزمین ترکمنها را جزو قلمرو خود می‌پنداشتند ولی ترکمنها از هیچ کدام اطاعت نمی‌کردند بلکه خود را مستقل می‌پنداشتند و در حمله نظامی از هر طرف مقابله می‌کردند و برخی اوقات برای جنگ با یکی از آنها از دیگری استمداد می‌طلبیدند. که بعد‌ها روسیه نیز به جمع دشمنان آنها اضافه شد و ترکمنها از سه طرف مورد تهاجم و ظلم قرار گرفتند و آخرالامر بسیار ضعیف و بی‌جان شده ناچاراً تحت انقیاد روسها درآمدند.

شمیم می‌نویسد: «بعد از شکست محمد‌امین‌خان پادشاه محلی خوارزم دست‌اندازی به مرزهای شمال‌شرقی ایران برای دولت روسیه کاملاً باز و موانع بر‌طرف گردید . دولت روسیه ابتدا به عنوان تجارت و اعزام مهاجر و رفت‌و‌آمد عادی عده‌ای از قوای قزاق را به حوالی خیوه فرستاد» و بالاخره بر مرو نیز دست یافتند و آخرالامر تمامی مناطق ترکمنها را متصرف شدند.

● یورش غافلگیرانه جعفر قلی خان به ترکمنها و پادرمیانی کاردار ترکیه (۱۲۷۳ ه‍ .ق)

در سال ۱۲۷۳ ه‍ .ق «جعفر‌قلی خان، حاکم استراباد، حمله‌ای غافلگیرانه به ترکمنهای آغاز کرد، زیرا زمان حمله از طرف ایرانیها این بار هم به صورتی وحشیانه انتخاب شده بود. ترکمنها در حال برگزاری جشن سالانه بودند که ایرانیها به آنها تاختند. ۵۰۰ ترکمن کشته و ۱۵۰۰ نفر آنها بانضمام رؤسایشان به اسارت درآمدند» .

جمعی از ترکمنها قضیه را به اطلاع روستاهای همسایه رساندن و دستجمعی به دنبال تعقیب دشمن رفتند و وقتی که به آنها رسیدند با شمشیر‌هایشان بسوی آنها حمله کردند. جعفرقلی‌خان ایلخانی همراهان خود را به مدافعه و کشتار ترکمنها فرمان داد. ترکمنها در زد و خورد با آنها ناچاراً عقب‌نشینی کردند و ایلخانی به بوز بخرد ]=بوجنورد[ رفت، ترکمنها برای جبران این خسارت مجدداً با لشکری تمام به چمن قوروق آمدند، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند و ناچاراً به سرزمین خود بازگشتند.

پس از این ماجرا در همین سال ایلخانی به بهانه تنبیه ترکمنهای ساکن نخور که در دو فرسنگی آباتک قرار داشتند به انها حمله کرد. نخورلای‌ها از دیگر برادران ترکمن خود یاری خواستند و در مقابل ایلخالی و لشکرش به مدافعه پرداختند. ولی در مقابل لشکر ایلخانی تاب مقاومت نیاوردند و شکست خوردند و اموال آنها به غارت نیروهای ایرانی درآمد. (و طبق آداب موسوم شاهان ظالم قاجار). این سردار قاتل و جبار شارلو در ازاء این کشت و کشتار بیرحمانه و غارت رسزمین ترکمنها از مقام شاهی بگرفتن یک قبضه شمشیر مرصع سرافراز شد. و حکومت قاجار با دادن نشان افتخار عملیات وحشیانه آنها را بر علیه ترکمنها تایید و ترغیب می‌نمودند.

اما تجاوز ایران بر ضد ترکمنها پا درمیانی سید حیدر افندی کاردار سفارت ترکیه را سبب شد. او به مقامات ایران در مورد این حادثه اعتراض کرد و آزادی فوری ترکمنهای اسیر را خواستار شد. وزیر اعظم ایران این درخواست او را برآورده کرد.

ظلم بی‌حد قاجارها و غارت و چپاول سرزمین ترکمنها از طرف حکام محملی باعص شد که ترکمنها ناچار شوند به بیگانگانی همچون کشور استعمارگر بریتانیا التجاء برند. اما کشور انگلیس هیگچونه کمکی به آنها نکرد. چرا که این کشور دوست داشت ترکمنها سرکوب شده و شر آنها بوسیله دولت ایران دفع شود. زیرا این کشور از سیاست کشورگشایی روسیه آگاهی داشت ولی دانست که هرگاه سرزمین ترکمنها تحت تسلط و انقیاد ایران درنیاید به دست روسیه خواهد افتاد. در این صورت روسها به هرات که دیوار استحکامی انگلیس محسوب می‌شود نزدیک می‌شدند و افغانستان و سپس مستعمرة انگلستان یعنی هند را در معرض خطر قرار می‌دادند و ترکمنها بعد از اینکه دریافتند از انگلیسها هیچ کمکی نخواهد شد به برادران دینی و خونی خود یعنی کشور عثمانی التجاء برده و از آنها درخواست کمک نمودند. چرا که یکبار پادرمیانی آنها به سود ترکمنها تمام شده بود. ولی متأسفانه در آنزمان عثمانی نیز ضعیف بود و خود در معرض فشارای قدرتهای انگلیسی و روسی قرار گرفته بود و نتوانست کمک شایان توجهی به ترکمنها بکند.

بر گرفته از : پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ

طاهر سارلی