پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
دوستی با رادیو
![دوستی با رادیو](/web/imgs/16/96/7t9m31.jpeg)
سولماز خانم، یک زن شصت ساله است. او بازنشسته شده، اما همچنان کار کردن را به ماندن در خانه ترجیح میدهد. کار کردن هم در محیط خانه، هم در محل کار برای سولماز خانم کار سادهای نیست، چون او پا به سن گذاشته است. علاوه بر همه اینها آلودگی هوا هم برای او قوز بالا قوز شده. چشمهای سولماز خانم از شدت آلودگی هوا بسیار قرمز شده است؛ اما هیچ کدام از اینها مهم نیست. سولماز خانم خستگی و گرفتار شدن به بیماریهای ناشی از آلودگی هوا را به تنهایی ترجیح میدهد.
او زن تنهایی نیست. سه فرزند دارد. اتفاقا هیچ کدام از فرزندانش هم هنوز ازدواج نکردهاند. با وجود این او تنهایی را حس میکند. فرزندانش هر کدام در اتاقهای خود هستند. آنها با تماشای فیلم در کامپیوترهای شخصی خود یا گشت زدن در اینترنت سرگرم میشوند. گاهی هم صدای موسیقیهای ملایمی از اتاقشان به گوش میرسد. فقط ، موقع ناهار و شام بچهها پیش مادر میآیند، آن هم در روزهای تعطیل، در غیر این صورت فقط شام کنار یکدیگر هستند.
سولماز خانم، اما مدتی است دیگر احساس تنهایی نمیکند.
او همان طور که در آشپزخانه به آشپزی مشغول است، مونس جدیدی پیدا کرده؛ مونسی که میتواند کمی بار این تنهایی را سبکتر کند.
همین طور که دستهای سولماز خانم روی تخته، سبزی خرد میکنند، همینطور که خورشت قورمه سبزی در قابلمه غل میزند، سولماز خانم به صحبتهای مونس جدید خودش گوش میدهد.
این مونس، رادیوست؛ رادیوی قرمز رنگی که به تعمیرگاه رفته، اما هنوز ولوم آن مشکل دارد. گاهی که سولماز خانم سخت درگیر کار خانه است، یکدفعه صدای گوینده اوج میگیرد و او را از عالم خیال بیرون میکشد. سولماز خانم با این که از صدایی که یکباره اوج گرفته، کمی وحشتزده میشود، اما همچنان با رادیو مانوس است. رادیوی قرمز رنگ فقط مونس تنهایی نیست. او یک دوست است. سولماز خانم فکر میکند یک دوست مانند کتاب. او با تنظیم موج رادیو روی رادیو آوا، از موسیقیهای نواحی مختلف ایران لذت میبرد. با صدای سرزنده گویندههای رادیو جوان، شور جوانی را دوباره حس میکند.
سولماز خانم با کشف رادیو حالا به اندازه فرزندان جوان خود در زمینههای مختلف اطلاعات دارد. این اطلاعات آنقدر به روز است که توجه بچهها را به خود جلب میکند. سولماز خانم حالا برای صحبت کردن با فرزندانش حرفهای تازهای دارد. حالا حرف او و فرزندانش مشترک است.
بچهها دیگر با مادر خود احساس غریبی ندارند. سولماز خانم حالا دیگر تنها نیست. او هم فرزندانش را دارد و هم مونس جدیدی پیدا کرده است.
![](/imgs/no-img-200.png)
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران محمدجواد ظریف دولت سیزدهم دولت چهاردهم پزشکیان دولت علی باقری رهبر انقلاب ترور رئیس جمهور انتخابات
قتل تهران تعطیلی ادارات شهرداری تهران تب دنگی پشه آئدس زلزله تیراندازی پلیس عزاداری محرم شورای شهر تهران سازمان تامین اجتماعی
واردات خودرو خودرو سهام عدالت قیمت دلار قیمت طلا مالیات قیمت خودرو حقوق بازنشستگان اربعین بازنشستگان بازار خودرو سایپا
فرهاد مشیری تلویزیون سینما عاشورا سینمای ایران وزارت ارشاد فیلم دفاع مقدس لیلی رشیدی صداوسیما سینمای جهان بازیگر
محصولات کشاورزی آزمون سراسری ماه فناوری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ غزه ترامپ اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس رئال مادرید نقل و انتقالات نقل و انتقالات لیگ برتر یورو 2024 مهدی طارمی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سرعت اینترنت اینترنت تیک تاک ناسا گوگل گرمایش جهانی اپل شیائومی ربات
رژیم غذایی دیابت گرمازدگی کاهش وزن افسردگی صبحانه نوشابه