جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ایده هایی عجیب و غریب برای فروش بیشتر


ایده هایی عجیب و غریب برای فروش بیشتر

سلام دوستان شکر خدا چیزی که در مملکت عزیزمان زیاد داریم, جشنواره ی فیلم است حتی شنیدیم همین چند وقت پیش جشنواره ی فیلم زندانیان هم برگزار شده است

سلام دوستان. شکر خدا چیزی که در مملکت عزیزمان زیاد داریم، جشنواره ی فیلم است. حتی شنیدیم همین چند وقت پیش جشنواره ی فیلم زندانیان هم برگزار شده است. خلاصه این تعدد جشنواره ی های فیلم سبب شد تا ما هم به فکر برپایی یک جشنواره ی مبتکرانه بیفتیم و پس از کلی کار کشیدن از مغزمان به این نتیجه رسیدیم که نخستین جشنواره ی بین المحلی ایده های برتر اکران را برگزار کنیم. لذا از علاقه مندان خواهشمندیم اگر فکر می کنند ایده ای برای فروش بیشتر فیلم های روی پرده دارند اعلام نمایند تا پس از بررسی هیئت داوران، به سه ایده ی برتر جوایزی به شرح زیر تقدیم شود:

(توضیح: از آن جایی که اعطای جوایزی مانند سیمرغ و انواع و اقسام حیوانات طلایی در جشنواره های مختلف رایج است جهت تنوع و مثل دبیر محترم جشنواره ی فجر که گاهی جوایز عجیب و غریبی از قبیل پلاک زرین دبیر جشنواره، بیرق طلایی و ... خلق می کند جوایز ما برای نفر اول تا سوم به ترتیب خودنویس طلایی، خودکار برنزی و مداد شمعی می باشد)

حال برای باز شدن ذهن شما جهت ارائه ی ایده های خلاقانه به بررسی چند نمونه ایده ی بکر می پردازیم:

۱) خیابان بیست و چهارم (سعید اسدی)

پس از اینکه سازندگان این فیلم دیدند منتقدان روی فیلم مذکور تره ای خورد نمی کنند با صدور اطلاعیه ای اینچنین گفتند: به علت شرایط نامناسب اکران و بی مهری های جامعه ی منتقدین و اصحاب رسانه و ... (البته فکر می کنم یادشان رفته بود از تاثیر جنگ سی و سه روزه لبنان بر فروش فیلمشان هم بگویند) بازیگران و عوامل ساخت این فیلم در روز پنجشنبه ؟؟ خرداد سال جاری در سئانس ساعت ؟؟ فلان سینما (اسم سینما را یادم نمی آید) در کنار مردم عزیز، فیلم را تماشا می کنند. مبتکر این ایده با نوشتن؟؟ به جای روز و ساعت دقیق، به خیال خودش کاری کرده بود که تا پایان اکران، مردمی که می خواستند هنرمندان محبوبشان را ببینند هر پنجشنبه از صبح تا شب در تمامی سئانس های نمایش این فیلم حاضر باشند تا شاید هنرمند محبوب را ببینند.

پیشنهاد ما به سعید اسدی این است که کاش برای فروش بیشتر فیلمش، روی پوسترها می نوشت ژانر:؟؟ چون واقعا ژانر این فیلم هم؟؟ است.

۲) پایان نامه (حامد کلاهداری)

طرح بلیت همسایه را باید به عنوان بکرترین طرح اکران در گینس ثبت کرد. بر طبق این طرح، همسایگان سینماها برای تماشای این فیلم از تخفیف ویژه برخوردار بودند. البته از آنجایی که ما همسایه ی سینما نیستیم نفهمیدیم که چطور این اتفاق افتاد؟ یعنی مثلا یکی را می فرستادند درِ تک تک خانه های اطراف سینماها را بزند و بگوید: ببخشید ... میشه خواهش کنم لطف کنین تشریف بیارید فیلم مارو ببینید؟ یا اینکه همسایگان سینماها باید با در دست داشتن سند شش دانگ منگوله دار منزلشان به سینماها مراجعه می کردند؟

"پایان نا مه" ای ها یک طرح بکر دیگر هم داشتند و آن هم قرعه کشی اتومبیل های استفاده شده در فیلم برای تماشاگران بود. تصور بفرمایید چه رمانتیک است که شما پرایدی را برنده شوید که مثلا حامد کمیلی در طول فیلم از آن استفاده کرده است.

پیشنهاد ما به فیلمسازان بعدی که احتمالا بخواهند مانند این طرح را اجرا کرده و به مردم جوایزی اینچنینی بدهند، این موارد است:

ساعت بهرام رادان، شال گردن گلزار، کمربند پورسرخ، النگوی مادر اسد! قفل فرمان اتومبیل محمدرضا فروتن، خودنویس نیکی کریمی، گوشی موبایل مهران مدیری، لاستیک زاپاس اتومبیل تهمینه میلانی، اون تی شرت ایرانی شهاب حسینی که روش نوشته: گفتم غم تو دارم، پلیور بهروز افخمی و ...

۳) جرم (مسعود کیمیایی)

دوست داشتم اتومبیل های استفاده شده در این فیلم را هم جایزه می دادند به ما. چون فراتر از یک اتومبیل و آنطور که ما فهمیدیم نماد هستند. حالا نماد چی هستند؟ نمی دونم.

بگذریم. دیگر قدیمی شده است اینکه بیاییم در مراسم فرش قرمز فیلممان به مردم فقط یک بطری آب معدنی بدهیم. حالا باید برای تنوع هم که شده این اتفاقات در فرش قرمز بیفتد:

- اعطای یک دی وی دی شامل فیلم پشت صحنه، فیلم دوبله، فیلم صحنه، عکس صحنه، عکس پشت صحنه، موسیقی، پوستر و... به مردم

- شام هم در خدمت مردم عزیز هستیم

- خواندن ترانه های به یاد ماندنی ای همچون گنجشگک اشی مشی و ...

پیشنهاد: اگر ممکن است سری بعد از مهران مدیری هم دعوت کنید تا ترانه ی به یاد ماندنی بیا بریم دشت کدوم دشت را بصورت زنده اجرا کند. خیلی مشتاقیم.

۴) ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان)

مبتکر طرح جالب تبلیغاتی برای فروش بیشتر این فیلم، ابتدا در نظر داشت هفته ی اول اکران را فقط به بانوان اختصاص دهد اما وقتی ایده اش را با شورای صنفی نمایش در میان گذاشت احتمالا با این جواب مواجه شد که: عزیزم اینجا سینماست. لطفا با حمام نمره یا استخر اشتباه نگیرید! مبتکر گرامی تصمیم گرفت یکی، دو روز رضا عطاران و پگاه آهنگرانی را مسئول فروش بلیت یک سینما قرار دهد ... چه رمانتیک.

۵) برخورد خیلی نزدیک (اسماعیل میهن دوست)

این فیلم، طرح جالبی داشت و بر مبنای آن از مردم چند سوال پرسیده شده بود. مثل اینکه این درام چه فرقی با درام های دیگر دارد؟ این شیوه روایت چه ویژگی هایی دارد و ...

ولی اسماعیل میهن دوست شاید نمی دانست وقتی ۱۵ فیلم همزمان اکران می شود و وضع سینماها در کشور طوری است که حتی در برخی استان ها، یک سینماهم وجود ندارد و فیلم ایشان فقط در پنج شهرستان روی پرده رفته، مردم چطور جوابگوی سوالات ایشان باشند؟

پیشنهاد ما به میهن دوست: اگر میخواهی جایزه بدهی دیگر چرا مردم را سوال پیچ می کنی. همین که مردم بیایند و فیلم ببینند بس است. حالا برای گرفتن یک سکه هم باید تحلیل کنیم فیلمت را؟ سوال ساده تر هم می شد بپرسی. مثلا اینکه حرف این فیلم چی بود کلا؟

۶) فرزند صبح (بهروز افخمی)

این فیلم به ایده ی بکری برای اکران احتیاج ندارد چون خودش آخر ابتکار است. افخمی نشان داد قواعد فیلمسازی، صرفا چند خط بی ارزش روی کاغذ است که آن را هم کسانی مثل من و شما نوشتند پس چرا ما خودمان قواعد فیلمسازی نسازیم؟! قاب های افخمی را که ببینید متوجه می شوید. او بار دیگر ما را به دوران سینمای صامت برد. ایشان نشان داد که اگر با چشم بصیرت فیلم ببینیم اصلا نیازی نیست حتی بازیگر حرف بزند. روشنفکرانه که به قضیه نگاه کنید همین که قهرمان، پنج دقیقه ای بیخود و بی جهت در دشت و صحرا راه برود و یا سه دقیقه از فیلم صرف عمامه بستن شود خودش یعنی کلی حرف. ضمن اینکه افخمی نشان داد بدون منشی صحنه هم می شود فیلم ساخت. دیگر چرا پول اضافه به منشی صحنه بدهیم؟

۷) اخراجی ها۳ (مسعود ده نمکی)

ساعت دو و نیم نصف شب است و مسعود ده نمکی را در ویژه برنامه سال تحویل می بینی و مجریانی که دائم از فیلمش تعریف می کنند و اینکه ده نمکی نگاهش نگاه وسیعی است و آینده را هم دیده. یک لحظه فکر کردم که او "ادیسه فضایی..." ساخته است. چند روز بعد صبح می زنی کانال یک می بینی در برنامه ی صبحگاهی هم ده نمکی حاضر است و باز تعریفات. دو روز بعدش ده نمکی را در یک برنامه سیاسی کانال دو می بینی و ...

پیشنهاد ما به سازمان محترم صدا و سیما این است که عجله نکنید. "اخراجی های ۴" هم در راه است. اگر سال های بعد این فیلمساز عزیز را در برنامه مفرح خاله شادونه دیدید هم تعجب نکنید. کار نشد ندارد!

تصور بفرمایید؛ خاله شادونه: کوچولوهای عزیزم،خاله شادونه فرشته هایی رو دوست داره که دست پدر، مادرشونو بگیرن برن سینما فیلم اخراجی ها رو ببینن (این شد ۳ بلیت).

راستی اگه پدربزرگ، مادربزرگ را هم ببرین که دیگه خیلی خوب میشه (شد ۲ بلیت دیگر). حالا برای اینکه کودکان از فیلم خوششان بیاید هم پیشنهاد داریم و آن هم اینکه به جای ترانه ی آموزنده ی سوسن خانم می توانید از ترانه هایی مثل اتل متل توتوله و ... استفاده کنید.

پی نوشت: ما فقط قصدمان شوخی است. لطفا هیچ برداشت دیگری نکنید. خوش باشید.

منبع: سی نت

حمید سلجوقی