سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

۲۰۰۹ سال تشدید بحران ها


۲۰۰۹ سال تشدید بحران ها

بررسی رویدادهای سیاسی جهان درسالی که گذشت

سال ۲۰۰۹ در شرایطی به تاریخ پیوست که بحران های کنونی دنیا همچنان لاینحل باقی مانده و عزم جهانی برای حل آنها وجود ندارد.

بحران هایی نظیر دو جنگ عراق و افغانستان، سومالی، خاورمیانه، آمریکای لاتین، کشتار شیعیان در یمن، پاکستان و... هر روز حادتر می شود و تلاش های انجام شده در راستای حل آنها راه به جایی نبرده است.

گرچه خواست ملت ها، جهان بدون بحران است اما قدرت های بزرگ حیات را در بحران می بینند و در جهت تامین منافع خود زبانه بحران ها را شعله ورتر می کنند تا از این طریق منافع سیاسی و تسلیحاتی این قدرتهای به ظاهر دموکرات تامین شود.

باراک اوباما نخستین کاندیدای سیاهپوست با شعار «تغییر» آمد و زیر سایه این شعار به کاخ سفید راه یافت ولی با گذشت یک سال از حضور در کاخ سفید مشخص شد که این شعار هم فقط به خاطر کسب آرای مردم آمریکا بود و وعده های او برای حل بحران ها درجهان جامه عمل نپوشید: جنگ عراق همچنان قربانی می گیرد، جنگ افغانستان وارد مرحله تازه ای شده، پاکستان در انتظار ناآرامی های جدید است، جنایات صهیونیست ها ادامه دارد، شیعیان صعده به قتل می رسند و طالبان و القاعده مثل گذشته فعالند.

سیاست دیگر قدرت های جهانی هم در حل بحران ها بهتر از آمریکا نیست. سال ۲۰۰۹ با تداوم بحران ها پایان یافت و امیدی نیست که با وجود ساختارهای سیاسی کنونی درجهان سال ۲۰۱۰ بهتر از سال ۲۰۰۹ باشد.

● تداوم نظامیگری آمریکا

مراسم تحلیف «باراک اوباما» به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا را می توان مهم ترین رویدادی دانست که در آغاز سال ۲۰۰۹ میلادی در قاره آمریکا روی داد. شعار «تغییر» اوباما که در طول چندین ماه مبارزات انتخاباتی وی با حرارت تبلیغ شد، انتظار زیادی را در میانه مردم جهان و بالاخص خود آمریکا برای مشاهده تغییر در سیاست های واشنگتن ایجاد کرده بود. اوباما در اولین روزهای حضورش در کاخ سفید دستور تعطیل شدن زندان «گوانتانامو» را صادر کرد و این خبر به سرعت به تیتر نخست رسانه های جهان تبدیل شد. وی اولین مصاحبه خود را با شبکه «العربیه» انجام داد. از مذاکره با ایران سخن گفت و اعلام کرد که گفت وگو با سران کوبا را برای از سرگیری ارتباط دوستانه در دستور کار دارد.

در ماه های نخست ریاست جمهوری اوباما که امکان صدور دستورهای لفظی بدون انجام عمل لازم وجود داشت، شعار «تغییر» او تقریبا به حقیقت پیوست. ضمن اینکه رسانه های غربی به شدت روی دستورات و لفاظی های ظاهرا متفاوت رئیس جمهور آمریکا مانور می دادند. اما با گذشت زمان که وقت عمل فرارسید، هیچ کدام از این وعده ها عملی نشدند و اوباما درست روی خطی حرکت کرد که در سال های پایانی ریاست جمهوری بوش ترسیم شده بود.

سیاست های جنگ طلبانه آمریکا نه تنها تغییری نکرد، بلکه با حرارت ادامه یافت. اوباما که با وعده خروج از عراق وافغانستان توانسته بود رأی مردم آمریکا را جلب کند، نه تنها هیچ کدام از این دو کشور را ترک نکرد، بلکه دستور افزایش نیروهای نظامی در افغانستان را صادر کرد. جلوه دیگری از تداوم نظامیگری آمریکا در دوره اوباما را می شد در قرارداد پنتاگون با دولت کلمبیا برای احداث هفت پایگاه نظامی دید. طبق اسناد منتشر شده از سوی نیروی هوایی آمریکا این پایگاه ها برخلاف ادعای آمریکا مبنی بر استفاده علیه قاچاقچیان موادمخدر، به منظور «عملیات همه جانبه نظامی در سرتاسر آمریکای لاتین» و نیز جاسوسی، رهگیری، و افزایش توان آمریکا برای انجام عملیات پیشگیرانه نظامی در این منطقه استفاده خواهند شد. حداقل نتیجه افشای این سند محرمانه این بود که تمامی کشورهای آمریکای لاتین چهره واقعی اوباما را شناخته و کلمبیا نیز در منطقه منزوی شد.

لغو طرح سپر موشکی آمریکا در شرق اروپا از دیگر تغییرات دوره اوباما بود که البته به دلیل ناتوانی پنتاگون از عملیاتی کردن آن متوقف شد. پیمان خلع سلاح استارت- یک که آمریکا با روسیه منعقد کرده بود در پنجم دسامبر ۲۰۰۹ به پایان می رسید و مسکو شرط تمدید این پیمان را عقب نشینی واشنگتن از طرح سپر موشکی عنوان کرده بود. کاخ سفید طرح سپر موشکی را لغو کرد، اما پیمان استارن هنوز تمدید نشده است.در مقابل چین به عنوان یکی دیگر از رقیبان بزرگ آمریکا نیز واشنگتن مجبور به عقب نشینی شد. اوباما در سفری که اواخر سال ۲۰۰۹ میلادی به چین داشت مجبور شد تایوان و تبت را که سال ها از تجزیه آنها حمایت کرده بود، به عنوان بخشی از خاک چین به رسمیت بشناسد تا بتواند از پکن برای بازپرداخت بدهی ۸۰۰میلیارد دلاری خود مهلت بگیرد.در مجموع می توان گفت اوباما رئیس جمهور تغییر است، اما نه تغییرهایی که خود وعده داده بود، بلکه تغییر در اوضاع و شرایط آمریکا و افول قدرت جهانی این کشور.

● سایه سنگین سعودی ها در عراق

عراق در هفتمین سال اشغال خود با سه مسئله عمده دست به گریبان بود؛

۱) مسئله چگونگی خروج نیروهای آمریکایی از شهرها طبق قرارداد امضا شده میان بغداد و واشنگتن،

۲) برگزاری انتخابات پارلمانی و

۳) بی ثباتی امنیتی و انفجار بمب در شهرها.

همانطور که خواهید دید، مورد سوم، یک متغیر مستقل نیست و کاملا با دو متغیر دیگر مرتبط است.

● خروج از شهرها

براساس قراردادی که سال ۲۰۰۸ میان آمریکا و عراق امضا شده بود، آمریکایی ها موظف شدند تابستان سال جاری نیروهایشان را از شهرهای عراق خارج کنند و پایان سال ۲۰۱۱ نیز همه نیروها را از عراق بیرون ببرند.

اواخر خرداد اعلام شد که مرحله نخست خروج تفنگداران آمریکایی از شهرها، نهم تیر انجام می شود.اما، در پایان خرداد گزارش شد که پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) ۹۰ پایگاه نظامی را به نیروهای عراقی واگذار کرد و متعاقب آن نیز مردم عراق جشن گرفتند.

● انتخابات پارلمانی

اوائل پائیز امسال اعلام شد که انتخابات پارلمانی، ۲۶ دی ماه برگزار می شود. همزمان با آن مجلس عراق سرگرم بررسی قانون جدید انتخابات بود و البته به خاطر بروز اختلافات زیاد میان ائتلاف کردها و سایر نمایندگان بر سر مسئله کرکوک، پارلمان دست کم ۱۱ بار تلاش کرد آن را تصویب کند ولی نتوانست و بالاخره در جلسه دوازدهم این قانون تصویب شد.

ولی طول نکشید که وتوی این قانون جدید توسط «طارق الهاشمی» معاون رئیس جمهور عراق بحران قانون انتخابات را به عرصه سیاسی عراق بازگرداند؛ الهاشمی اختصاص یافتن پنج درصد کرسی های پارلمان به اقلیت ها و مهاجران را کم می دانست.

مجلس عراق بالاخره با افزایش تعداد کرسی های مجلس از ۲۷۵ کرسی به ۳۱۱ کرسی و اختصاص دادن ۱۵ درصد به اقلیت ها، این بحران سیاسی را حل کرد و قانون جدید انتخابات به این صورت با حداکثر آراء و نمایندگان به تصویب رسید.

● بی ثباتی و انفجار بمب

بی ثباتی هرچند طی هفت سال اخیر وجود داشته است، اما همانطور که اشاره شد، دو متغیر اشاره شده (خروج آمریکایی ها از شهرها و انتخابات) به نوعی در افزارش شمار انفجارها، خصوصا در بغداد، مؤثر بوده اند و همین انفجارهای پی درپی، پیامدهای دیگری مثل تیرگی روابط عراق و سوریه را نیز درپی داشت.

تروریست های فعال در عراق که گفته می شود از عناصر رژیم بعثی سابق و شبکه القاعده هستند، از تابستان گذشته تاکنون، روزهای خونینی را به ویژه در بغداد رقم زده اند؛ این انفجارها باعث شد برخی مقامات واشنگتن اعلام کنند که پس از ۲۰۱۱ نیز در عراق حضور خواهند داشت که البته با واکنش منفی مقامات عراقی مواجه شد.

انفجارهای فوق همچنین به همراه تعلل مجلس در تصویب قانون جدید انتخابات، شرایط نابسامان امنیتی و سیاسی را در عراق به وجود آورده بود و خصوصا تصویب دیرهنگام قانون مذکور، باعث شد زمان برگزاری انتخابات، دو ماه عقب بیفتد و به اواخر اسفندماه منتقل شود. این زمان نیز ممکن است یکبار دیگر عقب بیفتد.

مقامات عراقی مدعی هستند تروریست های بعثی از داخل خاک سوریه و از طرف دیگر بعثی های فراری مستقر در سوریه برای حملات خود در عراق دستور می گیرند، اما سوری ها بارها این را درحد یک ادعا دانستند.

اما، خروج آمریکایی ها از شهرهای عراق و مسئله انتخابات پارلمانی، حضور عربستان را در عراق پررنگ تر کرد؛ البته این حضور حالت پنهانی دارد. مقامات عراقی بارها حمایت مالی عربستان از تروریست های فعال در عراق را افشا کردند و علاوه بر آن، گفتند که ریاض میلیاردها دلار (حداقل هشت میلیارد دلار) را برای تضعیف جایگاه مرجعیت شیعه نجف و حمایت از نامزدهای مورد حمایت خود (خصوصا بعثی ها) برای ورود به پارلمان عراق اختصاص دادند.

در یک جمع بندی، چالش های مهمی که طی سال آتی میلادی دولت عراق باید با آن دست و پنجه نرم کند، جلوگیری از نفوذ سعودی ها به عرصه سیاسی عراق، حفظ وحدت سیاسی میان جناح ها و گروه های عراقی، مقابله با تروریست ها و جلوگیری از انفجارهای مرگبار در بغداد، موصل، کرکوک، بعقوبه، فلوجه و برخی شهرهای دیگر و پایان دادن به حضور نظامی آمریکا (در پایان سال ۲۰۱۰) خواهد بود.واقعه مهم دیگر در عرصه سیاسی عراق، درگذشت «عبدالعزیز حکیم»، رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق در تاریخ چهارم شهریور و جانشینی فرزندش «عمار حکیم » به جای وی بود. عمار سعی می کند همانند پدرش رویه میانه ای را در جامعه عراق در پیش گیرد و میان شخصیت ها و گروه های سیاسی عراق، وحدت و ائتلاف به وجود آورد؛ اما این رویه تاکنون در جذب «نوری مالکی» نخست وزیر نتیجه نداده است و احتمالا این دو نفر در انتخابات پارلمانی آتی، فهرست های جداگانه ای را اعلام کنند. امری که با ناخرسندی مرجعیت شیعه نجف مواجه شده است و حتی آیت الله «سیدعلی سیستانی» مرجع عالی شیعیان عراق، در سیزدهم مهرماه گذشته از طریق دفترش در نجف اعلام کرد اگر فهرست واحدی از طرف گروه های سیاسی عراق (گروه های شیعی) ارایه نشود، ایشان نیز مردم را برای حضور در انتخابات دعوت نمی کند. همین هشدار باعث شد که شیعیان درصدد ارایه فهرست واحد برآیند و این تلاش ها همچنان ادامه دارد.

● جنگ ششم علیه شیعیان صعده

دولت یمن به ریاست «علی عبدالله صالح» رئیس جمهور برای ششمین بار جنگ نابرابری را علیه شیعیان صعده تحمیل کرد که هنوز باوجود گذشت پنج ماه هنوز در باتلاق آن دست و پا می زند.

کشور یمن که از سال ۱۹۹۰ پروسه وحدت شمال و جنوب را طی کرد و قدرت به دست رئیس جمهور وقت آن قرار گرفت، نه تنهانتوانست به تعهداتش در قبال خواسته های مردم جامه عمل بپوشاند، بلکه کوچکترین اعتراض را با شکنجه های قرون وسطایی و گلوله پاسخ داده است.

در این راستا تحمیل شش جنگ به شیعیان صعده که محروم ترین مردم یمن به شمار می روند، خود گویای صحت این موضوع است.

شیعیان صعده موسوم به الحوثی ها، یک گروه شیعه در شمال یمن در استان صعده هستند که به بدرالدین الحوثی منسوب می شوند وبه «شباب موحن» معروف و نامیده شده اند. پس از اینکه اولین برخوردها با نیروهای دولتی یمن در سال ۲۰۰۴ پیش آمد، نام این گروه بر سر زبان ها افتاد و در دهه ۸۰ قرن گذشته رشد سیاسی خود را آغاز کردند.

این گروه از سال ۲۰۰۲ فعالیت های سیاسی خود را با شعار الله اکبر... مرگ آمریکا... مرگ بر اسرائیل... لعنت بر یهود... و اسلام پیروز است رسماً آغاز کرد و تاکنون به شعارهای خود پایبند بوده است.

در جریان درگیری های نخست که بین نیروهای دولتی یمن و گروه الحوثی درسال ۲۰۰۴ «حسین الحوثی» که نماینده پارلمان در انتخابات سال ۱۹۹۳ و ۱۹۹۷ بود، رهبری این گروه را برعهده گرفت و طی درگیری ها، کشته شد.

این گروه به صورت رسمی خواستار فعالیت حزبی، تأسیس دانشگاه و درنظر گرفتن مذهب زیدی به عنوان یک مذهب رسمی در کنار سایر مذاهب از سوی دولت است، اما در مقابل، دولت مرکزی، این گروه را به تأسیس یک کشور اسلامی و بازگشت به حکومت قبلی زیدیه متهم می کند.

وساطت دولت قطر برای پایان دادن به درگیری های بین الحوثی ها و دولت مرکزی یمن، به امضای موافقتنامه «دوحه» منجر شد که علی عبدالله صالح به آن پشت کرد و با حمله ارتش به استان صعده ششمین جنگ را علیه الحوثی ها، به راه انداخت.

شیعیان صعده در بسیاری از اعتقادات با شیعیان اثنی عشری مشترک هستند و مراسم عاشورا و جشن های الغدیر را به طورگسترده برگزار می کنند.

الحوثی ها و در رأس آنها، «عبدالملک الحوثی» رهبر فعلی آنها، همواره بر این موضوع تأکید می کنند که استان شیعه نشین صعده، جزئی از خاک یمن است و خواهان جدایی ازآن نیستند.

اما همواره دولت مرکزی یمن، آنها را به داشتن گرایشات شیعی نزدیک به ایران متهم می کند و بارها بدون استناد به دلیل و مدرکی، الحوثی ها را مجری اوامر خارجی ها می داند، درحالی که خود با دریافت کمک های مالی از عربستان و آمریکا تلاش کرده است، شیعیان صعده را از صفحه روزگار پاک کند.

درگیری دولت مرکزی یمن با شیعیان صعده طی پنج ماه گذشته سال ۲۰۰۹ میلادی همچنان ادامه داشت و دولت علی عبدالله صالح رئیس جمهور وقت که ناتوانی خود را در پیروزی نظامی برالحوثی ها به اثبات رساند، پای ارتش عربستان را به جنگ با شیعیان صعده بازکرد. شیعیان صعده که درحال حاضر زیربمباران های وحشتناک عربستان و هواپیماهای جنگی دولت مرکزی یمن قرار دارند، با یک نسل کشی گسترده مواجه هستند که متأسفانه جهانیان در مقابل آن سکوت اختیار کرده اند.

ارتش عربستان با استفاده از سلاح های ممنوعه، بمب های سمی و سنگین، تلاش می کند تا الحوثی ها را از صفحه روزگار پاک کند و در وسایل ارتباط جمعی خود هر روز از کشته و دستگیر شدن تعداد زیادی از آنها خبر می دهد، اما واقعیت طور دیگری است، چراکه بیشتر این اقدامات ضدبشری علیه مردم بی دفاع و روستاهای غیرنظامی صورت می گیرد و آل سعود از ترس هم پیمان شدن شیعیان استان های مجاور یمن، مجبور به دروغگویی گسترده شده اند.

در سال ۲۰۰۹ نزدیک به ۸۰۰ حمله هوایی به خاک یمن از سوی جنگنده های عربستان صورت گرفت، و در کنار آن بایدشلیک بیش از ۱۰۰۰ فروند موشک را قرار داد که شبانه روز بر سر مردم صعده و اطراف از زمین وهوا فرود می آید. اما نکته جالبی که در سال گذشته میلادی باعث تعجب و شگفتی جهانیان شد، مقاومت جانانه مردم شیعه صعده در مقابل دو ارتش عربستان و یمن بود که از نظر نظامی غیرقابل باور بود.

در سال ۲۰۰۹ دولت یمن و ارتش عربستان بارها وبارها، احتمال نابودی الحوثی ها را در ۲۴ ساعت آینده به جهانیان خبر دادند، اما این احتمالات با شکست مواجه شد و مقاومت مردم صعده نشان داد که مجهزترین ارتش های جهان در مقابل اراده و ایمان حتی یک گروه کوچک ناتوان خواهد بود.

● بحران سیاسی در عربستان

عربستان درسال۲۰۰۹ میلادی، سال پرتلاطم و سراسر بحرانی را پشت سرگذاشت، که در این راستا می توان به رویدادهای داخلی که به کودتا منجر شد و واردشدن ارتش آن کشور در جنگ با الحوثی ها به عنوان دو موضوع مهم اشاره کرد. اختلاف بر سر جانشینی پادشاه در عربستان، درگیری و تنش درخانواده سلطنتی آل سعود را درسال۲۰۰۹ آشکار کرد موضوع از این قرار بود که «بندربن سلطان» شاهزاده ۶۰ ساله سعودی که فردی سرشناس و شناخته شده و درغرب بویژه آمریکا به شمار می رود تلاش کرد برای تثبیت جایگاه خود دراین کشور «ملک عبدالله» را از پادشاهی عربستان برکنار کند. تلاش این شاهزاده سعودی که نزدیک به ۲۲ سال به عنوان سفیر عربستان در آمریکا، مشغول به کار بود، برای برکناری پادشاه از آنجا نشأت گرفت که حال پدرش شاهزاده سلطان ولیعهد کنونی سعودی به وخامت گرائید و احتمال مرگ وی بیش از پیش آشکار و آل سعود در فکر جایگزینی فرد دیگری به جای آن بود.

نظام حکومتی در عربستان به گونه ای خاص است، چرا که پادشاه پست نخست وزیر را داراست و ولیعهد وی به عنوان معاون اول نخست وزیر به شمار می رود و معاون دوم نخست وزیر بعد از ولیعهد به پادشاهی خواهد رسید.

ملک عبدالله پادشاه عربستان درحال حاضر ۱۵پسر و ۲۱ دختر از چهار زن عربستانی، سوری، لبنانی و اردنی دارد و پسربزرگ وی «متعب» که هم اکنون معاون رئیس گارد ملی به شمار می آید، به دلیل نفوذ نظامی و اینکه مادرش عربستانی است، شانس بیشتری برای تصدی منصب ولایتعهدی دارد.

طی سالهای اخیر، ملک عبدالله پادشاه هشتاد و چند ساله عربستان، شورایی مرکب از اعضای عالیرتبه این خاندان تحت عنوان «هیئت بیعت» تاسیس کرد تا به مناقشات درون خانواده پایان دهد. درعین حال ملک عبدالله درکنار این شورا و ذیل عنوان «جوان گرایی» با استناد به بالا بودن سن فرزندان عبدالعزیز- برادران خود- تلاش کرد تا سلطنت، را پس از خود از دایره فرزندان عبدالعزیز به فرزندان خود منقل کند، که این مسئله مناقشات تازه ای را در آن کشور در پی داشت.

درکنار آن سرکوب مخالفت های داخلی با سیطره آل سعود درعربستان درسال۲۰۰۹ میلادی ازسوی مسئولان عربستانی شتاب بیشتری گرفت که دراین میان شیعیان بی نصیب نبودند.

موج اعتراضات حدود هفت میلیون شعیه سعودی که در ۴۰ درصد از خاک عربستان سکونت دارند، یک چالش عمده و کلیدی برای دولت این کشور است، چرا که شیعیان عربستان در منطقه ای استقرار دارند که منابع عظیم نفت و گاز در آن قرار دارد، اما شیعیان از محرومیت و تبعیض گسترده ای رنج می برند.با وجود این، ساکنان قطیف، الاحساء، نجران والشرفیه، ایام حج را فرصت مناسب طرح محرومیت های خود می دانند و از این رو همواره شاهد تظاهرات سیاسی آنان در موسم حج هستیم. براساس این گزارش، پلیس امنیتی عربستان، چندین هزار نفر را که ادعا شده است در فعالیت های تروریستی و شورشی دست داشته اند، را پس از گذشت چندین سال از بازداشت آنها، همچنان در حبس نگه داشته است.علاوه بر این، رژیم آل سعود تلاش می کند تا مساجد شیعه را به بهانه بازسازی تعطیل، و سپس آنها را ویران و تاکنون به این شیوه مساجد زیادی در مناطق شیعه نشین الاحسا، قطیف و دمام تعطیل کرده است.

● عربستان و شیعیان صعده

رژیم عربستان در ادامه سیاست وهابیگری و ضدشیعی خود در امور داخلی کشور همسایه اش (یمن) نیز مداخله کرده است و به انحای مختلف تلاش کرده است، شیعیان آن کشور موسوم به الحوثی ها را نابود کند.

دراین راستا، از کمک های مالی به دولت علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن گرفته تا دخالت مستقیم ارتش، همچنان این سیاست آل سعود ادامه داشته است.

ارتش عربستان درسال ۲۰۰۹ میلادی با بهانه قراردادن مرگ یک سرباز مرزی خود در منطقه مرزی «الخوبه» که توسط افراد ناشناس مورد تعرض قرارگرفته بود به خاک یمن حمله کرد و بسیاری از مردم بی گناه شیعه صعده را به شهادت رساند.

تحلیل گران مسائل نظامی در منطقه خاورمیانه، این اقدام عربستان را در راستای بی کفایتی و ناتوانی دولت مرکزی یمن و ترس عربستان از نفوذ و تاثیر شیعیان الحوثی بر ساکنان شیعی عنوان کردند که باعث شد مسئولان سعودی خود راساً وارد این قضیه شوند.در ابتدای تهاجم گسترده عربستان به الحوثی ها، مسئولان این کشور قول دادند که طی چند روز آنها را از صفحه روزگار محو خواهندکرد، اما گذشت زمان و پایداری شیعیان صعده، خلاف آن را به اثبات رساند و عربستان را با چالش جدیدی در داخل خاک خود مواجه کرد. چرا که وعده وعیدهای مسئولان عربستانی در مورد عملیات برق آسا و ادامه جنگ، باعث نارضایتی در بین مردم و شیعیان آن کشور شد.به اعتقاد کارشناسان، شرکت در جنگ صعده قطعا مشکلاتی را در آینده برای دربار سعودی به وجود خواهدآورد.

● سال پیروزی های پی در پی حزب الله لبنان

سال گذشته میلادی را به حق باید سال پیروزی بر دشمن صهیونیستی برای لبنان دانست چرا که بعد از پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه و پیروزی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در جریان جنگ ۲۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه، مقاومت اسلامی در منطقه قدرتمندتر شد و پیروزی های بعدی برای مقاومت به دست آمد. در همین رابطه سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله اظهار داشت، جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه نشان داد که مقاومت قهرمانانه در میدان نبرد در برابر اسرائیل ایستاده و اجازه زورگویی به این رژیم نخواهد داد.

وی افزود: این پیروزی الهی همان پیروزی مقاومت نه تنها در لبنان و فلسطین بلکه در جهان عرب و جهان اسلام است.

دبیرکل حزب الله همچنین گفت، عصر پیروزی مقاومت و شکست اسرائیل فرار رسیده است.

سال گذشته سمیر قنطار قدیمی ترین اسیر در بند رژیم صهیونیستی نیز تاکید کرد که مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین با الگو گرفتن از انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

وی پیروزی های اخیر مقاومت در جریان جنگ ۳۳ روزه لبنان یاجنگ ۲۲ روزه غزه را مدیون حمایت های ایران دانست و گفت، ملت ایران سهم بزرگی در این پیروزی ها دارد.

قنطار گفت: تا زمانی که رژیم اشغالگر به حیات ننگین خود ادامه می دهد با آن مقابله می کنیم تا این رژیم را نابود سازیم.

همچنین «عبدالکریم عبید» معاون اجرایی حزب الله گفت غده سرطانی اسرائیل به زودی ریشه کن خواهد شد.

وی افزود: حزب الله تبدیل به الگو و سمبل مهمی برای مسلمانان جهان شده است به همین دلیل رژیم صهیونیستی هر روز رو به افول می رود و هر جنگی را که بخواهد آغاز کند با شکست رو به رو خواهد شد.

از وقایع مهم لبنان در سال گذشته برگزاری انتخابات پارلمانی در هفتم ژوئن (۱۷ خرداد) بود که با رقابت ۷۰۱ نامزد برای تصدی ۱۲۸ کرسی نمایندگی برگزار شد.

به محض شروع رقابت کاندیداها برای تصاحب کرسی های پارلمان فعالیت احزاب و گروه های مخالف حزب الله و حامیان خارجی آنها آغاز شد، صدها هزار دلار به حساب نامزدهای مخالف حزب الله واریز شد دولت و اسرائیل اعلام کرد که پیروزی حزب الله در این انتخابات کمتر از جنگ ۳۳ روزه نخواهد بود. اما سیدحسن نصرالله هم بلافاصله وارد عمل شد و از حامیان این حزب و احزاب و گروه های ۸ مارس خواست تا در میدان رقابت حاضر شوند و فعالیت کنند.

وی همچنین از مردم خواست که مشارکت فعال در این انتخابات داشته باشند و روز ۱۷ خرداد هیچ کس در خانه نماند.

سرانجام با دلارهای آمریکا و عربستان گروه ۱۴ مارس به پیروزی رسید و طرفداران ۱۴ مارس به رهبری سعدالدین حریری پنج میلیون دلار برای خرید آرا در دو حوزه انتخاباتی رشوه دادند، عربستان نیز ۷۱۵ میلیون دلار برای انتخابات لبنان هزینه کرد.

سیدحسن نصرالله در واکنش به دخالت کشورهای دیگر برای خرید آرای مردم گفت، ما به آرای مردم اهمیت می دهیم و نتیجه را هر چه که باشد می پذیریم چرا که برای ما مسئله مهم حضور مردم در پای صندوق های رأی است.

جریان ۱۴ مارس ۷۱ کرسی، جریان ۸ مارس ۵۷ کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان را به خود اختصاص دادند.

میزان مشارکت مردم در تاریخ انتخابات لبنان بی سابقه بود.

نبیه بری رئیس مجلس لبنان پس از پیروزی ۱۴ مارس در این انتخابات گفت، تا آخر در کنار مقاومت باقی خواهیم ماند و خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز ابراز عقیده کرد که نادیده گرفتن حزب الله غیرممکن است.

با تشکیل پارلمان جدید و انتخابات مجدد نبیه بری تلاش ها برای تغییر نخست وزیری آغاز شد و نشانه ها حاکی از انتخاب سعدالدین حریری به جای فواد سینیوره نخست وزیر قبلی بود.

در تاریخ ۸/۴/۸۸ این تردید تبدیل به یقین شد و حریری از سوی میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان مامور تشکیل کابینه شد.

یکی دیگر از وقایع مهم سال گذشته میلادی تلاش برای ترور سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله بود که «دان حالوتس» رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل را مجبور کرد به شکست در این توطئه اعتراف کند.

وی اظهار داشت، از تمام امکانات و تجهیزات پیشرفته برای ترور سیدحسن نصرالله استفاده کردیم ولی موفق نشدیم و شکست خوردیم.

کشف توطئه مشترک موساد و برخی از اعضای گروه ۱۴ مارس برای ترور نصرالله باعث کشف شبکه های جاسوسی در لبنان یکی پس از دیگری شد.

در همین رابطه و با همکاری حزب الله بیش از ۵۰ شبکه جاسوس کشف و اعضای آن دستگیر شدند.

از دیگر وقایع مهم این سال چرخش ۱۸۰ درجه «ولید جنبلاط» رئیس حزب سوسیالیست ترقی خواه دروزی لبنان و از سران مهم ۱۴ مارس بود که خواستار پیوستن به ائتلاف ۸ مارس شد و اظهار داشت که با مواضع گروه ۱۴ مارس مخالف است.

این مسئله که به عقیده برخی تحلیلگران سیاسی از مهمترین تحولات سیاسی در تاریخ لبنان است واکنش سریع آمریکا و عربستان را به همراه داشت و عربستان به جنبلاط پیشنهاد حق السکوت یک میلیون دلاری برای عقب نشینی از مواضع خود در برابر حزب الله داد.

همزمان با این تحولات، تلاش ها و رایزنی ها برای تشکیل کابینه صورت می گرفت ولی اختلاف جریان ۱۴ مارس با ۸ مارس بر سر ترکیب کابینه مانع تشکیل دولت می شد.

به دلیل اینکه گروه ۱۴ مارس دارای اکثریت آرا بود گروه ۸ مارس خواستار یک سوم به اضافه یک کرسی های وزارتی بود که با داشتن چنین حقی می توانست دارای حق وتو باشد و هرگاه تصمیم های دولت برخلاف منافع ملی لبنان باشد جلو تصویب آن را بگیرد. اما جریان ۱۴ مارس با این پیشنهاد مخالف بود و همین کشمکش ها تشکیل کابینه را پنج ماه به تأخیر انداخت.

در این مدت رئیس جمهور و رئیس مجلس بارها ضرب الاجل تعیین کردند و سعدالدین حریری نیز یکبار انصراف داد اما دوباره مأمور به تشکیل کابینه شد و سرانجام در تاریخ ۲۰/۸/۸۸ دولت وحدت ملی لبنان متشکل از ۳۰ وزیر تشکیل شد.

براساس فرمول جدید کابینه، ۱۵ وزیر برای ۱۴ مارس، ۱۰ وزیر برای ۸ مارس و ۵ وزیر برای رئیس جمهور تعیین شد.

پس از تشکیل کابینه تصویب بیانیه وزارتی دولت که در آن بر سلاح مقاومت تاکید شده بود از دیگر وقایع مهم سال جاری میلادی به حساب می آید چرا که به رغم مخالفت بسیاری، بیانیه وزارتی به سلاح حزب الله مشروعیت داد و مقاومت رسما به عنوان نیروی بازدارنده و دفاعی کشور به حساب آمد.

این مسئله پیروزی بزرگی را برای حزب الله رقم زد و به همین دلیل است که می توان به حق این سال را سال پیروزی حزب الله نامید.

در سالی که گذشت کنگره سالانه حزب الله نیز برگزار شد و سیدحسن نصرالله برای بار ششم در مقام خود ابقا شد. سیدحسن از سال ۱۹۹۲ در سمت دبیرکل حزب الله فعالیت می کند.