چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

محکم بایست!


محکم بایست!

از شیوه‌ها و تردستی‌های بولانیو، یکی هم این بود که ماجراها و شخصیت‌های فرعی بعضی از کتاب‌هایش را به صورت اثری مستقل، در داستانی دیگر امتداد می‌داد. در سیر روایی و شیوه قصه‌پردازی …

از شیوه‌ها و تردستی‌های بولانیو، یکی هم این بود که ماجراها و شخصیت‌های فرعی بعضی از کتاب‌هایش را به صورت اثری مستقل، در داستانی دیگر امتداد می‌داد. در سیر روایی و شیوه قصه‌پردازی بولانیو، حرف‌های بسیاری ناگفته باقی می‌ماند. اما این ناگفته‌ها از جنس ابهام یا اغتشاش در فرم نیست. بولانیو از اساس؛ رمان‌نویسی پریشانگوست. گسسته‌نویسی و پراکندگی ظاهری در فرم رمان‌های او اثر می‌کند و پیچیدگی و سنجیدگی ساختار اثر را قوام می‌بخشد. در حقیقت، از هم گسیختگی فرمی در تقابل با نظمی وسواسگونه از ساختار کتاب قرار می‌گیرد.

از طرف دیگر بولانیو از نسل جوانانی بود که رستگاری آمریکای لاتین را در سیمای سالوادور آلنده می‌دید. کودتای پینوشه عملا زندگی‌اش را ویران کرد. پس از آلنده، به زیستن در تبعید و فلاکت و خود ویرانگری تن داد. در یکی از مصاحبه‌هایش به صراحت گفت: «پس از کودتا، آدم‌ها یا بی‌شرف می‌شوند یا پریشان حال.» و او خود؛ راه پریشان حالی را برگزید. تقریبا در همه آثارش، به استثنای چند داستان کوتاه، به مضمون شیلی کودتا زده وفادار است. رمان «چشم زخم» هم از این قاعده مستثنا نیست. همان‌طور که گفتیم رمان‌های بولانیو به واسطه ارجاعات و پیوستاری بعضی صحنه‌ها و شخصیت‌ها با هم به جلوه یک کل به هم پیوسته در می‌آیند. چشم زخم از یک جنبه ادامه صحنه‌ای گسسته و به حال خود رها شده در رمان دیگر بولانیو، کارآگاهان وحشی است.

آخیلیو لاکوتوره که در دوران زمامداری آلنده با یک دنیا امید و شور به شیلی آمده و در جمع شاعرانی آوانگارد و شیدا پیوسته به ناگهان خود را در معرض شیلی پینوشه می‌بیند. لاکوتوره خود را مادر همه شاعران مکزیک می‌داند. در برابر کودتا از پا نمی‌نشیند و به مبارزه‌اش ادامه می‌دهد. اما او رازی را می‌داند که شاید سایرین از آن غافل‌اند. این مبارزه شاید به پیروزی برسد. اما در نهایت با ویرانی و انهدام آنها همراه خواهد بود. لاکوتوره به دست ماموران پینوشه می‌افتد و روانه زندان می‌شود. پس از آزادی به مکزیک باز می‌گردد و در سیر وقایع کارآگاهان وحشی گم و گور می‌شود. در چشم زخم با بازگشت لاکوتوره روبه‌رو هستیم. منتقدان او را با دانته‌ای از دوزخ بازگشته مقایسه می‌کنند. در مکزیک خود را به هیات کلفتی از همه جا بی‌خبر در خانه دو شاعر نامدار آن سال‌ها اسکان می‌دهد. زندگی پیله‌واری را دنبال می‌کند. گاه و بی‌گاه به دانشگاه می‌رود و کارهایی موقتی را عهده‌دار می‌شود. صحنه مواجهه لاکوتوره با گلدانی به ظاهر معمولی در خانه شاعران مکزیک، یکی از جذاب‌ترین تصویرپردازی‌های بولانیوست.

گلدان دهان باز می‌کند و خلایی لایتناهی از آن سوی تاریکی ته‌وتوی سفال خودنمایی می‌کند. ترس و تنهایی همه جهان را در بر می‌گیرد و بارها غبار و خاکستر را به سرتاسر مکزیک می‌برند. لاکوتوره حساب زمان از دستش در می‌رود و فقط در حیرت است که چطور شاعران خانه‌نشین مکزیکی با چنین دوزخی دست و پنجه نرم می‌کنند. سوغات لاکوتوره از شیلی باوری است که به آن می‌بالد ولی به راحتی از آن حرف نمی‌زند. زمان وقوع کودتای پینوشه او در دانشگاه بوده. سربازان و افسران، دانشگاه را که تسخیر می‌کنند، لاکوتوره در سرویس بهداشتی دانشگاه‌گیر می‌افتد. دو راه بیشتر ندارد یا تسلیم بشود یا همان جا بماند. دست آخر تصمیمش را می‌گیرد. می‌ماند و روی دستمال لوله‌ای شروع به نوشتن می‌کند: «آخیلیو لاکوتوره، شهروند اوروگوئه‌ای، شهر آمریکای لاتین، محکم بایست!»

چشم زخم از جنبه‌ای دیگر به تمایزهای ذهنی و تئوریک شعر و نثر می‌پردازد. راوی در باب احوال و سکنات دو شاعر شوریده را به نثر و در قالب داستان بازگو می‌کند. در بافت رمان بولانیو تجربه شکست سیاسی پایان شعر و آغاز نثر را رقم می‌زند. پرتره شاعرهایی که لاکوتوره کمر به همت آنها گمارده، در اکثر موارد آغشته به حسرت‌ها و یأس‌هایی است که خبر از دورانی سپری شده می‌دهد.

پویا رفوئی مترجم و منتقد