شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نقش بازارهای مالی در پیشرفت تکنولوژی


نقش بازارهای مالی در پیشرفت تکنولوژی

در برابر تمام سروصدایی که درباره آثار مخرب بازارهای مالی ایجاد شده, این مقاله می کوشد جنبه های مثبت این بازارها را نشان دهد

در برابر تمام سروصدایی که درباره آثار مخرب بازارهای مالی ایجاد شده، این مقاله می‌کوشد جنبه‌های مثبت این بازارها را نشان دهد. با بررسی نوآوری‌های ۱۲۰۰ بنگاه در سرتاسر جهان مشخص شده که بازارهای مالی اغلب برای بنگاه‌های نوآور مزایای بیشتری داشتند؛ هرچند که این امتیازات از کشوری به کشور دیگر متفاوت بوده است.

اقتصادهایی که بازارهای مالی فعال تری دارند نوآوری شان نیز بالاتر است و این به نوبه خود می‌تواند به معنی تحریک بیشتر رشد بهره‌وری باشد.

تا همین جا هم که نظر بیفکنیم مقالات بسیار متعددی نوشته شده که نشان می‌دهند چطور بازارهای مالی مدرن نقش بسیار حیاتی در ایجاد نوآوری در بخش واقعی اقتصاد ایفا می‌کنند. بازارهای مالی کارآ باید سرمایه را به بخش‌های پیشرو و شرکت‌های آینده‌دار و کسب و کارهایی که ایده‌های درخشان دارند اختصاص بدهند و در مقابل سرمایه را از صنایع رو به نزول بازپس بگیرند. درک ماهیت این امر وقتی پای سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز – به عبارتی حمایت از کسب و کارهای تازه تاسیس و نوآورانه – پیش می‌آید، ساده است؛ اما همین فهم باید درباره شرکت‌های سابقه‌دار نیز مصداق داشته باشد.

چند سال قبل فیلیپ‌هارتمن از بانک مرکزی اروپا به کمک چندتن از همکارانش در مطالعه‌ای سرعت بازتخصیص سرمایه از صنایع رو به زوال به صنایع نوظهور را در چند کشور محاسبه کردند. آنها استدلال کردند که این فرآیند بازتخصیص در کشورهایی که توسعه مالی بیشتری دارند، سریع‌تر اتفاق می‌افتد (این توسعه برای مثال از طریق حجم بازارهای مالی سنجیده می‌شود.) به این ترتیب می‌شد نشان داد که تاخیر رشد بهره‌وری که در کشورهای اروپای قاره‌ای ما شاهد آن بودیم نشانه‌ای از کندی روند بازتخصیص منابع از صنایع کهنه به صنایع نوین بوده است که حداقل بخشی از آن تحت تاثیر کم بودن کارآیی بازارهای مالی است. در تحقیق جدیدی که من و فیلیپ اهمر انجام داده‌ایم، شواهد تازه‌ای در تایید این استدلال ارائه کرده‌ایم. در واقع حتی در اوج بحران مالی نیز بازارهای مالی نیروی محرک اصلی نوآوری بوده‌اند. این نتیجه براساس مطالعه تفصیلی ۱۲۰۰ شرکت در سرتاسر جهان به دست آمده است. مطالعه ما با برآورد کشش R&D نشان می‌دهد که چطور اقبال بازار سهام به شرکتی خاص متاثر از سرمایه‌گذاری آن شرکت در تحقیق و توسعه است؛ بافرض ثبات سایر شرایط. برای اینکه شرکت‌های مختلف قابل مقایسه شوند این مطالعه هرشرکت را براساس نمره میانگین صنعتش می‌سنجد. در کل مطالعه نشان می‌دهد شرکت‌هایی که حدود ۵۰ درصد بیشتر از میانگین صنعت‌شان در تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند، ارزش بازارشان نیز ۱۴ تا ۲۱ درصد بالاتر از دیگران است. این برای مالکان شرکت پاداش بسیار قابل اعتنایی است. کشش R&D به عبارت دیگر نشان می‌دهد که بازارهای مالی چه اندازه انگیزه برای سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه را تقویت می‌کنند.

البته این به آن معنا نیست که شرکت‌هایی که سرمایه‌گذاری چشمگیر در تحقیق و توسعه ندارند، الزاما موفق نیستند. مثلا در صنعت داروسازی شرکت‌های زیادی هستند که با تخصص بالا در تحقیقات داروهای پیشرفته‌ای تولید می‌کنند؛ اما همچنین بعضی شرکت‌ها نیز با تمرکز برتولید داروهای عمومی هزینه اندکی نیز صرف R&D می‌کنند. هردو مدل کسب و کار درنوع خود قابل قبول‌اند؛ هرچند که اولی معمولا ارزش بازار بالاتری دارد که نشانه اهمیت رشد آتی به واسطه R&D است.

در کل که نگاه کنیم این یافته خیلی جدیدی نیست. گریلیچ سال ۱۹۸۱ نشان داده بود که مخارج R&D ارزش شرکت را بالا می‌برد؛ ‌هال و اوریانی هم سال ۲۰۰۶ شواهد تازه‌ای بر این یافته افزودند.

چیزی که در مطالعه ما جدید است اینکه کشش R&D را برای هرکشور محاسبه کرده‌ایم و آن را در کنار شاخص‌های بهره‌وری و توسعه مالی گذاشته‌ایم. همبستگی روشنی بین این شاخص‌ها وجود دارد؛ کشورهایی که کشش R&D بالاتری دارند به طور متوسط نیز رشد بهره‌وری بیشتری داشته‌اند.

بریتانیا و آمریکا برای مثال کشورهایی هستند که بیشترین کشش R&D را داشته‌اند و رشد بهره‌وری مجموع عوامل تولیدشان نیز مثلا از ژاپن و آلمان خیلی بیشتر بوده است.

شکی نیست که انگیزه سرمایه‌گذاری بیشتر در R&D که توسط بازارهای مالی ایجاد شده اثر سرریز مثبتی نیز برای کل اقتصاد واقعی داشته است. به‌علاوه کشورهایی که کشش R&D بالاتری داشته‌اند، حجم سرمایه‌گذاری‌هایشان در صنایع جدید نیز بیشتر بوده است. معقول به نظر می‌رسد؛ چون کشش R&D بالاتر به معنای آن است که بنگاه‌هایی که بر اساس تحقیقات راه‌اندازی می‌شوند وقتی به بازار سهام می‌روند یا به خریدار استراتژیک فروخته می‌شوند قیمت‌های بالاتری را نیز به خود اختصاص می‌دهند.

مطالعه همچنین نشان می‌دهد که کشش R&D طی بحران مالی چه واکنشی نشان داد. بازارهای مالی در انگلستان کشش R&D را زیر و رو کردند؛ درحالی که مثلا در آلمان و ژاپن تعدیلات بسیار اندکی انجام شد. تغییر در کشش R&D رابطه نزدیک با سرمایه‌گذاری واقعی در R&D دارد. بنابراین بازارهای مالی طی بحران علامت مشخصی فرستادند که شرکت‌ها نیز به آن توجه کردند. به لحاظ تکنیکی بحران مالی نوعی آزمایش طبیعی نیز هست که نشان می‌دهد رابطه نوآوری و بخش مالی نه فقط از کشوری به کشور دیگر، بلکه از زمانی به زمان دیگر نیز اعتبار خود را حفظ می‌کند.

بحران مالی اعتماد ما را به سخاوتمندی بازارهای مالی آزموده است. اما تحقیقی که ما انجام داده ایم تاکید دوباره می‌کند که بازارهای مالی مدرن درواقع کلید نوآوری در اقتصاد واقعی بوده و به پیشرفت کلی تکنولوژی کمک می‌کنند. سیاست تحریک نوآوری بنابراین بی‌ارتباط با سیاست بازار سرمایه نیست و اروپای قاره‌ای در این میان باید فکری به حال خودش بکند. تغییرات جدیدی که در مقررات نظام‌های مالی داده می‌شود باید میان نیاز به اصلاح و توانایی بازارهای مالی در تشویق نوآوری توازن را فراموش نکند.

توماس مه‌یر

مترجم: مجید روئین پرویزی

منبع: VOX