شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

وقتی بعضی اعضای بدن اضافه است


وقتی بعضی اعضای بدن اضافه است

اختلال هویت تمامیت بدن که به عنوان اختلال هویت قطع عضو نیز نامیده می شود یک اختلال روانی است که در آن فرد احساس می کند اگر عضوی از اعضای بدنش قطع شود, زندگی شادتری خواهد داشت افراد مبتلا در این راه آنقدر مصمم هستند که سراغ جراحان می روند تا یکی از اندام هایشان را قطع کنند

اختلال هویت تمامیت بدن که به‌عنوان اختلال هویت قطع عضو نیز نامیده می‌شود یک اختلال روانی است که در آن فرد احساس می‌کند اگر عضوی از اعضای بدنش قطع شود، زندگی شادتری خواهد داشت. افراد مبتلا در این راه آنقدر مصمم هستند که سراغ جراحان می‌روند تا یکی از اندام‌هایشان را قطع کنند و اگر موفق به راضی کردن جراح نشوند، خودشان دست به کار شده و گاهی به دلیل نداشتن تخصص کافی در این زمینه و در نتیجه خونریزی شدید جان‌شان را از دست می‌دهند. دلیل اصلی این اختلال مشخص نیست. اما یک فرضیه این است که منشا اختلال هویت تمامیت بدن بر اثر اختلال عملکرد عصبی مغز در رابطه با کارکرد درونی بدن(که در لوب آهیانه سمت راست مغز قرار دارد) است. براساس این فرضیه فرد نمی‌تواند شکل فیزیکی بدن را درک کند و با آن مانند یک عضو خارجی برخورد می‌کند.

● ملاحظات اخلاقی

ملاحظات پزشکی برای قطع اندام مبتلایان به اختلال تمامیت هویت بدن بسیار بحث‌برانگیز است. برخی معتقدند بیمارانی که بعد از دوره روان‌درمانی یا دارو درمانی بهبود نیافتند برای قطع عضو باید حمایت شوند. اما برخی دیگر به برگشت‌ناپذیری عضو قطع شده تاکید دارند. مبتلایان تمایل زیادی به معلولیت دارند و گاهی حتی به کمک لوازم ارتوپدی وانمود می‌کنند دچار معلولیت هستند.

● علت چیست؟

دانشمندان در حال بررسی این اختلال هستند. اولین بررسی‌های انجام شده از این شرایط در سال ۱۹۷۷ اتفاق افتاد؛ زمانی که یک مجله علمی به بیماری مشابه آن اشاره کرد. علوم مربوط به اعصاب در دهه اخیر نشان داده حس مالکیت ما برای اجزای بدن‌مان، برخلاف انتظار چیزی قابل انعطاف و قابل‌تغییر است. سال ۱۹۹۸، دانشمندان یک آزمایش ساده انجام دادند. آنها از افراد مورد آزمایش خواستند پشت یک میز بنشینند و دست چپ‌شان را روی میز قرار دهند. آنها صفحه حائلی بین افراد و دست‌شان قرار داده بودند تا نتوانند آن را ببینند. روی صفحه یک دست پلاستیکی قرار داده شده بود، سپس دانشمندان با قلم‌مویی، دست طبیعی و دست مصنوعی را تحریک کردند، وقتی از افراد مورد آزمایش در مورد حس لامسه‌شان سؤال شد، آنها گفتند قلم‌مو را روی دست پلاستیکی حس کرده بودند. خیلی‌ها هم دست مصنوعی را دست طبیعی‌شان دانسته بودند. توهم دست پلاستیکی نشان می‌دهد ما اعضای بدن‌مان را در یک روند پویا تجربه می‌کنیم و بدون وقفه با حواس مختلف‌مان این اعضا را به‌عنوان قسمتی از وجودمان می‌پذیریم. جالب است بدانید بیمارانی که به دلایلی مثل تصادف و حوادث، یک عضو خود را از دست می‌دهند، بعد از قطع عضو، همچنان حضور عضو از دست رفته‌شان را به صورت‌های مختلف حس می‌کنند، این مسئله را به اصطلاح عضو شبح می‌گویند.

● چند نفر مبتلا هستند؟

این بیماری آنقدر مخفی است که نمی‌توان آمار دقیقی از تعداد مبتلایان داشت اما براساس برخی تحقیقات بیشتر سفیدپوستان میانسال به این اختلال مبتلا و بیشتر مردان درگیر این بیماری هستند تا زنان. مبتلایان معتقدند فشاری که مغزشان برای فیکس کردن بدنشان وارد می‌کند، غالب است. شایع‌ترین تمایل به قطع عضو در میان مبتلایان به اختلال تمامیت هویت بدن به پای چپ مربوط می‌شود.

● آنها چه احساسی دارند؟

در این اختلال مبتلایان معمولا سعی می‌کنند بیماری‌شان را پنهان کنند و به دوستان و اعضای دیگر خانواده می‌گویند که در تصادف دچار قطع عضو شده‌اند. آنها دقیقا می‌دانند کدام قسمت از اعضای بدنشان باید قطع شود تا از درد خلاص شوند. آنها حتی به معلولان حسودی می‌کنند. مبتلایان می‌دانند که این احساس‌ها غیرطبیعی است و آنها در این احساس تنها هستند و باور نمی‌کنند کسی بتواند احساس‌شان را درک کند. مبتلایان به این اختلال از داشتن چنین مشکلی شرمنده هستند و سعی می‌کنند آن را حتی از پزشکان هم مخفی کنند.

● اختلال تمامیت هویت در فیلم‌ها

در سال ۲۰۰۴ فیلم مستندی به نام «whole»درباره مبتلایان به اختلال تمامیت هویت بدن پخش شد. این فیلم زندگی برخی از مبتلایان را نشان می‌دهد که با وجود آنکه در قطع عضو موفق نبوده‌اند، وانمود می‌کنند معلول هستند. این مستند تلاش متخصصان برای مقابله با این بیماری را نیز به تصویر می‌کشد.

Quid Pro Quo ، محصول سال ۲۰۰۸ درباره یک گزارشگر رادیو نیمه فلج است که به بررسی داستان افرادی که به قطع عضو علاقه دارند، می‌پردازد. آخرین فیلمی که سوژه‌اش مبتلایان به اختلال تمامیت هویت بدن است «Armless» محصول سال ۲۰۱۰ است که در آن شخصیت اصلی فیلم «جان» همسرش را ترک می‌کند و به نیویورک می‌رود تا دکتری را پیدا کند که بازویش را قطع کند. همسر جان تازه متوجه میل بی‌اندازه او به قطع دستانش می‌شود و...

● داستان دیویدچه بود؟

این اولین بار نبود که دیوید سعی می‌کرد پایش را قطع کند. او وقتی تازه فارغ‌التحصیل شده بود، تلاش کرده بود با بستن شریانبند این کار را انجام دهد اماموفق نشد. او همیشه از تصور خلاصی از شر پایش احساس شجاعت می‌کرد حتی پایش را مقصر اصلی ازدواج نکردنش می‌دانست. حدود یک سال پیش، یک شب، زمانی که کاسه صبر دیوید لبریز شده بود به دوستش تلفن کرد و به او گفت چیزی وجود دارد که او می‌خواهد از شرش خلاص شود. دوستش با او همدردی کرد، درست چیزی که دیوید می‌خواست. او در اینترنت جست‌وجویی کرد تا اینکه در کمال تعجب یک انجمن پیدا کرد که در آن افرادی مثل دوستش حضور داشتند، افرادی که می‌خواستند از شر قسمتی از بدنشان خلاص شوند. دیوید تازه فهمید که تنها نیست. او با انجمنی آشنا شده بود که اعضای آن مشکلاتی مانند او داشتند. این انجمن عجیب و غریب تقسیمات مختلفی داشت. زیرگروهی از این انجمن خودشان خواستار قطع عضو نبودند، بلکه افرادی را که تمایل به قطع عضوشان داشتند به جراحی در آسیا معرفی می‌کرد تا عضو سالم‌شان را قطع کند.