دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رمانی در باب تامل در نفس


رمانی در باب تامل در نفس

زندگی واقعی سباستین نایت

خودت را بشناس، مهمترین دستور سقراط برای آغاز تفکر بود. یونانیان اعتقادی راسخ داشتند که تفکر محصول تامل در نفس است، نطفه فکر کردن در انسان در آن لحظه یی بسته می شود که فرد قوای ذهنی اش را متمرکز بر خود می کند، تلاش می کند تا به درون خود نقب زند و از اسرار و پیچیدگی هایی سر درآورد که قرار است عمری در دلشان زندگی کند، از نیروهایی مطلع شود که هدایتگر اعمال اویند و تنها از آن طریق است که تامل در جهان نیز رخ خواهد داشت. امانوئل لویناس زمانی که در مصاحبه یی گفت تفکر از یک شوک آغاز می شود بی شک این حکم سقراط را در پس ذهن خود داشت. لویناس بر این باور بود که حادثه یی تروماتیک، واقعه یی که می تواند نقطه عطفی در زندگی فرد به شمار رود، بی تردید نقطه آغازی بر فکر کردن خواهد بود. شکست عشقی، از دست دادن یکی از والدین، وقایع طبیعی همچون سیل و زلزله، همگی عواملی هستند که حکم نقطه شروع تفکر را دارند. به این ترتیب لویناس نیز عملاً به تامل در نفس به منزله سرآغاز تفکر باور دارد.

تامل در نفس بی شک مهمترین خصلت فلسفه نیچه نیز هست، فیلسوفی که اتفاقاً هیچ کس به اندازه او از سقراط متنفر نبود، و با این حال هیچ کس به اندازه او تامل در نفس را تا مرزهایش پیش نبرد. برخلاف همتایان آلمانی اش، به خصوص هایدگر و هگل، که رسالت خود را تامل در جهان می دانستند و به هیچ وجه دغدغه پرداختن به خود و شکافتن درونیات شان را نداشتند، نیچه عمری را صرف شناخت نفس کرد، و همین بود که دیوانه شد و در اوج بلوغ فکری اش درگذشت، حال آنکه هایدگر تا هشتاد و شش سالگی در کمال سلامت و با مراقبت کامل از خود زیست و کار کرد. چیزی به نام «انتقاد از خود» در کار بسیاری از فیلسوفان، به خصوص در آثار هایدگر وجود ندارد، و همین است که هایدگر به جای تجدید نظر و اصلاح ایده های غلطش، به خصوص مقالات سال ۱۹۳۳اش در دفاع از نازیسم، صرفاً گذشته را فراموش کرد و هرگز حاضر نشد به اشتباه خود اعتراف کند. از این نظر، نیچه بی تردید جایگاهی بس رفیع تر از فلاسفه دیگر دارد، به این دلیل که فلسفه اش در تمام دوران حیات پربارش با زندگی او گره خورده بود.

● رمان «زندگی واقعی سباستین نایت» ولادیمیر

ناباکف، رمانی در باب تامل در نفس است، رمانی است که بیش از دیگر آثار داستانی ناباکف به زندگی شخصی او شبیه است. ناباکف معروف بود به دشمنی با شخصیت هایش، به اینکه رابطه یی سادیستی با شخصیت های آثارش برقرار می کرد و بازیچه شان قرار می داد و در نهایت شوم ترین و دردناک ترین سرنوشت را برایشان رقم می زد. اما در آثار ناباکف عموماً شخصیت ها شباهت چندانی به آنچه از زندگی واقعی او می دانیم ندارند جز همین رمان «زندگی واقعی سباستین نایت»، که به این ترتیب می توان آن را رمانی مازوخیستی دانست. سباستین نایت در همان سال تولد ناباکف در خانواده یی مرفه در سن پترزبورگ به دنیا می آید، و باز درست مثل خالقش کودکی درخشان و به یادماندنی اش را هرگز از یاد نمی برد. با وقوع انقلاب اکتبر مجبور به فرار از روسیه می شود و در کمبریج به خواندن ادبیات انگلیسی روی می آورد، و در همین دوران است که تعدادی شعر و پس از آن چند رمان را منتشر می کند و شهرتی به هم می زند. کسی که رمان را نخوانده باشد و از زندگی نویسنده اطلاعاتی داشته باشد، شک نخواهد کرد که آنچه گفتیم درباره زندگینامه یی از ناباکف است. این اولین کتابی است که ناباکف مستقیماً به زبان انگلیسی نوشت، و از این نظر نیز با توجه به آنچه در باب تامل در نفس گفتیم، توجیهی برای رویکرد خود زندگینامه یی رمان می توان یافت. اگر به نظریه شوک به منزله سرآغاز تفکر باور داشته باشیم، بی گمان برای نویسنده هیچ شوکی شدیدتر از تغییر زبان، رها کردن زبان مادری و نوشتن به زبان بیگانه وجود ندارد. معمولاً این گونه تغییر زبان نقطه عطفی جدی در آثار هر نویسنده یی است، و مثال عالی این امر ساموئل بکت بزرگ است که با نوشتن به زبان فرانسه به نوعی فعالیت ادبی اش را از نو آغاز کرد. ناباکف نیز با نوشتن سباستین نایت در آستانه ورود به مرحله دیگری از زندگی ادبی اش بود، این رمان حکم همان شوک بنیادینی را داشت که قرار بود شکل تازه یی از تفکر را به زندگی او پیوند زند. به این ترتیب، ناباکف نیز به نوعی دنباله رو یونانیان بود. او نیز آغاز شیوه تازه تفکر را در زندگی اش با تامل در نفس گره زد و پیش از هر چیز کوشید تا از طریق نخستین رمانی که به این زبان جدید می نوشت خودش را بشناسد.

اما نکته کلیدی در مورد فرآیند خودشناسی در این رمان، آن است که راوی سباستین نایت نیست. ما زندگی سباستین نایت را از زبان خود او نمی خوانیم، بلکه رمان مدتی پس از مرگ قهرمان اصلی اش آغاز می شود. راوی برادر ناتنی سباستین نایت است که پس از مرگ این نویسنده بزرگ، و پس از خواندن کتاب مبتذلی که منشی و دوست برادرش درباره او نوشته، تصمیم به نوشتن این کتاب گرفته است تا حقایق را در باب زندگی برادر فقیدش روشن کند، هرچند در نهایت هر چه بیشتر در راه شناخت برادرش می کوشد کمتر چیزی به دست می آورد. «زندگی واقعی سباستین نایت» از جنس رمان هایی نظیر «اتوبیوگرافی الیس تکلاس» گرترود استاین و «کتاب اوهام» پل استر است، رمان هایی که موضوع شان تلاش راوی برای درک حقیقت زندگی دیگری است، دیگری که گویی سرنوشتش با سرنوشت راوی گره خورده و راوی از طریق شناخت او بیش از هر چیز می خواهد خود را بشناسد. در رمان سباستین نایت نیز چنین فرآیندی طی می شود. راوی فرآیند تامل در نفس را از دوش قهرمان اصلی رمان برداشته و به عهده برادر او گذاشته است، و همین فاصله گذاری است که تفاوت بنیادین رمان را در تامل در نفس با دیگر اشکال تفکر نشان می دهد. میلان کوندرا در مقاله عالی «میراث سروانتس» به درستی نشان می دهد که هایدگر بر خطا بود که گمان می کرد اندیشیدن به هستی از زمان سقراط به بعد متوقف شده است و باید فلسفه را به شعر نزدیک کرد و سبک و سیاق فیلسوفان پیش از سقراط را زنده کرد. به عقیده کوندرا هرچند فلسفه این رسالت را فراموش کرده، اما رمان از سروانتس به بعد بار این تفکر را برعهده گرفته و اندیشیدن به هستی به آن نحو که هایدگر مدنظر دارد مسلماً بیش از هر شکل دیگری از تفکر در رمان دیده می شود. کتاب هایی نظیر همین رمان «زندگی واقعی سباستین نایت»، به خاطر چرخشی که در زاویه دیدشان نسبت به نفس دارند، در زمره متونی به شمار می روند که اندیشیدن به هستی در آنها بیش از بسیاری از آثار فلسفی رخ داده است. ناباکف و گرترود استاین و استر به نقش دیگری در ساختن خود آگاهند، می دانند که سوژه خود چیزی نیست جز حفره یی خالی که مواجهه با دیگری آن را پر می کند و برمی سازد، و به بهترین نحو این ایده را در رمان هایشان پیاده می کنند. ناباکف با روایت زندگی پس از مرگ خود در این رمان مهر تاییدی می زند بر این حکم که «سباستین نایت وجود ندارد»، آنچه سباستین نایت را می سازد محیط او و اطرافیانش هستند و به بیان دیگر، سباستین نایت جز در مواجهه با دیگری معنا ندارد. برادر ناتنی سباستین نایت آن کسی است که به راه افتاده تا حفره یی را پر کند که قرار بوده سباستین نایت باشد، حفره یی که در زمان حیات نویسنده یی بزرگ بود و پس از مرگ مشخص شد خالی از محتوا بوده است. اما تلاش های او در عمل نتیجه عکس می دهد، و راوی هر چه بیشتر برای رسیدن به حقیقت زندگی سباستین نایت می کوشد بیشتر در پر کردن این حفره شکست می خورد.

امیر احمدی آریان