شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

رسانه ملی به کجا چنین شتابان؟!


رسانه ملی به کجا چنین شتابان؟!

کسی جذابیت و تاثیرگذاری فوق العاده رسانه ملی را بر فرهنگ عامه Popular culture() انکار نمی کند. قابلیت زیاد برای القای معانی از طریق نمادپردازی و سمبولیسم فرهیخته یا عامیانه ویژگی کمابیش …

کسی جذابیت و تاثیرگذاری فوق العاده رسانه ملی را بر فرهنگ عامه Popular culture() انکار نمی کند. قابلیت زیاد برای القای معانی از طریق نمادپردازی و سمبولیسم فرهیخته یا عامیانه ویژگی کمابیش منحصر به فردی است که فیلم، سینما و تئاتر را در بیان مضامین پیچیده اجتماعی، سیاسی، تاریخی و حتی ارائه express() روح شرقی معنویت و عرفان یکه تاز می سازد.

به راستی موج جهانی شدن و یورش بی امان هنر غربی با تمام عناصر و مضامین فنی اش به چه میزان سینما، تئاتر و حتی رسانه ملی ایران را متاثر ساخته است؟! پاسخ این سوال هرچه باشد این نکته محرز است که ابتنای هنر غربی بر عناصر نامطلوبی همچون عناصر پورنوگرافیک و شهوانی، خشونت و نژادپرستی می تواند زنگ خطری برای ما باشد.

برای چکاپ مستمر هنر در جامعه باید همه توان را به کار گرفت زیرا رخنه های کوچک در درازمدت به مسیل تبدیل می شوند و آن گاه که تاثرات فرهنگ ملی- اسلامی رو به نهادینه گذارد شاید چندان تدبیر مهمی نتوان کرد.

مع الاسف شاهد آن هستیم که رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران در برخی از برنامه ها و تولیدات نه تنها فاقد استراتژی وایدئولوژی اصیل اسلامی است بلکه شدیدا متاثر از عناصر هنر غربی می باشد.

برآیند برنامه ها و تولیدات صدا و سیما موید این مطلب است که تولیدات رسانه ملی مبتنی بر شاخص های هنر اسلامی نیست. مهم ترین شاخص هنر اسلامی توان ترسیم معقول در کسوت محسوس است و قدرت تصویر غیب در جامه شهادت است.

اگرچه نگارنده منکر موفقیت های کمی و کیفی رسانه ملی در عرصه های گوناگون نیست لکن در مقام انتقاد نسبت به استراتژی و ایدئولوژی مبتنی بر فرهنگ و معارف اسلامی و ملی در تولیدات صدا و سیما می باشد.

آنچه مسلم است سعادت جوامع بشری تنها در پرتو رسوخ دین و نفوذ آوای دلنشین وحی در سراپرده نفوس و ژرفای قلوب است و بر همین اساس سلسله جنبان انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) جمهوری اسلامی ایران را در مسیر آزادسازی اندیشه دینی و تفکر قرآنی بنا نهاد و رسالت خطیر رسانه ملی و دیگر نهادها تحقق چنین امری است.

با اندک تاملی در برنامه های صدا و سیما شاهد وجود برخی رفتارهای قطعا خلاف شرع بلکه آ میخته شدن رفتارهای دینی و غیردینی و از میان رفتن مرز آن دو و شائبه عادی شدن محرمات تحت امور دینی هنری است که قطعا عدول از مسلمات و ضروریات شرع مقدس را نشان می دهد.

تلقی دینی از نابهنجاری ها با این استدلال خام انجام می گیرد که حضور نمادها و مناسک دینی به هر شکلی ممدوح و مطلوب است و کاشف از دینی بودن آن برنامه یا مجموعه می باشد.

کیفیت و محتوای حاکم بر تولیدات صدا و سیما بعضا توام با موسیقی قطعا حرام (به فتوای تمام مراجع عظام)، اختلاط هنرپیشه ها با پوشش غیر اسلامی، دعوت از شخصیت هایی تحت عنوان کارشناس مذهبی و ... که بعضا نگارنده از بضاعت علمی آنها آگاه است که اصلا شایستگی مطرح شدن تحت عنوان کارشناس دینی و ... را ندارند، پخش برنامه ها، آهنگ هایی حتی مقارن با تاسوعا و عاشورای حسینی از صدا و سیما و عادی سازی برنامه ها و بلافاصله بعد از عاشورای حسینی به کار بردن تعابیر زشت و رکیک، استخفاف جایگاه مرد و زن بویژه آقایان و ... تماما کاشف از همان استدلال خام است و بالاخره چندی پیش در مجموعه تلویزیونی به کجا چنین شتابان (ظاهرا یک شنبه۸۸/۱۱/۱۱ ) شاهد هتک حرمت احکام شریعت و به محاق رفتن غیرت، حیاء و عفت ایران و ایرانی بودیم که بدون پرده پوشی و لفافه گویی صحبت از مباشرت حرام و سقط جنین شد و پدر خانواده در کمال وقاحت و ... در پی تنظیم مناسبات لازم بود. به نظر می رسد رویکرد حاکم بر تولیدات رسانه ملی مبتنی بر این است که باید تصویری عقلانی و منطبق با مدرنیته و ارزش های اومانیستی از دین اسلام ارائه داد که چنین امری تلقی خاصی از دین، ارزش های دینی و مناسبت های دینی را به فرهنگ عامه تحمیل می کند.

جمع شدن دین با همه چیز حاکی از عرفی شدن دین است به صورتی که می توان آن را ویرایش یا روتوش نمود و با حذف برخی عناصرش، جمع آن با خصوصیات دنیای مدرن را میسر ساخت.

همه نهادها بویژه متولیان فرهنگی و بالاخص رسانه ملی باید در مسیر تحقق هنر اسلامی گام بردارند. “هنر تصویر را با تحقیق هماهنگ ساختن و دوقوس نزول و صعود را با منحنی تام هنر اسلامی دور زدن و معقول را با عبور از بستر خیال، محسوس کردن و محسوس را با گذر از گذرگاه تخیل، معقول نمودن و مجرد تام عقلی را در کسوت خیال کشیدن و از آنجا به جامه حس در آوردن، سپس از پیراهن حس پیراستن و کسوت خیال را تخلیه کردن و به بارگاه تجرد کامل عقلی رسیدن و رساندن، در لفافه هنر، سه عالم عقل و مثال و طبیعت را به هم مرتبط جلوه دادن و کاروان دلباخته جمال محبوب را از تنگنای طبیعت به درآوردن و از منزل مثال رهایی بخشیدن و به حرم امن عقل رساندن. عناصر اصلی هنر اسلامی را تشکیل می دهد.”

(حضرت آیت الله جوادی آملی، سروش هدایت، ج۱ ، ص۱۵۵ )

محمد مقصود علی